قران و زندگی
11 اسفند 1395 توسط سليمي بني
یک روزی دو نفر باهم دوست شدند.
در عرض شش سالی که باهم بودند.
یکیشون کلا کارش شده بود.
اینکه به اون یکی بگه:اگه میخوای باهم باشیم همو دوست داشته باشیم .بهت محبت کنم .قدم بعدی نزدیک شدن به انجام این یکی گناه را هم اوکی کن.
(ولا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین)
بعداز شش سال دیگه طرفش حوصلش سر رفت .گفت :دیگه نمیخوام باهات باشم.
اون یکی گفت:من تا حالا هم تو را به کاری مجبور نکردم
طرفش گفت:آره معلومه خیلی تابع این آیه بودی
( لاٰ إِكْرٰاهَ فِي اَلدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ اَلرُّشْدُ مِنَ اَلْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطّٰاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللّٰهِ)
اما انگاری طرف یادش رفته بوده که خدا گفته:
( وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اَللّٰهُ وَ اَللّٰهُ خَيْرُ اَلْمٰاكِرِينَ ﴿۵۴﴾ال عمران)
بهتره وقتی برای کسی نقشه میکشیم .مراقب باشیم حقه امان را خدا به خودمان برنگرداند.