اشک های بی صدا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

سکوت از سر تنهایی

17 فروردین 1396 توسط سليمي بني

 

سالک در ادامه راه به جایی می‌رسد که دنیای طبیعی و مادی با این فراخی برای او کوچک می‌شود و خود را تنها می‌یابد ،
چرا که همنشینی با دیگران برای او لذتی ندارد.

به دیگر بیان، این سکوتِ سالک به‌دلیل آن است که هم‌سخن ندارد و چون دیگران به محبوب‌های دیگر دل داده‌اند، سکوتش واکنش طبیعی روح اوست نسبت به حضور بیگانه ناهمدل.

با لب دمساز خود گر جفتمی
همچو نی من گفتنی ‌ها گفتمی

هرکه او از هم‌ زبانی شد جدا
بی‌زبان شد گرچه دارد صد نوا
دفتر اول مثنوی

بنابراین گوشه‌گیری و خموشی سالکان و عارفان از روی تکبر و نخوت و عجب نیست.

به تعبیری دیگر، این ترش‌رویی و کم‌سخنی به‌دلیل تنهایی است.

برخی این سکوتْ در میان جمع را، سکوت در انجمن نامند.
ازاین‌رو، مولانا می‌فرماید:

دل که دلبر دید کی ماند ترش
بلبلی گل دید کی ماند خمش

ماهی بریان ز آسیب خضر
زنده شد در بحر گشت او مستقر
دفتر ششم مثنوی

در حقیقت:
جوشیدن سخن از دل، نشان دوستی است و بند آمدنِ سخن، نشانه بی‌مهری است.

بنابراین چون دستِ خضر به ماهی بریان خورد، ماهی زنده گشت و در دریا ماند…
(شمس و مولانا)

 نظر دهید »

خدای خود را آزمون نکن

17 فروردین 1396 توسط سليمي بني

در قصه زندگی عیسی مسیح (ع) آمده که قبل از شروع رسالت و اعلام پیام خداوند، روح الهی آن حضرت را به بیابان برد تا ابلیس او را در مقابل وسوسه ها امتحان کند.

در آزمون دوم، ابلیس عیسی (ع) را به شهر مقدس برد و روی کنگره معبد بزرگ قرار داد. سپس به او گفت:

“اگر تو بنده خدا هستی خود را از اینجا به پایین بینداز زیرا کتاب مقدس می فرماید که خدا به فرشتگان خود فرمان خواهد داد و آنان تو را با دست های خود خواهند گرفت مبادا پایت به سنگی بخورد.”

عیسی (ع) جواب داد:
“کتاب مقدس همچنین می فرماید که خدای خود را آزمون نکن”

به خداوند اعتماد داشته باشیم. او را امتحان نکنیم.
فقط برای این که ببینیم آیا او به وعده هایش عمل می کند یا نه خود را در هر ورطه ای پرتاب نکنیم. آزمودن کسی که صادق ترین و وفادارترین است، کسی که همه چیز از اوست، توهین به ساحت مقدسش است.

 

 نظر دهید »

چرا ۱۹ فروردین؟ چرا شرف الشمس؟

17 فروردین 1396 توسط سليمي بني

نوزدهمین روز از ماه فروردین برای منجمان مسلمان اهمیت ویژه ای داشته است. روزی که خورشید ۱۹ درجه در برج حمل(فروردین) باشد. آن ها می گویند این روزخاص بنابه محاسبات نجومی، روزی خوش یمن و بابرکت است و البته در ساعت های خاصی در این روز، بهترین موقعیت خورشید در کهکشان در سال است.
«در بعضي از كتاب‏هاي علماي شيعه ديدم كه اين شكل از اميرالمؤمنين(ع) نقل شده است.كه وقتي عازم جهاد بود در بين راه كه استراحت مي كردند اين شكل ها را بر روي سنگي حك كرد و فرمود: اين رمز پيروزي ماست . به نظر مي‏رسد بيان چنين نقلي محكم نيست؛ چون سند اين روايت تا اميرالمؤمنين(ع) ذكر نشده است. »

اما نظر امیر المونین(ع) چیست در خصوص محاسبات نجومی و تاثیر کواکب و سحر :

از سخنان آن حضرت است وقتى كه قصد حركت به سوى خوارج نمود، و يكى از يارانش به او گفت:
اى اميرمؤمنان، اگر در اين ساعت حركت كنى با اطلاعى كه از اوضاع كواكب دارم مى ترسم به پيروزى نرسى! حضرت فرمود:

اَتَزْعُمُ اَنَّكَ تَهْدى اِلَى السّاعَةِ الَّتى مَنْ سارَ فيها صُرِفَ عَنْهُ

السُّوءُ؟ وَ تُخَوِّفُ مِنَ السَّاعَةِ الَّتى مَنْ سارَ فيها حاقَ بِهِ الضُّرُّ؟

فَمَنْ صَدَّقَكَ بِهذا فَقَدْ كَذَّبَ الْقُرْآنَ، وَ اسْتَغْنى عَنِ الاِْعانَةِ بِاللّهِ

فى نَيْلِ الْمَحْبُوبِ، وَ دَفْعِ الْمَكْرُوهِ. وَ يَنْبَغى فى قَوْلِكَ لِلْعامِلِ

بِاَمْرِكَ اَنْ يُولِيَكَ الْحَمْدَ دُونَ رَبِّهِ، لاَِنَّكَ بِزَعْمِكَ اَنْتَ هَدَيْتَهُ اِلَى

السّاعَةِ الَّتى نالَ فيهَا النَّفْعَ، وَ اَمِنَ الضُّرَّ. ثُمَّ اَقْبَلَ عَلَيْهِ السّلامُ
عَلَى النّاسِ فَقالَ:
اَيُّها النّاسُ، اِيّاكُمْ وَ تَعَلُّمَ النُّجُومِ اِلاّ ما يُهْتَدى بِهِ فى بَرٍّ اَوْ بَحْر،
فَاِنَّها تَدْعُو اِلَى الْكَهانَةِ، وَالْمُنَجِّمُ كَالْكاهِنِ، وَالْكاهِنُ كَالسّاحِرِ،
وَالسّاحِرُ كَالْكافِرِ، وَ الكافِرُ فِى النّارِ. سيرُوا عَلَى اسْمِ اللّهِ.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آيا تصور مى كنى به ساعتى راهنمايى مى نمايى كه هر كس در آن ساعت حركت كند زيان و ضرر از
او دور مى شود؟ و برحذر مى دارى از ساعتى كه هر كه در آن حركت نمايد زيان و ضرر وى را احاطه می کند؟
آن كه تو را در اين گفتار تصديق كند قرآن را تكذيب كرده، و به گمان خود از طلب يارى خدا در
به دست آوردن مطلوب و دفع مكروه بى نياز شده. بنابر گفتار تو سزاوار است كسى كه به گفته تو عمل كند تو را ستايش نمايد نه خدا را، زيرا به خيال خودت، آن كه او را به ساعتى راهنمايى كرده كه در آن منفعت برده و از زيان در امان مانده تويى.
سپس رو به مردم کرد و گفت:
اى مردم، از آموختن علم نجوم بپرهيزيد مگر به عنوان ابزارى براى جهت يابى در خشكى يا دريا،زيرا نتيجه آموختن نجوم كهانت و پيشگويى است، و منجم چون پیشگو، و پیشگو همانند ساحر،و سـاحر همچون كافـر است، و كافـر در جهنّـم است. به نـام خـدا حركت كنيـد.

 

*************************************************************************

به سنگ عقیق کاری ندارم و منکر خواص سنگها نیستم ولی به طور قطع با طلسم موافق نیستم

در تمام طول تاریخ و مخصوصا بعد از اسلام خیلی چیزها رو به اسم تبرک یا توسل به منظور سلطه ی غیر فیزیکی به اشتباه به خورد نسل ها دادند

می گویند که روی انگشتر شرف شمس اسماء الهی نوشته شده، به تصویرش نگاه کنید؟ کدام اسماء؟؟؟
ستاره ی ای که نماد یهودیت و شیطان پرستیه؟
یا خط و خطوط اسماء الهی هست؟

مگه امام صادق نمیگه هرچیزی رو حتی اگه به ما نسبت دادن با قرآن مطابقت بدید و بعد اگر مطابقت نداشت رد کنید

بعضی جاها گفته شده: نوشته شرف شمس شامل ۵ اسم اعظم خداوند است و برخی به ثبت نام موکل شمس را قبول دارند

میدونید مـــــــــوکـــــــل یعنی چی؟
یعنی یک جـــن وکیل فرد برای انجام کارهایی گماشته میشه

مگه نه اینکه در آیه قران گفته میشه و کفی بالله وکیلا؟؟؟؟

بعد اصلا هدف مردم از تهیه طلسم شرف شمس چیه؟
کسب روزی؟
مگه نه اینکه “لیس للانسان الا ما سعی” یا “ولله خیر الرازقین“؟

سلامتی؟
مگه نه اینکه اللهُ شافی؟

بر طرف شدن گرفتاری ها؟
مگر نه اینکه “نعم المولی و نعم النصیر“؟؟؟؟

یعنی خدا از ما میخوادکه یه چیزی،روی انگشتر بنویسیم بعد بهمون عنایت کنه؟
واقعا عدالت الهی زیر سوال نمیره؟
اگر ما به یک نوشته این همه اعتماد داریم پس اعتماد به خدا کجاست؟

در ضمن در سالهای اخیر میزان استفاده از طلسمها در میان مردم به فکر اینکه گرفتاریهاشون حل بشه به صورت چشمگیری زیاد شده، پس چرا روز به روز همه گرفتار تر میشن؟
همه دنبال این هستن که هر کاری انجام بدن ولی کمی تفکر و توجه نداشته باشند
مگه نمیگویند یک ساعت تفکر برابر هفتاد سال عبادته؟

ما که از ترس خدا او را عبادت می کنیم/ بر تعصب های خود یک عمر عادت می کنیم
هر نمازی با خودش تجدید بیعت کرده و/ ساعتی دیگر به او راحت خیانت می کنیم
شاید اصلا قلبهامان با خدا بیگانه است/ از بیان آن ولی حس خجالت می کنیم…

دوستان باید کمی آگاهانه تر با مسائل رو به رو بشیم
که خدای نکرده نشویم مصداق اکثرهم لا یعقلون…

 

 نظر دهید »

بیشعوری!!!

16 فروردین 1396 توسط سليمي بني

ﺑﯿﺸﻌﻮﺭﻫﺎ ﺍﺻﻮﻻ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺣﺎﻟﺖ ﺗﻬﺎﺟﻤﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ . ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺣﺎﻟﺖ ﺗﻬﺎﺟﻤﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺩﺭ ﺻﻠﺢ ﺣﺎﻟﺖ  ﺗﻬﺎﺟﻤﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﮔﻔﺘﻦ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﻢ ﺣﺎﻟﺖ ﺗﻬﺎﺟﻤﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ … “ ﺑﻴﺸﻌﻮﺭﻱ ﻣﺮﺿﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻫﺮﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ، ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﻫﺸﺪﺍﺭﯼ، ﺁﻟﻮﺩﻩ ﮐﻨﺪ ”. “ ﺳﯿﺎﺭﻩ ﻋﺸﻖ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺸﻌﻮﺭ،
ﺳﯿﺎﺭﮎ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺟﺎ ﻫﺴﺖ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺍﻩ ﻧﯿﺴﺖ ”. “ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺑﯿﺸﻌﻮﺭ ﺷﺎﮐﯽ، ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﺎﻓﯽ ﺁﺑﯽ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺁﺏ ﻣﺮﻃﻮﺏ.

چند ویژگی بیشعورها:

1_ مراقبت خواهی؛ همیشه باید عده ای مثل نوکران دست به سینه از آنها مراقبت کنند.

2_ اعتماد به نفس؛ از آنجایی که مسئولیت پذیر نیستند و هرگز خود را مقصر نمی دانند، از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند.

3_ سرکوبی؛ بیشعورها به خود حق می دهند دیگران را سرکوب کنند اما کسی نمی تواند آنها را سرکوب کند.

4_ تهاجم؛ نسبت به همه چیز حالت تهاجمی دارند؛ هنگام بیدار شدن، زمانی که از آنها انتقاد می شود…

5_ تعصب فکری؛ نسبت به بیشعوری خود تعصب دارند و با توجیه و دلیل تراشی در بیشعوری شان ثابت قدم اند.

6_ وقاحت؛ هرگز در صف نمی ایستند. هرگز خواهش نمی کنند. همواره دستور می دهند. هرگز تحقیق نمی کنند. نیشدار و یا با دادزدن صحبت می کنند. دوست دارند کار دیگران را به اسم خودشان تمام کنند.

7_ تسلط بر دیگران؛ اکثر بیشعوران به دنبال حداکثر بهره کشی از دیگران و تغییر دائم قوانین بر اساس منافع خودشان هستند.

8_ عدم شادی و شوخ طبعی؛ به هیچ وجه ظرفیت ندارند که با آنان شوخی کنید. به دنبال شاد کردن شما هم نیستند. به جای آن، تمسخر کردن، پوزحند زدن و به بدبختی دیگران خندیدن را دوست دارند.

9_ انکار؛ بیشعورها انکار را نوعی هنر می دانند. معتقدند هرگز اشتباه نمی کنند و منکِر تمام مشکلاتی می شوند که آنها به وجود آورده اند.

10_ ارعاب؛ سعی می کنند با ترساندن و اسارت فکری دیگران، آنان را برده ی خود کنند.

11_ عشق صرفا به خود؛ یک بیشعور صرفا عاشق موقعیت، مقام، ثروت و نظرات خودش است. تنها عاشق خود است و بس.

12_ بی معنی بودن فداکاری؛ در قاموس بیشعور فداکاری معنایی ندارد.

13_ در ارتباط با دیگران؛ عیب جو و به شدت دروغگو هستند.

14_ شنونده های خوب؛ بیشعورها خوب به شما گوش میدهند تا نقاط ضعف شما را شناسایی و در زمان مناسب از آن سوء استفاده کنند.

15_ غیر قابل اعتماد بودن؛ دروغگویی و دسیسه کار آنهاست و هرگز نمیتوان به آنان اعتماد کرد.

16_ خشم؛ بیشعورها پُر از خشم اند. اعتقاد دارند خشم بهترین ابزار برای پیشبرد اهدافشان است. هنگام بیدار شدن، وقتی از آنان طلب وام میکنید یا طلبتان را تقاضا می کنید، هوا بارانی باشد، قهوه شان سرد شود ….در بسیاری از این مواقع خشم خود را نشان می دهند.

17_ غُر زدن؛ در بسیاری از موارد حتی اگر چیزی به نظر همه بدون اشکال و پسندیده باشد، باز غر میزنند.

18_ شراکت؛فقط شما را در بدبختی و تقصیرهایشان شریک می کنند نه در موفقیت و پول و مقام شان.

 ۱۹ استهلاک؛ گذر زمان آنان را خسته و فرسوده می کند و رفته رفته متقاعد می شوند شاید راه بهتری برای ادامه زندگی شان وجود داشته باشد.

منبع: کتاب بیشعوری،خاویر کرمنت

 نظر دهید »

يك تذكر مهم براي انجام اعمال مستحبي

16 فروردین 1396 توسط سليمي بني

 

اهل سلوک باید با اشتیاق در حدّ هاضمه روحی خود، به‌آن [مستحبات] روی‌آورند. به یک طفل شیر خوار غذای بچّه چهار، پنج ساله را نمیشود خوراند. ظرفیّت وجودی او، آن حجم و ثِقل غذا را نمیتواند بپذيرد؛ برایش ضرر دارد. همچنين یک كودك پنج ساله هم غذای یک جوان بیست ساله را نمیتواند بخورد.

 هاضمه روح ما هم اينگونه است. در مسیر سلوک، هاضمه رو به توسعه مي‌رود. در ابتدای راه، عبادات مستحّب را نباید به او تحمیل کرد. باید در حدّی که انسان شوق و نشاط و شادابی دارد انجام دهد. وقتي به حدّی رسید که احساس كرد خستگی و حالت تحمیل و تلخی و کسالت بر او عارض شد، باید دست بکشد.

 در همین حد همه عزیزان به انجام عبادات مستحبّ اهتمام بورزند. البتّه واجبات را قبل از آن انجام دهند، كه شرط اثربخشی مستحبّات انجام واجبات است.

اشتها قابل تحریک است. همانطور که اشتهای بدن با محرّکهایی قابل تحریک است، اشتهای روحانی هم با محرّكهايي تحريك مي‌شود؛ تا بتوان با شادابی از مقدار بیشتری عبادات بهره برد. بهرههای عبادات هم مَنوط به خلوص، محبّت و عشقی است که در انجام آنها موج میزند. مَنوط به درک محتوای آن عبادات و سِرّی است که در هر یک از اَذکار، اوراد، نماز، دعا، مناجات، روزه گرفتن،صدقه‌دادن، غسل‌کردن، احیاگرفتن و امثال اینها وجود دارد.

 سعی کنیم همانطور که به پیکر اعمال اشتغال میورزیم، از روح و سرّ و باطن اعمال هم بهرهمند شویم و عمل ما فقط یک پیکره ی بی روحي نباشد.

 استاد مهدي طيب _جلسه ١٩ ارديبهشت ٩٢

 نظر دهید »

افتخارآفرینی برای تشیع

14 فروردین 1396 توسط سليمي بني

 

بسیاری از فِرَق مسلمین فراگیر نبودن حفظ قرآن در میان شیعه را بهانه و دست آویزی جهت تضعیف و تخریب شیعه قرار داده اند و همواره در کتاب ها و رسانه های خود به آن دامن می زنند. تا جائی که بعضی از مفسران این فرقه ها و دیگر نویسندگان آنان از انواع تهمت ها و افتراهای واهی مبنی بر عدم توجه به قرآن و اعتقاد به تحریف آن در حق شیعه دریغ نکرده اند. اگرچه ظهور چهره های قرآنی و حفاظ قرآن از خردسال و نوجوان و جوان در میان شیعه، به برکت انقلاب اسلامی تا حد زیادی این شبهات را پاسخ گفته است؛ اما این مقدار کافی نبوده و اهتمام همگان را می طلبد.

در خاطرات یکی از اساتید برجسته حفظ قرآن حجت الاسلام حاج ابوالقاسم آمده است:

«زمانی که در سفر حج برای زیارت نبی اکرم(ص) از محل اقامت در مدینه، عازم مسجدالنبی(ص) شدم، در مسیر با چند جوان وهابی برخورد نمودم که متوجه شدند، بنده ایرانی و از طلاب علوم دینی و شیعه می باشم. به محض مواجهه، شروع به بیان برخی تهمت های ناروا نسبت به ساحت پاک تشیع نمودند. پاسخ سؤالات و شبهات مختلف آن ها را بیان نمودم، تا این که یکی از آن ها گفت: شما شیعیان قرآن را قبول ندارید و قائل به تحریف آن هستید و قرآن شما با قرآن ما متفاوت است. بنده که با توفیقات الهی خود از حافظان بسیار مسلط قرآن بودم، از او درخواست کردم که از هر جای قرآن دوست دارد سؤالاتی را مطرح کند تا از حفظ پاسخگوی او و دوستانش باشم. پس از طرح سؤالات مختلف و پاسخگوئی خوب بنده، رضایت داد که این اتهامی است نسبت به شیعیان و از گفتار بی اساس خود دست برداشت».


 درسنامه حفظ قرآن

 نظر دهید »

خلاصه دين اسلام

14 فروردین 1396 توسط سليمي بني

 

ابي جارود مي گويد
به امام باقر (علیه السلام) عرض كردم اي فرزند رسول خدا

آيا شما دوستی و پيوند قلبی و پيروی مرا نسبت به خودتان می دانيد؟

امام: آری می دانم.
ابي جارود من سؤالی از شما دارم كه تقاضا دارم به آن پاسخ دهيد، زيرا بر اثر نابينائی كمتر راه می روم و قادر نيستم همواره به حضور شما شرفياب گردم.

امام:حاجتت چيست؟
ابي جارود: دينی كه شما و خاندان شما، خدا را بر اساس آن دين می پرستيد، به من بفرمائيد كه چگونه است، تا من نيز بر اساس آن، خدا را عبادت نمايم.
♦️امام: مطلب را كوتاه گفتی با اينكه سؤال مهم و بزرگی نمودی ، سوگند به خدا همان دين را كه خودم و پدرانم با آن دينداري می كنيم به تو می گويم، آن دين، عبارت است از:

1 گواهي به يكتائي و بي همتائی خدا

2 گواهی به رسالت محمد (صل الله علیه و اله وسلم) و اقرار به آنچه از طرف خدا آورده است

3 گواهی به رهبری و امامت ولی (مورد قبول) ما و دشمنی با دشمنان ما

4 اطاعت كردن از فرمان ما

5 انتظار قائم ما

کوشش و پاك زيستی در انجام واجبات و ترك محرمات

 دعائم الاسلام ح۱۰ ص ۲۱ ج ۱

 نظر دهید »

مقام قرب خداوند

14 فروردین 1396 توسط سليمي بني

مرحوم آیت‌الله سید علی آقای قاضی ، در آستانه‏ ی ماه ‏های رجب ، شعبان و رمضان ، در نامه ‏ای خطاب به شاگردان می‏نویسد:

«…هان ای برادران عزیز و گرامیم -كه خدای شما را در طاعت خود موفّق بدارد- آگاه باشید! متوجّه و هشیار باشید كه ما در قرقگاه داخل شده ‏ایم و همان گونه كه در زمین‏های حرم باید از محرّمات اجتناب نمود و ارتكاب یك سلسله اعمالی كه در حرم جرم نیست در آنجا جرم محسوب می‏شود، در این ماه‏ها هم كه قرقگاه زمانی محسوب می‏شود چنین است و باید با هشیاری و مواظبت در آن وارد شد ، و به همان نحو كه در قرق گاه مكانی كه حرم است ، انسان به كعبه نزدیك می‏شود ، در این ماه‏ها هم كه قرقگاه زمانی است ، انسان به مقام قرب خداوند می‏رسد.

پس چقدر نعمت‏های پروردگار بر ما بزرگ و تمام است؟! و او هرگونه نعمتی را بر ما تمام نموده است.
پس حال كه چنین است ، قبل از هر چیز، آنچه كه بر ما واجب و لازم است، توبه ایست كه دارای شرایط لازمه و نمازهای معلومه است.



 نظر دهید »

نابود شدن حسنات

14 فروردین 1396 توسط سليمي بني


پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)فرمود:

روز قيامت فردى را مى آورند و او را در پيشگاه خدا نگه مى دارند و كارنامه اعمالش رابه اومى دهند،اماحسنات خودرا در آن نمى بيند.عرض مى كند:الهى!اين كارنامه من نيست! زيرا من در آن طاعات خود را نمى بينم! به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطامى كند و نه فراموش. عمل تو به سبب غيبت كردن از مردم بر باد رفت. سپس مردديگرى را مى آورند و كارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسيارى را مشاهدهمى كند. عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را بجا نياورده ام!گفته مى شود: فلانى از تو غيبت كرد و من حسنات او را به تو دادم.

جامع الأخبار، ص 412
.

 

 

 نظر دهید »

سماجت درِ خانه خدا

14 فروردین 1396 توسط سليمي بني

 

?آیت الله مجتهدی تهرانی (ره):

انسان باید در گدایی از خدا سماجت کند. هیچ دعایی را کوچک نشمارید.

شاید استجابت در همان دعا باشد. هر کس بعد از نماز، یک دعا پیش خدا دارد که حاجت بگیرد، آن وقت بلند می شود و می رود.

تا نماز را خواندی بلند نشو و نرو؛ تعقیبات بخوان و بعد دعا بخوان.

همانطور که بادبادک بدون دنباله بالا نمی رود، نماز هم بدون تعقیبات بالا نمی رود.

بعد از تعقیبات، بنشین در خانه خدا و گدایی کن و حاجت بخواه. شاید دعایت گرفت.

انسان باید در گدایی از خدا سماجت کند.
خود خدا می فرماید:

شما بخوانید مرا، من مستجاب می کنم دعایتان را.

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 77
  • 78
  • 79
  • ...
  • 80
  • ...
  • 81
  • 82
  • 83
  • ...
  • 84
  • ...
  • 85
  • 86
  • 87
  • ...
  • 117
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

اشک های بی صدا

کد شامد:1-1-695173-64-4-1
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ثواب گریه

Random photo

مناظره عقل و عشق

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس