اشک های بی صدا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

معرفی کتاب پیرامون طب سنتی

08 فروردین 1396 توسط سليمي بني

 کفایه منصوری
 منصور بن محمد الیاس
 فهرست این کتاب مبنی بر دو فن است فن اول در دو قسم طب یعنی نظری و عملی قسم اول مشتمل بر مقدمه و چهار مقاله…
مقاله اول: در اسباب بادی صحت مشتمل بر چهار باب است:
باب اول: در ارکان
باب دوم: در ارواح
باب سوم: در اخلاط
باب چهارم: در اعضاء
مقاله دوم: در اسباب صوری صحت مشتمل بر دو باب است:
باب اول: در مزاج
باب دوم: در قوی
مقاله سوم: در اسباب فاعلی صحت مشتمل بر دو باب میشود:
باب اول: در اسباب سته ضروری مشتمل بر شش فصل است:
فصل اول: در هوا
فصل دوم: در حرکات نفسانی
فصل سوم: در حرکت و سکون بدنی
فصل چهارم: در خواب و بیداری
فصل پنجم: در ماکول و مشروب
فصل ششم: در احتباس و استفراغ
باب دوم: در ساباب غیر ضروری مشتمل بر دو فصل است.
فصل اول: در اسباب ملحقه بسته ضروری
فصل دوم: در اسباب جزئی
مقاله چهارم: در احوال و اعراض و علامات مشتمل بر دو باب است:
باب اول-در احوال و
اعراض
باب دوم-در علامات مشتمل بر هشت فصل:
فصل اول: در علامات مزاج
فصل دوم: علامات امتلا

 نظر دهید »

وای برمن اگر قدر ندانم

05 فروردین 1396 توسط سليمي بني


سر تا پایم را خلاصه کنند
می شوم “مشتی خاک”
که ممکن بود “خشتی” باشد در دیوار یک خانه
یا “سنگی” در دامان یک کوه
یا قدری “سنگ ریزه” در انتهای یک اقیانوس
شاید “خاکی” از گلدان‌
یا حتی “غباری” بر پنجره

اما مرا از این میان برگزیدند :
برای” نهایت”
برای” شرافت”
برای” انسانیت”
و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :
” نفس کشیدن “
” دیدن “
” شنیدن “
” فهمیدن “
و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید
من منتخب گشته ام :
برای” قرب “
برای” رجعت “
برای” سعادت “
من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:
به” انتخاب “
به” تغییر “
به” شوریدن “
به” محبت “

وای بر من اگر قدر ندانم !!

 

 نظر دهید »

خدایا من جیکم و من دیکم!

05 فروردین 1396 توسط سليمي بني



  اندر حکایات بی علمی برخی طلاّب در بیان مرحوم نراقی

 در احاديث وارد شده كه حضرت موسى “علیه السلام” عرض كرد: «الهى أقريب أنت فاناجيك أم بعيد فاناديك».

شخصى از طلبه آن را چنين مى خواند «فأَنا جِيكٌ» به فتح ألف «أنا» كه متكلم وحده است و تنوين كاف «جيك» و همچنين در «فَانا ديكٌ».

جيك در بعضى از لغات أهل عراق عجم به معنى حيوان كوچكى است كه در حمامها باشد و صداى باريكى دارد و بعضى آن را زنجره گويند و «ديك» به معنى خروس است.

آن طلبه مى گفت معنى حديث آن است كه خدايا اگر تو نزديكى پس من جيكم و صداى باريك كنم و اگر تو دورى پس من ديكم يعنى خروس و آواز بلند كنم.

 منبع: خزائن مرحوم آیت الله نراقی، ص ۴۲۳

 نظر دهید »

بخشندگی بدو معنی است

05 فروردین 1396 توسط سليمي بني

بخشندگی بدو معنی است

احمد بن سلیمان گوید:

مردی از موسی بن جعفر علیه السّلام که مشغول طواف بود پرسید که معنای جواد را برای من شرح دهید، حضرت او را فرمود:

این سخن تو دو معنی دارد اگر معنای جود را نسبت به مخلوق می پرسی هر کس آنچه را که خداوند بر او واجب فرموده پرداخت او را جواد گویند و اگر نپرداخت و بخل ورزید. بخیلش خوانند

و اگر مقصودت معنای جواد نسبت بخالق است باید متوجه باشی که خداوند اگر چیزی بکسی عطا فرماید و اگر عطا نکند در هر دو صورت جواد است زیرا خدای تعالی که به بنده ای عطائی فرماید چیزی را که حق بنده نبوده عطا فرموده است و اگر چیزی از او دریغ بدارد چیزی را که حق بنده نبوده است دریغ فرموده است (و نسبت بخل بحضرتش نتوان داد)

الخصال الممدوحه و المذمومه «صفات پسندیده و نکوهیده»

 

 نظر دهید »

حقيقت انسان درعرفان

05 فروردین 1396 توسط سليمي بني


اي عزيز! باطن دنيا، جهنّم است ((وَ إِن مِنکُم إِلاَّ وَارِدُهَا کَانَ عَلَي رَبِّکَ حَتماً مَقضِياً ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقُوا وَ نَذَرُ الظَّالِمينَ فِيهَا جِثِياً )) / مريم . ۷۴ ؛ به قضاي حتم الهي همه بايد وارد دنيا بشوند و اين پل که بر روي جهنّم کشيده شده است صراط مستقيم است که به لحاظ عقل عملي؛ عدالت متوسط بين افراط و تفريط است که اَحَدِّ مِنَ السَّيف يعني از شمشيرتيزتر است و به لحاظ عقل نظري؛ در علم توحيد و فروع آن مثلاً اَدَقِّ مِنَ الشَّعر يعني از مو باريک تر است. معصوم درباره ورودش به دنيا فرموده است (جِزنَاهَا وَ هِي خَامِدَهٌ – از جهنم عبور کردیم در حالی که بر ما سرد و فسرده بود) در حديث است که روزي جناب رسول الله ( صلّي الله عليه و آله) با اصحابش درمسجد نشسته بودند، ناگهان آوازي سخت شبيه صداي فرو ريختن ديوار و فرود آمدن خرسنگي مثلاً شنيدند وهولناک شدند. رسول الله فرمود : مدّت هفتاد سال است که سنگي ازبالاي جهنم رها شده است واينک به قعرآن رسيده است و اين صدا ازسقوط آن سنگ به قعر جهنّم بوده است! هنوز رسول الله از کلامش فارغ نشده بود که فرياد و شيون ازخانه منافقي برخاست که هفتاد سال عمر کرد و درآن ساعت بمرد. رسول الله گفت : الله اکبر. پس صحابه دانستند که آن سنگ اين منافق بودکه از آن روز (که)خلق شده است تا کنون در جهنّم سرازير بود و فرود مي آمد و در آن وقت به قعر آن رسيده است. قال الله تعالي (( إِنَّ المُنَافِقينَ فِي الدَّرَکِ الأسفَلِ مِنَ النَّار )) مانند اين صداي هولناک در هرشبانه روز بسيار است وليکن گوش برزخي باز نيست تا بشنود. کاملي بايد که در چشم ها و گوش ها تصرّف کند تا بتوانند وقايع و احوال برزخي نفوس را ببينند و بشنوند. تو که جسر ممدود بين جنّت و ناري، خود را باش تا نيفتي… عاقل را اشاره کافي است …))
 چونکه مرده ایم عذاب حالیمان نیست مثل یک نفر که در زندان ازدواج می کند و در زندان بچه دار می شود و بچه اش هم در زندان بچه دار می شود و باز همینطور ادامه دارد لذا این به بیرون از زندان نرفته است و ما هم در دنیا زندانیم الان ، مثلا شما از یک زندان در تهران بیا بیرون بعد می بینی تهران چه وسعتی دارد ، ما هم اگر ازاین قالب خودمان و از خیالمان خارج بشویم می بینیم که به کجا وصل شده ایم ، الان دنیایی ها از از عذاب است که خودشان را در بند دنیا کرده اند اما دنیا برای آنهایی که در ” آن ” زندگی می کنند تفریح است ،  مثلا شما تعمیر یا کار کردن با موبایل را بلدی و وقتی انجام میدهی مثل تفریح است اما یکنفر که بلد نیست درست کند عذاب می کشد ، کسی که محبت دنیا را ، محبت زن و بچه را محبت کار و پول را دارد این بخاطر عذاب است که دارد ،

 سؤال کردیم اولیاء خدا کار دنیا را چطور بلد هستند که ” آن ” برایشان حساب می شود ، فرمودند : پرده برداشته می شود دیگر ، و کار دنیا مثل آب خوردن است برایشان ، مثل اینکه شما الان می خواهی بروی به مشهد باید بروی به مشهد تا مشهد را و خیابانهایش را بتوانی ببینی اما اولیاء خدا همینجا که نشسته اند اصلا مشهد در اخیار اینها است اما شما باید بروی در اختیار مشهد در بیایی ، لذا برای اولیاء خدا تفریح است ، عبادتهایشان تفریح است کار هایشان برایشان تفریح است یعنی سود می برند ، گفتیم چه سودی ، فرمودند : همان نیاز روحی شان را می گیرند دیگر یعنی نیاز روحیشان را از معنویت کارهایشان می گیرند اما ما ها از کارمان پول می گیریم اما آنها اگر پولی هم بگیرند اول معنویت را می گیرند اما ما پول که می گیریم از معنویت خبری نیست ، شما از هر کاری معنویتش را بگیری پولش هم می رسد ، مثلا الان یک بچه ای که در خانه پدر و مادرش است تا وقتی بچه خوبی است هم خرجی اش را می دهند و هم پدر ومادر از او راضی اند اما یک بچه ای که خوب نیست غذایش را می دهند اما نزد پدر ومادر قربی ندارد ، یعنی به چشم خوب بر او نگاه نمی کنند ، لذا پدر و مادر ما اهل بیت ع هستند ، ما اگر خوب باشیم به قرب می آییم نزد آنها و قرب پیدا می کنیم ، قلب ما زنده می شود .

قسمتي از مقاله ي حقيقت انسان درعرفان ، علاّمه حسن زاده آملي حفظه الله *



 نظر دهید »

نوروز چه روزي است؟

05 فروردین 1396 توسط سليمي بني

 امام صادق (ع) به معلي بن خنيس فرمودند:

 بخاطر وقايع واتفاقاتي كه در نوروز واقع شده نوروز از اهميتي برخوردار مي باشد.

 آفتاب طلوع كرد.

هو اول يوم طلعت فيه الشمس–
 نوروز روزي است كه اولين بار خورشيد در آن طلوع كرده است.

 كشتي نوح آرام گرفت.

هو اليوم الذي استوت فيه سفينه نوح علي الجودي–
 در نوروز كشتي حضرت نوح بر كوه جودي آرام و قرار گرفت.

 جبرئيل بر پيامبر (ص) نازل شد.

هو اليوم الذي هبط فيه جبرئيل (ع) علي النبي (ص)
 در نوروز جبرئيل بر پيامبر خاتم(ص) فرود آمده است.

 حضرت ابراهيم بت ها را شكست.

هواليوم الذي كسر فيه ابراهيم اصنام قومه–
 در نوروز حضرت ابراهيم (س) بت هاي قومش را شكست.

 بت ها از پشت بام كعبه به زمين ريخته شد.

هو اليوم الذي حمل فيه رسول الله (ص) عليا (ع) علي منكبيه حتي رمي اصنام قريش من فوق البيت الحرام

 در نوروز رسول خدا (ص) علي (ع) را بر دوش خود قرار داد تا آنحضرت بت هاي قريش را از پشت بام كعبه بر زمين بريزد.

بيعت با حضرت علي (ع) بوقوع پيوست.

 هواليوم الذي اخذ فيه النبي (ص) لاميرالمومنين(ع) العهد بغدير خم فاقروا له بالولايه فطوبي لمن ثبت عليها والويل لمن نكثها

 در نوروز پيامبر (ص) در محل غدير خم براي حضرت علي (ع) از مردم عهد و پيمان گرفت و مردم در آن روز بر ولايت علي (ع) اقرار كردند و خوشا بر كسانيكه بر ولايت آن حضرت استوار ماندن و بدا به حال كسانيكه آن پيمان را شكستند.

حضرت مهدي (عج) ظهور ميكند.

هواليوم الذي فيه يظهر قائمنا اهل البيت و ولاه الامر و يظفره الله بالدجال و ما من يوم نيروز الا و نحن نتوقع فيه الفرج لانه من ايامنا حفظه الفرس و ضيعتموه

 نوروز روزي است كه در آن امام عصر (عج) ظهور ميكند و خداوند او را بر دجال پيروز ميگرداند هيچ نوروزي نيست مگر آنكه ما در آن فرج او را انتظار مي كشيم نوروز از ايام ما ميباشد ايرانيان آنرا بزرگ شمردند و عربها آنرا ضايع كرده و كوچك شمردند.

 نظر دهید »

مولای خود را گم کرده

05 فروردین 1396 توسط سليمي بني

 ظاهراً می‌گوییم آقا می‌‌آید؛ ولی در حقیقت ما به خدمت حضرت می‌رویم. ما به پشت دیوار دنیا رفتیم و گم شدیم. باید از پشت دیوار بیرون بیاییم تا ببینیم که حضرت از همان ابتدا حاضر بودند.
(مصباح‌الهدی، ص 319)

حضور حجّت خدا، حضوری فراگیر است و هیچ نقطه‌ای از نقاط عالم هستی نیست، مگر اینکه محضر حجّت خداست.

حجّت خدا، وجه الله است؛ پس به هر طرف روی کنید، آنجا وجه خداست و لذا در همه جای عالم حضور او پررنگ‌تر از سایر اشیاء است. این حضور فراگیر، ارکان همه چیز را پر کرده و همه به قیام او قائمند.

و این مطلب، تصدیق کننده‌ی این حقیقت است که :

حضرت حاضرند و غایب اصلی ما هستیم که دچار تعلّق به دنیا شدیم و توجّه مان به آن جلب شد و دل ما را به دام افکند و چون دل به دنیا سپردیم و بدان خیره شدیم، غیر از دنیا هیچ نمی‌بینیم و جزء حاضران غایب گشتیم و ریشه‌ی همه‌ی اینها در تعلّق به دنیاست.

 حال اگر انسان بتواند از این تعلّق برهد و به برکت حجّت خدا و خوبان خدا دل از محبّت دنیا برکند، آنگاه از این خیرگی رها خواهد شد و خواهد دید آنچه به دنبال آن بود، همین‌جا در کنار اوست.

انسان، اهل این دنیا نیست و در پشت دیوار دنیا گم شده است.او در اینجا غریب است و مولای خود را گم کرده است.

استاد مهدی طیّب

 

 نظر دهید »

قیامت خودت رو تشخیص بده

05 فروردین 1396 توسط سليمي بني

 

معمولاً رفتارهای آدما، از روی صفات و خصوصیاتی که در جانِ شخص رسوخ کرده به وجود میاد که با تعبیر مَلِکات ازش یاد میکنن.
به نُدرت پیش میاد که احساسات و عواطف،رفتارهای ما را شکل گیری و جهت دهی کند.

قرآن میفرماید:
(برفرض اگر اهل جهنم )،دوباره به دنیا برگردن، به آن‏چه از آن نهى شده بودن، باز مى‏گردند…(1)

چرا چون اخلاقیات آنها در جانشان ریشه دوانده.
به تعبیر دقیق تر گفتار و کردار آنها براساس خصوصیاتی است که در دنیا کسب کرده اند.
با این توصیف امروز ما، فردای ما را نشان میده و فردا ما ،روزهای آینده ما و…..

1 – سوره انعام28

 نظر دهید »

........کاسرالدین شاه

05 فروردین 1396 توسط سليمي بني


در بين راه مسجد تا منزل آيةالله میرزا محمد جواد حسین آبادی (بيدآبادي) ميخانه اي بود که توسط ارمني مذهب اداره مي شد و مشروبات الکلي دربار ناصرالدين شاه را تأمين مي کرد.

آيةالله بيدآبادي از باب نهي از منکر و از سر دلسوزي، هر از گاهي مدير ميخانه را، از اين کار شرم آور نهي مي کرد. اما صاحب ميخانه اعتنایی نمی کرد.
.
بالاخره آيةالله بيدآبادي تصميم ديگري گرفت. يک روز پس از اتمام نماز با اهالي مسجد - در حالي که دو فرزند آقا هم در ميان آن ها ديده مي شدند - به طرف ميخانه مذکور به راه افتادند. دقايقي بعد، مردم به در مغازه شراب سازي رسيدند و همگي وارد مغازه شدند. در اولين فرصت، خود آيةالله بيدآبادي خمره ي بزرگ شراب را که بيش از همه چشم آزار بود به چاهي که در آنجا بود سرازير ساخت.

مردم همه به پيروي از ایشان همه ظرفهاي شراب را در چاه خالي کردند، اما چون آقا دستور داده بود که از شکستن ظرفها خودداري کنند تمام ظرفها سالم ماند.

شاه در کاخ خود مشغول خوشگذراني بود که ناگهان دربان مخصوص، پس از اجازه گرفتن وارد شد و در حالي که رنگ از صورتش پريده بود گفت: «قربان! خبر آورده اند که عده اي به مغازه آقاي «کنت» حمله کرده و تمام شرابها را در چاه خالي کرده اند»! شاه از شنيدن اين خبر به شدت برآشفته شد. از جاي خود برخاست و پرسيد: «چه کسي مرتکب چنين عملي شده؟ فورا او را بياوريد!» - قربان! شيخ ميرزا محمد جواد حسین آبادی (بيدآبادي) به همراه عده اي از اهالي مسجدش!

شاه که از شدت ناراحتي رنگ صورتش برافروخته شده بود، فوري براي ايشان پيغام اعتراض فرستاد. اما آيةالله در جواب شاه اعلام کرد که اين عمل را به عنوان يک وظيفه ي شرعي انجام داده است و خطاب به ناصرالدين شاه پيغام داد:
.
«گمان مي کردم که تو ناصرالدين (حامي دين) هستي ولي حالا فهميدم که تو کاسرالدين (شکننده ي دين) هستي»!
.
شاه که اين موضوع برايش بسيار گران آمده بود، دستور پيگرد آيةالله بيدآبادي را صادر کرد و چون ايشان مطلع شد که شاه هنوز متنبه نشده و چنين دستوري داده است با اينکه در تهران به حال تبعيد به سر مي برد، تصميم گرفت هر طور شده به اصفهان برگردد.

پسر بزرگ (کاسرالدین)شاه و حاکم آن روز اصفهان بود که «ظل السلطان» خوانده مي شد تا اين خبر را شنيد، انديشناک شد. حاکم اصفهان مطمئن بود که با ورود آيةالله بيدآبادي به اصفهان، خواب راحت از چشم ستمگران بويژه از چشم خود او ربوده خواهد شد. براي همين با اصرار به شاه اعلام کرد که رفتن آيةالله بيدآبادی به اصفهان از تهران به اصفهان به صلاح تاج و تخت نيست!

از اين رو سراج الملک، مأمور شد تا آيةالله بيدآبادي را به هر وسيله ي ممکن از بازگشت به اصفهان منصرف سازد. سراج الملک نزد آيةالله بيدآبادي آمده، از ايشان خواهش کرد که در تهران بماند و قول داد که هر چه آيةالله بفرمايد همان را اجرا کنند!

آيةالله بيدآبادي فرمود: «اگر اين محل فساد - ميخانه - خريداري و به مسجد تبديل شود من از مراجعت به اصفهان صرف نظر مي کنم.» سراج الملک هم بي درنگ آن محل را خريد و تبديل به مسجد کرد و اين گونه بود که شرابخانه اي به برکت نماز جماعت، مسجد شد و اولين نماز جماعت هم توسط آيةالله بيدآبادي در آنجا اقامه گرديد. و مسجد هم به «مسجد سراج الملک» نامگذاري شد و هنوز هم اين بيت بر سر در آن نقش بسته است:
حسن توفيق بين که مسجد کرد

سطح ميخانه را سراج الملک

 

 نظر دهید »

عید به معنای باز شدن درهای خوشگذرانی‌ نیست

05 فروردین 1396 توسط سليمي بني

عید به معنای باز شدن درهای خوشگذرانی‌ نیست؛ عید روزی است که درهای غیب الهی و برکات الهی باز می‌شود.
عید را انبیای الهی تعریف می‌کنند و مشخص می‌کنند.

«غصه‌ها و شادي‌هاي انسان‌ها به اندازه ظرف وجودي‌شان است. آدم‌هاي کوچک کمترين حادثه‌اي آنها را خوشحال مي‌کند و از آن طرف هم با کمترين مصيبتي غصه‌دار و محزون مي‌شوند و آمد و شد پديده‌ها در درونشان دست مي‌برد. وقتي بزرگ‌تر شدند کم‌کم غم‌ها و غصه‌ها و شادي‌هايشان بزرگ‌تر مي شود. شما به عنوان مثال ببينيد طفل براي کمترين چيزي غصه مي‌خورد يا اگر شما برايش يک بازيچه تهيه کني خوشحال مي‌شود و جشن مي‌گيرد و اگر اين بازيچه را گم کند غصه مي‌خورد؛ ولي وقتي بزرگ و بالغ شد و جسم و روحش به بلوغ رسيد و طلب و خواسته‌هايش فرق کرد، ديگر شما همه بازيچه‌ها را هم برايش بخريد او را قانع و خوشحال نمي‌کند و حتي اگر بازيچه‌هاي دوره بچگي‌اش را هم گم کند غصه نمي‌خورد، براي اينکه روح او بزرگ شده و ديگر آن نيازها و غصه‌ها و شادي‌ها براي اين آدم مطرح نيست؛ به بلوغ رسيده و الان اگر ازدواج کند خوشحال مي‌شود یا اگر يک خانه بزرگي بخرد خوشحال مي‌شود. پس غصه‌ها و شادي‌ها عوض مي‌شوند؛ گرچه هر دو غصه است و هر دو شادي است ولي مي‌گوييد يکي کودکانه است و يکي براي يک انسان بالغ و رشيد و بزرگ است. غصه‌های انسان بالغ غصه‌هاي کودکي نيست و شادي‌هايش هم شادي‌هاي دوران کودکي‌اش نيست.

انبياء و اولياي الهي آمدند تا ما را بالغ و رشيد کنند تا بزرگ بشويم و بي‌خودي غصه نخوريم يا بي‌خودي خوشحال نشويم و آمد و شد دنيا در ما اثر نکند.

… با توجه به اين نکته اقوام و ملت ها براي خودشان روزهاي شادي و غصه و روزهاي عيد و عزا دارند؛ ريشه اينها متفاوت است. فرض کنيد يک ملتي در فلان جنگ پيروز شده، يا فلان کاميابي دنيايي برايش حاصل شده اين را روز شادي و عيد و جشن قرار مي‌دهد؛ و يا فلان‌جا شکست خورده اين را روز عزا قرار مي‌هد؛ اما خداي متعال پيامبرش را فرستاد که دست ما را بگيرد و از سر سفره دنيا بلند کند. معني بلند شدن از سر سفره دنيا اين نيست که آدم در دنيا کار نکند؛ اما انسان بايد زاهد باشد زيرا اگر زاهد نشدي براي دنيا کار مي‌کني و همه کارهايت هدر است؛ ولي اگر زاهد شدي و از دنيا بزرگ‌تر شدي باز هم کار مي‌کني ولي ديگر براي دنيا کار نمي‌کني؛ بلکه امير در دنيا هستي و نه اسير دنيا.
… آدم‌ها، ملل و اقوام خوشي و شادي و عيد و عزا دارند؛ اما تفاوتشان در ريشه عيدهايشان است. خداي متعال پيامبر گرامي را فرستاد که دست ما را بگيرد و از خاک بردارد و ما را به حضرت حق برساند؛ و به پيامبر(ص) مي‌فرمايد من براي امت تو اعيادي قرار دادم.
سوال اين است که آيا آن عيدها روزهايي هستند که درهاي کامجويي دنيا و خوش‌گذراني به رويشان باز شده؟ هرگز اين پيغمبر نيامده تا ما را سر سفره دنيا بنشاند. پس چه روزي عيد است؟ اگر اتفاقي از عالم بالا بيفتد و شرايطي باشد که درهايي از عالم رحمت و معرفت الهي و از خيرات و برکات الهي به روي يک امت باز شد و در شرايطي قرار گرفتند که درهاي بسته به رويشان باز شد آن وقت مي‌توانند عيد بگيرند و اين مي‌شود عيد اسلام. عيد اسلام وقتي حاصل مي‌شود که درهايي از معرفت و رحمت و غيب الهي و برکات آسماني باز شود که آن وقت مومنين عيد و جشن دارند و خداي متعال روزهای خاصی را براي مسلمانان عيد قرار داده است [«الَّذِي جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِينَ عِيدا»]…».

 استاد سیدمحمّدمهدی میرباقری، ۹۳/۵/۶

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 79
  • 80
  • 81
  • ...
  • 82
  • ...
  • 83
  • 84
  • 85
  • ...
  • 86
  • ...
  • 87
  • 88
  • 89
  • ...
  • 117
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

اشک های بی صدا

کد شامد:1-1-695173-64-4-1
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ثواب گریه

Random photo

اشاره قرآن به مرکز دروغگویی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس