اشک های بی صدا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

درمان 72 بیماری

05 فروردین 1396 توسط سليمي بني

ذکری که ٧٢ بیماری را شفا می دهد

شخصی كه نعمت ‌های الهی به او روی آورده بگوید: «الحمدلله رب العالمین» و كسی كه از فقر رنج می ‌برد پیوسته بگوید:

لاحول و لاقوة الا باللهَ العلی العظیم

زیرا آن گنجی از گنج های بهشت است و شفای هفتاد و دو بیماری است.واژة «حول» در لغت به معنای حركت و جنبش و كلمة «قوّة» به مفهوم استطاعت و توانایی است؛ بنابراین معنای عبارت فوق چنین است:

《هیچ حركت و استطاعتی جز به مشیت خداوند بزرگ نیست.》

 ابن منظور، لسان العرب، ج3، ص403.

 

 نظر دهید »

"پند لقمان حکیم به فرزند"

05 فروردین 1396 توسط سليمي بني

“پند لقمان حکیم به فرزند”

ای جان فرزند؛
هزار حکمت آموختم که از آن،
چهارصد حکمت انتخاب کردم و از آن چهارصد،
هشت کلمه برگزیدم که جامع کلمات است؛

دو چیز را هرگز فراموش مکن؛
“خدا” و “مرگ” را.

دو چیز را همیشه فراموش کن؛
“هنگامی که به کسی خوبی کردی”
“زمانی که از کسی بدی دیدی”

و هر گاه به مجلسی وارد شدی “زبان نگه دار”
اگر به سفره ای وارد شدی “شکم نگه دار”
وقتی وارد خانه ایی شدی “چشم نگه دار”
و زمانی که برای نماز ایستادی “دل نگه دار”

 

 

 1 نظر

ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ

03 فروردین 1396 توسط سليمي بني

ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﮐﻔﺸﻬﺎیﮔﺮﺍﻧﻘﯿﻤﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﺮﯾﺴﺖ. ﻧﺰﺩﯾﮑﺶ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ :"ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ"ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﺧﻂ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﭼﻨﺪﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﻫﯿﺰﻡ ﻣﯿﻔﺮﻭﺧﺘﻢ……….ﺣﺎﻝ ﺻﺎﺣﺐ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ .ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ: ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎﺑﺮﮔﺸﺘﯽ؟ﮔﻔﺖ: ﺁﻣﺪﻡ ﺗﺎ ﺑﺎﺯ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ :"ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ”

گر به دولت برسی، مست نگردی مردی،
گر به ذلت برسی، پست نگردی مردی،
اهل عالم همه بازیچه دست هوسند،
گر تو بازیچه این دست نگردی مردی…

 

 نظر دهید »

چرا در روایات همیشه می‌گوید اسرافیل حجاب خداست نه جبرئیل نه میکائیل

03 فروردین 1396 توسط سليمي بني

اسرافیل حجاب خداست این یعنی چی؟این روایات خیلی زیاد است، شاید ده بیست تا روایت در بحارالانوار هست که می‌فرماید اسرافیل حجاب خداست. اگر کسی ارتباطش با جبرئیل بیشتر شد، جبرئیل به او بیشتر می‌دهد. کسی که ارتباطش با جبرئیل کم شد، جبرئیل به او کم می‌دهد. مسلمان و غیر مسلمان هم نداریم. اگر جبرئیل (ع) از یک کاری بدش می‌آید، من هم آن کار را انجام دادم، قطعاً جبرئیل به من کمتر عنایت خواهد کرد و رابطه‌اش با من کم می‌شود. اگر جبرئیل (ع) از یک کاری خوشش می‌آید، ما آن کار را زیاد انجام دادیم، جبرئیل به این آدم بیشتر خواهد داد. این را از روایات می‌شود فهمید که این فرشته، علاقه‌اش به چی است و ارتباطش بیشتر با چیست؟
در ادامه مرحوم نراقی، چند آیه و حدیث هم می‌آورد درباره این که کسی که گناه بکند، فهمش خراب می‌شود. بعد توضیح می‌دهد و می‌گوید کسی که خیلی دنبال پول برود، کم فهم می‌شود. کسی که مثلاً فرض کنید که دنبال عنوان و مقام و ریاست باشد، کسی که خودش را ببیند این درس خوان نمی‌شود. نمونه‌های خیلی زیادی هم در تاریخ داریم آن کتاب آداب المشق میرعماد قصه‌های خیلی خوبی در این باره دارد. یا کتاب جامع الحکایت عوفی آن هم در این زمینه چندتا قصه تاریخی دارد. شهیدثانی هم در کتاب منیة المرید این را از شعر نقل می‌کند: شکَوْتُ إلَى وَکِیعٍ سُوءَ حِفْظِی فَأرْشَدَنِی إلَى تَرْکِ المعَاصی به وَکِیع گفتم که حافظه‌ام خوب نیست، گفت کم گناه بکن، حافظه‌ات خوب می‌شود. پس بحث امروز این شد که ارتباط با ملائکه، ارتباط با مجردات با لوح با قلم، کرسی، عرش باعث علم آموزی می شود. مثلاً شما بینید عرش یعنی چی؟ حامل عرش یعنی چی؟ مستوای عرش یعنی چی؟ این که مثلاً می‌گویند امیرالمؤمنین، حامل عرش شد، این یعنی چی؟ فاطمه زهرا حامل عرش خداست این یعنی چی؟ بعضی جاها می‌گویند که پنج تن (ع) و پیغمبران اولوالعزم این‌ها حامل عرش خدا هستند این‌ها یعنی چی؟ یا مثلاً در سوره حمد می‌گوید که عرش خدا را روی دوش رحمان و رحیم و مالک و الله هست این یعنی چه؟ کسی در این باره ها فکر بکند این‌ها روی تهذیب نفس بسیار موثر هست. عرض کردم بخش اول تهذیب نفس مربوط به قوه عاقله است که آن بقیه تحت تدبیر این قوه قرار بگیرد.

سایت جماران

 

 نظر دهید »

مشکل گشای مؤمنین

03 فروردین 1396 توسط سليمي بني

سهمی که خواب بر سلامتی و شادابی جسم و روح آدمی دارد، بر کسی پوشیده نیست، ولی کیفیت خواب نیز بسیار مهم است. اگر خواب همراه با بی نظمی و نا به سامانی باشد، نه تنها تأثیر سازنده خویش را از دست می دهد، بلکه موجب بیماری و سردرد و بی حالی نیز می شود. در سنت اسلامی، مسلمانان شب ها زود می خوابند و صبحگاه، زود بیدار می شوند. افزون بر این، خواب دارای آداب و ادعیه و اورادی است که اگر به کار گرفته شوند، اثری چشمگیر در سلامت جسم و جان و زندگی آدمی بر جای می نهند. یکی از این آداب آن است که آدمی پیش از طلوع فجر برخیزد و خود را برای نماز و دعا آماده سازد و تا هنگام طلوع آفتاب نخوابد. شاید همه ما تجربه کرده باشیم که عمل کردن به این سنت و سود جستن از این وقت عرفانی چه تأثیری در شادابی و سلامتی دارد. بنابر روایات، روزی آدمیان در همین وقت تقسیم می شود و اگر کسی در خواب باشد، از روزی و رزق خویش باز می ماند.
در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است که خواب بامداد، شوم است و روزی را قطع می کند و رنگ صورت را زرد و زشت می کند. (مجلسی، محمد باقر، حلیة المتقین ص188) با این حال، در برخی روایات آمده است که به یک شرط می توان میان طلوع فجر و طلوع خورشید خوابید و از زیانش به دور ماند. شرط این است که نماز واجب صبح را بخوانیم و ذکر خدای را به جای آوریم. اگر چنین کنیم، کراهت از میان می رود. در حدیثی آمده است که امام صادق علیه السلام به شخصی فرمود:
چون نماز صبح را گزاردی و ذکر خدا را خواندی، اگر پیش از طلوع آفتاب به خواب روی، باکی نیست. (مجلسی، محمد باقر، حلیة المتقین ص188)



 نظر دهید »

بدبخت و خوشبخت

03 فروردین 1396 توسط سليمي بني

 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

عصر رسول اکرم اسلام (ص) بود، در مدینه، شخصی درخت خرمائی در خانه اش داشت، که قسمتی از شاخه های آن درخت به خانه همسایه سرازیر بود.
با توجه به اینکه همسایه او شخصی عیالمند و فقیر بود.
او وقتی می آمد تا از خرمای درخت خود بچیند، به بالای درخت می رفت و خوشه های خرما را می چید، و در ظرفی می گذاشت.
هنگام چیدن خرما، گاهی چند دانه خرما به خانه همسایه می افتاد، کودکان همسایه آن خرماها را برداشته و می خوردند.
صاحب درخت آنها را از برداشتن آن خرماها برحذر می داشت، و از درخت پائین می آمد و خرماها را از کودکان فقیر همسایه می گرفت و حتی اگر در دهانشان بود، آن را با انگشتانش بیرون می آورد.
همسایه فقیر از این وضع ناراحت شد، به محضر رسول خدا(ص) رفت و به عنوان شکایت، جریان را به آن حضرت عرض کرد.
رسول اکرم(ص) فرمود: «صاحب درخت خرما را می بینم، بلکه این مشکل شما حل شود، تو برو».
پیامبر(ص) صاحب درخت را دید و جریان را به او گفت و سپس فرمود: «آن نخله را که شاخه هایش به خانه همسایه فقیرت سرازیر است، به من بده که ضامن می شوم عوض آن را در بهشت به تو بدهند».
صاحب درخت گفت: من نخلهای بسیار دارم، ولی هیچیک از آنها مانند این نخله، پر بار نیست و حاضر به این معامله نیستم، این را گفت و از محضر رسول خدا(ص) مرخص شد.
در این میان شخصی (که نقل می کنند ابوالدحداح نام داشت) گفتگوی پیامبر(ص) و صاحب درخت خرما را از نزدیک شنید، و پس از رفتن صاحب درخت، به محضر پیامبر(ص) نزدیک شد و عرض کرد: «اگر من آن نخله را از صاحب درخت خریداری کنم و به شما واگذار نمایم آیا نخله ای را در بهشت برای من ضامن می شوی؟!».
رسول اکرم(ص) فرمود آری.
ابوالدحداح فرصت شناس مرد صاحب درخت رفت و او را ملاقات نموده و درباره خرید آن نخله با او صحبت کرد، و پس از چک و چانه، آن نخله را به چهل نخله دیگر خرید، و طبق درخواست صاحب درخت، نزد جمعی شهادت داد که من فلان درخت را از صاحبش خریدم که در مقابل چهل درخت خرما به او بدهم.
سپس مرد نیکوکار نزد رسول اکرم(ص) آمد و جریان را به عرض رساند و گفت:«اکنون درخت مال من است و آن را به شما واگذار کردم».
رسول اکرم (ص) نزد همسایه فقیر رفت و آن نخله را به او بخشید و فرمود: «از این درخت تو و خانواده و فرزندانت بهره مند شوید».
در این هنگام خداوند سوره واللیل(نود و دومین سوره قرآن) را نازل کرد، که آیه 5 و 6 و 7 این سوره ناظر به ستایش آن مرد نیکوکار(ابوالدّحداح) است، و منظور از آیه 8 و 9 و 10 و 11 این سوره، سرزنش صاحب درخت بخیل می باشد. به این ترتیب، یکی مثل صاحب درخت، تیره دل، و بخیل و دنیاپرست، بی سعادت و محروم از مواهب الهی و بدبخت شد.
و دیگری مثل ابوالدحداح، خوشبخت در دنیا و آخرت گردید، و در این آزمایشگاه دنیا برنده شد.
و ضمناً از کلاس رسولخدا (ص) این درس را آموختیم که باید واسطه خیر شد، و در حوادث مربوط به مستضعفین بی تفاوت نبود.

داستان_دوستان

 

 نظر دهید »

كاش ما صاحب اين قبر بوديم

03 فروردین 1396 توسط سليمي بني

نام او در جاهليت عبدالعزى (بنده بت عزّى ) بود، از ناحيه پدر ارث كلانى به او رسيده بود، عمويش نيز ثروت فراوانى به او بخشيد، اما او شيفته اسلام شد و قبول اسلام كرد، وقتى عمويش اطلاع يافت كه او مسلمان شده ، او را تهديد كرد، ولى او در راه اسلام ، استقامت كرد، عمويش همه ثروت را از او گرفت و او را بيرون نمود، ولى او از اسلام برنگشت ، در حالى كه بخاطر نداشتن لباس ، گليمى را دو نيمه كرده بود و با يك نيمه آن عورتش ‍ را پوشاند و نيم ديگر آن را به جاى پيراهن به شانه افكنده بود، نيمه شب مخفيانه به سوى مدينه حركت نمود، و به مدينه رسيد و در نماز صبح پيامبر (ص ) شركت كرد.
پيامبر(ص ) طبق معمول پس از نماز به پشت سرش نگاه كرد، و شخصى را ديد كه با دو نيمه گليم ، خود را پوشانده ، فرمود: تو كيستى ؟
او عرض كرد: من عبدالعزى هستم .
فرمود: بلكه تو عبدالله ذوالبجادين (بنده خدا و صاحب دو نيمه گليم ) هستى ، پيامبر (ص ) با همان نگاه اول ، او را شناخت و به او فرمود: در خانه من باش ، از آن پس عبدالله از خادمان مخصوص پيامبر (ص ) بود، آرى به قول شاعر:
هر شيشه گلرنگ عقيق يمنى نيست
هر كس كه برش خرقه ، اويس قرنى نيست
خوبى به خوش اندامى و سيمين زقنى نيست
حسن ، آيت روح است ، به نازك بدنى نيست
به اين ترتيب ، مردى از مردان راه ، از همه چيز دنيا گذشت و شيفته حق گرديد و حضور در خدمت پيامبر (ص ) را بر همه چيز مقدم داشت .
جالب اينكه در جريان حركت سپاه براى جنگ تبوك (كه در سال نهم هجرت واقع شد) او از سپاهيان اسلام بود.
عبدالله بن مسعود مى گويد: من نيز در ميان سپاه بودم ، شبى از خواب برخاستم ، در گوشه لشگرگاه ، شعله آتشى را ديدم ، با خود گفتم : ((اين آتش ‍ براى چيست ؟ اكنون كه وقت روشن كردن آتش نيست )) به پيش رفتم ، ديدم پيامبر (ص ) در ميان قبرى ايستاده و با افرادى ، جنازه اى را دفن مى كنند، رسول خدا (ص ) به حاضران گفت : جنازه برادرتان را نزديك بياوريد، آنان جنازه را به حضرت دادند، و پيامبر (ص ) او را به خاك سپرد، اطلاع يافتم جنازه عبدالله است ، وقتى پيامبر (ص ) جنازه او را در خاك سپرد، به طرف آسمان رو كرد و عرض نمود: اللهم انى امسيت راضيا عنه فارض عنه : ((خدايا من از او راضى و خشنودم ، تو هم از او راضى و خشنود باش )).
ابن مسعود مى گويد: ((من و همه حاضران گفتيم : ((كاش ما صاحب اين قبر بوديم ، و پيامبر (ص ) در مورد ما اين گونه دعا مى كرد)

 

داستان دوستان
جلد دوم
محمد محمدى اشتهاردى

 

 نظر دهید »

یکی از پولدارترین علمای شیعه!

03 فروردین 1396 توسط سليمي بني

در زمانی که حجة الاسلام سید محمد باقر شفتی رحمة الله علیه در کربلای معلا درس می‏خواند، بحدی فقیر بود کهت نعلینش پاشنه نداشت، استادش کسی را مأمور کرده بود هر روز دو نان برای ایشان ببرد، زمانی که به اصفهان رفت، جز یک دستمال که سفره نان خوری سید شفتی بوده و کتاب و مدارکش چیز دیگری نداشت.
سید محمد باقر شفتی‌(ره) یکی از علمای بزرگ شیعه بعد از تحصیل در نجف اشرف، در نهایت فقر، به ایران و اصفهان مهاجرت می‌کند.
مرحوم آیت‌الله کرباسی از ایشان خواهش می‌کنند در منزل وی بمانند، اما سید شفتی قبول نمی‌کنند و جایی را برای سکونت معین می‌کنند.

بعد از چند روز گرسنگی، پولی فراهم شده و مقداری جگر خریداری می‌کنند در حال بازگشت، سگی را با بچه‌هایش می‌بیند که در اثر خشک شدن شیر، توله‌های سگ در حال جان دادن هستند.

سید شفتی می‌نشیند و جگر را خرد کرده و به سگ می‌دهند، تا بخورد وقتی این عمل از سید شفتی انجام داد، خداوند درهای رحمت خود را برای او باز کرد که در حالات ایشان گفته‌اند، هیچ عالم شیعی مثل سید شفتی ثروتمند نشد.
آیت‌الله بهجت‌(ره) می‌گفتند: یک روز عید غدیر، ده‌ها سال بیست هزار تومان عیدی می‌دهند، به عبارتی پول دویست‌هزار نفر استاد کار، در آن زمان بوده است ثروت ایشان آنقدر بود شخصی که به حضورشان رفته بود.

می‌گفت: آنقدر طلا و جواهر جلویش ریخته بود که نزدیک بود من ایشان را نبینم، اعلان کردند فقرای اصفهان بیایند و به آنها کمک می‌کرد.
آیت‌الله بهجت می‌فرمود: از هندوستان، برای سید شفتی وجوهات و نذورات را با فیل می‌آوردند در تاریخ نقل شده است که در زمان فتحعلی‌شاه قاجار زمانی که بین ایران و روس جنگ اتفاق افتاد و خزینه بیت‌المال خالی شد.

گفتند؛ برویم و از سید شفتی برای جنگ با روس پول قرض کنیم، همچنین درهای معنوی را نیز خداوند برای او باز کرد و همه این مسایل نتیجه احسانی بود که سید شفتی‌(ره) انجام داد.

 

 نظر دهید »

شباهت دل با آب

03 فروردین 1396 توسط سليمي بني

شباهت دل با آب

در حیرتم از خلقت آب، اگر با درخت همنشین شود، آنرا شکوفا می کند. اگر با اتش تماس بگیرد آن را خاموش می کند. اگر با ناپاکی ها برخورد کند، آنرا تمیز می کند. اگر با آرد هم آغوش شود، آنرا آماده طبخ می کند. اگر با خورشید متفق شود، رنگین کمان ایجاد می شود.
ولی اگر تنها بماند، رفته رفته گنداب می گردد.
دل ما نیز بسان آب است، وقتی با دیگران است زنده و تاثیر پذیر است، و در تنهایی مرده و گرفته است…
“باهم” بودنهایمان را قدر بدانیم…



 نظر دهید »

زنگار دل

03 فروردین 1396 توسط سليمي بني

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

مؤمن هر گاه گناه كند، نقطه اى سياه در دلش پديد آيد. اگر توبه كرد و دست از گناه كشيد و آمرزش خواست، دلش از آن لكه سياه پاك شود، اما اگر بر گناهش افزود، آن نقطه زياد شود. اين همان زنگارى است كه خداوند متعال در كتاب خود از آن ياد كرده و فرموده است: «نه چنين است، بلكه آنچه مرتكب مى شدند، زنگار بر دلهايشان بسته است» .

سوره مطفّفين ، آيه 14 .

 سنن ابن ماجة : 2/1418/4244 .



 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 80
  • 81
  • 82
  • ...
  • 83
  • ...
  • 84
  • 85
  • 86
  • ...
  • 87
  • ...
  • 88
  • 89
  • 90
  • ...
  • 117
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

اشک های بی صدا

کد شامد:1-1-695173-64-4-1
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ثواب گریه

Random photo

شبهه:سجده فرشتگان بر آدم درست یا نادرست؟

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس