بدعهدی مد شده ،دیگه کسی یادش نیست عهدی با جانان داشته !!!!!!!!!!!!
برای اینکه بحث منسجم داشته باشیم ،ابتدا آیات را بررسی می کنیم.آیات این چنین آغاز می شود:
وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَليلاً إِنَّما عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ 95ما عِنْدَکُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا يَعْمَلُونَ96مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثي وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا يَعْمَلُونَ97فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ98إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَي الَّذينَ آمَنُوا وَ عَلي رَبِّهِمْ يَتَوَکَّلُونَ99إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَي الَّذينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذينَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ100
95) و پیمان خدا را به بهای ناچیزی مفروشید ، زیرا آنچه نزد خداست- اگر بدانید- همان برای شما بهتر است.
96) آنچه پیش شماست تمام می شود و آنچه پیش خداست پایدار است ، و قطعاً کسانی را که شکیبایی کردند به بهتر از آنچه عمل می کردند ، پاداش خواهیم داد.
97) هر کس- از مرد یا زن- کار شایسته کند و مؤمن باشد ، قطعاً او را با زندگی پاکیزه ای ، حیاتِ [ حقیقی ] بخشیم ، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می دادند پاداش خواهیم داد.
98) پس چون قرآن می خوانی از شیطانِ مطرود به خدا پناه بر .
99) چرا که او را بر کسانی که ایمان آورده اند ، و بر پروردگارشان توکل می کنند ، تسلطی نیست.
100) تسلط او فقط بر کسانی است که وی را به سرپرستی برمی گیرند ، و بر کسانی که آنها به او [ خدا ] شرک می ورزند.
محور های بحث
محورهایی که خداوند در این آیات بیان می فرمایند به شرح ذیل است:
1.انسان ها عهدی با خداوند داشته اند.
2.بعضی از انسان ها این عهد را به بهای اندک می فروشند.
3.آنچه که نزد خداوند است باقی و بهتر است.
4.کسی که عمل صالح انجام دهد به حیات طیبه می رسد.
5.راه رسیدن به حیات طیبه را صبر فرموده است.
6.قرآن یکی از ابزار رسیدن به حیات طیبه است که در آیه فرموده اگر می خواهی از قرآن بهره کافی ببری استعاذه داشته باش.7.در این مسیر خداوند آثاری را ذکر کرده به نام تسلط شیطان و عدم تسبط شیطان ، و فرموده شیطان بر دو دسته تسلط ندارد :الف . اهل ایمان ب.توکل کنندگان
همه ی ما وقتی به قرآن مراجعه کنیم آیات قرآن ما را به یک حقیقت سوق می دهد که آن حقیقت این است که در سایه ارتباط با خداست که انسان به رشد می رسد.انسانی که خداشناسی پویا داشته باشد یعنی با خدا زندگی کند می تواند از دینداری لذت ببرد.
عهد با خدا
اولین محور بحث آیات این بود که انسان با خداوند عهدی دارد.عهد خدا چیست؟چه تعهدی انسان به خداوند داده است؟
در آیات قرآن چندین عهد را برای انسان نام برده از جمله ی آن:
در آیه 172 سوره میارکه اعراف می فرماید:
وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلي أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلي شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلينَ172
172)و به یاد آر هنگامی که خدای تو از پشت فرزندان آدم ذرّیّه آنها را برگرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ همه گفتند: بلی ، ما گواهی دهیم. ( برخی مفسرین گفتند: مراد ظهور ارواح فرزندان آدم است در نشئه ذرّ و عالم روح و گواهی آنها به نور تجرّد و شهود به توحید خدا و ربّانیت او در عوالم ملک و ملکوت. ) ( و ما این گواهی گرفتیم ) که دیگر در روز قیامت نگویید: ما از این واقعه غافل بودیم.
از این آیه استنباط می شود که ،اولین عهد توحید در ربوبیت است .اینکه انسان فقط با خدا زندگی کند.
این آیه اشاره به عالم ذر دارد که مفسران پیرامون آن عالم صحبت هایی فرمودند که البته بعضی از آن ها یک سری اشکالاتی دارد.در مورد عالم ذر باید طوری صحبت شود که با ادبیات قرآن سازگاری داشته باشد.آنچه درمورد عالم ذر مورد قبول است این مطلب است که در این آیه می فرماید: « أَشْهَدَهُمْ عَلي أَنْفُسِهِمْ ».انسان ها را شاهد بر خودشان قرار داد.
مثل اینکه این ها نفس خود را ماهده کردند .بعد از آن مورد سوال قرار گرفتن که « أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ »،یعنی این انسان ها حقیقت نفس خود را فهمیدند و بعد از آن مورد سوال قرار گرفتند.
مرحله ی اول شناخت حقیقی نفس انسان است و مرحله ی دوم توحید حضرت حق تعالی است.
شاهد صحبت های ما حدیثی است که بارها شنیده ایم،
حدیث شریف «مَنْ عَرَفَ نفسَه فقد عَرَفَ ربَّه»است که اکثر افراد این حدیث را این طور ترجمه می کنند.هر کس خود را شناخت ،خدا را می شناسد.حدیث این مطلب را نمی گوید بلکه می فرماید کسی که نفس خود را شناخت ربوبیت خداوند را می فهمد.
انسان موجودی چند لایه است.یک لایه همین جسم است .اما انسان لایه های برتری دارد.در قیامت اگر انسان را مواخذه می کنند برای این است که لایه های زیرین خود را نشناخته است.چرا به لایه های وجودیش توجه نکرد و حرکت کرد.
آن عهدی که انسان داشته اسن بوده است که انسان در یک مرتبه ای از وجودش با خدا آشنا بوده است.در یک مثال بحث را روشن تر می کنیم:
انسان در وجودش میل به زیبایی دارد چرا که این انسان در اساسی ترین لایه های وجودش با خدا آشناست ،محو جمال خداوند شد.لذا زیبایی و جمال در وجودش قرار گرفت.پس زیبایی یک میل مقدسی است که در سایه توحید ربوبی در انسان وجود دارد اما انسانی که این مطلب را نداند و با لایه های وجودیش آشنا نباشد این میل را به بهای اندک می فروشد مثلاً به جای اینکه میل به زیبایی را خرج آخرت کند ،خرج دنیای خود می کند،"مبلمان زیبا،فرش زیبا،خانه ی زیبا،…” البته ابن موارد هیچ مانعی ندارد ،اما به شرط آنکه انسان را از حقیقت وجودیش دور نکند.
براساس چنین تصویری همه ی انسان ها در لایه ای خداوند برایشان مطرح بوده است .خداوند می فرماید :این عهد را فراموش نکن و به بهای اندک نفروشید.زیبایی ،حقیقت جویی،قدرت،مقام و … همه ی این ها از آثار توحید ربوبی در انسان است.آیه ای در قرآن است که به افرادی که داخل در جهنم هستند می فرماید:شما در زندگی دنیا حیات طیبه را از دست دادید.این آیه نشان می دهد در دنیا چیزهایی بوده است که طیب باشد که انسان باید آن را شکار می کرد.مشکل جهنمیان این است که حیات طیبه را شکار نکردند.یعنی انسان در درون خویش امیالی داشته که از ربوبیت خداوند سرچشمه گرفته بود اما انسان آن را به بهای اندک فروخت.(اشاره به آیه 97 نحل)
طرف دوم عهد ربوبیت عهد عبودیت است. در سوره یس می فرماید:
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْکُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ60
60) ای فرزندان آدم ، مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید ، زیرا وی دشمن آشکار شماست؟
خداوند عهد گرفته است که شسطان را عبادت نکنیم.انسان باید فقط به سوی خداوند حرکت کند.
خداوند برای حرکت انسان به سوی خودش یک برنامه ی سلوک طراحی کرد.سلوکی که دو مرحله داشت1.سلوک علمی 2.سلوک عملی
بعد از آن برنامه ی عبادی را طراحی کرد که این دو سلوک را داشته باشد و آن برنامه نماز بود.خداوند در نماز سوره ی حمد را قرار داد .چرا که سوره ی حمد خلاصه شده ی قرآن است.قرار بود انسان وقتی که به این عالم آمد با قرآن راه را پیش ببرد.اما خداوند می دانشت شاید این انسان به قرآن مراجعه نکند .لذا خلاصه ی قرآن را در سوره ی حمد فرمود که این سوره حاوی هر دو نوع سلوک است.
از« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ1الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ2الرَّحْمنِ الرَّحيمِ3مالِکِ يَوْمِ الدِّينِ4» سلوک علمی است و از ادامه سوره « إِيَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاکَ نَسْتَعينُ5اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ6صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ7 » سلوک عملی است.
اینکه چطور من به سمت ربوبیت خداوند بروم را خداوند در سوره ی حمد بیان فرموده .وقتی می فرماید «مالِکِ يَوْمِ الدِّينِ4 إِيَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاکَ نَسْتَعينُ5» این مطلب را می فرماید که اگر خواستی به عبودیت خداوند برسی باید مالکیت خداوند را درک کنی.
ضعف ما در عبودیت این است که من خودم را مالک می دانم .لذا هر آنچه که خودم می خواهم انجام می دهم نه آنچه خداوند فرموده است.به بیان دیگر وقتی خداوند می فرماید به فلان منظره نگاه کن یا فلان حرف را فراموش نکن،کسی که خداوند را مالک خود بداند حرف خداوند را گوش می دهد که این همان عبودیت است.اما بالعکس کسی که خود را مالک مب داند مب گوبد چرا خداوند برای من محدودیت ایجاد کرده است و چرا من باید عبودیت خداوند را انجام دهم.اگر انسان توحید ربوبیت را فهمید ،در حوزه عبودیت قوی می شود.
حیات طیبه
در ادامه آیات سوره ی نحل اشاره به حیات طیبه فرموده است. همانطور که گفتیم پیامبران آمده اند تا ما را به حیات طیبه راهنمایی کنند.برای اینکه ما حیات طیبه را با ثواب و اجر و مزد اشتباه نگیریم خداوند در ادامه در مورد اجر و مزد انسان هم صحبت کرده که بهتر از آنچه انجام داده اند به آن ها داده می شود.
صفات خداوند در قرآن
خداوند در آیه 180 سوره اعراف می فرماید:
وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْني فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذينَ يُلْحِدُونَ في أَسْمائِهِ سَيُجْزَوْنَ ما کانُوا يَعْمَلُونَ180
180) و خدا را نیکوترین نامهاست ، بدانها خدا را بخوانید ، و آنان را که در نامهای او به انحراف می گرایند به خود واگذارید ، که به زودی کردار بدشان را مجازات خواهند دید.
انسان اگر می خواهد خداشناسی پویا داشته باشد باید به صفات خداوند در زندگی توجه داشته باشد.اولین قسمتی که روی آن بحث می شود صفت «جبـــّار» است.در سوره حشر آیه 23 می فرماید:
هُوَ اللَّهُ الَّذي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِکُونَ23
23) اوست خدای یکتایی که غیر او خدایی نیست ، سلطان مقتدر عالم ، پاک از هر نقص و آلایش ، منزّه از هر عیب و ناشایست ، ایمنی بخش دلهای هراسان ، نگهبان جهان و جهانیان ، غالب و قاهر بر همه خلقان ، با جبروت و عظمت ، بزرگوار و برتر ( از حدّ فکرت ) ، زهی منزّه و پاک خدای یکتا که از هر چه بر او شریک پندارند منزّه و ( از آنچه در وهم و خیال و عقل اندیشند ) مبرّاست.
جبّار صیغه مبالغه است و کسی که زیاد جابر است را جبار می گویند.
جابر بر سه معنا به کار می رود:
1.جبران کننده
در مورد خداوند چنین است که کارهایی که انجام می دهیم نقص دارد و خداوند جبران نقص های ما انسان ها را می کند.
اگر انسان این مطلب را دقت کند بر زندگی او موثر است.بطور نمونه انسانی که در خانواده مواظب خودش هست که عصبانی نشود و آستانه ی عمل خود را بالا ببرد اما در همین کار هم نقص دارد.خداوند با صفت جبار به او کمک می کند تا آستانه ی عمل خود را به راحتی بالا ببرد و نواقصش را جبران کند.
2.شکسته بند
من عهدی را با خدا بسته ام و بارها آن را شکسته ام.خداوند آن را ترمیم می کند.ابوسعید ابوالخیر می فرماید: «صد بار اگر توبه شکستی باز آ» .
امام سجاد علیه السلام در مناجات تائبین از این معنا پرده بر میدارد و به خدا عرض میکند: «و لا اری لکسری غیرک جابراً»خدایا من برای درمان شکستگی هایم جز تو جابر ـ بست زنندهای ـ ندارم.
امام در مناجات شعبانیه می فرماید «الهی اعوذبک من غضبک »خدایا پناه می برم به تو از خشمت و فروریختن عذابت.
3.غضب
در این معنا افرادی غیظ و خشم دارند مورد غضب پروردگار قرار می گیرند.
خلاصه سخنرانی آقای حاجی احمدی استاد حوزه و دانشگاه