اشک های بی صدا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

موت وفنا

27 آذر 1396 توسط سليمي بني

 موت، سکوت است. سکوت در برابر تجلّی هستی حضرت حق. هر نمودی از هستی ما یک نوع سخن گفتن است. گاهی فرد با زبان سخن میگوید، گاهی با ذهنش سخن میگوید، یک وقت با دلش سخن میگوید. وقتی انسان همه این نمودها را به  سکوت بکشاند، معنی  موت را تجربه کرده است.

 مرتبه اوّلش و مقدّمه این مرتبه این است که وقتی خدای متعال سخن میگوید، ما ساکت باشیم. این عنایت را حتماً عزیزان بکنند، موقع تلاوت آیات قرآن حتماً گفتگو نباشد؛ حتّی اداره کننده هاي جلسه هم که برای کارهای جلسه در تکاپو هستند و زحمت میکشند؛ وقتی  قرآن تلاوت میشود همه بنشینند و دست از همه کارها بکشند؛ هیچ کس، هیچ کاری نکند؛ دست روی دست بگذاریم و سخن خدا را گوش کنیم؛ چون تجربه موت از همینجا باید شروع شود.

 خدای متعال فرمود: «وَ اِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ» وقتی قرآن خوانده میشود به تلاوت قرآن گوش بسپارید و سکوت کنید. انشاءالله این ادب را مراعات کنید، انسان بهره هاي بزرگی میبرد. حتّی اگر صورت ظاهر انسان معنای عبارات عربی قرآن را نمیداند، با همین توجّه و محبّت و ادب که خدای متعال دارد سخن میگوید،  سکوت کند. موقع تلاوت قرآن، ساکت شود تا خدا، حرف بزند. نمودی از خودش نداشته باشد. تجلّی از هستی خودش را عرضه نکند. بگذارد هستی مطلق جلوه گر باشد، انشاءالله بهره هاي بسیاری نصیب میشود. ادب نشستن در محضر قرآن را تمرین کنیم، کم كم این  سکوت عمیق میشود و به لایه هاي عمیقتر وجود ما راه پیدا میکند. در هر لایه اي از وجود ما که این  سکوت حاکم شد، توانسته ايم با لایه هاي از حقیقت  قرآن ارتباط برقرار کنیم و حقایق عمیقتری را دریافت کنیم. همان‌طور که پیغمبراکرم ص در مورد  قرآن فرمودند: قرآن ظاهر و باطنی دارد، باطن قرآن هم باطنی دارد تا هفت بطن و حتّی در بعضی از روایات تا هفتاد بطن، وجود انسان هم همینطور است ظاهری و باطنی دارد، هر بطنش هم بطنی دارد تا هفت بطن یا هفتاد بطن.

  بنابراین هر لایه اي از وجود ما که به  سکوت برسد، نمودی از خودش نداشته باشد، آمادگی ایجاد میشود که با آن لایه قرآن ارتباط برقرار کند و بهره گیرد. انشاءالله همین ادب را مراعات کنیم، نسبت به  قرآن مؤدّب باشیم، با کتاب  قرآن مؤدّبانه رفتار کنیم. البتّه این ادبِ سرشار از محبّت است. گاهی ادب، ناشی از یک نوع ترس است، گرچه در برابر جلال هم آن هیبت میآید؛ ولی ادبِ اهل محبّت، مربّایی است که ترش و شیرین است هر دو را در خودش دارد؛ هم جلال و هم جمال. تجلّی هر دو آثار، در ادب اهل محبّت وجود دارد؛ یعنی از یکطرف هیبت، جلال و شکوه الهی و از طرف دیگر هم جمال، حسن و نیکویی الهی به هم میآمیزند و در مؤمن حقیقتی به نام  خشوع در برابر خدایمتعال ایجاد میکند.

  انشاءالله خدا توفیق دهد این را تمرین کنیم، نسبت به ظاهر قرآن ادب کنیم. همین ادب ظاهری بهتدریج می‌تواند ما را به ادب باطنی هم رهنمون شود. به گوشم خورد که بعضی از دوستان موقع تلاوت قرآن مشغول گفتگو بودند. احتمالاً صورت ظاهرش مشکلی نیست؛ یعنی اوّل جلسه افراد که میآیند سلامی به هم میکنند، جابهجا میشوند، گفتگویی میشود؛ امّا سعی کنیم هر جا رسیدیم که  قرآن خوانده میشود، همانجا بنشینیم و آرام بگیریم، حرکتهایمان متوقّف شود، سکوت مطلق. همان چیزی که از موت سخن میگوییم؛ یعنی وقتی خدا حرف میزند، بمیریم. هیچ نمود هستی در ما نباشد. جایی که او حرف میزند، جا ندارد دیگری حرف بزند. جایی که جلوهی حسن و جمال الهی تجلّی میکند، برای کسی جای جلوهگری نمیماند. انشاءلله این ادب را مراعات کنیم.

 استاد مهدي طيب   شرح مصباح الهدی  مبحث  موت و فنا

 

 نظر دهید »

با خدا صادقانه حرف بزن

27 آذر 1396 توسط سليمي بني

  حاج محمد اسماعيل دولابي:خدا صدق را دوست دارد. با خدا صادقانه حرف بزن، هر چه می‎خواهی بگو.

  دیدی وقتی در بنی اسرائیل خشک‌سالی شد و هر چه موسی علیه السّلام و قومش دعا کردند و  باران طلبیدند، باران نیامد. بالأخره به حضرت موسی علیه السّلام وحی شد که اگر بَرخ دعا کند،  باران نازل می‎کنیم. حضرت موسی علیه السّلام مترصّد شد و رفت بَرخ را پیدا کند و از او بخواهد دعا کند. بالأخره به بَرخ که یک مرد سیاه بیابانی بود برخورد و از او خواست از خدا باران بطلبد. بَرخ هم سرش را به سوی آسمان کرد و گفت: خدایا چرا باران نمی‎فرستی؟ نکند ابرهایت خشک شده‎اند، یا ابرها دیگر فرمان تو را نمی‎برند. اگر هم می‎خواهی این قوم را عذاب کنی، عمر شما که زیاد و وقت بسیار است؛ دیر نمی‎شود. چند جمله از این قبیل که بَرخ به زبان آورد، ابرها ظاهر شدند و باران شدیدی آغاز شد.

  حضرت موسی علیه السّلام با اینکه خودش هم گاهی اوقات با خدا تند صحبت می‎کرد، کما اینکه در داستان گوساله پرست شدن قومش به خدا عرض کرد: إن هِیَ اِلاّ فِتنَتُکَ: خدایا همه‎ی این کارها زیر سر خودت است، و در مورد فرعون به خدا عرض کرد: رَبَّنا اِنَّک اتَیتَ فِرعَونَ وَ مَلأهُ زینَةً وَ اَموالاً فِی الحَیوةِ الدُّنیا رَبَّنا لِیُضِلُّوا عَن سَبیلِکَ: خدایا تو خودت به فرعون و بزرگان قومش در این دنیا زینت و دارایی‎هایی دادی تا دیگران را از راه تو گمراه کنند؛ با وجود این، جملات بَرخ بر موسی سنگین آمد و خواست او را به خاطر جسارتی که نسبت به خدا روا داشته بود، توبیخ کند که به او وحی شد بَرخ را به حال خود رها کن، او روزی چند بار ما را می‎خنداند.

 مصباح الهدي/  صدق/ ص٣٥٥

 نظر دهید »

چرا ما در نماز حضور قلب نداريم؟

27 آذر 1396 توسط سليمي بني

 
 چرا ما در نماز حضور قلب نداريم؟

حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی:

وقتي از مرحوم استاد الهي قمشه‌اي (رضوان الله عليه) سؤال كردند ما چه كنيم در نماز داراي حضور قلب باشيم فرمود: بيرون نماز را مواظب باشيد چرا که اگر كسي در بيرون نماز مواظب چشم و گوشش بود در حال نماز راحت است و اگر در بيرون نماز مواظب چشم و گوشش نبود و هر چه را خواست ببيند، ديد و هر چه را خواست بشنود، شنيد، همه اين گزنده‌ها تعبيه مي‌شوند.

لذا وقتي انسان شروع به نماز كرد تكبيرة الاحرام گفت دست و بالش بسته شده و همه اين گزنده‌ها حمله مي‌كنند تا آنجا که يك وقت انسان متوجه مي‌شود كه سرگرم گفتن «السلام عليكم» هست ولي نمي‌داند چه گفت‌و‌گو كرد و در اين سجود چه گفت، بنابراين عمده در بيرون نماز است و اگر كسي بيرون نماز را مواظب بود در نماز راحت‌تر است.

شما اين سجده شكر را فراموش نكنيد هر نعمتي كه به شما رسيده است سجده شكر كنيد از امام (عليه السلام) سؤال كردند ما در نماز حضور قلب نداريم چه كنيم؟

حضرت فرمود: نافله‌ها، جبران آن قصور نماز را مي‌كند. عرض كرد اگر ما در نافله‌ها هم حضور قلب نداشتيم چه بكنيم؟ فرمود: سجده‌هاي شكر بعد از نماز جبران مي‌كند، لذا بعد از نماز برنخيزيد بلكه از خدا مسئلت كنيد و به خاك بيفتيد تا در برابر ديگران مجبور به خضوع نشويد.

 

 نظر دهید »

آیاتی چند که در مورد ماهواره و حرفهای آن قابل تطبیق است:

27 آذر 1396 توسط سليمي بني

  آیاتی چند که در مورد ماهواره و حرفهای آن قابل تطبیق است:

 یا أیها الذین آمنوا إن جاء کم فاسق بنبأ فتبیّنوا أن تصیبوا قوماً بجهالة فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین (حجرات 6)
«اى کسانى که ايمان آورده‏ايد! اگر شخص فاسقى خبرى (تحريف يافته) آنان، پيروى کنى. بگو: «هدايت، تنها هدايت الهى است!» و اگر از هوى و هوسهاى آنان پيروى کنى، بعد از آنکه آگاه شده ‏اى، هيچ سرپرست و ياورى از سوى خدا براى تو نخواهد بود.»

 لا ترکنوا إلی الذین ظلموا فتمسّکم النار و ما لکم من دون الله من أولیاء ثمّ لا تنصرون.
و بر ظالمان تکيه و اعتماد ننماييد، که موجب مى‏شود گرفتار آتش شوید؛ و در آن حال، هيچ ولىّ و سرپرستى جز خدا نخواهيد داشت؛ و يارى نمى‏شويد!

 يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّن دُونِكُمْ لاَ يَأْلُونَكُمْ خَبَالاً وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاء مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الآيَاتِ إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ
«اى کسانى که ايمان آورده‏ايد! محرم اسرارى از غير خود، انتخاب نکنيد! آنها از هرگونه شرّ و فسادى در باره شما، کوتاهى نمى‏کنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشيد. (نشانه‏هاى) دشمنى از دهان (و کلام)شان آشکار شده؛ و آنچه در دلهايشان پنهان مى‏دارند، از آن مهمتر است. ما آيات (و راه‏هاى پيشگيرى از شرّ آنها) را براى شما بيان کرديم اگر انديشه کنيد!»
به علاوه ی تمام آیات مذمت دوستی و ولایت کفار

 لا تتبعوا خطوات الشیطان (از گامهای شیطان پیروی نکنید/ در چهار آیه از قرآن کریم)

 و لا تلقوا بأیدیکم إلی التهلکة (با دست خودتان [با خرید ماهواره] خود را به هلاکت نیندازید!)

 نظر دهید »

رد مظالم چیست؟

27 آذر 1396 توسط سليمي بني

  رد مظالم چیست؟

  ممکن است ما در گذشته خسارتی به کسی زده ایم و یا مالی را از کسی برداشته ایم مثلاً با ماشینی ناشناس تصادف کرده ایم و یا در کودکی بر اثر بی توجهی وسیله ای را از همکلاسیمان یا مغازه ای برداشته ایم که الان نمیتوانیم آن شخص را پیدا کنیم.
در چنین مواردی که ما صاحبان حق را
نمی توانیم پیدا کنیم باید با اجازه مجتهدین معادل آن مبلغ را “رد مظالم” به فقرا بدهیم.

 برنامه سمت خدا این اجازه را از مراجع معظم تقلید گرفته که در ماه ربیع الاول امسال افراد تا سقف پانصدهزار تومان از ” رد مظالمی ” را که برعهده دارند شخصاً به فقرایی که میشناسند پرداخت نمایند و نیازی به اجازه شخصی از مراجع نیست.

  تذکر : اگر صاحب حق و یا ورثه او را میشناسیم حتماً باید خسارت را به خودش بدهیم و شامل رد مظالم نمیشود.

 نظر دهید »

فرق بين " بَلي " و" نعَمْ "

27 آذر 1396 توسط سليمي بني

 حروف جواب

1- نَعَمْ، نَعِمْ، نَعامْ:

معانی آن عبارتند از:

الف) تصديق: در صورتی که بعد از جمله خبريه باشد مانند، حَضَرَ المعلّمُ. نعََمْ حَضََر.

ب) وعده دادن در برابر طلب : وقتی که بعد از امر يا نهی يا تحضيض باشد. مانند :

أکتبْ درسَک. نعم .

لا تتکاسَلْ. نعم .

هلّا إ جتهدتَ ؟ نعم.

نکته : جواب دادن با “أجل” بعد از طلب بهتر از “نعم” است.

ج‌) اعلام کردن : در صورتی که بعد از استفهام باشد مانند : هل نجحت؟ نعم.

2-أجَلْ:

حرف جواب به معنی “نعم” است ومعانی آن عبارتند از :

الف) جواب : وقتی جمله قبل از” أجَلْ” منفی باشد ، نفی را می رساند ألم تأکلْ؟ أجَلْ يعنی: أجَلْ لمْ آکلْ (بله نخوردم). و اگر مثبت باشد ، بيان کننده اثبات است . أ أکلتَ؟ أجَلْ يعنی:أجَلْ أکلتُ.( بله خوردم.)

ب) تصديق :در جواب کسی که به تو گويد:

نجَحََ زيدٌ. می گويی: أجَلْ.

ج) وعده دادن : در جواب کسی که به تو بگويد : ساعِدْنی. ( مرا كمك كن.) می گويی: أجَلْ.( بله كمك مي كنم.)

3- إی:

حرف جواب به معنی “نعم” است که قبل از قسم واقع می شود و غالباً بعد از استفهام واقع می شود. مانند ، “و يستنبِؤنک أحقّ هوَ ؟ قل : إی وربّي إنّه لَحقٌّ ” . ( يونس 53)

4- بَجَلْ:

حرف جواب به معنی “نعم” است مانند : أتسْمَعُنی ؟ بَجَلْ.

نکته :” بجل” اسم فعل مضارع به معنی يکفی هم آمده است. مانند،بجَلْك.به معني يكفيك.

5- جَلَلْ:

حرف جواب به معنی “نعم” است.

نکته: جَللْ اسم به معنی “عظيم” و” يسير” و” أجْل” نيز به کار می رود.

مثال به معني عظيم، سخن حارث بن


وعلةاست كه: فلَئنْ عَفَوتُ لأعفُوَنْ جلللاً. پس اگر عفو كنم حتماً بسيار عفو مي كنم. (عفو من فراوان و بزرگ است.)

مثال به معني يسير، سخن إمرئ القيس است كه: ألا كلُّ شيءٍ سِواهُ جَلََلْْ. هان هرچيزي بجز او كوچك و ناچيز(آسان) است.

نكته:

كلمه جَلَلْ در عبارات بالا در دو معناي متضاد به رفته است، بنابر اين در اين جا جزء كلمات متضاد است.

و مثال به معني أجْل: كِدتُ أقضي الحياة َمِنْ جَللَْه. نزديك بود كه زندگي خودم را به خاطر او از بين ببرم.(از دست بدهم.)

نكته :

بعضي از نحويون بر اين باورند كه در اين جا نيز به معني عظيم است يعني: مِن عِظَمِه. نه مِنْ أجلِه.

6- بَلی:

حرف جواب که بعد از نفی مي آيد و جمله را به مثبت تبديل می کند. مانند، زَعَمََ الذينَ کَفروا أنْ لنْ يبْعَثوا قُلْ بَلی و ربِّی لتُبْعَثُنَّ.(تغابن-7)

غالباْ نفی با استفهام می آيد خواه: حقيقی باشد مانند، أليسَ زيدٌ بِناجحٍ؟ بَلی.

يا توبيخی: مانند أمْ يَحسَبونَ أنّا لا نسْمَعُ سِرَّهم و نَجْواهُم. بَلی.(زخرف -8)

يا تقريری : مانند، ألسْتُ بِربِّکمْ؟ قالوا : بَلی . (اعراف -172)

 فرق بين ” بَلي ” و” نعَمْ ” :

بلي فقط بعد از نفي مي آيد . ولي “نعم “هم بعد از نفي و هم بعد از اثبات مي آيد. مثلاً در جمله ” ما نجحَ زيدٌ .” جواب با ” نعم ” يعني لَم ينجَحْ.(موفق نشد.) و جواب با ” بلي” يعني نجَحَ. ( موفق شد.)

7-جَير ِ ، جَيْرَ:

حرف جواب به معنی “نعم” است و غالباً قبل از قسم به کار می رود . مانند جَيرِ لأدرُسَنَّ: يعنی نعم واللهِ لأدرُسَنَّ.

سایت ادبیات عربی

 نظر دهید »

آیا شیعیان امام علی علیه السلام بدون حساب و کتاب وارد بهشت می شوند؟

27 آذر 1396 توسط سليمي بني

 آیا شیعیان امام علی علیه السلام بدون حساب و کتاب وارد بهشت می شوند؟


  در برخی اخبار آمده است که شیعیان اهل بیت(علیه السلام) محاسبه می شوند،

 ولی کسانی که مسئولیت حسابرسی آنان را بر عهده دارند ائمه اطهار علیه السلام هستند که برای آنان تقاضای بخشش کرده و وارد بهشتشان می کنند.

  امام رضا علیه السلام:
  اگر روز قیامت حسابرسی شیعیان را به ما محول کردند هر کس دادخواهی اش بین او و خدایش بود در امر او داوری می کنیم و خدا هم خواسته ی ما را اجابت می کند.

 هر که دادخواهی اش با مردم بود برای وی تقاضای بخشش می کنیم و مردم هم او را به ما می بخشند

 و هر که دادخواهی اش بین او و ما بود، ما از هر کس دیگری به بخشش شایسته تریم و از او در می گذریم…

 راوی می گوید به امام صادق ـ علیه السلام ـ گفتم: شنیدم که فرمودی همه شیعیان به رغم گناهانی که دارند در بهشت جای دارند.

  فرمود: به تو راست گفتم. بخدا سوگند که همه آنها در بهشت جای دارند.
 گفتم: فدایت شوم گناهان، بسیارند و بزرگ!

  فرمود: اما در قیامت همگی شما با شفاعت پیامبر که خواسته اش برآورده می شود و یا جانشینش، در بهشت خواهید بود.
امّا بخداوند سوگند که من از برزخ بر شما می ترسم…(چون در برزخ شفاعت نیست)
 

 اما آیا ما جزء شیعیان حضرت علی علیه السلام هستیم؟

 امام محمد باقر علیه السلام به جابر فرمود: اى جابر آیا براى تشیّع همین بس است که کسى ادعا کند محبت ما اهل‌بیت را؟!

 سوگند به خدا که شیعیان ما نیستند مگر افرادى که:
 تقواى خدا پیشه گیرند و او را اطاعت کنند.
شیعیان ما شناخته نمی‏شوند مگر به تواضع و خشوع دل، و نگاه‌دارى امانت، به زیاد روزه گرفتن، نماز خواندن، احسان به پدر و مادر، مراعات فقراى همسایگان، از حال آنها با خبر بودن، از حال مسکینان و قرض داران و یتیمان با اطلاع بودن، و به آنها رسیدگى کردن، و در گفتار از راستى تجاوز نکردن، و تلاوت قرآن کردن و …


فروع کافی، کلینی، ص 242، کتاب الخبائز، ح 3، دارالکتب الاسلامیه، 1367 هـ ش.
 اصول کافى جلد ۳ صفحه ۱۱۸

 نظر دهید »

خدای پس‌فردا، خدای حضوری و فعال است، نه خدای حصولی متکلمین!

27 آذر 1396 توسط سليمي بني

 خدای پس‌فردا، خدای حضوری و فعال است، نه خدای حصولی متکلمین!

 

 به این جمله دقت کنید که: خدای پس‌فردا چه خدایی است؟ خدای  عالم بقیة‌الله، خدای حضوری و فعال است و نه خدای حصولی که متکلمین بخواهند او را اثبات کنند، و بدانید در آینده‌ی جهان چنین خدایی نقش آفرین است، که به تعبیر‌ی می‌توان گفت؛ آن خدا، خدای خمینی «رحمة‌الله‌علیه» است. بعضی از غربی‌ها رسیده‌اند به این که با ولایت فقیه می‌شود آینده‌ی جهان را نجات داد. اگر شما بروید در دانشگاه‌های آلمان بگویید این تئوری چطور است؛ که «یک کارشناس کشف حکم خدا بیاید جامعه را ادارد کند»؟ می‌گویند خوب است، می‌گویید ما توان تحقق چنین برنامه‌ای را داریم، می‌گویند نمی‌شود. چون شرایط تحقق ولایت فقیه در آن فرهنگ از بین رفته است - چه در روش و چه در محتوا - ما هنوز - به جهت روح غربی حاکم بر زمانه - در اصل معنای  حکومت اسلامی به معنای واقعی‌اش، که ولی فقیه، نائب یک امام زنده است، مانده‌ایم. لااقل سعی کنیم مانند امثال  دکتر فردید جایگاه دینی و تاریخی ولایت فقیه را بشناسیم.

 هنوز افراد مذهبی معنی ولایت فقیه را که می‌خواهد  تمدن آینده را بسازد، به اندازه‌ای که زمانه اجازه می‌دهد، نمی‌شناسند، چون  روح تاریخی و حضوری قضیه - همان روح بسیجی‌های جبهه و جنگ - برایمان روشن نیست. امثال  هایدگر می‌دانند روح آینده منتظر یک فضای حضوری است که خدای خمینی «رحمة‌الله‌علیه» آن را به صحنه می‌آورد. او منتظر امثال  امام خمینی «رحمة‌الله‌علیه» است ولی بعضی‌ها فکر می‌کنند حضور حضرت روح‌الله «رحمة‌الله‌علیه» یک چیز عادی در کنار بقیه‌ی حادثه‌های زماده است! دکتر فردید می‌گوید من آینده را فقط به امید بسیجیان، روشن می‌دانم. وقتی که این جمله را می‌گوید، مجامع علمی او را حذف میکنند. اما او دیگر این طوری شده‌است، چون  اسلام حضوری متعلق به روح حضرت بقیةالله‌الاعظم (ع) را در  انقلاب اسلامی شناخته و به همین جهت هم در سال‌های ۶۵ یا ۶۶ به خطبه‌های نماز جمعه‌ی  آقای هاشمی که برای جهان غرب یک نوع ترقی قائل است اشکال می‌کند.
 

 منبع:
کتاب تمدن‌زایی شیعه، ص 63 و 64؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.

 نظر دهید »

ابطه اسراف كننده با شيطان

27 آذر 1396 توسط سليمي بني

رابطه اسراف كننده با شيطان

در سورهٴ «إسراء» وقتی از مبذّرين نام می‌برد، ميفرمايد: مبذّرين إخوان شيطان‌اند.

سورهٴ «اسراء» آيهٴ ۲۷ اين است: ﴿إنّ المبذرين كانوا اخوان الشياطين و كان الشيطان لربه كفوراً﴾ مبذّر؛ مثل شيطان است و شيطان كافر است؛ [پس] مبذّر كافر است. مبذّر؛ يعنی آن كسی كه بذر افشان بيجاست. در سنگلاخ در شوره‌زار بذر می‌افشاند.

تبذير؛ يعنی مال را هدر دادن. اگر يك كسی بذر را و تخم را بی‌جا پاشيد كه مُثمر نشد، اين را می‌گويند «تبذير كرد» يعنی اين بذر را هدر داد. يك انسان مبذّر و اسراف كننده؛ چون مال را هدر می‌دهد، می‌گويند «بیجا بذرافشانی می‌كند» اين بذر را، اين مال را بايد در زمين آماده در شرايط داشتن آب و مانند آن بپاشد [و] اگر اين بذر را روی سنگ بريزد، در شوره‌زار بريزد، می‌گويند: تبذير كرده است؛ بذر را هدر داد.

انسان اسراف كننده، چون اين مال را بيیجا صرف می‌كند، اين تبذير كرده است؛ يعنی اين بذر را كه می تواند مثمر باشد بيجا پاشيد. مبذّر إخوان شياطين‌اند؛ يعنی امثال شياطين‌اند «و حكم الأمثال فيما يجوز و فيما لا يجوز واحد» ﴿و كان الشّيطان لرّبه كفوراً﴾ پس «إنّ المبذرين كانوا لربهم كافرين».


برگرفته از دروس تفسیر بقره
حضرت_علامه_جوادی_آملی

 نظر دهید »

معجزه قرآن، دانشمند آمريكايي را مسلمان كرد

26 آذر 1396 توسط سليمي بني

معجزه قرآن، دانشمند آمريكايي را مسلمان كرد

معجزه خداوند در قرآن كريم باعث شد كه يك دانشمند مشهور آمريكايي به دين اسلام روي آورد.

 

به گزارش آريا، تيمي از دانشمندان آمريكايي دريافتند كه برخي از گياهان استوايي فركانس هايي مافوق صوت از خود صادر مي كنند كه به وسيله دستگاه هاي پيشرفته علمي ثبت شده است.


http://pro.corbis.com/images/42-18628931.jpg?size=67&uid=%7B627f86e5-a65c-4131-9ae6-7496b07365b4%7D


دانشمنداني كه حدود سه سال به تحقيق ومطالعه اين وضعيت حيرت آور پرداختند، دريافتند كه اين پالس هاي مافوق صوت به الكتريسته نوري تبديل شده و بيش از صدمرتبه در ثانيه تكرار مي شوند.
يك تيم آمريكايي اين آزمايش را در برابر يك گروه علمي در انگليس انجام دادند كه در بين اين گروه، يك دانشمند مسلمان هندي الاصل نيز قرار داشت. بعد از 5 روز آزمايش، گروه انگليسي از اين مساله بسيار شگفت زده شدند ولي دانشمند مسلمان انگليسي گفت: مامسلمانان اين مساله را در 1400 سال پيش تفسير كرده ايم. دانشمندان از اين سخن وي بسيار حيرت زده شدند و اصرار كردند كه آن را برايشان شرح دهد. دانشمند مسلمان اين آيه قرآن را قرائت كرد:

تسبح له ما فی السماوات السبع و الارض و من فیهن وان من شیء الا یسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم انه کان حلیما غفورا

«هفت آسمان و زمین و هر که در آنهاست همه به ستایش و تنزیه خدا مشغولند و موجودی نیست در عالم جز آنکه ذکرش تسبیح و ستایش اوست و لیکن شما تسبیح آنها را نمی فهمید همانا او بردبار و آمرزنده است.»سوره مبارکه اسرا آیه 44

زماني كه اسم جلاله «الله» - در بسم الله الرحمن الرحیم - بلند شد، پالس هاي مافوق صوت به الكتريسته نوري تبديل و بر روي مانيتورها ظاهر گشت.

 

پروفسور براون مسئول اين تيم تحقيقاتي با اين دانشمند مسلمان براي شناخت دين اسلام به گفت و گو پرداخت و دانشمند مسلمان براي وي دين اسلام را تشريح كرده و يك جلد قرآن مجيد به همراه تفسير آن به زبان انگليسي را به وي اعطا كرد. براون شهادتين را گفت و مسلمان شد.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 26
  • ...
  • 27
  • 28
  • 29
  • ...
  • 30
  • ...
  • 31
  • 32
  • 33
  • ...
  • 117
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

اشک های بی صدا

کد شامد:1-1-695173-64-4-1
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ثواب گریه

Random photo

برای انقلابی شدن، انقلابی فکر کردن، انقلابی بودن و انقلابی ماندن چه باید کرد؟

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس