اشک های بی صدا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

قتل دخت مصطفی افسانه نیست

08 اسفند 1394 توسط سليمي بني

منکران قتل زهرا گوش گوش

حامیان قاتل زهرا خموش

قتل دخت مصطفی افسانه نیست

قصۀ شمع و گل و پروانه نیست

آتش افروزی به بیت بوتراب

پیش ما روشن تر است از آفتاب

دارم از اهل مخالف چهل سند

چهل سند جمله صحیح و مستند

که فلانی گفت با حبل المتین نفس پیغمبر امیرالمؤمنین

کای علی بیرون بیا از خانه باز

بر خلیفه دست بیعت کن دراز

گر ز خانه پای نگذاری برون

ور نیایی جانب مسجد کنون

به خداوندی که جان داد و تنم

خانه را با اهلش آتش می زنم

پاسخش گفتا یکی در آن میان

با چه جرأت از تو سر زد این بیان

هیچ می دانی که در این انجمن

زینبش است و حسین است و حسن

گفت حتی با حسین و با حسن

بایدم این خانه را آتش زدن

او برون استاده مولا در درون

او قسم خورد و علی نامد برون

چون علی بیرون نیامد لاجرم

دود آتش رفت بالا زان حرم

از هجوم دشمنان در باز شد

حمله بر بیت الولا آغاز شد

حال می پرسم که آیا فاطمه

بی تفاوت بود در بین همه؟

نیست هرگز یک مسلمان باورش

فاطمه غافل شود از شوهرش

بین دشمن یار را تنها نهد

بهر حفظ جان علی را وانهد

او از اول پشت در استاده بود

بر دفاع شیر حق آماده بود

دید دشمن گشته زهرا سدّ راه

تازیانه رفت بالا آه آه

سدّ راه خویش را برداشتند

پای در بیت خدا بگذاشتند

داشت زهرا دامن حیدر به دست

زان غلاف تیغ دستش را شکست

میثم اینجا دیده را خونبار کن

باز هم این بیت را تکرار کن

قتل ناموس خدا افسانه نیست

قصۀ شمع و گل و پروانه نیست

شاعر : غلامرضا سازگار

 نظر دهید »

*برای چه پروردگار عالم، عفو را دوست دارد؟

03 اسفند 1394 توسط سليمي بني

امیرالمؤمنین  علیه السلام ، وقتی خطبه را شروع می‌کنند، می‌فرمایند: «الحَمدُللّه الفاشی فی الخَلقِ حَمدُهُ»، ستایش برای خدایى است که حمد و ستایشش در میان هر چه خلق کرده، منتشر است؛ یعنی تمام عالم به تسبیح و تحمید و تقدیس ذوالجلال و الاکرام مشغول هستند. منتها ما صدایشان را نمی‌شنویم و متوجّه نیستیم. یعنی به آن‌جا نرسیدیم که با همین گوش عادی تسبیح و تقدیس و تحمید همه موجودات عالم را بشنویم. ما سمیعیم و بصیریم و هوشیم، با شما نامحرمان، ما خاموشیم. می‌گویند: شما نمی‌شنوید!
لذا امیرالمؤمنین پروردگار عالم را ستایش می‌کند که حمد را در خلقش، فاش کرد، گستراند و منتشر کرد. در ادامه نیز می‌فرماید: « و الغالِبِ جُندُهُ» ، و سپاهش را پیروز کرد. بالاخره پیروزی از آنِ خداست. «و المُتَعالی جَدُّهُ»، این تعالی پروردگار عالم، جلّ جلاله و عظم شأنه، الله اکبر، این خدایی که متعالی است، برتر از هر چیزی خودش را نشان داد.
بعد حضرت می‌فرمایند: «أحمَدُهُ عَلى نِعَمِهِ التُّؤَامِ، و آلائهِ العِظامِ، الّذی عَظُمَ حِلمُهُ فعَفا»، او را بر نعمت‌هاى دائمش و بخشش‌هاى بزرگش مى‌ستایم. آن خدایى که بردباریش زیاد است و مى بخشاید.
لذا معلوم می‌شود آن کسی که می‌خواهد اهل عفو باشد، باید یک خصوصیّتی را که پروردگار عالم دارد و ما از آن خیلی کم بهره‌برداری کردیم، در خود ایجاد کند. آن هم حلم است.
برای چه پیامبر فرمود: دعای شب قدرتان این باشد: «اللّهُمَّ إنَّکَ عَفُوٌّ تُحِبُّ العَفوَ»؟ برای چه پروردگار عالم عفو را دوست دارد؟ برای اینکه در حلم است. اگر کسی حلم و بردباری نداشته باشد، نمی‌گذرد. حلم و بردباری خدا، زیاد است. خدا خیلی حلیم است.

 1 نظر

شما هم دعوتید

19 بهمن 1394 توسط سليمي بني

ضمن گرامیداشت و تبریک فرا رسیدن ایام شکوهمند پیروزی انقلاب اسلامی و ایام مبارک دهه فجر ودر راستای اطاعت محض از فرامین مقام معظم رهبری که تأکید فرمودند: «ملت ایران در روز 22 بهمن، با نمایش وحدت کلمه و اتحاد خود، جبهه استکبار را بار دیگر همچون گذشته مبهوت خواهد کرد.» از کلیه طلبه ها و دوستان  دعوت می گردد با حضور خود در راهپیمایی بزرگ 22 بهمن، شکوه اعتماد ملی و نمایش اقتدار نظام اسلامی را در صفوف به هم پیوسته به جهانیان نشان دهیم تا موج بیداری اسلامی در سراسر جهان جانی تازه بگیرد و با طنین فریاد ا… اکبر در سایه ولایت ولی امر مسلمین جهان، حکومت صالحان را پاس بداریم.

 نظر دهید »

بدعهدی مد شده ،دیگه کسی یادش نیست عهدی با جانان داشته !!!!!!!!!!!!

