در زمانی که حجة الاسلام سید محمد باقر شفتی رحمة الله علیه در کربلای معلا درس میخواند، بحدی فقیر بود کهت نعلینش پاشنه نداشت، استادش کسی را مأمور کرده بود هر روز دو نان برای ایشان ببرد، زمانی که به اصفهان رفت، جز یک دستمال که سفره نان خوری سید شفتی بوده و کتاب و مدارکش چیز دیگری نداشت.
سید محمد باقر شفتی(ره) یکی از علمای بزرگ شیعه بعد از تحصیل در نجف اشرف، در نهایت فقر، به ایران و اصفهان مهاجرت میکند.
مرحوم آیتالله کرباسی از ایشان خواهش میکنند در منزل وی بمانند، اما سید شفتی قبول نمیکنند و جایی را برای سکونت معین میکنند.
بعد از چند روز گرسنگی، پولی فراهم شده و مقداری جگر خریداری میکنند در حال بازگشت، سگی را با بچههایش میبیند که در اثر خشک شدن شیر، تولههای سگ در حال جان دادن هستند.
سید شفتی مینشیند و جگر را خرد کرده و به سگ میدهند، تا بخورد وقتی این عمل از سید شفتی انجام داد، خداوند درهای رحمت خود را برای او باز کرد که در حالات ایشان گفتهاند، هیچ عالم شیعی مثل سید شفتی ثروتمند نشد.
آیتالله بهجت(ره) میگفتند: یک روز عید غدیر، دهها سال بیست هزار تومان عیدی میدهند، به عبارتی پول دویستهزار نفر استاد کار، در آن زمان بوده است ثروت ایشان آنقدر بود شخصی که به حضورشان رفته بود.
میگفت: آنقدر طلا و جواهر جلویش ریخته بود که نزدیک بود من ایشان را نبینم، اعلان کردند فقرای اصفهان بیایند و به آنها کمک میکرد.
آیتالله بهجت میفرمود: از هندوستان، برای سید شفتی وجوهات و نذورات را با فیل میآوردند در تاریخ نقل شده است که در زمان فتحعلیشاه قاجار زمانی که بین ایران و روس جنگ اتفاق افتاد و خزینه بیتالمال خالی شد.
گفتند؛ برویم و از سید شفتی برای جنگ با روس پول قرض کنیم، همچنین درهای معنوی را نیز خداوند برای او باز کرد و همه این مسایل نتیجه احسانی بود که سید شفتی(ره) انجام داد.