اشک های بی صدا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

سکوت از سر تنهایی

17 فروردین 1396 توسط سليمي بني

 

سالک در ادامه راه به جایی می‌رسد که دنیای طبیعی و مادی با این فراخی برای او کوچک می‌شود و خود را تنها می‌یابد ،
چرا که همنشینی با دیگران برای او لذتی ندارد.

به دیگر بیان، این سکوتِ سالک به‌دلیل آن است که هم‌سخن ندارد و چون دیگران به محبوب‌های دیگر دل داده‌اند، سکوتش واکنش طبیعی روح اوست نسبت به حضور بیگانه ناهمدل.

با لب دمساز خود گر جفتمی
همچو نی من گفتنی ‌ها گفتمی

هرکه او از هم‌ زبانی شد جدا
بی‌زبان شد گرچه دارد صد نوا
دفتر اول مثنوی

بنابراین گوشه‌گیری و خموشی سالکان و عارفان از روی تکبر و نخوت و عجب نیست.

به تعبیری دیگر، این ترش‌رویی و کم‌سخنی به‌دلیل تنهایی است.

برخی این سکوتْ در میان جمع را، سکوت در انجمن نامند.
ازاین‌رو، مولانا می‌فرماید:

دل که دلبر دید کی ماند ترش
بلبلی گل دید کی ماند خمش

ماهی بریان ز آسیب خضر
زنده شد در بحر گشت او مستقر
دفتر ششم مثنوی

در حقیقت:
جوشیدن سخن از دل، نشان دوستی است و بند آمدنِ سخن، نشانه بی‌مهری است.

بنابراین چون دستِ خضر به ماهی بریان خورد، ماهی زنده گشت و در دریا ماند…
(شمس و مولانا)

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

اشک های بی صدا

کد شامد:1-1-695173-64-4-1
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ثواب گریه

Random photo

photo_2017-03-09_10-05-05.jpg

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس