اشک های بی صدا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

استاد به دنبال شاگرد است

02 آذر 1396 توسط سليمي بني

 استاد به دنبال شاگرد است

استاد هست، برنامه هست، اما ما حاضر نیستیم از خانه هوا و هوس حرکت کنیم و به سوی سعادت گام برداریم، می ‌گوییم سخت است، مشکل است، غربت را چکار کنم، تنهایی را چکار کنم، از خوابم غریب می‌شوم، از شهوتم غریب می‌شوم، از شهرت غریب می‌شوم.

با این عملکردها در دهکده دلمان می ‌مانیم و به جایی نمی‌ رسیم! اینها را باید کنار بگذاریم.


رو سينه را چون سينه‌ها
هفت آب شو از کينه ‌ها
وآنگه شراب عشق را
پيمانه شو پيمانه شو
بايد که جمله جان شوي
تا لايق جانان شوي
گر سوي مستان مي‌روي
مستانه شو مستانه شو

 عشق دارد می ‌آید، پیمانه‌ اش نیست. شراب عشق را دارند می ‌ریزند، اما پیمانه ما واژگونه است.

«كَذلِكَ سَلَكْناهُ في‏ قُلُوبِ الْمُجْرِمينَ» اینها را در دل مجرمین هم می‌ فرستیم منتها دلهای آنها واژگون است، وارونه است. وارونه و واژگون بودن دل و قلب، دست خود ماست. پس استاد هست، درس هست، اما شاگرد نیست!

عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد؟
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست

 مشکل اینجاست، یعنی اگر شما مشکل در استاد دارید، استاد مشکل در شاگرد دارد. استاد نشسته ناله می‌ کند که چرا نیستند؟ چرا نمی‌ آیند؟ اما بنده و جنابعالی نشسته‌ ایم و می‌ گوییم استاد نیست! صدا به همدیگر نمی‌ رسد.

 استاد دارد فریاد می‌ زند اما صدایش به گوش ما نمی ‌رسد؛ چون پشت دیوارهای هوا و هوس ایستاده‌ ایم.

باید دیوار‌های هوای نفس را بشکنیم تا به استاد برسیم و متوجه شویم که استاد منتظر ما بود.


  شاکله
استاد مرحوم محمدمهدی مهندسی (ره)

 نظر دهید »

چشم (و چشم برزخی)

02 آذر 1396 توسط سليمي بني

 چشم (و چشم برزخی)


 چشم (بصر) مظهر اسم الهی «بصیر» است. چشم آلت دیدن اشیاء، اشخاص، خطوط، انوار و هرچه که در نظر آید، می­باشد.

مهم این است که این چشم ظاهر با چشم باطن یکی شده تا آثار تجلّیات حق نصیب شود.

 پوشیده نماند که حضرت حق در قیامت از هر عضوی که عطا کرده، سوال نماید و از حقوق و ادای وظایفش می­پرسد. و بندگان باید در دنیا شکر هر عضوی را به جا آورند.

«و جعلَ لکُم السَّمع و الابصار و الاَفئِدهَ لعلّکُم تشکرون (نحل- 78)

  امام سجاد (ع) فرمود: «حقّ چشم تو این است که بر آن­چه که حلال نیست فرو نهی جز در جایگاه عبرت­گیری که بدان بینا شوی یا دانشی به دست آوری، که همانا چشم دروازه عبرت است.»

  بر شخص بصیر است که چشمش به جز جمال و آثار حضرت حق را نبیند- آن هم به وجه مشروع نه آن که نامحرمی را به قصد آثار خداوندی ببیند که این از فساد درون است. و حقّ مراقبه چشم این است که به صورت عالم ربّانی، پدر و مادر، مَحرَمان، قرآن، کتب دینی و عجایب خلقت و مصنوعات نظر کند.

  خداوند در سوره نور- 30 فرمود:

«قل لِلمؤمنین یغضّوا مِن ابصارهم؛ به مؤمنین بگو چشم­های خود را بپوشانند.»

  حضرت یحیی (ع) فرمود: «مرگ برایم محبوب­تر از نگاه به غیر واجب است.»

  آقا شیخ علی مقدادی نوشته که به دستور پزشکان معالج، پدرم (شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی) اواخر عمر به خاطر بیماری به بیمارستان منتصرّیه مشهد انتقال یافت و در آن­جا بستری گردید. روزی در راه بیمارستان، چشمم به درشکه ­ای افتاد که در آن مردی و زنی بی­ حجاب نشسته بودند.

چون به خدمت پدر رفتم فرمود: دیگر رفتن ما نزدیک است امّا تو چرا چشم خود را حفظ نکردی؟ عرض کردم: به عمد خطایی مرتکب نشدم. فرمود: می­دانم ولی تو که در خیابان جویای کسی نبودی، پس چرا چشم به داخل درشکه انداختی که نگاهت به نامحرمی تصادف کند.

 امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «نظر کردن در محاسن زنان تیری است زهرآلود از تیرهای شیطان، هرکس چشم خود را از ایشان نگه دارد به خاطر امر الهی، خداوند او را بر عبادتی که به ثواب آن مسرور شود توفیق دهد.»

 امیرالمؤمنین (ع) در غررالحکم فرمود: «رأس الورع غَضُّ الطَّرفِ؛ اساس پارسایی چشم­ پوشی است.»

  در مثل گویند: «چشمش را ببین، دلش را بخوان.» چشم ظاهر، عنوان باطن است. وقتی دیده درون پاک و امین شد، چشم ظاهر هم نموداری از آن است.

ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند، دل کند یاد

بسازم خنجـری نیشش ز فولاد
زنم بر دیـده تا دل گـردد آزاد
(باباطاهر)

 در صورتی که سالک مراقبه چشم را رعایت نمود و توجه به کثرات و تعیّنات خلقی نداشت و از خیلی مشاهدات غیرضروری چشم پوشید؛ در اسحار بیدار بود و در جوف شب، از خوف حق گریان شد، آن­گاه حضرت حق چشم برزخی او را باز نموده و ارواح، ملائکه، انوار ملکوتیان و جمال خویش را به او می­نمایاند و این مطلبی است که عارفان بر آن واقفند.

  یکی از ارادتمندان شیخ رجبعلی خیّاط شب خواب زن زیبایی را که محرّک در شهوت بود می­بیند و صبح خدمت ایشان می­رسد. شیخ سرش پایین بود و این شعر را زمزمه کرد:

گرت هواست که از دوست نگسلی پیوند
نـگـاهــدار ســر رشـتــه تـا نـگـه دارد

گوید: مدّتی نشستم و او به خیّاطی مشغول بود. سپس عرض کردم: مطلبی هست؟ فرمود: چه کار کرده­ای که قیافه­ ات زن شده؟! عرض کردم: زن زیبایی را در خواب دیدم و داستانش در ذهنم مانده است. فرمود: همان است، استغفار کن.

 یکی از شاگردان مرحوم آیت ­الله کوهستانی گوید: روزی به اتّفاق ایشان برای زیارت اهل قبور به سمت قبرستان حرکت کردیم. در مسیر راه شخصی سوار بر اسب با سرعت از مقابل ما گذشت. ایشان از من پرسید: این سوار چه کسی بود؟ عرض کردم: ظاهراً اهل یکی از روستاهای منطقه است که شغلش مطربی و خوانندگی و نوازندگی در عروسی ­هاست. فرمودند: عجب، پس به همین خاطر من او را به صورت میمونی بر روی اسب دیدم.

 اگر توفیقی نصیب بنده ­ای گردد، مورد عنایت خاصّ پروردگار قرار می­گیرد. حق ­تعالی فرمود: «بی یبصرِ بی یسمعِ» یعنی بنده­ ام چنان مورد عنایت خاصّم قرار می­گیرد که به من می­بیند و به من می­شنود.

یعنی بنده عارف به حق با معرفتی که نصیبش شده، معروف را می­بیند و اسرار حقایق او را مشاهده می­کند.

 

 الفبای سلوک
 استاد سید علی اکبر صداقت

 

 نظر دهید »

مکاشفه

02 آذر 1396 توسط سليمي بني

 مکاشفه

 مكاشفات شبيه به خواب ‏ها هستند براى يک حركت كوتاهى که انسان يک وقتى در خودش ايجاد كند.
 معناىِ حقيقی مكاشفه يعنى كنار رفتن پرده ‏ها؛ همانطور كه اميرالمؤمنين ‌عليه ‏السلام مى‏ فرمايد:
«لوكشف الغطا ما ازددت يقينا»
(غرر الحكم، ص566)
یعنی اگر همه پرده ها کنار برود به یقین من اضافه نمی شود.
 اين معنى حقيقى كشف است. مکاشفه يعنى ورود به برزخيات و ملكوت عالم. اين کار امكان پذير است. اين دیدن اگر در بيدارى اتفاق افتاد و حس‏ ها با ملكوت شروع به ارتباط كرد و پيوند برقرار كرد به آن مكاشفه مى ‏گويند. ارتباط پیدا کردن بعضى حس‏ ها را مكاشفه مى‏ گويند.
 حتما این ديدن فقط از راه چشم نيست. يک وقتى مثلا يک نفر شروع به خواندن قرآن مى‏ كند و يک معانی جدیدی به ذهنش مى‏ آيد، اين را هم مكاشفه مى‏ گويند. چون دارد پرده ‏ها كنار مى‏ رود و كشف معانى مى‏ شود، اين هم يكى از مصاديق مكاشفه هست.
‌ ‌

 نظر دهید »

داستانی زیبا از سلطان محمود و ایاز

02 آذر 1396 توسط سليمي بني

داستانی زیبا از سلطان محمود و ایاز

 ایاز در مقابل سلطان محمود ایستاده بود که عقرب پایش را نيش زد؛ اما ایاز تکان نخورد. وقتی جلسه تمام شد و سلطان محمود رفت، ایاز شروع به ناراحتی کرد.

به او می گویند: «چرا تا کنون حرفي نزدي؟» گفت: «خلاف ادب بود در مقابل سلطان، حرکتی بکنم».

 حالا من را هم ببین در مقابل خدا چگونه به نماز می ایستم؟ او در مقابل یک مخلوق و مراد خود می ایستد و وقتي عقرب، پای او را می زند، تکان نمی خورد، من هم در مقابل خدا مي‌ايستم؛ اما چطور؟!
 اين، طریقة بندگی نیست كه من دارم.

 

 نظر دهید »

توبه ی اهنگر

02 آذر 1396 توسط سليمي بني


توبه ی اهنگر

كتاب انوار المجالس صفحه سيصدو چهارده نقل مى كند از حسن بصرى (و در چند كتاب ديگر ديدم از مرحوم شيخ بهائى نقل مى كنند) كه گفت :
يك روز در بازار آهنگران بغداد مى گذشتم كه ناگهان چشمم افتاد به آهنگرى كه دستش را داخل كوره حدادى مى كند و آهن گداخته شده قرمز را مى گرفت بدون آنكه ابدا احساس سوزشى كند روى سن دان مى گذاشت و با پُتك روى آن مى زد و به هر نوع كه مى خواست در مى آورد ومى ساخت . چون مشاهده اين كار شگفت انگيز بود مرا وادار به پرسش از او كرد رفتم جلو سلام كردم جواب داد بعد پرسيدم آقا مگر آتش كوره و آهن گداخته بشما آسيبى نمى رساند؟
آن مرد گفت : نه .
گفتم چطور؟
گفت : يك ايّامى در حاينجا خشك سالى و قحطى شد ولى من همه چيز در انبار داشتم . يكروز يك زن وجيه و خوش سيمائى نزد من آمد و گفت اى مرد من كودكانى يتيم و خردسال دارم و احتياج به آذوقه و مقدارى گندم دارم خواهشمندم براى رضاى خدا كمكى بكن و بچه هاى يتيم مرا از گرسنگى و هلاكت نجات بده منهم چون بهمان يك نظر فريفته جمالش شده بودم ، در مقابل خواسته اش گفتم : اگر گندم مى خواهى بايد ساعتى با من باشى تا خواسته ات را برآورده كنم .
آن زن از اين پيشنهاد ناراحت و روترش كرده و رفت .
روز دوم باز آن زن نزدم آمد، در حاليكه اشك ميريخت ، سخن روز قبل را تكرار نمود، من هم حرفهاى روز گذشته را براى او تكرار كردم ، دوباره بادست خالى برگشت ، دوباره روز سوّم ديدم آمد و خيلى التماس مى كند كه بچه هايم دارند مى ميرند بيا و آنها را از گرسنگى و مرگ نجات بده من حرفم را تكرار كردم و ديدم آن زن بطرف من مى آيد و پيداست كه از گرسنگى بى طاقت شده .
خلاصه وقتى كه نزديك مى شد به من گفت : اى مرد من و بچه هايم گرسنه هستيم بيا و رحمى كن و گندمى در اختيار ما بگذار؟ من گفتم :اى زن بيخودى وقت من و خودت را نگير همان كه بهت گفتم بيا با من باش تا بتو گندم دهم .
در اين موقع زن به گريه افتاد و زياد اشك ريخت و گفت : من هرگز از اين كارهاى حرام نكردم و چون ديگر طاقت نمانده و كار از دست رفته و سه روز است كه خود و بچه هايم غذائى نخورده ام بآنچه كه ميگوئى ناچارا حاضرم ولى بيك شرط گفتم به چه شرطى ؟ گفت : بشرط اينكه مرا بجايى ببرى كه هيچ كس ما را نبيند.
مرد آهنگر گفت : قبول كردم و خانه را خلوت كردم آنگاه زن را بنزد خود طلبيدم . همينكه خواستم از او بهره اى بردارم . ديدم آن زن دارد مى لرزد و خطاب بمن گفت : اى مرد! چرا دروغ گفتى و خلاف شرطت عمل كردى ؟ گفتم كدام شرط؟
گفت : مگر بنا نبود مرا بجاى خلوت ببرى تا كسى ما را نبيند؟
گفتم : آرى مگر اينجا خلوت نيست ؟
گفت : چطورى اينجا خلوت است بآنكه پنج نفر مواظب ما هستند و مارا دارند مى بينند اول خداوند عالم و غير از او دو ملكى كه بر تو موكلند و دو ملكى كه بر من موكلند همه شان حاضراندو ما را مشاهده مى كنند با اين حال تو خيال ميكنى اينجا كسى نيست كه ما را ببيند؟ بعدا گفت : اى مرد بيا و از خدا بترس و آتش شهوت خود را بر من سرد كن تا منهم از خداى خود بخواهم حرارت آتش را از تو بردارد و آتش را بر تو سرد كند.
من از اين سخن متنبه شدم و با خود گفتم اين زن با چنين فشار زندگى و شدت گرسنگى اينطور از خدا مى ترسيد ولى تو كه اين همه مورد نعمتهاى الهى قرار گرفته اى از او (خدا) نمى ترسى ؟ فورا توبه كردم و از آن زن دست كشيدم و گندمى را كه ميخواست باو دادم و مرخصش كردم . زن چون اين گذشت را از من ديد و جريان را بر وفق عفت خود ديد سرش را به سمت آسمان بلند كرد و گفت اى خدا همينطور كه اين مرد حرارت شهوتش را بر خود سرد نمود، تو هم حرارت آتش دنيا و آخرت را بر او سرد كن از همان لحظه كه آن زن اين دعا را در حقم كرد حرارت آتش بر من بى اثر شد.

 1 نظر

مثلث خبیث شیاطین!!

29 آبان 1396 توسط سليمي بني

مثلث خبیث شیاطین!!
اتفاقی که سالهاست منتظرش بودیم ، در حال تحقق است. پیوند شوم و عریان یهودی گری و استکبار جهانی و اسلام تکفیری ضد ولایی شکل گرفته است! حوادث خاورمیانه در هیچ زمانی به اندازه امروز ، ما را به نزدیک بودن ظهور امیدوار می سازد! واقعا ما نمی دانیم که این حوادث چه اندازه با مسائل ظهور امام زمان ارتباط دارد ؛ اما می دانیم که خبیث ترین و جانی ترین دشمن امام زمان و شیعیان در موقعیتی چنینی پا به عرصه کشتار در سوریه و عراق می گذارد و از حمایت جدی یهودیان و مسلمان نمایان افراطی تکفیری بهره کامل می برد!

چه این حوادث مرتبط با ظهور باشد و چه نباشد ، دشمنان ما به صورت عریان و جدی ، دست به اتحاد با همدیگر زده و مثلث شیطانی آمریکا و عربستان و اسرائیل در حال شکل دهی به فاسد ترین و باطل ترین اتحادیه نظامی و سیاسی با همدیگر هستند! جراد کوشنر داماد شیطانی ترامپ هم طراح و پیگیری کننده این اتحاد خبیثانه است! هاآرتص روزنامه صهیونیستی امروز می نویسد : برای اسرائیل، عربستان یک کشور رؤیایی در تقابل با ایران است. این روزنامه با اشاره به برخی مواضع و گام های سعودی تاکید کرد، اسرائیل متحدی بهتر از عربستان ندارد زیرا نه تنها با حزب الله می جنگد بلکه نخست وزیر لبنان را که یک سال با منطقه در صلح به سر برد، برکنار کرد. هاآرتص تاکید کرد، عربستان رویای یهود بوده و رفتار آن در قبال ایران بیانگر اصل و اساس راهبرد امنیتی اسرائیل است.

«گادی آیزنکوت» رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی نیز در اولین مصاحبه خود با یک روزنامه سعودی، ایران را بزرگترین دشمن این رژیم خوانده و می گوید: تل‌آویو آماده همکاری اطلاعاتی با کشورهای عربی برای مقابله با ایران است. این درحالی است که عادل الجبیر – وزیرخارجه احمق سعودی – می گوید: «کاسه صبرمان لبریز شده است و ما پاسخ دشمنی و تجاوزات ایران را می‌دهیم»! الجبیر در مورد جنبش مقاومت لبنان نیز گفت که باید حزب‌الله خلع سلاح شود تا لبنان با ثبات شود!!

این درحالی است که بعضی از افراد و جناح ها و گروه ها و رسانه های ما در بزدلانه ترین و ضعیف ترین و منفعلانه ترین و در عین حال منافقانه ترین وضعیت خود قرار دارند!! خطر اینان بسیار بیشتر از خطرات و تهدیدهای خارجی است!! به هر حال سالهای خونباری قبل از تحقق وعده الهی و پیروزی حق بر باطل پیش رو داریم. البته اگر قدرتمند و یکپارچه باشیم و ریشه نفاق را از کشور برکنیم، هیچ خطری ما را تهدید نخواهد کرد ..!

 

 نظر دهید »

آینده پژوهی اجتماعی ایران و سوال های بی شمار

29 آبان 1396 توسط سليمي بني

آینده پژوهی اجتماعی ایران و سوال های بی شمار

الان نزدیک به ۳۰ میلیون نوجوان و جوان در فضای مجازی بخصوص شبکه های اجتماعی و شبکه های پیام رسان فعال اند. هیچ آموزش و هدایت و نظارت خاصی هم در استفاده از این فضا وجود ندارد. هر کس هرچه در چنته دارد ، در این فضا عرضه می کند که نزدیک به پنجاه درصد آنها مطالب و تصاویر کثیف و رذیلانه و مفسدانه است!

درمورد عوامل و چرایی و چگونگی فعالیت های گسترده و اغواگری های فراوان در فضای مجازی صحبت نمی کنم ؛ چون اصولا گوش شنوایی نیست که بشنود و در صدد اصلاح وضع موجود بر آید!! فساد فرهنگی و اخلاقی و اجتماعی لجام گسیخته در پیش است و همه چیز را با خود می برد و همه را آلوده می کند! فقط یک پرسش آینده پژوهانه را مطرح می کنم و آن این است که : آینده فردی و اجتماعی ۳۰ میلیون نوجوان و جوانی که در این فضای مسموم بشدت درگیرند و گاهی روزانه ده تا پانزده ساعت در این فضای آلوده فعالیت می کنند و هر روز هزاران مطلب و تصویر و فیلم غیر اخلاقی و مطالب دروغین و پوشالی و شایعات و شبهات فراوان و تمسخرها و استهزاها را می خوانند و می بینند و گاهی خود نیز عرضه کننده فعال آن هستتند؛ چگونه خواهد بود؟

آیا این سی میلیون نوجوان و جوان ، آینده تباه شده و لجام گسیخته ای نخواهند داشت؟! در خوشبینانه ترین حالت ، اینان از فضای مجازی چه می آموزند و با چه مسائلی درگیر می شوند که در آینده شان ظهور و بروز جدی خواهد داشت؟

در واقع آینده های محتملی که فرا روی نوجوانان و جوانان ما قرار دارد، با این وضع بشدت مسموم و گمراه کننده و ویرانگر فضای مجازی و به تبع آن آلودگی شدید فضای حقیقی چگونه خواهد بود؟؟! نوجوانی که در اوان زندگی خود روزانه با ده ها فرد نامحرم ارتباطات ناسالم کلامی و شنیداری و گاهی تصویری دارد و مطالب ناسالم اخلاقی و فرهنگی رد و بدل می کند ، در بیست -سی سالگی چگونه خواهد بود؟ نوجوانی که به صدها کانال و سایت مستهجن ارتباط دارد و هر روز کثیف ترین صحنه ها را می بیند و درگیری ذهنی و روحی پیدا می کند؛ در آینده واقعی خود چگونه رفتار خواهد کرد؟! نوجوانی که بدون هیچ راهنما و کمکی هر روز با ده ها شبهه اعتقادی و سیاسی رو به رو است و همه را واقعی می پندارد ، چه آینده دینی و سیاسی خواهد داشت؟ نوجوانی که هر روز ده ها شایعه و تهمت و اخبار دروغ را به جای مطالب حقیقی می شنود؛ در آینده چه رفتارهای اجتماعی از خود بروز خواهد داد؟؟

چرا همه دست اندر کاران، چشم ها و گوش ها را بسته و کر و کور و فلج شده اند و نوجوانان بیچاره را در این فضای کثیف تنها و سرگردان رها کرده اند؟؟ تا کی؟؟
واقعا چه کسی آینده اینها را تباه می کند؟ خودشان یا مسوولان یا پدر و مادر ها یا گردانندگان سایت ها و کانال های آلوده ویا…؟! چه کسی مسوولیت انحرافات اخلاقی و اجتماعی اینها را خوهد پذیرفت؟؟ این وضع تا کجا پیش خواهد رفت ؟تا کجا.. ؟!!

 نظر دهید »

ایمان چیست؟

29 آبان 1396 توسط سليمي بني

 
امام رضا علیه السلام:

«ايمــان» چهار ركن است:
۱- توكّل كردن بر خداوند عزّوجلّ،
۲- راضى بودن به قضاى او،
۳- تسليم دربرابر فرمان خدا
۴- و واگذارى كارها به خدا.

ميزان الحكمه ج۱ ص۴۴۹

 

 نظر دهید »

سخنان رهبر انقلاب در جمع مردم سرپل ذهاب

29 آبان 1396 توسط سليمي بني

رهبر انقلاب در جمع مردم سرپل ذهاب:

من با یکایک دلهای داغدار شما همدردم.
دوست داشتم در وقت بهتری در جمع مردم شما حاضر می شدیم…(کنار بروید بگذارید مردم را ببینم)
این نخستین باری نیست که چنین حوادثی برای مردم این منطقه پیش می آید.
من در دوران جنگ تحمیلی هم در میان شما بودم. شما مردانگی و استقامت خود را در جنگ تحمیلی نشان دادید… امروز هم نشان بدهید…
انسانهای دلاور و پهلوان می ایستند و حادثه را مغلوب خود می کنند.

این داغ و مصیبتی است که مردم ما در این منطقه حدود ۵۰۰ نفر از عزیران خود را از دست دادند.

اما ببینید که مردم ایران چطور همه خودشان را کرمانشاه می دانند. مردم احساس می کنند که به کرمانشاه مدیونند.این حجم گسترده ای که هر کس به قدر وسع خودش کمک کرد
مسئولین هم هر کدام در بخشهای مختلف تلاش کردند و اگر نبودند قطعا مشکلات بیشتری وجود داشت اما من قانع نیستم

روزگار بهتری ان شالله در انتظار مردم کرمانشاه است و ان شاالله خداوند فرصتی بدهد تا وقتی اینجا بیاییم که شهر آباد شده باشد.بهتر از قبل….

 نظر دهید »

هارون الرشید و بهلول

29 آبان 1396 توسط سليمي بني

آورده اند که خلیفه هارون الرشید در یکی از اعیاد رسمی با زبیده زن خود نشسته و مشغول بازي شطرنج بودند . بهلول بر آنها وارد شد او هم نشست و به تماشاي آنها مشغول شد . در آن حال صیادي زمین ادب را بوسه داد و ماهی بسیار فربه قشنگی را جهت خلیفه آورده بود .
هارون در آن روز سر خوش بود امر نمود تا چهار هزار درهم به صیاد انعام بدهند . زبیده به عمل هارون اعتراض نمود و گفت : این مبلغ براي صیادي زیاد است به جهت اینکه تو باید هر روز به افراد لشگري و کشوري انعام بدهی و چنانکه تو به آنها از این مبلغ کمتر بدهی خواهند گفت که ما به قدر صیادي هم نبودیم و اگر زیاد بدهی خزینه تو به اندك مدتی تهی خواهد شد .
هارون سخن زبیده را پسندیده و گفت الحال چه کنم ؟ گفت صیاد را صدا کن و از او سوال نما این ماهی نر است یا ماده ؟ اگر گفت نر است بگو پسند مانیست و اگر گفت ماده است باز هم بگو پسند ما نیست و او مجبور می شود ماهی را پس ببرد و انعام را بگذارد .
بهلول به هارون گفت : فریب زن نخور مزاحم صیاد نشو ولی هارون قبول ننمود . صیاد را صدا زد و به او گفت : ماهی نر است یا ماده ؟
صیاد باز زمین ادب بوسید و عرض نمود این ماهی نه نر است نه ماده بلکه خنثی است .
هارون از این جواب صیاد خوشش آمد و امر نمود تا چهار هزار درهم دیگر هم انعام به او بدهند . صیاد پولها را گرفته ، در بندي ریخت و موقعی که از پله هاي قصر پایین می رفت یک درهم از پولها به زمین افتاد . صیاد خم شد و پول را برداشت . زبیده به هارون گفت :
این مرد چه اندازه پست همت است که از یک درهم هم نمی گذرد . هارون هم از پست فطرتی صیاد بدش آمد و او را صدازد و باز بهلول گفت مزاحم او نشوید . هارون قبول ننمود و صیاد را صدا زد و گفت : چقدر پست فطرتی که حاضر نیستی حتی یک درهم از این پولها قسمت غلامان من شود .
صیاد باز زمین ادب بوسه زد و عرض کرد : من پست فطرت نیستم . بلکه نمک شناسم و از این جهت پول را برداشتم که دیدم یک طرف این پول آیات قرآن و سمت دیگر آن اسم خلیفه است و چنانچه روي زمین بماند شاید پا به آن نهند و از ادب دور است .
خلیفه باز از سخن صیاد خوشش آمد و امر نمود چهار هزار درهم دیگر هم به صیاد انعام دادند و هارون گفت : من از تو دیوانه ترم به جهت اینکه سه دفعه مرا مانع شدي من حرف تو را قبول ننمودم و حرف آن زن را به کار بستم و این همه متضرر شدم .

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 34
  • 35
  • 36
  • ...
  • 37
  • ...
  • 38
  • 39
  • 40
  • ...
  • 41
  • ...
  • 42
  • 43
  • 44
  • ...
  • 117
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

اشک های بی صدا

کد شامد:1-1-695173-64-4-1
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ثواب گریه

Random photo

چرا ماه رجب از ماه های حرام است؟

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس