اشک های بی صدا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اگر طالبی بسم الله

22 مهر 1396 توسط سليمي بني

  اگر کسی طالب رسیدن به دوست و لقاء و وصال محبوب است، جز تحمّل سختی و شداید راهی ندارد.

کسی که نازپرورده است و در تنعّم زندگی میکند، راهی به دوست و محبوب ندارد. اگر کسی طالب
وصال و لقاء است، باید خود را برای سختیها آماده کند.

‼️ بسیار تعجّب انگیز است که کسی وارد فضای
عرفان شود و طالب رسیدن به مراتب بلند اهل معرفت گردد، امّا به محض اینکه مشکلی برایش پیش
بیاید، خود را گم کند؛ غصّه بخورد؛ گله کند و … .

 عزیز دل من! تو پا در راه کربلا میگذاری؛ می خواهی هم به کربلا بروی، هم به تو خوش بگذرد؟ مگر جزء لشکر عمرسعد هستی؟ بله؛ لشکریان عمرسعد کربلا رفتند، کلّی هم غنیمت گرفتند و برگشتند؛
امّا اگر از لشکریان اباعبدالله هستی و به کربلا میروی، در حقیقت به ارض کرب و بلا میروی.

  پس اگر سختی، دشواری، شداید و بلایا آمد، خلاف توقّعت نباشد. این راه تحمّل سختی برای رسیدن به
لقاء است. کسی که نازپرورده و متنعّم است و زندگی او در خوشی طی می شود، او به دوست و
محبوب راه ندارد.

  در محضر استاد مهدی طیب - ١٦ آبان ٩٢

 

 نظر دهید »

در همان حدّی هم که می‌توانیم، محرومیم.

22 مهر 1396 توسط سليمي بني

 حضرت مهدی ارواحنافداه محبوب دل مؤمنان است. هرآنچه دوست‌داشتنی و دلرباست، به‌خاطر خصائص و ویژگی‌های دوست‌داشتنی و نیک آن است و حضرت مهدی ارواحنافداه تجلّی کامل و مطلق همه‌ی دوست‌داشتنی‌هاست.

  هر خلق حَسَن و سجیّه‌ی نیک و هر خصال شایسته و رفتار پسندیده، هر معرفت بلند و کمال متعالی، هرچه تصوّر کنیم، یکپارچه در آن بزرگوار محقّق است.

  لذا اگر کسی اندک توجّه و معرفتی به آن حضرت پیدا کند، راهی جز دل باختن به آن حضرت نخواهد داشت؛ زیرا همه‌ی ابعاد وجودی حضرت چنان دلرباست که محال است کسی با جلوه‌ای از جمال آن بزرگوار آشنا شود و توان گریختن از دام محبّت ایشان را داشته باشد.

  کم‌توجّهی برخی از ما، ناشی از کم‌معرفتی است. اگر شناخت، کامل و شایسته باشد، بی‌تردید به محبّت حضرت راه می‌یابیم.

  اگرچه شناخت كامل معصومين ازعهده‌ي ما خارج است و انديشه‌ي بشري كوتاه‌تر از آن است كه به بلنداي قلّه‌ي كمال اهل‌بيت عصمت و طهارت‌ پركشد؛ امّا اگر كسي درحدّ همان ظرف معرفتي بشر نيز آن حضرت را بشناسد، لحظه‌اي توجّهش از ايشان سلب نخواهد شد.

  اگر بی‌توجّهیم برای این است که در همان حدّی هم که می‌توانیم، محرومیم.


 در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ی 16 شهریور 85

 

 نظر دهید »

عبرت آموزي از بدعهدي مردم كوفه!!!

17 مهر 1396 توسط سليمي بني

  عبرت آموزي از بدعهدي مردم كوفه!!!

مردم ما به یاد بدعهدی مردم کوفه مي افتند. چقدر عبرت آموز است! چقدر درس آموز است که افرادی نامه بنویسند؛ از  امام حسين علیه السّلام درخواست کنند؛ حضرت را برای رهبری و ولایت و زعامت خودشان بطلبند؛ با نماینده و فرستاده ی آن حضرت هم بیعت کنند؛ امّا وقتی که تمنّیات دنیوی مطرح می شود؛ وقتی که سکّه های زرّین عبید اللهِ بْنِ زیاد برق می زند؛ یا تیغ های شمشیر دژخیمان او برق می زند؛ مردمی که پشت سر  مسلم بن عقیل جمع شده بودند، اینگونه او را تنها بگذارند! و ایشان غریبانه در این شهر به شهادت برسند! این ماجرا خیلی جای تأمّل دارد.


  کسانی که در عصر و زمان ما مدّعی ولایتند؛ و تقاضای ظهور حجّت خدا علیه السّلام را می کنند؛ باید راجع به این فکر کنند اینکه می گوییم: «عَجِّلْ عَلی ظُهورَکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ»؛نکند مثل نامه های کوفیان باشد؛ که حضرت را دعوت می کنیم تا تنهایشان بگذاریم!نکند دنیا ما را بفریبد و ما را از پشت سر حضرت و یاران حضرت جدا کند! هر یک به کنج منافع و آسایش خودمان بخزیم و حجّت خدا را تنها بگذاریم! نکند محبّت دنیا ما را از ولیّ اعظم خدا جدا کند! این ماجرا خیلی عبرت آموز است.

 شاید برای خود ما قابل تصوّر نباشد که آخر چه شد این مردمی که به آن شکل از  امام حسين علیه‌السّلام دعوت کردند؛ و روز ورود مسلم بن عقیل، آن مشایعت و استقبال عجیب را از او بجا آوردند؛ و آن بیعت‌ها را با او بستند؛ واقعاً چه شد او را تنها گذاشتند؟چیزی جز  محبت دنیا نبود. دنیای یک عدّه تهدید شد و به یک عدّه وعده‌ی دنیا داده شد و اینها مسلم بن عقیل را تنها گذاشتند.

 به خودمان برگردیم؛ مراجعه کنیم؛ ببینیم ما با محبّت دنیا چگونه‌ایم؟اگر راحت ما، آسایش ما، آزادی ما، جان ما، دنیای ما، مقام ما، ثروت ما، زن و فرزند ما تهدید شوند؛ آیا باز هم در مسیر دین خدا پایمردیم؟ یا نه، دچار تردید می‌شویم؟ به گوشه‌هایی می‌خزیم؟

بدانیم دست از حمایت مسلم برداشتن، نقطه ی آغاز است. آنجایی که انسان به دلیل مَطامِع دنیوی، فقط سکوت می کند؛ چیزی نمی گوید؛ اعتراض نمی کند؛ این نقطه ی آغاز است. این مسیر، مسیر بسیار خطرناکی است. قدم های بعدی، یک به یک، در پی هم خواهند آمد.

‼️ انسان باور نمی کند که سکوت امروزش، مقدّمه ی این باشد که فردا تماشاچی قتل مسلم باشد؛ و پس فردا خود شمشیر به کمر بندد و در کربلا به جنگ اباعبدالله علیه السّلام برود. این راه، راه بسیار خطرناکی است؛ و خدای متعال ما را حفظ کند. اینکه «حُبُّ‏ الدُّنْيَا رَأسُ‏ كُلِّ‏ خَطِيئَةٍ» ، همین است.

 محبت دنیا اوّل انسان را به سکوت و سازش، محافظه کاری، احتیاط کردن، سینه سپر نکردن و عدم حضور در صحنه دعوت می کند. این اوّل راه است. امّا فردا می بینی خود تو شمشیر بستی و با حقیقت دین مبارزه می کنی!

 این است که خیلی باید از این ماجرا عبرت گرفت؛ که چه شد، مردمی که ادّعای تشیّع داشتند؛ ادّعای ولایت داشتند؛ ادّعای انتظار حجّت زمان خودشان را داشتند؛ دعوت به ورود آن حضرت به کوفه کردند؛ گفتند شمشیرهایمان آخته است؛ باغ هایمان سرسبز است؛ همه ی زندگی مان در اختیار شما؛ اینگونه دعوت کردند؛ و در شهر خود منتظر ظهور حجّت عصر خودشان بودند؛ چه شد که کارشان به اینجا کشید؛ که شمشیر به کمر بستند! و همین تعابیری که در زیارت عاشورا می خوانیم و کسانی را که «أسْرَجَتْ وَ ألْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ‏ لِقِتالِکَ» هستند، نفرین می کنیم.

  در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ی ٢٧ آبان ٨٩

 

 نظر دهید »

حکایت درویش

12 مهر 1396 توسط سليمي بني

.
روزی درویشی تنها در گوشه ای نشسته بود و فارق ازدنیا.
پادشاهی از آن اطراف میگذشت.
درویش از آنجا که فراغ ملک قناعت است سر برنیاورد و احترامی به شاه نگذاشت و بی تفاوت به کارخود ادامه داد.
سلطان بسیار خشمگین شد و گفت:
این طایفه ی خرقه پوشان امثال حیوان اند و اهلیت ادم ندارند…
وزیر نزدیک درویش امد و گفت:
ای جوانمرد؛ پادشاه این دیار از کنار تو گذر کرد چرا به او توجهی نکردی و شرط ادب بجا نیاوردی؟
او پاسخ داد: پادشاهت را بگو توقع خدمت از کسی دار که توقع نعمتت از تورا دارد و این را بدان که پادشاهان برای پاسداری از رعیت امده اند و نه رعیت برای اطاعت از پادشاهان؛
همانگونه که گوسفند برای خدمت به چوپان نیست و چوپان به دنبال نگهبانی و پاسبانی از گوسفندان است.
پادشاه که از شنیدن این سخنان برخود تکانی خورده بود؛ به درویش گفت:
از من خواهشی کن تا برآورده سازم.
درویش گفت تنها خواهشم این است که دیگر مرا زحمت ندهی…
پادشاه گفت مرا پندی بده.
گفت: این ملک و مملکت که امروز در اختیار توست دیروز در اختیار کس دیگر و فردا در دستان دیگریست!

 نظر دهید »

دست های خالی در کار فرهنگی

12 مهر 1396 توسط سليمي بني

دست های خالی در کار فرهنگی


امام خامنه ای:
واقعا امروز مسائل فرهنگی کشور زمین افتاده است.

همه خودشان را فرهنگی می‌دانند، همه نسبت به مسائل فرهنگی اظهار شوق و علاقه می‌کنند و آن را در بیانات و اظهاراتشان مهم نشان می‌دهند، اما حقیقتاً کار فرهنگی در کشور، متناسب با پیشرفت و ریشه دواندن انقلاب در جامعه نیست.

 ما امروز خیلی کارهای فرهنگی باید می‌کردیم که نکردیم، خیلی برنامه‌ها باید می‌ریختیم که نریختیم و حقیقتاً دستمان از خیلی کارها چه در داخل و چه در خارج کشور خالی است. لذاست که مسائل فرهنگی حقیقتاً در خور این است که به آن، با سعه صدر و اهتمام و دلسوزیِ عمیق و همراه با خِبرگی و کارشناسی رسیدگی بشود. ۱۳۶۸/۱۰/۱۲

 

 نظر دهید »

علت تجدید بزرگداشت واقعه ی کربلا و اقامه ی عزای اباعبدالله الحسین علیه السلام

12 مهر 1396 توسط سليمي بني

  علت تجدید بزرگداشت واقعه ی کربلا و اقامه ی عزای اباعبدالله الحسین علیه السلام

تجدید بزرگداشت واقعه ی کربلا و اقامه ی عزای اباعبدالله الحسین علیه السلام در هر سال به این دلیل است که ما را بسازد؛ ما را حسینی کند.

  برگردیم به خودمان نگاه کنیم. تعارف ندارد؛ چندنفر از ما الان برای خطر کردن آماده ایم؟

 اگر همین الان امام حسین علیه السلام بگویند: من دارم میروم کربلا؛ آقایان! خانمها!
چه کسی با من میآید؟ کشته شدن است! اسارت است! به خودمان برگردیم؛ ببیینیم چند نفرمان بلند
میشویم و همراه حضرت میرویم؟

  خاطره ی واقعه ی عاشورا تکرار میشود برای اینکه ما حسینی شویم؛ از اصحاب اباعبدالله الحسین علیه السلام شویم و در کربلای زمین و عاشورای زمان خود از اصحابی شویم که حضرت فرمودند: من اَحدی را باوفاتر و بهتر از اصحابم ندیدم.امیدواریم خدای متعال این عنایت را در حقّ همه ی ما بفرماید.

 

 

 نظر دهید »

امام حسین علیه السلام که به مقدّرات الهی راضی بودند، چرا در #کربلا بر سر اجساد شهدا میگریستند؟

11 مهر 1396 توسط سليمي بني

 امام حسین علیه السلام که به مقدّرات الهی راضی بودند، چرا در #کربلا بر سر اجساد شهدا میگریستند؟

 تعارضی بین راضی بودن به مقدّرات الهی و ظهور عواطف انسانی وجود ندارد.

 ظهور عواطف انسانی یک ویژگی مثبت است؛ یک کمال است؛ انسان بی عاطفه و بی احساس انسان خوبی نیست. لذا بارها هم پیش آمد؛ خود ائمّه و پیغمبر (ص) فرمودند: «مَنْ‏ لا يَرْحَمْ‏ لا يُرْحَم‏» کسی که در او رحم و عاطفه نیست، مورد رحمت خدا هم واقع نمیشود. مثلاً، وقتی پسر پیغمبر (ص)،  ابراهیم که پسر ماریه ی قبطیه بود، از دنیا رفت، پیغمبر (ص) گریستند؛ یا مثلاً، وقتی نوه ی پیغمبر (ص) از دنیا رفت؛ پیغمبر گریستند. بعضی افراد که نمیدانستند، اعتراض میکردند که شما که گفتید خدا هر کار کند، ما باید راضی باشیم؛ حضرت فرمودند من راضی ام. دلم میسوزد؛ چشمم اشک میریزد؛ امّا آنچه خلاف رضایت خداست نمیگویم. یعنی در یک انسان این دو با هم قابل جمع است.

  وجود مقدّس امام معصوم باعاطفه ترین موجود جهان آفرینش است؛ لذا اقتضای آن عواطف همین اشک و اندوه است؛ امّا این به هیچ وجه به این معنا نیست که نسبت به آنچه هست، ناراضی است.لذا طبق آنچه در مقاتل نقل شده است، وقتی تیر آمد و گلوی علی اصغر(ع) را برید «فَذُبِحَ الطِّفل مِنَ‏ الأُذُنِ‏ إلَى‏ الأُذُن ‏وَ مِنَ الوَرِیدِ إلیَ الوَرِید»، و خون گلوی حضرت علی اصغر (ع) جاری شد، امام حسین (ع) دستشان را زیر خون گرفتند و آن را به آسمان پاشیدند. در روایات داریم که ملائکه همه ی آنها را گرفتند و یک قطره از خون  حضرت_علی_اصغر (ع) به زمین نریخت. بعد به خدا عرض کردند:«حَمّل عَلَیَّ اَنَّهُ بِعَینِ الله»یا «حَمّل عَلَیَّ ما نَزَلَ بِی اَنَّهُ بِعَینِ الله»؛
آنچه بر من نازل شد؛ این اتّفاقی که برای من افتاد؛تحمّلش برای من آسان است؛ چرا که در برابر دیده ی خدا این اتّفاق افتاد.

  این دو، یعنی جمع بین  رضا و عواطف، یکی از کمالات انسان است؛ همانطور که انسانی که به مقدّرات الهی راضی نیست، یک انسان کامل نیست؛ انسانی هم که عواطف ندارد، انسان کامل نیست. امام معصوم که انسان کامل است، هر دوی آنها را در اوج خود دارد.

  در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ی ٦ دی ٨٩

 

 نظر دهید »

نگاهش ......

10 مهر 1396 توسط سليمي بني

دل را به اباعبدالله علیه السلام بسپارید، آن وقت ببینید با شما چه می کند؛ چطور شما را همراه خودش می‌برد.

 به خودتان هم نگاه نکنید؛ نگویید من و این حرف ها؟! منِ آلوده با این‌همه معصیت و این همه خجلت کجا و قافله ی اباعبدالله کجا؟! این حرف ها را نزنید. دل را به امام حسین علیه السلام بسپارید؛ ایشان کاری ندارند؛ می برند.

  در قافله ی اباعبدالله ریز و درشت نمی کنند؛ زشت و زیبا نمی کنند. قافله ی اباعبدالله علیه السلام همه را می برد. در این قافله همه‌جور انسانی هست. یک نگاه اباعبدالله علیه السلام کیمیاست. مس وجود سالک را به زر ناب حسینی تبدیل می کند.

 دیدید یک نگاه اباعبدالله علیه السلام با زُهَیر چه کرد؟ زُهَیر عثمانی! زهیری که در گروه خون خواهانِ عثمان بود. با علی و فرزندان علی می جنگیدند! دیگر از این آلوده تر؟!

دیدید نگاه امام حسین علیه السلام با او چه کرد؟ یک پیام فرستادند؛ دیدید چطور زیر و رویش کرد!؟ اوّل نمی خواست برود؛ همسرش به زور او را فرستاد. گفت: خجالت نمی کشی؟! پسر پیغمبر برایت پیغام فرستاده است؛ با تو کار دارد! رفت؛ امّا وقتی برگشت آن  زهیر قبلی نبود. امام حسین علیه السلام کارشان را کرده بودند.

ذدر محضر استاد مهدی طیب - جلسه ی ٥ دی ٨٧

 

 نظر دهید »

✅چند ویژگی منحصر به فرد امام حسین علیه السلام

10 مهر 1396 توسط سليمي بني

✅چند ویژگی منحصر به فرد امام حسین علیه السلام


?–تنها امامی که شش ماهه به دنیا آمدند

?–تنها امامی که از هیچ بانویی شیر نخوردند و تغذیه ی ایشان تنها توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) صورت گرفته است

?–تنها امامی که روز ولادتشان،پدر و مادر و جد و نزدیکانشان برای ایشان گریه کردند

?–تنها امامی که در معرکه ی جنگ به شهادت رسیدند

?–تنها امامی که در دعای توسل ازایشان به عنوان (ایّها الشهید) یاد شده با اینکه همه ی ائمه ی ما شهید شده اند.

?–تنها امامی که در زمان حیات خود پدر دو شهید شدند( علی اکبر علیه السلام و علی اصغر علیه السلام ) ?_

?– تنها امامی که اربعین و زیارت اربعین دارند

?– تنها امامی که قبر مطهرشان بیش از ده بار توسط ظالمان خراب شد تا اثری از آن باقی نمانَد!! اما همچنان پابرجاست

?– تنها امامی که بدون غسل و کفن دفن شدند

?– تنها امامی که سر مبارکش از بدن جدا شد.

?–تنها امامی که تشنه لب با هزاران زخم تیر و نیزه و شمشیر و سنگ بر بدن به شهادت رسیدند

?–تنها امامی که بعد از شهادتش،خانواده اش اسیر شدند.

?– تنها امامی که پدر و مادر و 9 نسلش معصوم بودند.

?–تنها امامی ک تولدش در ماهی است ک هیچ شهادتی درآن نیست و شهادتش در ماهی است که هیچ تولدی درآن نیست

?–تنها امامی که خوردن خاک قبرش اشکال ندارد

?–تنها امامی که دعا تحت قبه ی ایشان به اجابت می رسد

?–تنها امامی که امام زمان شبانه روز حداقل دو مرتبه بر او گریه می کند!

?–تنها امامی که سرعت و وسعت کشتی نجاتش از سایر امامان بیشتر است

?–تنها امامی که یک در بهشت به نام اوست: باب الحسین


اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللَّهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ



 نظر دهید »

مردی که شانزده بار پای پیاده به حج رفت اما حسین (ع) را کشت!

10 مهر 1396 توسط سليمي بني

مردی که شانزده بار پای پیاده به حج رفت اما حسین (ع) را کشت!


یکی از افراد مقابل ابا عبدالله الحسین علیه السلام، شمر بن ذی الجوشن است. از فرماندهان سپاه امام علی در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین کسی که در میدان جنگ تا شهادت پیش رفت. این چنین کسی حالا در کربلا شمر می شود. با ورودش به کربلا همه چیز عوض می شود. شمر آدم کوچکی نیست اگر نیایش های شمر را برای شما بخوانند و به شما نگویند که این ها مال شمر است شما با آن ها گریه می کردید. هیچ گاه گفته نمی شود که وقتی شمر دستش را به حلقه خانه خدا می زد چگونه با خدا زمزمه می کرد!

این آقایی که ما صحبتش را می کنیم (شمر) شانزده بار با پای پیاده به سفر حج رفته است. فکر نکنید شمر اهل نماز و روزه نبوده و یا از آن دسته آدم هایی بوده که عرق می خوردند، عربده می کشیدند؛ شمر و بسیاری دیگر که آن طرف ایستاده اند، آدم هایی هستند که پیشانی پینه بسته داشتند. بسیاری از آن ها اهل تهجد بودند.

در کربلا هر روز بيست هزار نفر در فرات غسل می کردند. غسل قربة الی الله که حسین را بکشند و می گفتند: غسل می کنیم تا ثوابش بیشتر باشد.

در ظهر عاشورا وقتی ابا عبدالله علیه السلام برای نماز خواندن، اذان می گفتند فکر نکنید در آن طرف کسی نماز نمی خواند. آن ها هم نماز می خواندند! برخی از این افراد به ابا عبدالله علیه السلام می گویند که نماز شما قبول نیست! و حبیب به آن ها می گوید: «نماز شما قبول است؟!» درگیری می شود، حبیب به شهادت می رسد. حضرت حبیب پیش از نماز ظهر ابا عبدالله به شهادت رسیدند.

ما در کربلا به کلاس شمر شناسی نیاز داریم. یک کلاس به عنوان تحلیل شخصیت شمر. شمری که شانزده بار به مکه رفته، جانباز امیر المومنین بود، کسی که در کنار مولا زخمی شده بود، چه شد که فرمانده جنگ حضرت علی علیه السلام به این جا رسید؟

آری: این هشدار و اندرزی است برای امروز و فردای ما…



 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 47
  • 48
  • 49
  • ...
  • 50
  • ...
  • 51
  • 52
  • 53
  • ...
  • 54
  • ...
  • 55
  • 56
  • 57
  • ...
  • 117
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

اشک های بی صدا

کد شامد:1-1-695173-64-4-1
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ثواب گریه

Random photo

آداب و رسوم جالب مردم جهان در ماه رمضان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس