اشک های بی صدا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

دهه‌ی اوّل ذی‌الحجّه، مدرسه‌ی انقطاع و توحید- قسمت اول

03 شهریور 1396 توسط سليمي بني

  دهه‌ی اوّل ذی‌الحجّه، مدرسه‌ی انقطاع و توحید- قسمت اول

  رسیدن به حقیقت توحید در جنبه‌ی نظری و عملی:

در جنبه‌ی نظر به‌ گونه‌ای شویم که عالم را جلوه‌گاه حقّ‌متعال ببینیم و جز خدا نبینیم.

ذکری که از امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شده است و مستحب است در این دهه، هر روز ده بار خوانده شود، این آموزه را خیلی خوب تذکّر می‌دهد:

«لا اِلـٰـهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ اللَّیالِی وَ الدُّهُورِ لا اِلـٰـهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ اَمْواجِ الْبُحُورِ لا اِلـٰـهَ اِلاَّ اللهُ‏ وَ رَحْمَتُهُ‏ خَیرٌ مِمّا یجْمَعُونَ‏ لا اِلـٰـهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّوْكِ وَ الشَّجَرِ لا اِلـٰـهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّعْرِ وَ الْوَبَرِ لا اِلـٰـهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الْحَجَرِ وَ الْمَدَرِ لا اِلـٰـهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ لَمْحِ الْعُیونِ لا اِلـٰـهَ اِلاَّ اللهُ فِی‏ اللَّیلِ اِذا عَسْعَسَ وَ الصُّبْحِ اِذا تَنَفَّسَ‏ لا اِلـٰـهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الرِّیاحِ فِی الْبَرارِی وَ الصُّخُورِ لا اِلـٰـهَ اِلاَّ اللهُ مِنَ الْیوْمِ اِلیٰ یوْمِ‏ ینْفَخُ فِی الصُّورِ»

  همه‌ی ذرّات عالم جلوه‌های «لا اِلـٰـهَ اِلاَّ اللهُ» هستند و همه‌ی عالم جلوه‌گاه خدای‌متعال است. امیدوارم این دهه سبب شود که اینگونه به عالم بنگریم و جز خدا در عالم نبینیم.

  عالم را تالار آیینه‌ای بدانیم که جمیل مطلق در میانه‌ی این تالار دست به تجلّی زده است و همه‌ی ذرّات عالم وجود که آیینه‌های این تالارند، جلوه‌های جمال او را در خویش نمایان کرده‌اند؛ بنابراین هر‌کس به هر آیینه‌ رو کند، خدا را خواهد دید:

«فَاَینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ». (سوره ی بقره، آیه ی 115)

  امیدوارم در بُعد نظر در این ده روز اینگونه شویم؛ که جز خدا در عالم نبینیم.

ادامه دارد…

  در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ی 11 مهر 92

 

 

 نظر دهید »

مقصود از موت اختیاری چیست؟

03 شهریور 1396 توسط سليمي بني

 مقصود از موت اختیاری چیست؟

 پاسخ: يكى از تعابيرى كه در سير الى الله به آن اشاره می شود،  موت اختيارى است. موت اختيارى يعنى با قطع دلبستگى از دنيا، نفس امّاره را ميراندن و شعله‌ى آن را در وجود خود خاموش كردن.

  به تعبير ديگر، يعنى از آمال و آرزوهاى دنيوى دست برداشتن و بدون احساس دشوارى، براى رها كردن و عبور از هر چيز دنيوى و نيز براى رها كردن و رفتن از دنيا، آماده بودن.

  به تعبير سوم، يعنى از اراده و خواست خود دست برداشتن و به اراده‌ى حق تسليم بودن و در برابر مقدّرات الهى از خود نظريّه نداشتن و ابراز وجود، اظهار نظر، چون و چرا و اعتراض نكردن.

  به تعبير ديگر، موت اختيارى يعنى به سكوت رسيدن تمام وجود انسان. چه در زبان، چه در انديشه و چه در دل ساكت شدن؛ به‌نحوى كه جز به ضرورت، سخن نگفتن، شوق حرف زدن نداشتن و بدون وجود فشارى از درون كه شخص را به سخن گفتن وادار و ترغيب مى‌كند و بدون نياز به فشار آوردن به خود براى حرف نزدن و بدون احساس دشوارى، به‌راحتى ساكت نشستن، و علاوه بر سكوت ظاهرى، گفت‌وگوى درونى در فكر و ذهن، همچنين انبعاثات و رويش‌هاى دل در قالب خواست‌ها، آرزوها و احساس‌ها نيز متوقّف و خاموش شدن.

  كسى كه به  موت اختيارى نايل شده است از يك سو خود را از سايرين مهم‌تر نمى‌انگارد و در مصائب، مشكلات و محروميّت‌هايى كه ديگران نيز به آنها مبتلايند، براى خود تأسّف ويژه نمى‌خورد و در پى رهاندن خود به‌تنهايى، نيست. همچنين شخصى كه به موت اختيارى دست يافته باشد، اسير خودبينى نيست و به فهم، تشخيص، هنرمندى، زيركى، زرنگى و توانمندى خود مغرور و متّكى نيست و به جهل و عجز خود به‌عنوان يك مخلوق، واقف و معترف است. فردى كه به  موت اختيارى رسيده است نه تنها متكبّر و خودپسند نيست، بلكه با همگان مؤدّب و فروتن است.

 مهدی طیّب،  شراب طهور، ص ٤٥ تا ٤٦
 

 

 نظر دهید »

سرعت عشق

03 شهریور 1396 توسط سليمي بني

سرعت عشق


 نزاعی را اهل طریقت طرح کرده ­اند از عقل و عشق و مطالب بسیاری از آن دو گفته ­اند.

گوییم عقل قدسی با عشق سازگاری دارد امّا عقل جزئی و نصیحت­گر و مصلحت اندیش و قشری با عشق سازگاری ندارد و تشریح این مطلب خود احتیاج به کتابی دارد؛ که گفته ­اند:

« عاقل تا فکر کند عاشق زده و رفته » و ما را در این تحریر گنجایش بحث و نقد نیست.

عقل در شرحش چو خر در گل بخفت
شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت

 گفته­ اند « المجاز قنطره الحقیقه : یعنی عشق مجازی، پلی است به سوی حقیقت » چون مجاز متعلق به صورت و نقش و رنگ است عاقبتِ آن، مجهول است و عاشق گرفتار، معشوق را برای خود می­خواهد و محور خودش را می­داند تا جایی که به ناکامی می­رسد دست به خودکشی می­زند و سر و صدا راه می ­اندازد و اطرافیان را متهم می­کند که او را درک نمی­کنند و ندامت هایی که بعدها می­گویند و … اگر این نوع مطالب گفته شود.

گر بگویم شرحِ این بی حدّ شود
مثنوی هشتاد تا کاغذ شود

 از آنجایی که سیره عابدان، خائفان، عاشقان، راجین و … در سلوک با هم تفاوت دارد خواه ناخواه، آنکه با میل و شوق سلوک می­کند زودتر می­رسد و امن و اطمینان او را تأیید می­کند.

«خلعت عاشق همه دیدار دوست »می­باشد لذا با طرب و عاشقانه گام برمی­دارد.


 مقامات معنوی؛ مقام عاشقین

 نظر دهید »

عشق نه علت دارد نه درمان

03 شهریور 1396 توسط سليمي بني

 
 

 عاشق اگر مریض است،‌ مریض وسوسه شیطانی و مال دنیا و دوستی اطرافیان نیست،‌ بلکه بیماری دل دارد و هم سوز است امّا یک ناآرامی و انتظار در او می­باشد.
عاقل و عالم بحث و جدل می­کنند، امّا عاشق از این مقوله کاری بیرون است.
بیماری همانند سرطان نیست بلکه بیماری با زاری همراه است و فقط چشم داشت به معشوق و انتظار لطف و نظر او را بردن، و از این که در هجران به سر می­برد می­باشد.

 عاشقی پیداست از زاریّ دل
نیست بیماری چو بیماریّ دل

 آن عاشقی که در عشق واقعی به سر می­برد گرچه در سوزش و زاری و ناله است امّا در بهشت است؛ چون بهشت در دست معشوق است، کلید بهشت از معشوق است و معشوق بهشت ساز است امّا در عشق مجازی این طور نیست.

عاشق در عشقی می­سازد که جنبه صورت دارد نه سیرت و این معشوق خود آفت پذیر است و دامنه آن بر عاشق بیچاره هم می­افتد.

 آنچه بر صورت تو عاشق گشته­ یی
چون برون شد جان، چرایش هشته ­یی؟


 اگر کسی بگوید: چرا فلان کس عاشق شده و زندگی­ اش به هم خورده و فکرش مشغول است و …؟ آیا عشق واقعی دلیل می­خواهد؟

نه، سایه معشوق بر او افتاده و کشش و جذبه معشوق گرفتارش کرده و هیچ دلیل ظاهری هم لازم ندارد ؛ لذا عشق جنبه غیبی دارد چون دلیل عاشق شدن بر خود عاشق هم مشخص نیست !

 

 مقامات معنوی؛ مقام عاشقین
 استاد سید علی اکبر صداقت

 

 نظر دهید »

درد فراق عاشق

03 شهریور 1396 توسط سليمي بني

 
 

♦️یکی از دردهایی که وقتی گریبان­گیر عاشق می­شود او را خسته و ناامید می­کند وقتی که بی­استقامتی بر او عارض می­شود.

بی­ صبری دردیست بسیار سخت که به هر علّتی معشوق صلاح عاشق ندانست که او را به وصال برساند، در بوته ناشکیبایی می­گذارد.

بیشتر این مسئله در ایّام فراق و قبض و فشار روحی اتّفاق می­افتد که عاشق را کلافه و آشفته می­نماید تا جایی که درد بی­صبری او به زبان جاری می­شود و شکایت و گله و اعتراض را بر معشوق روا می­دارد.

♦️در مقام عشق، عاشق وصال همیشگی را می­خواهد و فاصله و فراق را دوست نمی­دارد و به رنج و درد گرفتار می­شود.

البّته دوام وصل میسّر نمی­شود مگر برای قلیلی از عاشقان؛ چه آن که در طبیعت حاکم بر جهان، مانند تغییر فصول و هلال قمر، و دور زمین و خورشید و افلاک و … برمی­ آید که قضاء و قدر هم بر یک منوال و قاعده نیست.

یک دمِ هجران، بَرِ عاشق چو سال
وصل سالی متّصل پیشش خیال

نکته­ ای که در این باره اشاره می­شود این است که فراق مسائلی برای خود دارد و در وصال هم نوعی موضوعات خاص خودش، و این رسیدنی است و با حرف و نوشتار نمی­شود حقیقت آن دو را ترسیم کرد.

♦️عشق های واقعی، درسی و کلاسی نیست بلکه چیزی است که هر روزش یک تجربه و سوز است و تأثیر معشوق بر عاشق هر ساعتی با ساعت دیگر فرق می­کند.

عاشق، دردمند است و روح و جسمش بیمار می­باشد، دائماً میل به انرژی و قرص و آمپول عشق دارد تا مداوا شود.

چون در فراق در اضطراب و تشویش خاطر است پس وصال که می­آید این اضطراب از بین می­رود و سرخوش می­شود.

شاد باش ای عشق خوش سودایِ ما
ای طبیب جمله علّت های ما

 مقامات معنوی؛ مقام عاشقین
 استاد سید علی اکبر صداقت

 

 نظر دهید »

خاصیت عشق

03 شهریور 1396 توسط سليمي بني

خاصیت عشق

♦️آیا عشق روزی فروکش می­شود همانند بسیاری از قضایای اهل دنیا که وقتی به خواسته خود رسیدند سروصدا و طلب آنان کم می­شود؛ و خودشان آرام می­شوند؟

جواب این است که عشق، صورت ساز است و مظاهر جمیل و زیبا را می­سازد و آدمیان شیفته آن می­شوند. امّا پس از مدّتی در می­یابند که صورت­ها کامل نبوده و جواب گوی نیازهای باطنی نیستند.

زیبایی هر صورتی از خودش نیست، بلکه ارتباط به جمال جمیل عشق دارد که از ماوراالطبیعه سرایت به طبیعت کرده است.

♦️درون انسانی استعدادهای نهفته دارد و شکوفایی این استعدادها اگر جذبه عشق به او بخورد سر بیرون کند و خود را نشان دهد و عاشق را به وادی حیرت وادارد که چطور این سر در نهان­ها نهفته است و کسی یارای شکوفایی آن را ندارد.

♦️ رمزی در مسئله عشق است و آن این که وقتی عشق آمد بعضی موضوعات را می­تواند تبدیل کند، از دانی به عالی برساند، یا آن را دور نماید.

از محبّت تلخ­ها شیرین شود
از محبّت مِسّ ها زرّین شود

♦️نفس عاشق حالت اکسیری پیدا می­کند و می­تواند هر چیزی که قابلیت انعطاف پذیری داشته باشد را عوض کند، دشمنی را به دوستی، کینه را به صلح و صفا، غضب را به حلم مبدّل سازد.

لذا عشق، هم میناگری دارد و هم کیمیاگر است.

تلخ از شیرین لبان خَوش می­شود
خار از گلزار دلکش می­شود

 نظر دهید »

عشق هم قهار است هم دوطرفه

03 شهریور 1396 توسط سليمي بني

 
 

♦️عشق، قهّار است که جز با خلوص و صفا در نمی­سازد. یعنی عشق با خودبینی و تلوّن و رسوم و آثار اضافی کنار نمی­آید و اسقاط اضافات می­نماید.

عشق قهّار است و من، مقهورِ عشق
چون شِکر، شیرین شدم از شورِ عشق

برگِ کاهم پیش تو ای تند باد!
من چه دانم که کجا خواهم فتا

♦️عشق، دوطرفه است نه یک طرفه. گرچه معشوق استغنا می ­ورزد و ناز می­فروشد و عاشق همواره می­خواهد به وصال برسد، امّا خود عشق بین این دو جاری و حاکم است.

عشق طالب جمال و جمال طالب عشق. تا عشق به جمال نباشد فضیلت جمال آشکار نمی­شود.

پس عشق یک طرفه دردسر دارد و معشوق در عین بی­نیازی، از عاشق خود غافل نیست و عاشق در عین درد فراق و هجران، از معشوق غافل نیست. گاهی معشوق، عاشق است و عاشق، معشوق.

انگار گاهی اتحاد دست می­دهد، مخصوصاً آن وقت که ظهور عشق به منزلی از منازل والا می­رسد.

دلبران را دل، اسیر بی­دلان
جمله معشوقان، شکار عاشقان

هر که عاشق دیدِیَش، معشوق دان
کو به نسبت هست هم، این و هم آن

♦️چون عشق اگر واقعی باشد اندک اندک افزون می­شود تا به آن­جا که ظرف وجودی عاشق قابلیت دارد؛ در تمثیل و تشبیه به ماه می­شود مثال زد که شب اول باریک است و هر شب افزون می­شود،‌ هلال پُر نورتر می­شود تا به شب پانزدهم برسد که قرص ماه کاملاً پُر و نورانی است.

پس آن که در منزلی رکود دارد مثلاً مانند شب هفتم ماه، به همان اندازه عشق راکد می­ماند و ترقّی نمی­کند. ولی عاشقان واقعی را قراری نیست، دنبال کمال هستند، و درجا زدن برای آنان روا نیست .


 مقامات معنوی؛ مقام عاشقین
 استاد سید علی اکبر صداقت

 

 نظر دهید »

ماءمون و امتحان امام جواد عليه السلام

17 مرداد 1396 توسط سليمي بني

 ماءمون و امتحان امام جواد عليه السلام 

 روزى ماءمون كه به قصد شكار از قصر خود بيرون آمده بود

 در گذرگاه به عده اى از كودكان كه امام جواد عليه السلام هم در ميان آنان بود، برخورد نمود.

 كودكان همگى گريختند، جز آن حضرت ! ماءمون نزد ايشان رفت و پرسيد:
- چرا با كودكان ديگر نگريختى ؟

 حضرت جواب داد:
- من گناهى نكرده بودم كه بگريزم و مسير هم آن قدر تنگ نبود كه كنار بروم تا راه تو باز شود.
از هر كجا كه مى خواستى مى توانستى بروى .

 ماءمون پرسيد:
- تو كيستى ؟

 حضرت پاسخ داد:
- من محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن ابى طالبم !

 ماءمون پرسيد:
- از علم و دانش چه بهره اى دارى ؟

 امام عليه السلام جواب داد:
- مى توانى اخبار آسمان ها را بپرسى !
ماءمون از او جدا شد و به راه خود ادامه داد، باز سفيدى بر روى دستش ‍ بود مى خواست با آن شكار كند.

 ماءمون باز را رها كرد و باز دنبال دراّجى پرواز كرد، به طورى كه مدتى از ديده ها ناپديد شد و پس از زمانى ، در حالى كه مارى را زنده صيد كرده بود، بازگشت .
ماءمون مارى را جاى مخصوص گذاشت .

 سپس به اطرافيانش گفت :
- مرگ آن كودك ، امروز - به دست من - فرا رسيده است !

 آن گاه از همان راهى كه رفته بود برگشت به همان محل كه رسيد فرزند امام رضا عليه السلام را ديد كه در بين تعدادى از كودكان است ، احضار كرد.از او پرسيد:
- تو از اخبار آسمان و زمين چه مى دانى ؟

 امام جواد عليه السلام پاسخ داد:
- من از پدرم و پدرانم از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و ايشان از جبرئيل و جبرئيل از پروردگارم جهانيان شنيدم كه فرمود:
ميان آسمان و زمين دريايى است مواج و متلاطم كه در آن مارهاى است كه شكم هاشان سبز و پشت هاشان نقطه هاى سياه دارد، پادشاهان آنها را با بازهاى سفيدشان شكار مى كنند تا دانشمندان را با آنها بيازمايند‼️

 ماءمون با شنيدن اين پاسخ گفت :
- تو و پدرانت و جدت و پروردگارت همه راست گفتيد!

‏ داستانهاى بحارالانوار

 
 
 

 نظر دهید »

۱۵ بلای وحشتناک نتیجه بی اعتنایی به نماز

17 مرداد 1396 توسط سليمي بني

 

 ۱۵ بلای وحشتناک نتیجه بی اعتنایی به نماز

 روزی حضرت زهرا(سلام الله علیها) کنار رسول خدا(ص) نشسته بودند .

 حضرت فاطمه(س):

از پدر بزرگوارش پرسید: پدر جان، یا رسول الله! زنان و مردانى که نسبت به نماز بى‌‌اعتنا هستند و نماز را سبک مى‌‌شمارند، چه عواقبى را در پیش دارند؟

 رسول خدا(ص) فرمود:

فاطمه جان! هر کسى از مردان و زنان نمازش را سبک بشمارد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مى‌‌سازد:

 شش مورد در دنیا، سه مورد در وقت مرگ، و سه مورد آنها در قبر و سه مورد در قیامت زمانى که از قبر خارج شود.

 اما آن شش بلایى که در دنیا دامنگیرش مى‌‌شود:

1- خداوند برکت را از عمرش مى‌‌برد.
2- خداوند برکت را از رزقش مى‌‌برد.
3- خداوند عزوجل سیماى صالحین را از چهره‌‌اش محو مى‌‌کند.
4- هر عملى که انجام مى‌‌دهد پاداش داده نمى‌‌شود.
5- دعایش به آسمان نمى‌‌رود.
6- بهره‌‌اى از صالحین براى او نیست.

  اما آن سه بلایى که هنگام مرگ گرفتارش خواهد شد:

1- ذلیل از دنیا مى‌‌رود.
2- هنگام مرگ در حال گرسنگى خواهد بود.
3- تشنه از دنیا خواهد رفت، اگر چه آب نهرهاى دنیا را به او بدهند.

 اما آن سه بلایى که در قبر دامنگیرش مى‌‌شود:

1- خداوند ملکى در قبر براى او مى‌‌گمارد تا او را زجر دهد.
2- قبرش براى او تنگ خواهد شد.
3- گرفتار ظلمت و تاریکى قبر خواهد شد.

 اما آن سه بلایى که در روز قیامت گرفتارش خواهد شد:

1- خداوند ملکى را موکل مى‌‌سازد تا او را با صورت بر زمین بکشد، در حالى که خلایق تماشا مى‌‌کنند.
2- محاسبه اعمالش به سختى انجام مى‌‌شود.
3- خدا به نظر لطف به او نمى‌‌نگرد و براى اوست عذاب همیشگى.

 منبع: فلاح السائل 22

 نظر دهید »

موش و سر خدا

17 مرداد 1396 توسط سليمي بني

  موش و سر خدا

 روزى، يكى نزد شيخ ابوسعيد ابوالخير آمد و گفت اى شيخ!
آمده‏ام تا از اسرار حق، چيزى به من بياموزى .

 شيخ گفت: بازگرد تا فردا . آن مرد بازگشت، شيخ بفرمود تا آن روز موشى بگرفتند و در حقه ( جعبه ) بكردند و سر آن محكم ببستند .

 ديگر روز آن مرد باز آمد و گفت:اى شيخ آنچه ديروز وعده كردى، امروز به جاى آرى.
شيخ فرمان داد كه آن جعبه را به وى دهند. سپس گفت: ((مبادا كه سر اين حقه باز كنى .))

 مرد حقه را برگرفت و به خانه رفت . در خانه صبر نتوانست كرد و با خود گفت: آيا در اين حقه چه سرى از اسرار خدا است؟

 هر چند كوشيد نتوانست كه سر حقه باز نكند .
چون سر حقه باز كرد، موشى بيرون جست و برفت.

 مرد، پيش شيخ آمد و گفت: ((اى شيخ!من از تو سر خداى تعالى‏خواستم، تو موشى به من دادى؟!))

 شيخ گفت: ((اى درويش!ما موشى در حقه به تو داديم، تو پنهان نتوانستى كرد؛ سر خداى را چگونه با تو بگوييم؟ ))

 
 
 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 54
  • 55
  • 56
  • ...
  • 57
  • ...
  • 58
  • 59
  • 60
  • ...
  • 61
  • ...
  • 62
  • 63
  • 64
  • ...
  • 117
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

اشک های بی صدا

کد شامد:1-1-695173-64-4-1
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ثواب گریه

Random photo

رابطه شب قدر با حجت زمان و امام عصر (عج)

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس