بوی زندگی
29 اسفند 1395 توسط سليمي بني
به سبزه ها و سنبله ها آب می دهی و کمی آن سوتر بساط سمنو پزانت به راه است،
اما دل من مثل سیر و سرکه می جوشد که چرا اصلا حواست به من نیست،
گیتارم را بر می دارم و آهنگ- بوی عیدی -فرهاد را می زنم و می خوانم ،
از همان دور به من لبخند میزنی و من خوشحال برمی خیزم،
سیب قرمز و سنجدی را از روی میز بر می دارم و به سویت دراز می کنم ،
تو اما مرا در آغوش می گیری و می بوسی.
این هفت سین مان را دوست دارم،
بوی زندگی می دهد…..