14 بهمن 1394 توسط سليمي بني

برای اینکه بحث منسجم داشته باشیم ،ابتدا آیات را بررسی می کنیم.آیات این چنین آغاز می شود:
وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَليلاً إِنَّما عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ 95ما عِنْدَکُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا يَعْمَلُونَ96مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثي‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا يَعْمَلُونَ97فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ98إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَي الَّذينَ آمَنُوا وَ عَلي‏ رَبِّهِمْ يَتَوَکَّلُونَ99إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَي الَّذينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذينَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ100
95) و پیمان خدا را به بهای ناچیزی مفروشید ، زیرا آنچه نزد خداست- اگر بدانید- همان برای شما بهتر است.
96) آنچه پیش شماست تمام می شود و آنچه پیش خداست پایدار است ، و قطعاً کسانی را که شکیبایی کردند به بهتر از آنچه عمل می کردند ، پاداش خواهیم داد.
97) هر کس- از مرد یا زن- کار شایسته کند و مؤمن باشد ، قطعاً او را با زندگی پاکیزه ای ، حیاتِ [ حقیقی ] بخشیم ، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می دادند پاداش خواهیم داد.
98) پس چون قرآن می خوانی از شیطانِ مطرود به خدا پناه بر .
99) چرا که او را بر کسانی که ایمان آورده اند ، و بر پروردگارشان توکل می کنند ، تسلطی نیست.
100) تسلط او فقط بر کسانی است که وی را به سرپرستی برمی گیرند ، و بر کسانی که آنها به او [ خدا ] شرک می ورزند.
محور های بحث
محورهایی که خداوند در این آیات بیان می فرمایند به شرح ذیل است:
1.انسان ها عهدی با خداوند داشته اند.
2.بعضی از انسان ها این عهد را به بهای اندک می فروشند.
3.آنچه که نزد خداوند است باقی و بهتر است.
4.کسی که عمل صالح انجام دهد به حیات طیبه می رسد.
5.راه رسیدن به حیات طیبه را صبر فرموده است.
6.قرآن یکی از ابزار رسیدن به حیات طیبه است که در آیه فرموده اگر می خواهی از قرآن بهره کافی ببری استعاذه داشته باش.7.در این مسیر خداوند آثاری را ذکر کرده به نام تسلط شیطان و عدم تسبط شیطان ، و فرموده شیطان بر دو دسته تسلط ندارد :الف . اهل ایمان ب.توکل کنندگان
همه ی ما وقتی به قرآن مراجعه کنیم آیات قرآن ما را به یک حقیقت سوق می دهد که آن حقیقت این است که در سایه ارتباط با خداست که انسان به رشد می رسد.انسانی که خداشناسی پویا داشته باشد یعنی با خدا زندگی کند می تواند از دینداری لذت ببرد.
عهد با خدا
اولین محور بحث آیات این بود که انسان با خداوند عهدی دارد.عهد خدا چیست؟چه تعهدی انسان به خداوند داده است؟
در آیات قرآن چندین عهد را برای انسان نام برده از جمله ی آن:
در آیه 172 سوره میارکه اعراف می فرماید:
وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَني‏ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلي‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلي‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلينَ172
172)و به یاد آر هنگامی که خدای تو از پشت فرزندان آدم ذرّیّه آنها را برگرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ همه گفتند: بلی ، ما گواهی دهیم. ( برخی مفسرین گفتند: مراد ظهور ارواح فرزندان آدم است در نشئه ذرّ و عالم روح و گواهی آنها به نور تجرّد و شهود به توحید خدا و ربّانیت او در عوالم ملک و ملکوت. ) ( و ما این گواهی گرفتیم ) که دیگر در روز قیامت نگویید: ما از این واقعه غافل بودیم.
از این آیه استنباط می شود که ،اولین عهد توحید در ربوبیت است .اینکه انسان فقط با خدا زندگی کند.
این آیه اشاره به عالم ذر دارد که مفسران پیرامون آن عالم صحبت هایی فرمودند که البته بعضی از آن ها یک سری اشکالاتی دارد.در مورد عالم ذر باید طوری صحبت شود که با ادبیات قرآن سازگاری داشته باشد.آنچه درمورد عالم ذر مورد قبول است این مطلب است که در این آیه می فرماید: « أَشْهَدَهُمْ عَلي‏ أَنْفُسِهِمْ ».انسان ها را شاهد بر خودشان قرار داد.
مثل اینکه این ها نفس خود را ماهده کردند .بعد از آن مورد سوال قرار گرفتن که « أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ »،یعنی این انسان ها حقیقت نفس خود را فهمیدند و بعد از آن مورد سوال قرار گرفتند.
مرحله ی اول شناخت حقیقی نفس انسان است و مرحله ی دوم توحید حضرت حق تعالی است.
شاهد صحبت های ما حدیثی است که بارها شنیده ایم،
حدیث شریف «مَنْ عَرَفَ نفسَه فقد عَرَفَ ربَّه»است که اکثر افراد این حدیث را این طور ترجمه می کنند.هر کس خود را شناخت ،خدا را می شناسد.حدیث این مطلب را نمی گوید بلکه می فرماید کسی که نفس خود را شناخت ربوبیت خداوند را می فهمد.
انسان موجودی چند لایه است.یک لایه همین جسم است .اما انسان لایه های برتری دارد.در قیامت اگر انسان را مواخذه می کنند برای این است که لایه های زیرین خود را نشناخته است.چرا به لایه های وجودیش توجه نکرد و حرکت کرد.
آن عهدی که انسان داشته اسن بوده است که انسان در یک مرتبه ای از وجودش با خدا آشنا بوده است.در یک مثال بحث را روشن تر می کنیم:
انسان در وجودش میل به زیبایی دارد چرا که این انسان در اساسی ترین لایه های وجودش با خدا آشناست ،محو جمال خداوند شد.لذا زیبایی و جمال در وجودش قرار گرفت.پس زیبایی یک میل مقدسی است که در سایه توحید ربوبی در انسان وجود دارد اما انسانی که این مطلب را نداند و با لایه های وجودیش آشنا نباشد این میل را به بهای اندک می فروشد مثلاً به جای اینکه میل به زیبایی را خرج آخرت کند ،خرج دنیای خود می کند،"مبلمان زیبا،فرش زیبا،خانه ی زیبا،…” البته ابن موارد هیچ مانعی ندارد ،اما به شرط آنکه انسان را از حقیقت وجودیش دور نکند.
براساس چنین تصویری همه ی انسان ها در لایه ای خداوند برایشان مطرح بوده است .خداوند می فرماید :این عهد را فراموش نکن و به بهای اندک نفروشید.زیبایی ،حقیقت جویی،قدرت،مقام و … همه ی این ها از آثار توحید ربوبی در انسان است.آیه ای در قرآن است که به افرادی که داخل در جهنم هستند می فرماید:شما در زندگی دنیا حیات طیبه را از دست دادید.این آیه نشان می دهد در دنیا چیزهایی بوده است که طیب باشد که انسان باید آن را شکار می کرد.مشکل جهنمیان این است که حیات طیبه را شکار نکردند.یعنی انسان در درون خویش امیالی داشته که از ربوبیت خداوند سرچشمه گرفته بود اما انسان آن را به بهای اندک فروخت.(اشاره به آیه 97 نحل)
طرف دوم عهد ربوبیت عهد عبودیت است. در سوره یس می فرماید:
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْکُمْ يا بَني‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ60
60) ای فرزندان آدم ، مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید ، زیرا وی دشمن آشکار شماست؟
خداوند عهد گرفته است که شسطان را عبادت نکنیم.انسان باید فقط به سوی خداوند حرکت کند.
خداوند برای حرکت انسان به سوی خودش یک برنامه ی سلوک طراحی کرد.سلوکی که دو مرحله داشت1.سلوک علمی 2.سلوک عملی
بعد از آن برنامه ی عبادی را طراحی کرد که این دو سلوک را داشته باشد و آن برنامه نماز بود.خداوند در نماز سوره ی حمد را قرار داد .چرا که سوره ی حمد خلاصه شده ی قرآن است.قرار بود انسان وقتی که به این عالم آمد با قرآن راه را پیش ببرد.اما خداوند می دانشت شاید این انسان به قرآن مراجعه نکند .لذا خلاصه ی قرآن را در سوره ی حمد فرمود که این سوره حاوی هر دو نوع سلوک است.
از« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ1الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ2الرَّحْمنِ الرَّحيمِ3مالِکِ يَوْمِ الدِّينِ4» سلوک علمی است و از ادامه سوره « إِيَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاکَ نَسْتَعينُ5اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ6صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ7 » سلوک عملی است.
اینکه چطور من به سمت ربوبیت خداوند بروم را خداوند در سوره ی حمد بیان فرموده .وقتی می فرماید «مالِکِ يَوْمِ الدِّينِ4 إِيَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاکَ نَسْتَعينُ5» این مطلب را می فرماید که اگر خواستی به عبودیت خداوند برسی باید مالکیت خداوند را درک کنی.
ضعف ما در عبودیت این است که من خودم را مالک می دانم .لذا هر آنچه که خودم می خواهم انجام می دهم نه آنچه خداوند فرموده است.به بیان دیگر وقتی خداوند می فرماید به فلان منظره نگاه کن یا فلان حرف را فراموش نکن،کسی که خداوند را مالک خود بداند حرف خداوند را گوش می دهد که این همان عبودیت است.اما بالعکس کسی که خود را مالک مب داند مب گوبد چرا خداوند برای من محدودیت ایجاد کرده است و چرا من باید عبودیت خداوند را انجام دهم.اگر انسان توحید ربوبیت را فهمید ،در حوزه عبودیت قوی می شود.
حیات طیبه
در ادامه آیات سوره ی نحل اشاره به حیات طیبه فرموده است. همانطور که گفتیم پیامبران آمده اند تا ما را به حیات طیبه راهنمایی کنند.برای اینکه ما حیات طیبه را با ثواب و اجر و مزد اشتباه نگیریم خداوند در ادامه در مورد اجر و مزد انسان هم صحبت کرده که بهتر از آنچه انجام داده اند به آن ها داده می شود.
صفات خداوند در قرآن
خداوند در آیه 180 سوره اعراف می فرماید:
وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْني‏ فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذينَ يُلْحِدُونَ في‏ أَسْمائِهِ سَيُجْزَوْنَ ما کانُوا يَعْمَلُونَ180
180) و خدا را نیکوترین نامهاست ، بدانها خدا را بخوانید ، و آنان را که در نامهای او به انحراف می گرایند به خود واگذارید ، که به زودی کردار بدشان را مجازات خواهند دید.
انسان اگر می خواهد خداشناسی پویا داشته باشد باید به صفات خداوند در زندگی توجه داشته باشد.اولین قسمتی که روی آن بحث می شود صفت «جبـــّار» است.در سوره حشر آیه 23 می فرماید:
هُوَ اللَّهُ الَّذي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِکُونَ23
23) اوست خدای یکتایی که غیر او خدایی نیست ، سلطان مقتدر عالم ، پاک از هر نقص و آلایش ، منزّه از هر عیب و ناشایست ، ایمنی بخش دلهای هراسان ، نگهبان جهان و جهانیان ، غالب و قاهر بر همه خلقان ، با جبروت و عظمت ، بزرگوار و برتر ( از حدّ فکرت ) ، زهی منزّه و پاک خدای یکتا که از هر چه بر او شریک پندارند منزّه و ( از آنچه در وهم و خیال و عقل اندیشند ) مبرّاست.
جبّار صیغه مبالغه است و کسی که زیاد جابر است را جبار می گویند.
جابر بر سه معنا به کار می رود:
1.جبران کننده
در مورد خداوند چنین است که کارهایی که انجام می دهیم نقص دارد و خداوند جبران نقص های ما انسان ها را می کند.
اگر انسان این مطلب را دقت کند بر زندگی او موثر است.بطور نمونه انسانی که در خانواده مواظب خودش هست که عصبانی نشود و آستانه ی عمل خود را بالا ببرد اما در همین کار هم نقص دارد.خداوند با صفت جبار به او کمک می کند تا آستانه ی عمل خود را به راحتی بالا ببرد و نواقصش را جبران کند.
2.شکسته بند
من عهدی را با خدا بسته ام و بارها آن را شکسته ام.خداوند آن را ترمیم می کند.ابوسعید ابوالخیر می فرماید: «صد بار اگر توبه شکستی باز آ» .
امام سجاد علیه السلام در مناجات تائبین از این معنا پرده بر می‌دارد و به خدا عرض می‌کند: «و لا اری لکسری غیرک جابراً»خدایا من برای درمان شکستگی هایم جز تو جابر ـ بست زننده‌ای ـ ندارم.
امام در مناجات شعبانیه می فرماید «الهی اعوذبک من غضبک »خدایا پناه می برم به تو از خشمت و فروریختن عذابت.
3.غضب
در این معنا افرادی غیظ و خشم دارند مورد غضب پروردگار قرار می گیرند.

خلاصه سخنرانی آقای حاجی احمدی استاد حوزه و دانشگاه

 نظر دهید »

هنگامی که معیشت جز با گناه تامین نگردد

14 بهمن 1394 توسط سليمي بني

در کنزالاعمال حدیث۳۱۰۰۸ آمده است یکی از اصحاب پرسید دین خدا چگونه خواهد شد؟ پیامبر(ص) فرمود: زمانی بر مردم بیای د که هیچ دیندار دینش برایش سالم نماند جز اینکه از قله کوهی بگریزد یا از سوراخی به سوراخ دیگر پناه برد چون روباه که با بچه هایش چنین کند، و این آخرالزمان باشد. هنگامی که معیشت جز با گناه تامین نگردد، چون این وضع پیش آید عزب بودن و تجرد حلال شود، در آن روزگار است که مرد به دست پدر و مادرش تباه و گمراه شود و اگر پدر و مادر نداشته باشد به دست زن و فرزندش و اگر زن و فرزند نداشته باشد، چه بسا هلاکت و تباهی اش به دست خویشان و همسایگانش باشد که او را به تهیدستی و فقر سرزنش کنندو بترسانند و تکالیفی بر او نهند که وی از عهده ان بر نیاید تا گاهی که او به پرتگاه های هلاکت سقوط کند. در آخرالزمان فریبکارانی بیایند که حدیثهایی نو و روایت هایی جدید از دین بر شما بخوانند و نیز از پیامبر خدا در کتاب کنزالاعمال ، حدیث۲۹۰۳۲۴ روایت شده است که فرمود: در آخرالزمان دغلبازان و فریبکارانی بیایند که حدیثهایی نو و روایت هایی جدید از دین بر شما بخوانند، انچنان که نه شما و نه پدرانتان چنین حدیثهایی نشنیده باشید. پس دوری گزینید از آنها. مبدا به دام تزویر و فریب شان بیافتید. از علی بن ابی طالب(ع) درباه آخرالزمان پرسیده شد: آیا در آن زمان مومنانی وجود دارند؟ فرمود: آری. باز پرسیده شد: آیا از ایمان آنان بر اثر فتنه ها چیزی کاسته می شود؟ فرمود: نه، مگر آن مقدار که قطرات باران از سنگ خارا بکاهد اما آنان در رنج بسر برند. امیرالمونین(ع) فرمود: زمانی بر مردم بیاید که مقرب نباشد جز به سخن چینی، و جالب شمرده نشود جز فاجر بودن، و تحقیر نشوند جز افراد با انصاف، در آن زمان دستگیری مستمندان زیان بشمار آید و صله رحم لطف وبزرگواری بشمار آید.(نهج / حکمت ۱۰۲). امام سجاد(ع) فرمود: چون خداوند می دانست در آخرالزمان اهل فکر دقیق النظر خواهند آمد، از این جهت قل هوالله و احد و آیاتی از سوره حدید نازل کرد. بحار ۶۰/۱۸

 نظر دهید »

دینداری ما رفتارمحور است!

06 بهمن 1394 توسط سليمي بني
 
 
 
 
 
 

یکی از شاگردان امام صادق علیه السلام به نام زراره نقل می کند ؛روزی خدمت ایشان رسیدم.امام صادق علیه السلام از اوصاف افراد در زمان غیبت فرزندشان صحبت هایی فرمودند .زراره می پرسد اگر من آن زمان را درک کنم چه باید انجام دهم و حضرت فرمودند: يا زراره هرگاه آن زمان را درک کردي اينچنين دعا کن:
اَللّهُمَّ عَرِّفْني نفسَک فانّک اِنْ لَم تُعَرِّفْني نَفسَکَ لَمْ أعرفْ نبيّک
اَللّهم عَرِّفْني رَسُولَکْ فانّک اِنْ لَم تُعَرِّفْني رَسُولَکْ لَمْ أعرفْ حُجَّتَک
اللهم عَرِّفْني حُجَّتَک فانّک اِنْ لَم تُعَرِّفْني حُجَّتَک ضَلَلْتُ عَنْ ديني
پروردگارا! خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، نمیتوانم پیغمبرت را بشناسم. پروردگارا! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانی، نمیتوانم حجت تو را بشناسم. پروردگارا! حجت خود را به من بشناسان، که اگر حجت خود را به من نشناسانی، دین خود را از دست میدهم، و گمراه خواهم شد".
سوالی در اینجا مطرح می شود که چرا امام چنین دعایی را سفارش کردند که در زمان غیبت خوانده شود؟
اولین چیزی که در دعای «معرفت حجت»مطرح است ،اینکه خدایا خودت را به من معرفی کن.امام نفرمودن به دنبال معرفت خدا باشید و آن را از خدا بخواهید بلکه خواستند از خدا بخواهید خودش را به تو معرفی کند ،پس این مطلب چیست؟
یکی از مواردی که به آن اشاره شده این است که امام می داند زمان غیبت ،زمانی است که عواملی که انسان ها را از توجه به خدا باز می دارد ،بسیار زیاد خواهند بود و در عین حال این عوامل به صورتی هستند که انسان ها از آن ها فوق العاده لذت می برند.عواملی که هوس ها و میل ها را تحریک می کند در چنین زمان کسی که بخواهد در حوزه ه ی دین باشد.صِرف اینکه بگوید خدا این فرمان را داد کافی نیست یعنی تکلیف چیزی نیست که فرد را در حوزه ی دینداری نگاه دارد باید ارتباط انسان در زمان غیبت با دین به شکلی باشد که فرد از دین لذت ببرد.
وقتی انسان با دین به شکلی باشد که فرد از دین لذت ببرد.
وقتی انسان با توجه به قرآن نگاه کند چه چیزی دین را لذت بخش می کند متوجه می شود خداست که دین را لذت بخش می کند.یعنی دین با خدا لذت بخش است.لذا آن هایی که با خدا به دین نگاه می کنند .کارهایی را که در دین انجام می دهند را تکلیف نمی دانند.چرا که تکلیف از کلفت و سختی می آید در حالی که آنچه خدا فرموده سختی نداد بلکه تشریف است.اجازه هایی که خداوند در قوانین دینی در ارتباط با خودش به ما انسان ها داده تشریفات است.
متأسفانه دینداری ما دینداری قرآنی نیست چرا که قرآن هر کجا را که می خواهد آدرس بدهد از خداوند شروع می کند .مثلاً وقتی می خواهد بگوید نماز بخوان در سوره طه آیه 14 می فرماید: «… وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْري14 » نماز را به خاطر یاد من بپا دار.
یا جایی که می خواهد عظمت قرآن را بیان کند در سوره حشر آیه 21 می فرماید:
« لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلي‏ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ …..21» اگر ما این قرآن ( عظیم الشأن ) را ( به جای دلهای خلق ) بر کوه نازل می کردیم مشاهده می کردی که کوه از ترس و عظمت خدا خاشع و ذلیل و متلاشی می گشت.
خشوع کوه به واسطه قرآنی است که به خدا نسبت داده شده است نه اینکه از معانی قرآن .دینداری ما باید با خدا باشد .از این دو آیه که به صورت نمونه بیان شد می توان نتیجه گرفت که دینداری ،ما را از تاریکی های آخر الزمان حفظ می کند.ما باید با خداوند که در بین ما غریب است آشنا شویم.
روزی شخصی به زیارت خانه ی خدا رفت ،وقتی چشمش یه خانه ی خدا افتاد گفت:السلام علیک یا غریب الغربا .حقیقتاً خداوند بین ما غریب است.اگر می خواهیم خداوند خودش را به ما معرفی کند ما باید ارتباط مداوم با قرآن داشته باشیم که نتیجه ی این ارتباط آشنایی با خداست.
امام صادق علیه السلام فرمودند روزی 50 آیه از قرآن را بخوانید اگر نخوانید به خود جفا کرده اید.جفا کردن یعنی اینکه فرد چیزی را می توانست بدست آورد اما بدست نیاورده است.
در شوره مزمل آیه 20 می فرماید:« فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ » هر مقدار که می توانید از قرآن بخوانید.
شخصی از امام رضا علیه السلام معنای این آیه را پرسید.امام فررمودند آن مقدار که نشاط داری قرآن بخوان.این عبارت به این معنی نیست که دیگر قرآن نخوانی ،بلکه منظور این است که قرآن را ببند و ببین چه چیزی باعث شده که از قرآن خواندن و با خداوند بودن لذت نبری.ببین چه بیماری روحی داری که از حرف زدن با خدا لذت نمی بری؟
عمده ی مشکل ما این است که دینداری ما خدا محور نیست بلکه رفتار محور است. مومن وقتی آیات الهی را می بیند ایمانش افزون می شود.
قرآن کریم در سوره انفال آیه 2 می فرماید:« إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إيماناً وَ عَلي‏ رَبِّهِمْ يَتَوَکَّلُونَ2 » مؤمنان حقیقی آنانند که چون ذکری از خدا شود دلهاشان ترسان و لرزان شود و چون آیات خدا را بر آنها تلاوت کنند بر مقام ایمانشان بیفزاید و به خدای خود در هر کار توکل می کنند.
امام علیه السلام فرمودند در زمان غیبت دنبال معرفت خدا باش و از خدا بخواه که خودش را به من نشان بدهد.حقیقت این است که خداوند می داند عمر محدود ما ظرفیت کافی برای اینکه به تنهایی بتواند به معرفت خودش بگذارد ندارد.لذا گروهی را از طرف خود معرفی کرد که ما را کمک کنند..اهل بیت علیهما السلام یکی از افرادی که خداوند را به ما نشان می دهد .وجود مقدس حضرت رسول صلی الله علیه و آله است .ما نباید به پبامبر و اهل بیت یک نگاه تاریخی داشته باشیم.اهل بیت و پیامبر را صرفاً در تاریخ بیابیم.بلکه باید پیامبر و اهل بیت را در توحید بیابیم.این حضرات وجه خداوند هستند.انسان باید به وسیله آن ها خداوند را ببیند
لذا خداوند وجود مقدس حضرت رسول و ائمه اطهار را قرار دادند که ما به وسیله این حضرات به معرفت خداوند دست پیدا می کنیم.
به فرموده قرآن اهل بیت «أئمٌةً یَهدُونَ بِأمرِنَا» (آیات 24 سورۀ سجده و 73 سورۀ انبیاء) هستند.یعنی اهل بیت و پیامبر می توانند انسان را از طریق عالم امر به رشد برسانند.مسیر طولانی است اما امام می تواند ما را یک لحظه به این مسیر ببرد.
در اینجا است که معنای این جمله که دین بدون ولایت معنا ندارد مشخص می شود چرا که کسی که ولایت را نداشته باشد نمی تواند به باطن دین راه بیابد.
ما باید از اهل بیت و پیامبر کمک بگیریم تا به باطن خود راه بیابیم و لایه های درونی خود را بشناسیم.تنها راه شناخت لایه های درونی دینداری با خداست.
شخصی از اهل دلی پرسید چرا وقتی نماز می خوانیم گمشده هایمان را می یابیم؟
اهل دل جواب داد مشکل از افراد نیست از نماز است .چرا که نماز ارتباط انسان را با مبداأ هستی برقرار می کند.مگر می شود کسی که با مبدأ هستی برقرار می کند مگر می شود.
کسی با مبدأ هستی باشد اما گمشده اش را نیابد.ما باید سعی کنیم قبل از نماز گمشدمان خداوند باشد تا در نماز او را بیابیم.
اگر ما خداوند را بشناسیم از دینداری لذت می بریم .این لذت از دینداری ما را در برابر لذت های کاذب حفظ می کند.
دسته ای از آیات قرآن پاداش افرادی را که عمل صالح انجام داده اند را تکفیر گناهانشان می داند.در روایت است که پیامبر فرمودند خدایا روز قیامت غیر از من کسی از گناهان امت من خبردار نشود.خداوند فرمود:ای رسول من حتی در قیامت نمی گذارم تو هم متوجه گناه بنده ام شوی.
چرا که اگر قرار باشد پیامبر بداند آدم ها چه کسانی بودند که دیگر بهشت برای آن ها لذت ندارد و چه بسا لطف خداوند بالاتر از این باشد بلکه این شخص خودش هم از گناهانش با خبر نشود و چه بسا رفتن به بهشت را لیاقت خودش بداند.کسی که خداوند را این طور بشناسد مگر می شود از دینداری لذت نبرد.
اگر معرفت نسبت به خدا حاصل شود قسمت های بعدی که شناخت پیامبر و امام معصوم است در کنار آن حاصل می شود.
در سوره ی آل عمران آیه 31 خداوند می فرماید:
«قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني‏ يُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ …..ٌ31» بگو ( ای پیغمبر ) : اگر خدا را دوست می دارید مرا پیروی کنید تا خدا شما را دوست دارد و گناه شما را ببخشد .
پیش نیاز تبعیت از پیامبر محب خدا بودن است.
آبت الله جوادی آملی می فرمایند :این آیه انسان را از محب بودن به سمت محبوب شدن می رساند.
اطاعت از رسول به چه معناست؟
یعنی آن گونه دینداری کن که پیامبر کرده است.دینداری پیامبر فقط نماز،روزه،خمس و… نبود بلکه دینداریش همراه با عشق به خداوند بود .ما باید همچون پیامبر و ائمه توجه مان به خدا باشد و با خدا دیندار باشیم.دین منهای خدا ما را به رشد نمی رساند.هر کاری را که قرار است انجام دهیم آن را با خدا ببینیم.این همان اتقواالله است که خداوند در قرآن چندین مرتبه تکرار کرده است.

 1 نظر

فوايد مصرف قهوه

02 بهمن 1394 توسط سليمي بني

وشيدني محبوب اغلب ما ايراني‌ها، چاي است، اما به تازگي قهوه هم جاي خودش را در بين ما باز کرده است.
اگر از “کلاس” ظاهري که قهوه با خود به همراه مي ‌آورد، بگذريم، بهتر است درباره فايده‌هاي آن هم قدري اطلاع داشته باشيم. شايد تعجب کنيد اگر بدانيد در ده سال اخير، نوزده هزار بررسي در مورد اين فايده‌ها انجام شده و نتيجه اغلب آنها هم به نفع قهوه تمام شده است.
ماده‌اي که در قهوه وجود دارد و آن را از اين همه امتحان سربلند بيرون آورده، “کافئين” نام دارد. قهوه در مقدار مساوي، چيزي حدود سه و نيم برابر بيشتر از چاي و کولا کافئين دارد.
البته بعضي از خواص قهوه هم مربوط به کافئين نيست. قهوه، آنتي اکسيدان‌ هاي زيادي هم دارد، مثل کلروژنيک و توکوفرول که باعث برخي اثرهاي شفابخش آن مي ‌شود. به اضافه ي مواد معدني مثل منيزيم که معلوم شده مي ‌توانند در بهبود پاسخ بدن به انسولين و اصلاح متابوليسم گلوکز مؤثر باشند.
محققان ايتاليايي، ماده ديگري به نام “تريگونلينگ” را هم در قهوه پيدا کرده‌اند. اين ماده به قهوه عطر و طعم تلخي مي ‌دهد. خاصيت ضد باکتريال و ضد چسبندگي قهوه را (که جلوي ايجاد حفرات و پوسيدگي دندان را مي‌ گيرد) به همين ماده نسبت مي‌ دهند.
بد نيست فايده‌هاي قهوه را در افراد مختلف مرور کنيم. شما هم ببينيد در چه شرايطي هستيد و آيا از اين اثرها چيزي هم به شما مي ‌رسد يا نه.
اگر ورزشکاريد…
چندي پيش، تحقيقي در مجله “درد” به چاپ رسيد که نشان مي ‌داد، نوشيدن دو فنجان قهوه قبل از ورزش، مي‌ تواند تا 48 درصد درد عضلاني پس از ورزش را کاهش دهد. اين يعني قهوه در تسکين درد حتي از آسپرين هم قوي‌تر است! ناپروکسن 30 درصد و آسپرين 25 درصد درد عضلاني را کم مي‌ کند. البته محققان دانشگاه جورجيا که اين تحقيق را انجام داده‌اند، معتقدند، هنوز براي نتيجه‌گيري کلي زود است و فعلاً مي‌ توان گفت قهوه فقط در خانم‌هايي که خيلي قهوه خور قهار نبوده‌اند، چنين خاصيتي داشته است (يعني کساني که زياد قهوه مي ‌خورند، نبايد چنين توقعي از آن داشته باشند).
علاوه بر اين، به نظر مي ‌رسد قهوه در افرادي که تازه ورزش را شروع کرده‌اند، بيشتر کمک ‌کننده است تا در ورزشکاران حرفه‌اي. به همين دليل، اين افراد مي ‌توانند با استفاده از قهوه برنامه ورزشي خود را طولاني‌تر کنند . البته مراقب باشيد كه زياده روي نکنيد! دو فنجان قهوه در کنار روش‌هاي کم‌ کننده درد عضلاني، مانند نرمش‌هاي کششي، ماساژ و حمام سرد، براي تسکين درد‌هاي پس از ورزش کافي است.
در ضمن، چون قهوه باعث افزايش دفع ادرار مي ‌شود، بايد مراقب از دست دادن آب بدن، به خصوص بعد از ورزش باشيد.
اگر امتحان داريد…
اين را ديگر همه دانشجويان به تجربه فهميده‌اند که خوردن قهوه هنگام درس خواندن، به خصوص شب امتحان، چقدر مي ‌تواند به تمرکز و هوشياري آنها کمک کند. البته دانشمندان هم اين خاصيت قهوه را مورد بررسي قرار داده‌اند. آنها به اين نتيجه رسيده‌اند که کافئين مي‌ تواند سرعت پردازش اطلاعات را تا 10 درصد زياد کند. نوشيدن يک فنجان قهوه بعد از صرف غذا با خواب آلودگي بعد از آن مقابله مي ‌کند و به حفظ هوشياري و تمرکز هم کمک مي ‌کند. اين مسئله در مورد شيفت‌هاي کاري شبانه هم (البته با دو فنجان) صدق مي‌ کند. ارزش اين خاصيت در اين است که مي ‌تواند جلوي خيلي از حوادث کاري را در شيفت‌هاي شب بگيرد، به خصوص رانندگان جاده‌ها که جان عده زيادي مسافر در گرو بيداري و هوشياري آنهاست.
اگر مي‌خواهيد بيمار نشويد…
نتيجه تحقيقات دانشمندان دانشگاه کاليفرنيا در سان‌ديه‌گو نشان داده که قهوه مي‌ تواند تا 60 درصد خطر بروز ديابت نوع دو را در افراد مستعد کم کند (البته اگر با يک خروار شکر ميل نشود!) جالب‌تر اين جاست که اين کاهش، در کساني که تست تحمل گلوکزشان مختل بود، تا 70 درصد بوده است. محققان آلماني هم تأثير قهوه در کاهش سرطان روده بزرگ را کشف کرده‌اند. يک آنتي‌اکسيدان قوي به نام “متيل پيريدينيوم” ،‌آنزيم‌هاي ضد اين سرطان را تقويت مي‌ کند. اين ماده در فرآوري قهوه توليد مي‌ شود و هر چه قهوه بيشتر حرارت ديده باشد، مقدار آن بيشتر است.
حداقل شش مطالعه مستقل، رابطه بين نوشيدن قهوه و پيشگيري از پارکينسون را اثبات کرده‌اند.
محققان مي ‌گويند، اگر کسي به طور منظم قهوه بخورد،60 تا 80 درصد کمتر از سايرين دچار اين بيماري مي‌ شود (البته بررسي‌ها نشان داده که مصرف استروژن در زنان يائسه مي ‌تواند جلوي اين اثر قهوه را بگيرد).
خاصيت ديگر قهوه که شايد با آن آشنا باشيد، جلوگيري از سنگ کليه است. اين خاصيت از کافئين موجود در قهوه سرچشمه مي‌ گيرد که ادرارآور است و جلوي جمع شدن ادرار و در نتيجه رسوب سنگ در کليه را مي‌ گيرد. براي تکميل اين فهرست، مي ‌توانيد اين را هم اضافه کنيد که قهوه در کاهش سنگ صفرا هم مؤثر شناخته شده است.
اگر پا به سن گذاشته‌ايد…
قهوه مي ‌تواند محافظ خوبي براي قلب زنان يائسه باشد. يک مطالعه 15 ساله که در مجله تغذيه باليني آمريکا به چاپ رسيده، نشان مي ‌دهد خانم‌هاي يائسه‌اي که روزانه حداقل سه فنجان قهوه مي‌ خورند، 28 درصد کمتر از بقيه زنان در اين سن، دچار بيماري‌هاي قلبي و ساير بيماري‌هاي التهابي غير سرطاني مي ‌‌شوند. دانشمندان معتقدند، اين خاصيت ناشي از آنتي‌اکسيدان‌هايي است که از التهاب و بيماري قلب جلوگيري مي ‌کند و قهوه سرشار از آنهاست.
نوشيدن قهوه
زياده روي ممنوع!
همه اينها که گفتيم، دليل بر اين نمي ‌شود که بخواهيم در مصرف قهوه زياده‌ روي کنيم يا خداي ناکرده خودمان را با آن خفه کنيم! قهوه هم ممکن است براي بعضي افراد مناسب نباشد. اين افراد شايد نتوانند بعضي از اثرهاي جانبي آن را (به خصوص در مقادير زياد) مانند تپش قلب، بي‌خوابي، لرزش دست و تحريک‌پذيري را تحمل کنند. علاوه بر اين، ممکن است قهوه باعث بالا رفتن کلسترول خون بعضي از افراد شود.
پزشکان توصيه مي ‌کنند زنان باردار، بيماران قلبي و کساني که در معرض پوکي استخوان هستند، از خوردن قهوه (به خصوص زيادش!) صرف‌ نظر کنند.

دکتر چایچی

 نظر دهید »

توسل بسیار مجرب به امام رضا علیه السلام

26 دی 1394 توسط سليمي بني

درباره توسل به امام رضا(ع) این طور وارد شده است که بهترین راه توسل به امام رضا(ع) طریقه اى است که از خود ایشان وارد شده است:
«هرگاه اتفاق مهمى براى تو رخ داد، دو رکعت نماز بخوان، در یک رکعت فاتحه و آیت‌الکرسى و در رکعت دوم حمد و سوره قدر را بخوان، سپس قرآن را بردار و آن را بالاى سرت بگیر و بگو: «اللّهُمَّ بحَقِّ ما أَرْسَلْتَهُ إِلى خَلْقِکَ، وَبحَقِّ کُلّ آیَة فِیه، وَبحَقِّ کُلّ مَنْ مَدَحْتَهُ فیهِ عَلَیْکَ، وَبحَقِّکَ عَلَیْهِ، وَلانَعْرِفُ أَحَداً أَعْرَفُ بحَقِّکَ مِنْکَ.«
سپس ۱۰ بار مى گویى: «یا سَیّدى یا اللّه»، و ۱۰ بار «بحَقِّ مُحَمَّد»، و ۱۰ بار «بحَقِّ عَلىّ»، و ۱۰ بار «بحَقِّ فاطِمَةِ»، و به همین شکل ۱۰ بار اسم هر کدام از ائمه را یکى بعد از دیگرى مى‌گویى. امام رضا(ع) مى فرماید: «تا اینکه به امام زمانت مى‌رسى. به راستى که از جاى خود برنمى‌خیزى مگر این که خداوند حاجت تو را برآورده مى‌سازد
همچنین:
به جهت امور مادی و معنوی این توسل فوق العاده است و از اولین مجربات بنده (‌ نویسنده کتاب مجربات باقر )‌ می باشد و به هر چه رسیدم از همین توسل بود
دستور این است :
هر روز ۱۱۰ مرتبه این صلوات را به روح حضرت امام رضا علیه السلام فرستاده و تا ۴۰ روز ادامه دهید که فوق العاده مجرب است:اللهم صل علیٰ علی بن موسی الرضا

 نظر دهید »

روزهای امتحان و تمریناتی جهت تمرکز بهتر برای مطالعه

28 آذر 1394 توسط سليمي بني

برای یادگیری تمرکز در ابتدا باید مکان آرامی را بیابید که در آن کسی مزاحم شما نشود؛ سپس بر روی زمین و یا یک صندلی راحتی بنشینید. نفس عمیقی بکشید و بدن خود را به حالت آزاد و رها نگهدارید. سعی کنید تمام عضلات خود را آزاد و شل کنید. اکنون می‌‌توانید به انجام تمرین‌ها بپردازید. قبل از انجام تمرینات به نکات زیر توجه کنید:
– با اولین تمرین شروع کنید و هر روز آن را تکرار کنید تا اینکه به انجام آن مسلط شوید و قادر باشید برای مدت ۵ دقیقه به چیز دیگری غیر از آن فکر نکنید.
– با خودتان رو راست باشید و هنگامی که مطمئن شدید تمرین اول را با تمرکز کامل و به درستی انجام داده اید، به انجام تمرین بعدی بپردازید.
– زمانبندی خاصی برای انجام این تمرین‌ها پیشنهاد نمی شود، چون اگر به شما گفته شود که باید در مدت یک هفته تمرینی را تکمیل کنید و به آن مسلط شوید و شما از عهده این کار بر نیایید، ممکن است ناامید شوید و یا گاهی ممکن است برای به پایان رساندن تمرین در زمان تعیین شده، آن را بطور کامل و صحیح انجام ندهید. بخاطر بسپارید که گاه روزها، هفته‌ها و حتی ماهها تمرین مستمر لازم است تا به این مهارت‌ها مسلط شوید.
– هنگام انجام تمرین‌ها به چیز دیگری فکر نکنید. دقت کنید که به رویا فرو نروید و خواب آلوده نباشید و هنگامیکه احساس می‌‌کنید فکرتان به مسائل دیگر مشغول شده، تمرین را متوقف کنید.
– وقتی که در انجام این تمرین‌ها مهارت پیدا کردید، می‌‌توانید مدت آن را بیشتر کنید و یا دو بار در روز به انجام آن بپردازید، اما در ابتدا سعی نکنید که بیش از اندازه تمرین کنید. ممکن است فکر کنید که تمرین‌ها بسیار ساده و آسان هستند و بخواهید تمام آنها را در یک زمان انجام دهید. اما توصیه ما به شما این است که به تدریج پیش بروید و ذهن خود را خسته نکنید تا به نتیجه بهتری دست یابید.
– به خاطر داشته باشید که افراد مختلف دارای قدرت تمرکز متفاوتی هستند. برخی افراد دارای قدرت تمرکز بالاتر و برخی ( دارای قدرت تمرکز ) پایین تری می‌‌باشند. مهم نیست که شما قدرت تمرکز کمی دارید، مهم این است که می‌‌توانید آن را تقویت کنید و برای این کار نیاز به استعداد خاصی ندارید. تقویت این مهارت تنها بستگی به میزان ممارست شما در انجام این تمرینات دارد. کافی است روزی ۱۰ دقیقه برای این کار وقت صرف کنید. در پایان، بعد از گذشت زمانی شما قادر خواهید بود که در زمان‌ها و مکان‌ها و شرایط گوناگون بر کارها و مطالعات خود تمرکز داشته باشید. می‌‌دانید این به چه معنی است؟
توانایی تمرکز کردن، فکر کردن و عمل کردن تحت هر شرایطی با کمال آرامش و خونسردی، واقعا موفقیت بزرگی است.
توصیه آخر اینکه، روی هر تمرین آنقدر کار کنید تا مطمئن شوید که آن را به درستی انجام داده اید و کاملا بر آن مسلط گشته اید.
اکنون به سراغ تمرین‌ها می‌‌رویم. ممکن است برخی از آنها آشنا یا ساده به نظر برسد، اما انجام آنها باعث می‌‌شود که قدرت تمرکز شما بیشتر شود:
تمرین شماره ۱:
کتابی را انتخاب کنید، یک صفحه از آن را در نظر گرفته و تعداد کلمات موجود در هر پاراگراف را بشمارید. یک بار دیگر این کار را تکرار کنید تا مطمئن شوید که شمارش را درست انجام داده اید. در ابتدای کار با یک پاراگراف شروع کنید و هنگامیکه این تمرین برای شما آسان تر شد، تمام کلمات یک صفحه را بشمارید. شمارش را به طور ذهنی و با حرکات چشم هایتان انجام دهید.
تمرین شماره ۲:
در ذهن خود از یک تا صد را بر عکس بشمارید.
تمرین شماره ۳:
در ذهن خود از شماره صد، سه تا سه تا بشمرید و کم کنید. ( ۱۰۰- ۹۷ – ۹۴ – … )
تمرین شماره ۴:
یک کلمه و یا یک طرح ساده را انتخاب کنید و آن را به مدت ۵ دقیقه در ذهن خود تکرار کنید. هنگامیکه توانستید بهتر و آسان تر تمرکز کنید. سعی کنید این کار را برای مدت ۱۰ دقیقه انجام دهید و بدون آنکه تمرکز حواس خود را از دست بدهید.
تمرین شماره ۵:
یک میوه مثلا یک سیب را بردارید و از همه طرف به آن نگاه کنید. تمام حواس خود را بر روی آن متمرکز کنید و به چیز دیگری غیر از آن سیب فکر نکنید. وقتی به سیب نگاه می‌‌کنید به چگونگی رشد آن و یا ارزش غذایی آن و یا حتی مغازه ای که آن را خریده اید فکر نکنید، بلکه فقط و فقط به خود سیب فکر کنید. به آن نگاه کنید، آن را ببویید و لمس کنید.
تمرین شماره ۶:
همانند تمرین قبل عمل کنید با این تفاوت که این بار چشمانتان بسته باشد. در ابتدا تمرین شماره ۵ را به مدت ۵ دقیقه تکرار کنید و سپس به انجام این تمرین بپردازید. چشمان خود را ببندید و سعی کنید طعم، رنگ و بوی میوه را احساس و تصور کنید و هر چه می‌‌توانید این تصویر را در ذهن خود شفاف تر کنید. اگر نتوانستید این کار را انجام دهید، چشمان خود را باز کنید، میوه را نگاه کنید و سپس تمرین را تکرار کنید.
تمرین شماره ۷:
یک شی ساده ( قاشق، چنگال و یا لیوان ) را بردارید و بر روی آن تمرکز کنید. از همه طرف به آن نگاه کنید بدون آنکه کلمه ای در ذهن داشته باشید. سعی کنید فقط به آن شی نگاه کنید بدون آنکه بر اسامی و یا کلمات مربوط به آن فکر کنید.
تمرین شماره ۸:
پس از آنکه در انجام تمرین قبل مهارت پیدا کردید، می‌‌توانید این تمرین را انجام دهید. شکل هندسی کوچکی ( مثلث، مربع و یا دایره ) را بر روی کاغذ رسم کنید و آن را به رنگ دلخواه درآورید. سپس بر روی آن تمرکز کنید. فقط به آن شکل فکر کنید و افکار نامربوط دیگر را از خود برانید.
سعی کنید در طی تمرین به کلمات فکر نکنید.
تمرین شماره ۹:
مانند تمرین قبل عمل کنید با این تفاوت که این بار چشمانتان بسته باشد. اگر نتوانستید شکل را بطور کامل مجسم کنید، چشمانتان را باز کرده، چند دقیقه به شکل نگاه کنید سپس چشمان خود را ببندید و تمرین را ادامه دهید.
تمرین شماره ۱۱:
سعی کنید حداقل برای مدت ۵ دقیقه به هیچ چیز فکر نکنید. دقت کنید وقتی که تمرین های قبلی را با موفقیت به پایان رساندید، آنگاه نوبت به این تمرین خواهد رسید. در آن هنگام شما برای انجام این تمرین آمادگی خواهید داشت و قادر خواهید بود برای مدتی معین به هیچ چیز فکر نکنید. به زودی این کار برای شما آسان و آسان تر خواهد شد.

 نظر دهید »

اربعین نزدیک است و پای پیاده....

26 آبان 1394 توسط سليمي بني

محمد غفاری از شعرای کشور قطعه‌ای برای پیاده‌روی و زیارت اربعین سروده است:

دوباره شهر پر از شور و شوق و شیدایی است
دوباره حال همه عاشقان تماشایی است

که فصل پر زدن از انزوای تنهایی است
سفر حکایت یک اتفاق رویایی است

ببند بار سفر را که یار نزدیک است
طلوع صبح شب انتظار نزدیک است

ببین که قفل قفس را شکسته، می‌آیند
کبوتران حرم دسته دسته می‌آیند

چو موج از همه سو دلشکسته می‌آیند
غریب، از نفس افتاده، خسته می‌آیند

که باز بعد چهل شب، کنار او باشند
شبیه حضرت زینب (س) کنار او باشند

تمام پشت سر جابر ابن عبدلله
چه عاشقانه قدم می‌زنند در این راه

از اشتیاق حرم راه می‌شود کوتاه
هر آنکه خواهد از این جام عشق، بسم الله

که این پیاده‌روی برترین عزاداری است
قسم به نور، که این ابتدای بیداری است

دوباره حال من و شعر می‌شود مبهم
دلی که دست خودم نیست می‌شود کم کم

در آرزوی حرم غرق در غم و ماتم
اگر اجازه دهد زائرش شوم، من هم

«غروب در نفس تنگ جاده خواهم رفت
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت»

 3 نظر
  • 1
  • ...
  • 102
  • 103
  • 104
  • ...
  • 105
  • ...
  • 106
  • 107
  • 108
  • ...
  • 109
  • ...
  • 110
  • 111
  • 112
  • ...
  • 117
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

اشک های بی صدا

کد شامد:1-1-695173-64-4-1
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ثواب گریه

Random photo

سال همدلی و همزبانی دولت و ملت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس