دینداری ما رفتارمحور است!
یکی از شاگردان امام صادق علیه السلام به نام زراره نقل می کند ؛روزی خدمت ایشان رسیدم.امام صادق علیه السلام از اوصاف افراد در زمان غیبت فرزندشان صحبت هایی فرمودند .زراره می پرسد اگر من آن زمان را درک کنم چه باید انجام دهم و حضرت فرمودند: يا زراره هرگاه آن زمان را درک کردي اينچنين دعا کن:
اَللّهُمَّ عَرِّفْني نفسَک فانّک اِنْ لَم تُعَرِّفْني نَفسَکَ لَمْ أعرفْ نبيّک
اَللّهم عَرِّفْني رَسُولَکْ فانّک اِنْ لَم تُعَرِّفْني رَسُولَکْ لَمْ أعرفْ حُجَّتَک
اللهم عَرِّفْني حُجَّتَک فانّک اِنْ لَم تُعَرِّفْني حُجَّتَک ضَلَلْتُ عَنْ ديني
پروردگارا! خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، نمیتوانم پیغمبرت را بشناسم. پروردگارا! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانی، نمیتوانم حجت تو را بشناسم. پروردگارا! حجت خود را به من بشناسان، که اگر حجت خود را به من نشناسانی، دین خود را از دست میدهم، و گمراه خواهم شد".
سوالی در اینجا مطرح می شود که چرا امام چنین دعایی را سفارش کردند که در زمان غیبت خوانده شود؟
اولین چیزی که در دعای «معرفت حجت»مطرح است ،اینکه خدایا خودت را به من معرفی کن.امام نفرمودن به دنبال معرفت خدا باشید و آن را از خدا بخواهید بلکه خواستند از خدا بخواهید خودش را به تو معرفی کند ،پس این مطلب چیست؟
یکی از مواردی که به آن اشاره شده این است که امام می داند زمان غیبت ،زمانی است که عواملی که انسان ها را از توجه به خدا باز می دارد ،بسیار زیاد خواهند بود و در عین حال این عوامل به صورتی هستند که انسان ها از آن ها فوق العاده لذت می برند.عواملی که هوس ها و میل ها را تحریک می کند در چنین زمان کسی که بخواهد در حوزه ه ی دین باشد.صِرف اینکه بگوید خدا این فرمان را داد کافی نیست یعنی تکلیف چیزی نیست که فرد را در حوزه ی دینداری نگاه دارد باید ارتباط انسان در زمان غیبت با دین به شکلی باشد که فرد از دین لذت ببرد.
وقتی انسان با دین به شکلی باشد که فرد از دین لذت ببرد.
وقتی انسان با توجه به قرآن نگاه کند چه چیزی دین را لذت بخش می کند متوجه می شود خداست که دین را لذت بخش می کند.یعنی دین با خدا لذت بخش است.لذا آن هایی که با خدا به دین نگاه می کنند .کارهایی را که در دین انجام می دهند را تکلیف نمی دانند.چرا که تکلیف از کلفت و سختی می آید در حالی که آنچه خدا فرموده سختی نداد بلکه تشریف است.اجازه هایی که خداوند در قوانین دینی در ارتباط با خودش به ما انسان ها داده تشریفات است.
متأسفانه دینداری ما دینداری قرآنی نیست چرا که قرآن هر کجا را که می خواهد آدرس بدهد از خداوند شروع می کند .مثلاً وقتی می خواهد بگوید نماز بخوان در سوره طه آیه 14 می فرماید: «… وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْري14 » نماز را به خاطر یاد من بپا دار.
یا جایی که می خواهد عظمت قرآن را بیان کند در سوره حشر آیه 21 می فرماید:
« لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلي جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ …..21» اگر ما این قرآن ( عظیم الشأن ) را ( به جای دلهای خلق ) بر کوه نازل می کردیم مشاهده می کردی که کوه از ترس و عظمت خدا خاشع و ذلیل و متلاشی می گشت.
خشوع کوه به واسطه قرآنی است که به خدا نسبت داده شده است نه اینکه از معانی قرآن .دینداری ما باید با خدا باشد .از این دو آیه که به صورت نمونه بیان شد می توان نتیجه گرفت که دینداری ،ما را از تاریکی های آخر الزمان حفظ می کند.ما باید با خداوند که در بین ما غریب است آشنا شویم.
روزی شخصی به زیارت خانه ی خدا رفت ،وقتی چشمش یه خانه ی خدا افتاد گفت:السلام علیک یا غریب الغربا .حقیقتاً خداوند بین ما غریب است.اگر می خواهیم خداوند خودش را به ما معرفی کند ما باید ارتباط مداوم با قرآن داشته باشیم که نتیجه ی این ارتباط آشنایی با خداست.
امام صادق علیه السلام فرمودند روزی 50 آیه از قرآن را بخوانید اگر نخوانید به خود جفا کرده اید.جفا کردن یعنی اینکه فرد چیزی را می توانست بدست آورد اما بدست نیاورده است.
در شوره مزمل آیه 20 می فرماید:« فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ » هر مقدار که می توانید از قرآن بخوانید.
شخصی از امام رضا علیه السلام معنای این آیه را پرسید.امام فررمودند آن مقدار که نشاط داری قرآن بخوان.این عبارت به این معنی نیست که دیگر قرآن نخوانی ،بلکه منظور این است که قرآن را ببند و ببین چه چیزی باعث شده که از قرآن خواندن و با خداوند بودن لذت نبری.ببین چه بیماری روحی داری که از حرف زدن با خدا لذت نمی بری؟
عمده ی مشکل ما این است که دینداری ما خدا محور نیست بلکه رفتار محور است. مومن وقتی آیات الهی را می بیند ایمانش افزون می شود.
قرآن کریم در سوره انفال آیه 2 می فرماید:« إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إيماناً وَ عَلي رَبِّهِمْ يَتَوَکَّلُونَ2 » مؤمنان حقیقی آنانند که چون ذکری از خدا شود دلهاشان ترسان و لرزان شود و چون آیات خدا را بر آنها تلاوت کنند بر مقام ایمانشان بیفزاید و به خدای خود در هر کار توکل می کنند.
امام علیه السلام فرمودند در زمان غیبت دنبال معرفت خدا باش و از خدا بخواه که خودش را به من نشان بدهد.حقیقت این است که خداوند می داند عمر محدود ما ظرفیت کافی برای اینکه به تنهایی بتواند به معرفت خودش بگذارد ندارد.لذا گروهی را از طرف خود معرفی کرد که ما را کمک کنند..اهل بیت علیهما السلام یکی از افرادی که خداوند را به ما نشان می دهد .وجود مقدس حضرت رسول صلی الله علیه و آله است .ما نباید به پبامبر و اهل بیت یک نگاه تاریخی داشته باشیم.اهل بیت و پیامبر را صرفاً در تاریخ بیابیم.بلکه باید پیامبر و اهل بیت را در توحید بیابیم.این حضرات وجه خداوند هستند.انسان باید به وسیله آن ها خداوند را ببیند
لذا خداوند وجود مقدس حضرت رسول و ائمه اطهار را قرار دادند که ما به وسیله این حضرات به معرفت خداوند دست پیدا می کنیم.
به فرموده قرآن اهل بیت «أئمٌةً یَهدُونَ بِأمرِنَا» (آیات 24 سورۀ سجده و 73 سورۀ انبیاء) هستند.یعنی اهل بیت و پیامبر می توانند انسان را از طریق عالم امر به رشد برسانند.مسیر طولانی است اما امام می تواند ما را یک لحظه به این مسیر ببرد.
در اینجا است که معنای این جمله که دین بدون ولایت معنا ندارد مشخص می شود چرا که کسی که ولایت را نداشته باشد نمی تواند به باطن دین راه بیابد.
ما باید از اهل بیت و پیامبر کمک بگیریم تا به باطن خود راه بیابیم و لایه های درونی خود را بشناسیم.تنها راه شناخت لایه های درونی دینداری با خداست.
شخصی از اهل دلی پرسید چرا وقتی نماز می خوانیم گمشده هایمان را می یابیم؟
اهل دل جواب داد مشکل از افراد نیست از نماز است .چرا که نماز ارتباط انسان را با مبداأ هستی برقرار می کند.مگر می شود کسی که با مبدأ هستی برقرار می کند مگر می شود.
کسی با مبدأ هستی باشد اما گمشده اش را نیابد.ما باید سعی کنیم قبل از نماز گمشدمان خداوند باشد تا در نماز او را بیابیم.
اگر ما خداوند را بشناسیم از دینداری لذت می بریم .این لذت از دینداری ما را در برابر لذت های کاذب حفظ می کند.
دسته ای از آیات قرآن پاداش افرادی را که عمل صالح انجام داده اند را تکفیر گناهانشان می داند.در روایت است که پیامبر فرمودند خدایا روز قیامت غیر از من کسی از گناهان امت من خبردار نشود.خداوند فرمود:ای رسول من حتی در قیامت نمی گذارم تو هم متوجه گناه بنده ام شوی.
چرا که اگر قرار باشد پیامبر بداند آدم ها چه کسانی بودند که دیگر بهشت برای آن ها لذت ندارد و چه بسا لطف خداوند بالاتر از این باشد بلکه این شخص خودش هم از گناهانش با خبر نشود و چه بسا رفتن به بهشت را لیاقت خودش بداند.کسی که خداوند را این طور بشناسد مگر می شود از دینداری لذت نبرد.
اگر معرفت نسبت به خدا حاصل شود قسمت های بعدی که شناخت پیامبر و امام معصوم است در کنار آن حاصل می شود.
در سوره ی آل عمران آیه 31 خداوند می فرماید:
«قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ …..ٌ31» بگو ( ای پیغمبر ) : اگر خدا را دوست می دارید مرا پیروی کنید تا خدا شما را دوست دارد و گناه شما را ببخشد .
پیش نیاز تبعیت از پیامبر محب خدا بودن است.
آبت الله جوادی آملی می فرمایند :این آیه انسان را از محب بودن به سمت محبوب شدن می رساند.
اطاعت از رسول به چه معناست؟
یعنی آن گونه دینداری کن که پیامبر کرده است.دینداری پیامبر فقط نماز،روزه،خمس و… نبود بلکه دینداریش همراه با عشق به خداوند بود .ما باید همچون پیامبر و ائمه توجه مان به خدا باشد و با خدا دیندار باشیم.دین منهای خدا ما را به رشد نمی رساند.هر کاری را که قرار است انجام دهیم آن را با خدا ببینیم.این همان اتقواالله است که خداوند در قرآن چندین مرتبه تکرار کرده است.