اشک های بی صدا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

خدا از این قشنگتر کجا پیدا میشود؟

28 فروردین 1396 توسط سليمي بني

خدا از این قشنگتر کجا پیدا میشود؟

توافق و همراهی عبد با مولا توفیق است. این همه میگوییم انشاءالله خدا توفیق دهد، اللّهم وَفقنا خدایا به ما توفیق بده، توفیق یعنی چه؟ توفیق یعنی توافق. توافق بین عبد و مولا توفیق است. مولای عالِم باید با نظریّات عبد جاهل همراهی و موافقت کند یا عبد جاهل با خواستههای مولای عالِمش همراهی و موافقت کند؟ عبد باید با مولا توافق کند،

پس توافق و همراهی عبد با مولا توفیق است. معنی توفیق را فهمیدیم؛ طوری شود که ما با خدا موافقت کنیم، دست از مخالفت با خدا برداریم. وقتی دیدی خوب خدایی داری و تا به حال هر چه با تو کرده، خوب بوده است و اگر مصرّانه دنبال چیزی بودی و میخواستی؛ ولی آن چیز برای تو خوب نبود، نگذاشت به تو برسد، هرچه خوب بود بدون اینکه تو بگویی بده از پیش داد و هر چه برایت ضرر داشت را هر چه زور زدی و تقلاّ کردی نگذاشت ضرر به تو وارد شود از این خدا بهتر کجا پیدا میشود که این را ول کنیم و خدای دیگری پیدا کنیم؟ واقعاً خدایی را بهتر از این میشود فکر کرد؟ اگر خدا به این خوبی است، چرا افراد با او همراهی نکنند؟ حالا که او خیر ما را میخواهد، خیر ما را بهتر از خودمان تشخیص میدهد، بیش از ما خیرخواه ماست، جاهایی که به خاطر جهلمان به خدا کلّی التماس میکنیم، ختم انعام میگیریم، سفره حضرت اباالفضل عليه السلام میاندازیم، به ضریح امام‌زادهها دخیل میبندیم، نماز حاجت میخوانیم، خدا را ول نمیکنیم، خدایا فلان چیز را به من بده؛ ولی خدا میداند برایت ضرر دارد و علیرغم همه این کارها نگذاشت عملی شود، خدا بهتر از این کجا پیدا میشود؟
زمین و زمان را به همدیگر دوختی تا کاری را که میخواهی انجام شود و چون خدا دید برایت ضرر دارد، نگذاشت بشود و همه تقلاّهایت را هم خنثی کرد که آن ضرر به تو وارد نشود. خدا از این قشنگتر کجا پیدا میشود؟ اگر قرار باشد واقعاً انسان  تسلیم و تابع کسی شود از این قشنگتر کجا میشود پیدا کرد؟

 استاد مهدي طيب - شرح مصباح الهدي / مبحث رضا- جلسه ٨٤/٧/٢١

 نظر دهید »

نداي ملك داعي هر شب تا به صبح به اهل زمين

28 فروردین 1396 توسط سليمي بني

نداي ملك داعي هر شب تا به صبح به اهل زمين

عن النّبي ِ صلّي الله عليه واله:
أنّ الله تعالي نصب في السماء السابعه ملکاً، يقال له الدّاعي. فاذا دخل شهر  رجب ينادي ذلک الملک کلّ ليلة منه الي الصباح:

طوبي للذّاکرين!
طوبي للطّائعين!

يقول الله تعالي:
أنا جليس من جالسني،
و مطيع من أطاعني،
غافر من استغفرني،
الشهر شهري و العبد عبدي، والرحمه رحمتي،
فمن دعاني في هذا الشهر أجبته،
و من سألني أعطيته،
و من أستهداني هديته،
و جعلت هذا الشهر حبلاً بيني و بين عبادي
فمن اعتصم به وصل الیّ.

