گريه براي سيدالشهدا ميتواند اثر داشته باشد، اما بشرطها و شروطها
?﷽?
گريه براي سيدالشهدا ميتواند اثر داشته باشد، اما بشرطها و شروطها :مواظبِ بداندیشی های ویرانگر باشیم
علامه مصباح یزدی:
متأسفانه گاهي گوشه و کنار بدانديشيهايي [در زمینه عزاداری] هم وجود دارد که خيلي خطرناک است و بعضي از جوانهاي ما هم که به مذهب خيلي اظهار علاقه نميکنند براي همين تصورات غلط است.
برخي خيال ميکنند خدا آمده ديني تشريع کرده است و چيزهايي را واجب و چيزهايي را حرام ناميده است و امام حسين العياذبالله هم آمده دکاني در مقابل خدا درست کرده است! خدا ميگويد برو نماز بخوان، عبادت بکن، گناهان کبيره نکن. امام حسين عليهالسلام ميگويد هر کاري ميخواهي بکن، يک قطره اشک بريز همهاش درست ميشود؟!
اين تصور تصور باطل و ويرانکنندهاي است. اين خيال، کساني را از دين زده ميکند و عامل فريب شيطان است. حسيني که افتخارش اين بود که در راه خدا فدا شود و نماز را در جامعه احيا کند چگونه ميگويد حالا نماز نخواندي اشکالي ندارد، يک قطره اشک بريز برايت درست ميکنم! پارتيبازي ميکنيم! اين تصور غلط است.
بله اگر کسي با همان روحيه بندگي و سرشکستگي، گناه کرده اما ديد ايام عاشوراست به مجلس سيدالشهدا رفت و عزاداري و گريه کرد چون سيدالشهدا بنده محبوب خداست محبتش را نسبت به خدا زنده ميکند و اين حال همراه با توبه و پشيماني از گناهان است. اين حال همه گناهان را ميپوشاند.
بله يک گريه براي امام حسين ميتواند همه دردها را علاج کند اما نه هر گريهاي؟
ابنسعد هم براي سيدالشهدا گريه کرد. وقتي حضرت زينب سلاماللهعليها به گودي قتلگاه آمدند و گفتند «اما فيکم مسلم؛ آيا در ميان شما مسلماني نيست؟»؛ عمرسعد هم به گريه افتاد، و نظير اين گريهها بسيار است.
درباره معاويه لعنةاللهعليه؛ گفتهاند بعد از شهادت اميرالمومنين عليهالسلام گاهي به علاقهمندان ايشان ميگفت: از صاحبتان برايم تعريف کنيد. آنها هم که منتظر فرصت بودند عاشقانه مداحي علي عليهالسلام ميکردند. گاهي معاويه به گريه ميافتاد و ميگفت: راست گفتي ابوتراب همين طور بود. ولي اين گريه براي معاويه فايدهاي داشت؟!
گريه براي سيدالشهدا ميتواند اثر داشته باشد، اما بشرطها و شروطها. صرف جاري شدن اشک که اثري ندارد. بعضيها هستند هر حادثه رقتآوري ببينند اشکشان جاري ميشود؛ اينکه هنري نيست. گريهاي مطلوب است که از روي معرفت باشد؛ از آن جهت که امام حسين عليهالسلام بنده خاص خداست، کسي است که ميخواست همه انسانها را از بدبختي نجات بدهد؛ انسانهاي بيچارهاي اينگونه با او معامله؛ کردند؛ پا به بخت خودشان زدند و اين چنين عامل سعادتشان را از دست دادند. چه قدر حماقت کردند.