امام حسین علیه السلام که به مقدّرات الهی راضی بودند، چرا در #کربلا بر سر اجساد شهدا میگریستند؟
امام حسین علیه السلام که به مقدّرات الهی راضی بودند، چرا در #کربلا بر سر اجساد شهدا میگریستند؟
تعارضی بین راضی بودن به مقدّرات الهی و ظهور عواطف انسانی وجود ندارد.
ظهور عواطف انسانی یک ویژگی مثبت است؛ یک کمال است؛ انسان بی عاطفه و بی احساس انسان خوبی نیست. لذا بارها هم پیش آمد؛ خود ائمّه و پیغمبر (ص) فرمودند: «مَنْ لا يَرْحَمْ لا يُرْحَم» کسی که در او رحم و عاطفه نیست، مورد رحمت خدا هم واقع نمیشود. مثلاً، وقتی پسر پیغمبر (ص)، ابراهیم که پسر ماریه ی قبطیه بود، از دنیا رفت، پیغمبر (ص) گریستند؛ یا مثلاً، وقتی نوه ی پیغمبر (ص) از دنیا رفت؛ پیغمبر گریستند. بعضی افراد که نمیدانستند، اعتراض میکردند که شما که گفتید خدا هر کار کند، ما باید راضی باشیم؛ حضرت فرمودند من راضی ام. دلم میسوزد؛ چشمم اشک میریزد؛ امّا آنچه خلاف رضایت خداست نمیگویم. یعنی در یک انسان این دو با هم قابل جمع است.
وجود مقدّس امام معصوم باعاطفه ترین موجود جهان آفرینش است؛ لذا اقتضای آن عواطف همین اشک و اندوه است؛ امّا این به هیچ وجه به این معنا نیست که نسبت به آنچه هست، ناراضی است.لذا طبق آنچه در مقاتل نقل شده است، وقتی تیر آمد و گلوی علی اصغر(ع) را برید «فَذُبِحَ الطِّفل مِنَ الأُذُنِ إلَى الأُذُن وَ مِنَ الوَرِیدِ إلیَ الوَرِید»، و خون گلوی حضرت علی اصغر (ع) جاری شد، امام حسین (ع) دستشان را زیر خون گرفتند و آن را به آسمان پاشیدند. در روایات داریم که ملائکه همه ی آنها را گرفتند و یک قطره از خون حضرت_علی_اصغر (ع) به زمین نریخت. بعد به خدا عرض کردند:«حَمّل عَلَیَّ اَنَّهُ بِعَینِ الله»یا «حَمّل عَلَیَّ ما نَزَلَ بِی اَنَّهُ بِعَینِ الله»؛
آنچه بر من نازل شد؛ این اتّفاقی که برای من افتاد؛تحمّلش برای من آسان است؛ چرا که در برابر دیده ی خدا این اتّفاق افتاد.
این دو، یعنی جمع بین رضا و عواطف، یکی از کمالات انسان است؛ همانطور که انسانی که به مقدّرات الهی راضی نیست، یک انسان کامل نیست؛ انسانی هم که عواطف ندارد، انسان کامل نیست. امام معصوم که انسان کامل است، هر دوی آنها را در اوج خود دارد.
در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ی ٦ دی ٨٩