از پیامبر (ص) روایت شده است:
بدان که خداوند تعالی در آسمان هفتم فرشته‌ای را گماشته، که  داعی (دعوت کننده) نامیده می‌شود. پس هنگامی که  ماه رجب داخل شود، آن فرشته هر شب تا صبح ندا می‌دهد که:

خوشا به حال ذاکران،
خوشا به حال اطاعت کنندگان

خداوند تعالی می‌گوید:

من همنشین کسی هستم که با من بنشیند،
و مطیع آنم که اطاعتم کند،
آمرزنده‌ی کسی هستم که از من طلب بخشش کند.
ماه، ماه ِ من است و بنده، بنده‌ی من، و مهربانی و رحمت از آن من است،
پس هر کس بخواند مرا در این ماه اجابتش کنم،
و کسی که بخواهد از من عطایش کنم،
و هر کس از من هدایت جوید، هدایتش می کنم،
این ماه را ریسمانی میان خودم و بندگانم قرار دادم، هر کس بدان چنگ زند به من می‌رسد”

 

 

 نظر دهید »

درونمان را بسازیم...

23 فروردین 1396 توسط سليمي بني

‍ شمر نمازش را میخواند،
روزه‌اش را هم میگرفت،
آشکارا هم فسق و فجور نمیکرد،
و شاید اهل رشوه و ربا هم نبود…
یادمان باشد،
زیارت عاشورا که میخوانیم
وقتی رسیدیم به «وَ لَعنَ الله…»هایش؛

لحظه ای به خودمان گوشزد کنیم:
نکند این «لعن الله…»
روزی شامل حال ما هم بشود؟؟؟!!!
که شمر در جنگ صفین
در کنار امیرالمؤمنین(ع) بود
اما در باطن، یزیدی بود
و زهیر در ظاهر، عثمانی
اما در باطن، حسینی بود.
و عاقبت ظاهرها کنار رفت و باطن ها نمایان شد

حقیقت آدم ها به باطن آن هاست
که عاقبت آشکار می شود
و یزیدی یا حسینی شدنشان را رقم می زند

پس درونمان را بسازیم…

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

 

 نظر دهید »

قرآن بخوانید و به امام زمان "علیه السلام" هدیه کنید تا جزایش را ببینید...

23 فروردین 1396 توسط سليمي بني

 

 قرآن بخوانید و به امام زمان “علیه السلام” هدیه کنید تا جزایش را ببینید…

  حضرت آیت الله وحید خراسانی مدظله:

 همه تان از امروز تصمیم بگیرید، هر روز به قدری که برایتان میسّر است قرآن بخوانید، اما به این کیفیت:

  یعنی از اول که شروع می کنید، نصف جزء، یک جزء، هر چه توانستید… نیت کنید این قرآن برای امام زمان علیه السلام…

و این هر روز ترک نشود، خلاصه خودتان اهل فهمید، اگر دوره سال هر روز، آن هم قرآن را…

 چون عزیزتر از قرآن پیش امام زمان علیه السلام، گوهری نیست. این قرآن را که کلام الله است، تلاوت کنید، آن هم هدیه به او کنید.

  اینها همه در دفتر شما ثبت می شود. شب قدر که ورق تقدیر من و تو را سر نوشت دنیا و آخرت ما را به دست او دادند، وقتی دید دوره سال تو با نماز آنچنان بودی، قرآن را اینچنین خواندی، آن هم برای او خواندی…

  حالا فکر کن خودت، ببین آن وقت همچو کریمی که تمام عالم بر سر سفره او نشسته اند، چه خواهد کرد با این کسی که یکسال اینچنین کرده؟

 ران ملخی را هدهدی پیش سلیمان برد، دست به سرش کشید، این تاج بر سر هدهد تا قیامت در نسلش ماند.

  حالا یک دوره سال قرآن بخوانی، هدیه به امام زمان بکنی، آن سلیمانی که هزارها سلیمان گدای درگاه اویند، با من و تو چه خواهد کرد؟!

 منبع: بیانات معظم له در ۱۳۸۸/۲/۱۱

 

 نظر دهید »

مشقات راه را به شیرینی پذیرا بودن

23 فروردین 1396 توسط سليمي بني

مشقات راه را به شیرینی پذیرا بودن

 شایسته است زائر از آغاز سفر، خود را میهمان پیامبر و امام علیهم السّلام بداند و هر چه را در طول سفر زیارتی خود، از آغاز حرکت تا مراجعت، برای او پیش آید، از جانب آن بزرگواران دانسته و همه را با خرسندی پذیرا باشد و چنانچه دشواری و کمبودی در طول سفر پیش آمد، گِله‌مند نشود و شِکوه و شکایت نکرده و با کسانی که کارگزار قافلة زیارتی هستند تندی و تلخی نکند و بر جفا و کوتاهی همسفران تحمّل ورزد و اگر در جریان سفر چیزی از او مفقود شد یا خسارتی بر او وارد آمد، تأسّف نخورد، که میزبان و دعوت کننده، خود ضامن جبران همه ی زحمات و خسارات است.

 گرچه زائر عاشق، در پی این جبران نیست و پاکبازانه پا در راه سفر زیارت می‌نهد و نیل به دیدار یار را جبران کننده ی همه ی زحمات و خسارات می‌داند.

 در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
 شرط اوّل قدم این است که مجنون باشی

 این نکته نیز رقیقه ی این حقیقت بزرگ است که در طول زندگی، انسان مسافر یک سفر زیارتی است که در پایان به  لقاء خدا ختم می‌شود و این سفر نیز توأم با سختی‌ها و ناملایمات است.

 قرآن کریم می‌فرماید: یا اَیُّهَا الاِنسانُ اِنَّکَ کادِحٌ اِلی رَبِّکَ کَدحاً فَمُلقیهِ: ای انسان تو در سیر به سوی پروردگار خود دشواری‌های زیادی متحمّل می‌شوی، پس آن گاه به لقاء و دیدار پروردگارت نایل می‌گردی.

 مسافر این سفر نیز آنچه از دشواری‌ها که در طول عمرش پیش می‌آید را از جانب خداوندی می‌داند که در طلب لقاء و دیدار اوست و همه را با شیرینی و حلاوت پذیرا می‌شود.

ادامه مطلب زیارت

 استاد مهدی طیب،،ره_توشه_دیدار ، ص 92.

 نظر دهید »

مطلع شدن از جواب دو سوال برای همه بنی بشر لازم و ضروری است

23 فروردین 1396 توسط سليمي بني

مطلع شدن از جواب دو سوال برای همه بنی بشر لازم و ضروری است

اول اینکه در هر لحظه حیات,وظیفه الهی انسان چیست ؟
بدون دانستن پاسخ این پرسش, انسان عبد خداوند نمی شود, اگر بر مبنای غریزه تصمیم بگیری دین تو غریزه ات است, اگر بر مبنای عرف تصمیم بگیری, دین تو عرف جامعه است و اگر بر مبنای امر الهی تصمیم بگیری, عبد خدا هستی…

 دوم اینکه هدف کلی از خلقت انسان چیست ؟
دانستن هدف کلی خلقت باعث می شود که پینوکیوی وجود ما در مسیر مدرسه,گول گربه نره و روباه مکار را نخورد, چرا ؟! چون مقصد و هدفش را گم نمی کند که سرگرم بشود به تجملات و آرزوهای باطل,, و در رویای شهر بازی و سیرک,آشی نمی خورد که خر بشود و برای شیطان لعنت الله علیه,حمالی کند

پس اگر چیزی از وجودت باقی مانده و اراده ایی در خود می یابی,خوب گوش دلت را باز کن,,می روی به دنیا, به چپ و راستت نگاه نمی کنی, از خداوند براتِ فناء فی الله را میگیری و تمام, اگر نه انقدر روباه مکار در مسیرت پیدا می شود که آرزو کنی,, یا لیتنی کنت ترابا, کاش که خاک بودم و اینگونه مفتضح نمی شدم, خوب حواست را جمع کن هر که تو را از راه خداوند دور کند و آش خر ساز به خوردت بدهد,دشمن توست..

 نظر دهید »

هدف خدا از خلقت ما چه بود؟

23 فروردین 1396 توسط سليمي بني

هيچ‌كس نمي‌خواهد بميرد. كسي هم كه خودكشي مي‌كند آن شكلِ بودنش را که در آن قرار گرفته نمي‌خواهد، نه اين‌که به‌کلي بودنش را نخواهد. در واقع او پوچي خودش را نمي‌خواهد.
انسان عبارت است از آنچه بايد بشود. و خداوند به مقام اصلي انسان که همان مرحله‌ي نهايي اوست نظر دارد، همان‌طور که ما در ساختن ساختمان به صورت و مرحله‌ي نهايي آن نظر داريم و نه به زمين و آجر و سيمان، اينها همه مقدّمات‌اند.
پوچي يعني چيزي را كه مخلوق بايد در مسير کمالِ خود به‌دست آورد، نداشته باشد. كسي كه مي‌خواهد پوچ نشود بايد بندگي داشته باشد.
بعضي از انسان‌ها انرژي زيادي صرف دنيا مي‌كنند امّا براي بندگي‌شان اين چنين نيستند، بعد بي‌حوصله مي‌شوند و يأس آنها را فرا مي‌گيرد. ريشه اين امر در آن است كه آنان هدف اصلي را که بندگي خدا است گم کرده‌اند، همين‌طور به هر جمعيتي نالان شده‌اند، دنبال آخرين مُد بوده‌اند، وجودشان مضطربِ رسيدن به مقصدي بوده ولي به آنچه مي‌خواسته‌اند نرسيده‌اند پس دائماً به اين طرف و آن طرف دويده‌اند ولي به آنجايي که بايد مي‌رفتند نرفتند.چون راه را عوضي رفته و نرسيده‌است فکر مي‌کند اگر تندتر برود مي‌رسد .
بندگي خدا هم بيشتر تغيير رويکرد است، همين که انسان جهت جان خود را به سوي خداوند قرار دهد و عبادات شرعي را با اين نيت انجام دهد، خود را با انوار الهي روبه‌رو مي‌بيند و متوجّه مي‌شود به اين راحتي به مقصد رسيده، چون هدف نزديک است. گفت:
آنکه عمري در پي او مي‌دويدم کو به کو
ناگهانش يافتم با دل نشسته روبرو

هدف خدا از خلقت ما چه بود؟
ممكن است كسي اين سؤال را بكند امّا نه از آن جهت كه از زندگي مأيوس شده و به بن‌بست رسيده است بلكه از آن جهت كه مي‌خواهد فلسفه‌ي خلقت را بداند و به دنبال اين است که هدف خالق را بشناسد.
در جواب اين سؤال بايد متوجه بود که خداوند خودش هدف است، نه اين که هدف داشته باشد، به اين معني که مخلوقاتِ خود را هدف‌دار خلق مي‌کند تا به کمال شايسته‌شان برسند، ولي خداوند که کمال مطلق است و هدف همه‌ي عالم مي‌باشد، و ماوراء او کمالي نيست، نمي‌شود هدف داشته باشد. اگر بپرسي؛ «خورشيد نور مي‌دهد تا چه كند؟» جواب مي‌شنوي: «چون خورشيد، خورشيد است نور مي‌دهد!». نور دادن جزء ذات آن است، نه اين‌که نور بدهد تا نوراني‌تر شود.

خدا چون فياض مطلق و دائم‌الفيض و دائم‌الْجُود است،همواره در حال فيض‌دادن است و هرگز تجلياتش منقطع و متوقف نمي‌شود. پس خدا از آن جهت كه خداست خلق مي‌كند. آيا مي‌شود خدا- كه فياض مطلق است- فيض خود را نبخشد؟!
قرآن در وصف اين صفتِ خداوند مي‌فرمايد: «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» يعني همواره خداوند در حال ايجاد است. خورشيد چون خورشيد است دائماً نور مي‌دهد.

حال با اين مقدمات اگر بپرسند چرا خدا خلق مي‌كند؟ جواب اين است که چون خدا، خداست! و عين کمال و فيض و جُود است خلق مي‌کند.

دانستن اين مسائل از آن جهت لازم است که باعث منظم‌شدن ذهن مي‌شود و انسان را براي پيمودن راه ارتباط با خدا و آشتي با او آماده مي‌كند. اگر كسي همّت نمايد و ذهنش را در جواب گويي به سؤالاتش منظم كند و راه رسيدن به جواب‌هاي خود را درست بپيمايد، خواهد ديد كه در جريان هدايتِ به سوي خدا، چقدر راحت جلو مي‌رود.
کتاب:
آشتی با خدا از طریق آشتی با  خودراستین

استاد_طاهرزاده

 نظر دهید »

تابحال شده "من"گفتن های خودمون رو در یک روز بشماریم؟

23 فروردین 1396 توسط سليمي بني

مثنوی هفتاد “من” مولوی:

مَن(۱) اگر با مَن(٢) نباشم میشَوَم تنهاترین

کیست با مَن(٣) گر شَوَم مَن(۴) باشد از مَن(۵) ماترین

مَن(۶) نمیدانم کی‌اَم مَن(٧) لیک یک مَن(٨) در مَن(٩) است

آن که تکلیف مَنَ(١۰) اَش با مَن(١١) مَنِ(١٢) مَن(١٣) روشن است

مَن(١۴) اگر از مَن(١۵) بپرسم ای مَن(١۶) ای همزاد مَن(١٧)

ای مَنِ(١٨) غمگین مَن(١٩) در لحظه‌های شاد مَن(٢۰)

هرچه از مَن(٢١) یا مَنِ(٢٢) مَن(٢٣) در مَنِ(٢۴) مَن(٢۵) دیده‌ای

مثل مَن(٢۶) وقتی که با مَن(٢٧) میشوی، خندیده‌ای

هیچ کس با مَن(٢٨) چنان مَن(٢٩) مردم آزاری نکرد

این مَنِ(٣۰) مَن(٣١) هم نشست و مثل مَن(٣٢) کاری نکرد

ای مَنِ(٣٣) با مَن(٣۴) که بی مَن(٣۵) مَن(٣۶) تر از مَن(٣٧) میشوی

هرچه هم مَن(٣٨) مَن(٣٩)کنی، حاشا شوی چون مَن(۴۰) قوی

مَن(۴١) مَنِ(۴٢) مَن(۴٣) مَن(۴۴) مَنِ(۴۵) بی‌رنگ و بی‌تأثیر نیست

هیچ کس با مَن(۴۶) مَنِ(۴۷) مَن(۴۸) مثل مَن(۴۹) درگیر نیست

کیست این مَن(۵۰)؟ این مَنِ(۵۱) با مَن(۵۲) زِ مَن(۵۳) بیگانه‌تر

این مَنِ(۵۴) مَن(۵۵) مَن(۵۶) کُنِ از مَن(۵۷) کمی دیوانه‌تر ؟

زیر بارانِ مَن(۵۸) از مَن(۵۹) پُر شدن دشوار نیست

ورنه مَن(۶۰) مَن (۶۱) کردنِ مَن(۶۲) از مَنِ(۶۳) مَن(۶۴) عار نیست

راستی . . . این قدر مَن(۶۵) را از کجا آورده‌ام !!؟

بعد هر مَن(۶۶) بار دیگر مَن(۶۷) چرا آورده‌ام !!؟

در دهانِ مَن(۶۸) نمیدانم چه شد، افتاد مَن(۶۹)

مثنوی گفتم که آوردم در آن هفتاد من(۷۰) . . . !!!

تابحال شده “من"گفتن های خودمون رو در یک روز بشماریم؟
شاید از هفتادمن کاغذ هم بگذرد و هیچگاه به
“ما” نرسیم !!!

 نظر دهید »

موفقیت چیست؟

23 فروردین 1396 توسط سليمي بني

 

موﻓﻘﯿﺖ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻧﯿﺴﺖ !
ﭘﯿﭽﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ “ﺷﮑﺴﺖ”
ﺩﻭﺭ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ “ﺳﺮﺩﺭﮔﻤﯽ”
ﺳﺮﻋﺖ ﮔﯿﺮﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ “ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻣﻨﻔﯽ”
ﻭ ﭼﺮﺍﻍ ﻗﺮﻣﺰﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ “ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ”

ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﯾﺪﮐﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ “ﺍﺭﺍﺩﻩ” ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ!
ﻣﻮﺗﻮﺭﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ “ﺍﺳﺘﻘﺎﻣﺖ”
ﻭ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ “ﺧﺪﺍ”
ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ “ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ” ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ می شود.

ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺑﺰﺍﺭﯼ
ﺑﺎﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﯽ …
ﺑﺎﺯ ﺑﺨﻨﺪﯼ …
ﺑﺎﺯ ﺑﺠﻨﮕﯽ …
ﺑﺎﺯ زمین بخوری و بلند شی ﻭ قوی تر برگردی…
باید بری جلو تا به خود واقعیت برسی.

 

 نظر دهید »

چرا برای اموات حمد میخوانیم؟

23 فروردین 1396 توسط سليمي بني

 چرا برای اموات حمد میخوانیم؟

  قیصر روم برای یکی از خلفای بنی عباس ، در ضمن نامه ای نوشت: ما در کتاب انجیل دیده ایم که هرکس از روی حقیقت، سوره ای بخواند که خالی از هفت حرف باشد، خداوند جسدش را بر آتش دوزخ حرام میکند ، و آن هفت حرف عبارتند از: « ث ، ج ، خ ، ز ، ش ، ظ ، ف »

  ما هر چه بررسی کردیم ، چنین سوره ای را در کتاب های تورات و زبور و انجیل نیافتیم ، آیا شما در کتاب آسمانی خود ، چنین سوره ای را دیده اید؟

  خلیفه عباسی دانشمندان را جمع کرد، و این مسئله را با آنها در میان گذاشت، آنها از جواب آن درماندند، سرانجام این سوال را از امام هادی علیه السلام پرسیدند.

آن حضرت در پاسخ فرمودند:

آن سوره ، سوره « حــمد » است، که این حروف هفتگانه در آن نیست… پرسیدند: فلسفه ی نبودن این هفت حرف، در این سوره چیست؟

  حضرت فرمودند:

 حرف «ث» اشاره به «ثبور» (هلاکت)
 حرف «ج» اشاره به «جحیم» (نام یکی از درکات دوزخ)
 حرف «خ» اشاره به «خبیث» (ناپاک)
 حرف «ز» اشاره به «زقوم» (غذای بسیار تلخ دوزخ)
 حرف «ش» اشاره به «شقاوت» (بدبختی)
 حرف «ظ» اشاره به «ظلمت» (تاریکی)
 حرف «ف» اشاره به «آفت» است

خلیفه ، این پاسخ را برای قیصر روم نوشت.

قیصر پس از دریافت نامه ، بسیار خوشحال شد ، و به اسلام گروید ، و در حالی که مسلمان بود از دنیا رفت.

 

منبع: شرح شافیه ابی فراس ، مطابق نقل منتخب التواریخ ، ص ۷۹٥…

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 74
  • 75
  • 76
  • ...
  • 77
  • ...
  • 78
  • 79
  • 80
  • ...
  • 81
  • ...
  • 82
  • 83
  • 84
  • ...
  • 117
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

اشک های بی صدا

کد شامد:1-1-695173-64-4-1
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ثواب گریه

Random photo

چرا ماه رجب از ماه های حرام است؟

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس