بخوانیم هر چقدر میتوانیم
فرش اصیل ایرانی را وسط اتاق پهن کرده است، وسط قالی یک قرآن گذاشته !!
همه در فکر این اند که هدفش از این کار چیست ؟!
کمی قدم می زند و می پرسد : چه کسی می تواند قرآن را از وسط این قالی بردارد ؟!
- همه متعجب پاسخ می دهند : خب همه ما می توانیم !!
می پرسد : چطور ؟!
-یکی بلند می شود و با کفش می رود روی قالی و قرآن را برمی دارد و می گوید : اینطور !!!
می پرسد : بدون پا گذاشتن روی قالی چطور می شود قرآن را برداشت ؟!
-یکی گفت با تکان دادن قالی ، یکی دیگر گفت با عصا . دیگری هم زانویش را گذاشت روی زمین و دستش روی قالی ولی نشد که نشد !!!
بلند شد و رفت کنار قالی… روی پایش نشست و آرام قالی را لوله کرد تا رسید وسط قالی و آن وقت بدون هیچ دردسری قرآن را برداشت !!
گفت : اینطور باید اسلام را از میان ایرانیان برداشت ، آرام و نرم ، بدون هیچ جنگ و دردسری !!!
گفت : برای شکست ایرانی ها، برای شکست مسلمان ها باید عقیده را از میانشان برداشت، یعنی باید اسلام را از آنان گرفت، چگونه ؟! با برداشتن قرآن ، با برداشتن فرهنگ قرآن بصورت نرم و آهسته بدون هیچ جنگ و سر و صدایی !!!
وقالَ الرَّسولُ يا رَبِّ إِنَّ قَومِي اتَّخَذوا هٰذَا القُرآنَ مَهجورًا (سوره مبارکه فرقان، آیه 30) : و پیامبر (در قیامت) در محضر خدا شکوه می کند که پروردگارا! امت من، این قرآن را مهجور کردند..
نکند ما هم، من و تو هم جزء مهجورکنندگان قرآن باشیم… بخوانیم هر چقدر میتوانیم