عهد تو با خدا
عهد تو با خدا مانند خانهاي است كه آن را براي معشوقي كه نام او خداست، ساختهاي.
قرار است خداوند به اين خانه بيايد و تا ابد با تو زندگي كند.
اگر اين خانه شايستهي خدا نباشد، اگر عهد تو به راستي عهد نباشد و وفادارانه نباشد، چگونه خداوند به اين خانه بيايد و در آن سكني گزيند.
عهد تو با خداوند مانند دست توست كه در دست خداست.
و حلقهي نامزدي توست كه از طرف خداوند در انگشت است. پس آن، ضامن ازدواج آسماني توست و نشاني از اين كه تو به چه كسي تعلق داري.
هرگز دست خدا را رها نكن و حلقهي او را از انگشتانت بيرون نياور. حتي اگر دستت را از بدنت جدا كردند، نگذار حلقهي خدا از دستت خارج شود.
آن را به دست ديگرت كن و اگر دو دستت بريده شد، آن را به گردنت حلقه كن.
اگر دست خدا را محكم بگيري هر جا كه او ميرود، خواهي رفت و او تو را به هر جا كه بخواهي ميبرد…
دست او را بفشار تا دست تو را محكمتر بگيرد. وقتي با او دست در دستي ميتواني منتظر باشي كه او زماني تو را شايد براي هميشه در آغوش بگيرد.
استاد ایلیا «میم»