اشک های بی صدا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

وقایع روز ششم محرم سال ۶۱ هجری

05 مهر 1396 توسط سليمي بني

 وقایع روز ششم محرم سال ۶۱ هجری


 در این روز عبیداللّه‏ بن زیاد نامه ‏ای برای عمر بن سعد فرستاد كه:
من از نظر نیروی نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز كرده ‏ام. توجه داشته باش كه هر روز و هر شب گزارش كار تو را برای من مي‏فرستند.

 در این روز حبیب بن مظاهر اسدی” به امام حسین علیه‏ السلام عرض كرد:

  یابن رسول اللّه‏! در این نزدیكی طائفه ‏ای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهی من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما دعوت نمایم.

 امام علیه ‏السلام اجازه دادند و حبیب بن مظاهر شبانگاه بیرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت: بهترین ارمغان را برایتان آورده ‏ام، شما را به یاری پسر رسول خدا دعوت مي‏كنم.

 او یارانی دارد كه هر یك از آنها بهتر از هزار مرد جنگی است و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت و به دشمن تسلیم نخواهند نمود.
  عمر بن سعد او را با لشكری انبوه محاصره كرده است، چون شما قوم و عشیره من هستید، شما را به این راه خیر دعوت مي‏نمایم… .

 در این هنگام مردی از بني ‏اسد كه او را “عبداللّه‏ بن بشیر” مي‏ نامیدند برخاست و گفت: من اولین كسی هستم كه این دعوت را اجابت مي‏كنم.

 سپس مردان قبیله كه تعدادشان به ۹۰ نفر مي‏رسید برخاستند و برای یاری امام حسین علیه‏ السلام حركت كردند.

 در این میان مردی مخفیانه عمر بن سعد را آگاه كرد و او مردی بنام “ازْرَق” را با ۴۰۰ سوار به سویشان فرستاد. آنان در میان راه با یكدیگر درگیر شدند، در حالی كه فاصله چندانی با امام حسین علیه ‏السلام نداشتند.

 هنگامی كه یاران بني ‏اسد دانستند تاب مقاومت ندارند، در تاریكی شب پراكنده شدند و به قبیله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد بر آنان بتازد.

 حبیب بن مظاهر به خدمت امام علیه‏ السلام آمد و جریان را بازگو كرد. امام علیه‏ السلام فرمودند: لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه‏ِ..
 
 بحارالانوار،ج ۴۴ ،ص ۳۸۶
  در کربلا چه گذشت،تالیف شیخ عباس قمی

 

 نظر دهید »

ثواب اطعام عزاداران حضرت سیدالشهدا (ع)

05 مهر 1396 توسط سليمي بني

  ثواب اطعام عزاداران حضرت سیدالشهدا (ع)

  مرحوم طریحی در مجمع البحرین نقل می کند :

روزی حضرت موسی علیه السلام عرض کرد :
ای پروردگار من ! چرا امّت محمّد را بر سایر امّت ها برتری دادی؟
خداوند متعال فرمود : ایشان را به دلیل ده خصلت برتری بخشیدم.

حضرت موسی علیه السلام عرض کرد: آن ده خصلت چیست تا بنی اسرائیل را نیز امر کنم که به جا آورند؟
خداوند فرمود : نماز، زکات، روزه، حجّ، جهاد، نماز جمعه، نماز جماعت، قرآن، علم و عاشورا.

حضرت موسی علیه السلام عرض کرد : ای پروردگار من! عاشورا چیست؟
فرمود : عاشورا ، یعنی گریه ، خود را به گریه زدن ، مرثیه خوانی و عزاداری برای مصیبت فرزند محمّد مصطفی صلّی الله علیه وآله …

اگر بنده ای مقداری از مالش را به خاطر محبّت به فرزند دختر پیامبر، به طعام یا غیر آن انفاق نماید، خداوند در دنیا هر درهمی را به هفتاد درهم به او برکت دهد، و وی در بهشت در حال عافیت خواهد بود و گناهانش را می آمرزم.

  مستدرك ‏الوسائل، ج ۱۰ ، ص ۳۱۹
 

 نظر دهید »

چگونه میشود با یک قطره اشک روضه، همه گناهان بخشیده شود...

05 مهر 1396 توسط سليمي بني

چگونه میشود با یک قطره اشک روضه، همه گناهان بخشیده شود…

ماجرای تشرف علامه بحرالعلوم به محضر ولی عصر (ارواحنا فداه)

 سيد بحرالعلوم (اعلی الله مقامه) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر امام حسين (سلام الله علیه) گناهان را مى آمرزد، فكر مى كرد.

 همان وقت متوجه شد كه شخص عربى كه سوار بر اسب است به او رسيد و سلام كرد. بعدپرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرورفته اى؟ و در چه انديشه اى؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد من هم اهل باشم؟

سيد بحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى كنم كه چطور مى شود خداى تعالى اين همه ثواب به زائرين و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء (سلام الله علیه) مى دهد،

مثلا در هر قدمى كه در راه زيارت برمى دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده مى شود؟

 آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من براى شما مثالى مى آورم تا مشكل حل شود. سلطانى به همراه درباريان خود به شكار مى رفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سختى فوق العاده اى افتاد و بسيار گرسنه شد.

 خيمه اى را ديد و وارد آن خيمه شد، در آن سياه چادر پيرزنى را با پسرش ديد، آنان در گوشه خيمه عنيزه اى (بز شيرده) داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگى خود را مى گرداندند.

 وقتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از مهمان، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند، سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد.

در نهايت از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش راداده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟

- يكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد.

- ديگرى كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد.

- يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد.

 سلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند، من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.

  بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سيدالشهداء (سلام الله علیه) هرچه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد.

 پس اگر خداوند به زائرين و گريه كنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون خدا كه خدائيش را نمى تواند به سيدالشهداء (سلام الله علیه) بدهد، پس هر كارى كه مى تواند انجام مى دهد،

يعنى باصرف نظر از مقامات عالى خودش، به زوار و گريه كنندگان آن حضرت، درجاتى عنايت مى كند، در عين حال اينها را جزاى كامل براى فداكارى آن حضرت نمى داند.

چون شخص عرب اين مطالب را فرمود, از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد.

  منبع:‌ العبقرى الحسان، ج۱، ص۱۱۹.

 نظر دهید »

عزاداری

05 مهر 1396 توسط سليمي بني

 
?عزاداری
۱. بهترین شیوه عزاداری :
تشکیل مجالس باشکوه و ذکر اهداف مقدّس امام حسین(علیه السلام ) و تاریخ کربلا و تحلیل فرازهای آن و مراسم سوگواری و تشکیل دسته‌جات عزاداری باشکوه، توأم با شعارهای بیدارکننده وسازنده و توزیع جزوه و پوسترهای پرمحتوا واستفاده از پلاکاردها یا شعارهای جالب و جذّاب و روشنگر اهداف عزاداری حضرت سیدالشهدا (علیه السلام ) و مانند آن است.
۲. عزاداری امام حسین(علیه السلام ) :
عزاداری خامس آل عبا از مهم‌ترین شعائر دینی و رمز بقای تشیع است، ولی باید به‌گونه‌ای برگزار شود که موجب وهن مذهب نگردد و آسیبی به بدن وارد نشود و مدّاحان محترم از خواندن اشعار کفرآمیز یا آلوده به شرک یا مضامینی که در شأن حضرات معصومین: و پیروان آنان نیست خودداری ورزند. استفاده از آلات موسیقی مناسب مجالس لهو وفساد جایز نیست و برهنه شدن به هنگام عزاداری هرگاه در حضور زنان باشد حرام و اگر زنان نباشند اشکال دارد.

۳. مدّاحی‌های مطلوب : استفاده از مدّاحی مدّاحانی که از اشعار کفرآمیز و آمیخته با غلو یا خلاف واقع استفاده نکنند و سبک وآهنگ آنها مناسب مجالس لهو و فساد نباشد اشکالی ندارد.
۴. زبان حال : منظور از زبان حال آن است که حالت آن بزرگواران چنین تعبیراتی را اقتضا می‌کند و این کار به دو شرط جایز است: نخست اینکه واقعاً این سخنان مناسب چنان حالتی باشد و دیگر اینکه معلوم باشد که زبان حال است نه زبان قال.

۵. اشعار و الفاظ نامربوط : عزاداری خامس آل عبا 7 از مهم‌ترین شعائر دینی است ولی باید از سخنان و اشعاری که متناسب با عزاداران اهل‌البیت نیست جدّاً خودداری شود زیرا حضرت سیدالشهدا از این‌گونه امور بیزار است.

۶. حمل علامت در عزاداری : چون حمل علامت‌ها در کوچه وخیابان غالباً باعث مزاحمت برای مردم وآسیب برای حمل‌کنندگان می‌شود و بی‌شباهت به صلیب نصاری نیست، بهتر است از آن بپرهیزید.

۷. طبل و سنج : استفاده از آلات موسیقی در مسجد و حسینیه به طور کلی جایز نیست و در غیر آن استفاده از طبل و سنج و نی در صورتی که آهنگ مناسب مجالس لهو و فساد نزنند، و به گونه‌ای نباشد که باعث ایذاء دیگران گردد جایز است ولی استفاده از سایر آلات موسیقی از جمله دف جایز نیست.

۸. موسیقی در عزا : همه صداها و آهنگ‌هایی که مناسب مجالس لهو و فساد است حرام و غیر آن حلال است. حرمت گوش دادن به آهنگ‌های حرام در ایام عزا بیشتر است و نیز مناسب است از گوش دادن به موسیقی‌های حلال که با این ایام تناسب ندارد پرهیز شود.

۹. نی زدن : هرگاه آهنگ مناسب مجالس لهو و فساد باشد جایز نیست.

۱۰. قمه زنی : عزاداری خامس آل عبا 7 از مهم‌ترین شعائر دینی و رمز بقاءِ تشیع است و باید هرچه باشکوه تر برگزار شود، امّا لازم است از کارهایی که آسیب به بدن می‌رساند، یا موجب وهن مذهب می‌شود، جدّاً بپرهیزند.

۱۱. بالا و پایین پریدن : عزاداری خامس آل عبا7 از افضل قربات است و چنین مجالسی باید مرکز نشر و گسترش معارف اهل بیت : باشد و از چنین کارهایی بپرهیزند.

۱۲. برهنه شدن : برهنه شدن هنگام سینه زنی اگر در حضور نامحرم باشد حرام است و در غیر این صورت نیز چون سبب وهن است بنابر احتیاط باید ترک شود؛ ولی باز گذاشتن کمی از جلوی سینه برای سینه زنی یا کمی از پشت برای زنجیر زنی مانعی ندارد.

۱۳. طشت گذاری و الوار کشی : این کار صحیح نیست و در منابع معتبر وارد نشده است.

۱۴. استفاده از بلندگو : نباید بلندگوهای مجالس عزاداری برای همسایه‌ها مزاحمت داشته باشد؛ بنابراین، بلندگوها برای داخل مسجد تنظیم شود ولی برای پخش اذان اشکالی ندارد. البتّه صدای بلندگو به ویژه در مورد اذان صبح باید به‌گونه‌ای باشد که حال همسایگان رعایت شود.

۱۵. گریه بلند در عزاداری : عزاداری خامس آل عبا از افضل شعائر اسلامی است و گریه خواه آهسته باشد یا بلند جزءِ این شعائر عظیم محسوب می‌شود، ولی فریاد کشیدن وصداهای غیر متعارف که موجب وهن است ترک شود.

۱۶. پوشیدن لباس مشکی : پوشیدن لباس مشکی در ایام شهادت جنبه تعظیم شعائر دارد و مستحبّ است.

۱۷. کار کردن در روز عاشورا : حرام نیست، امّا مناسب است وقتی را برای شرکت در عزاداری اختصاص داد.

۱۸. نماز ظهر روز عاشورا : مانند نمازهای دیگر است که می‌توان آن را به جماعت یا فرادی خواند، امّا بهتر است در صفوف به‌هم‌پیوسته حضور یافته، نماز را به جماعت بخوانند.

۱۹. روزه در محرّم و روزه عاشورا : روزه گرفتن در ماه محرّم مستحبّ است امّا در روز عاشورا کراهت دارد.

۲۰. آرایش کردن در ایام عزاداری : اصلاح کردن اشکالی ندارد وآرایش برای همسر جایز است، ولی سزاوار است در شب‌ها وروزهای شهادت ائمّه ترک شود.

۲۱. حنا گذاشتن در ایام عزاداری : چون حنا بستن نشانه شادی است بهتر است در ایام عزاداری ترک شود.
. سرمه کشیدن : سرمه کشیدن در ایام عزاداری اشکالی ندارد.
۲۲. عقد کردن در ایام عزا : عقد کردن در این ایام اشکالی
ندارد امّا جنبه‌های شادی در آن حذف شود و به اصل عقد که در آن عجله دارند اکتفا کنند.

۲۳. نزدیکی کردن در ایام عزا : نزدیکی کردن در ایام عزا حرام نیست، امّا سزاوار است در شب و روز شهادت پرهیز شود.
۲۴. استفاده از تخمه و مانند آن در عزا : این کار اشکالی ندارد امّا اگر در عرف محل انجام دادن آن را نشانه شادی می‌دانند بهتر است ترک شود.

 

 نظر دهید »

درس آموزي از مكتب عاشورا:توکل

05 مهر 1396 توسط سليمي بني

 درس توکل  از مكتب عاشورا
  درس‌ دیگری که در عرصه‌ی عرفان و اخلاق از عاشورا می‌توان آموخت، درس توکّل در زندگی و تنها به خدا اعتماد و اتّکا کردن است.

*کسی که از یک سو تنها خدا را مؤثّر می‌داند و همه‌ی امور عالم را تحت اراده و در دست خدای متعال می‌بیند و غیر خدا را در عالم هیچ‌کاره به شمار می‌آورد و از سوی دیگر به خدا و مقدّرات الهی حُسن ظن دارد و خدا را آگاه به نیاز بندگان و غنیّ و قادر به رفع حوائج آنها و جواد و کریم و عطوف و رحیم می‌داند، چنین فردی در زندگی تنها به خدا اتّکا خواهد کرد و تنها به او چشم امید خواهد دوخت؛ چرا که جز خدا احدی را در عالم کاره‌ای نمی‌داند و خدا هم جز خیر برای بندگانش مقدّر نمی‌کند.

* در حدیث آمده است که پیامبر بزرگوار اسلام صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از جبرئیل سؤال کردند:
مَا التَّوَکُّلُ عَلَی اللهِ عَزَّوَجلَّ؟ توکّل بر خدای عزّوجل چیست؟
جبرئیل سلام‌الله‌علیه عرضه داشت: اَلعِلمُ بِاَنَّ المَخلوقَ لا یَضُرُّ وَ لا یَنفَعُ وَ لا یُعطی وَ لا یَمنَعُ وَ استِعمالُ الیَأسِ عَنِ الخَلقِ. فَاِذا کانَ العَبدُ کَذلِکَ لَم یَعمَل ِلاَحَدٍ سِوَی اللهِ وَ لَم یَرجُ وَ لَم یَخَف سِوَی اللهِ وَ لَم یَطمَع فی اَحَدٍ سِوَی اللهِ فَهذا هُوَ التَوَکُّلُ:
توکّل پی بردن به این حقیقت است که مخلوق نه زیانی می‌رساند و نه سودی؛ نه چیزی می‌تواند عطا کند و نه می‌تواند مانع رسیدن چیزی شود و اینکه شخص به طور کامل از مخلوق قطع امید کرده و یأس پیشه کند. وقتی بنده‌ای این‌گونه شد، جز برای خدا کار نخواهد کرد؛ جز به خدا امید نخواهد بست؛ جز از خدا پروا نخواهد داشت و جز به خدا طمع نخواهد بست و این حقیقت توکّل است.

*در نهضت اباعبدالله‌الحسین علیه‌السّلام جلوه‌های توکّل را به زیبایی می‌توان دید. امام حسین علیه‌السّلام در یکی از سخنرانی‌هایشان در روز عاشورا، خطاب به کوفیان فرمودند:
وَ اَنتُمُ ابنُ الحَربِ وَ اَشیاعُهُ تَعتَمِدونَ: شما (ای لشکریان عمرسعد) به یزید و پیروانش اعتماد و اتّکا کردید. متقابلاً فرمودند:
اِنّی تَوکَّلتُ عَلَی اللهِ رَبّی وَ رَبُّکُم ما مِن دابّهٍ اِلاّ هُوَ آخِذٌ بِناصیَتِها:
امّا من اتّکا و توکّلم بر الله است که پروردگار من و شماست و هیچ موجود زنده و جنبنده‌‌ای نیست مگر اینکه تحت اراده و قدرت الهی است.

*و در پایان همان سخنرانی به خدای متعال عرضه داشتند:
اَنتَ رَبُّنا عَلَیکَ تَوَکَّلنا وَ اِلَیکَ المَصیرُ: ای خدای بزرگ! ای محبوب و معبود من! تو ربّ و صاحب و پروراننده‌ی ما هستی؛ پس ما تنها بر تو توکّل می‌کنیم و صیرورت و شدن ما به سوی توست.”

جلوه دیگر توکّل و اعتماد اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام به خدای متعال و اتّکا نداشتن به احدی جز خدا را در دعایی که آن حضرت در روز عاشورا بعد از به جا آوردن نماز صبح با یارانشان خواندند، می‌توان دید. ایشان به خدا عرضه داشتند:

اَللّهُمَّ اَنتَ ثِقَتی فی کُلِّ کَربٍ وَ رَجائی فی کُلِّ شِدَّةٍ وَ اَنتَ لی فی کُلِّ امرٍ نَزَلَ بی ثِقَةٌ وَ عُدَّةٌ:
ای خدای من! ای محبوب و معبود من! تو در هر امر ناگوار و واقعه‌ی شدید و دشوار، نقطه‌ی امید و اتّکا و اعتماد منی و در هر واقعه‌ و حادثه‌ای که برای من پیش می‌آید، معتمَد منی و سرمایه‌ و عُدّه‌ی من برای مواجه شدن با آن موقعیّت هستی.

* نماد و نمود زیبای دیگر این روح توکّل و تکیه نکردن به غیر خدا در نهضت اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام زمانی است که در بین راه، در منزل زباله، خبر شهادت مسلم بن عقیل سلام‌الله‌علیه به آن حضرت می‌رسد. آن حضرت در آنجا اوّلاً صادقانه مسئله را با یارانشان در میان می‌گذارند؛برخلاف بسیاری از رهبران که با دید دنیانگر و به خاطر استفاده از نیروی طرفدارانشان، بسیاری از واقعیّات را از آنان می‌پوشانند، امام حسین علیه‌السّلام مسئله را به طور صریح به یارانشان اعلام می‌دارند:
قَد اَتانا خَبَرٌ فَظیعٌ … قَد خَذَلَتنا شیعَتُنا؛ فَمَن اَحَبَّ مِنکُمُ الاِنصِرافَ فَلیَنصَرِف، فَلَیسَ عَلَیهِ مِنّا ذِمامٌ:
خبری بس تأثّرانگیز به ما رسیده است … شیعیان ما دست از یاری ما برداشته‌اند. پس هر یک از شما که دوست دارد، برگردد و از جانب ما حقّی بر گردن او نیست. یعنی حال که وضعیّت را می‌بینید که جز شهادت پیشاروی ما نیست، هر کدام از شما که مایلید، می‌توانید برگردید. این روحیّه‌ی تنها به خدا اتّکا داشتن و عدم اتّکا به یاران، بسیار زیباست!

* جلوه‌ی زیباتری را شب عاشورا می‌بینیم. امام حسین علیه‌السّلام بعد از اینکه از وفای یارانشان تجلیل می‌کنند، می‌فرمایند: من اذن دادم که همه‌ی شما برگردید. دشمن فقط با من کار دارد. شما از تاریکی شب استفاده کنید و می‌توانید دست برخی از بستگان مرا هم بگیرید و با خود ببرید. شب را محملی قرار دهید و کربلا را ترک کنید.

*  امام حسین علیه‌السّلام جز به خدای متعال تکیه نداشتند و لذا در پایان وصیّت‌نامه‌شان که قبل از ترک مدینه برای محمّد بن حنفیّه به یادگار گذاشتند، اینگونه نوشتند:
وَ ما تَوفیقی اِلاّ بِاللهِ عَلَیهِ تَوَکَّلتُ وَ اِلَیهِ اُنیبُ: موفّقیّت من جز به اتّکای خدا نیست. من تنها به خدا توکّل کرده‌ام و به سوی او روی آورده‌ام.

  بنابراین درس دیگری که از مکتب عاشورا می‌توان آموخت، درس تنها به خدا اعتماد و اتّکال داشتن در زندگی است.”

  منبع: كتاب كرشمه حسن؛ نظري اجمالي بر جنبه هاي عارفانه نهضت عاشورا

 

 نظر دهید »

روز پنجم ماه محرم

05 مهر 1396 توسط سليمي بني

  روز پنجم ماه محرم:

 ابن زیاد، شبث بن ربعی را احضار کرد و شبث خودش رو فروخت و هزار نفر لشکر وسواره نظام هم فراهم کرد و آمد به سپاه عمر سعد ملحق شد.

  روز ششم ماه محرم، لشکر عمرسعد بیست هزار نفر جمعیتش شد، بیست هزار نفرسواره نظام و ده هزار نفر پیاده نظام، لشکر عمر سعد جمعاً شدند سی هزار نفر! در برابر چند نفر؟

 بعد از اینکه اقتدار نظامی را به رخ کشید؛ابن زیاد برای عمر سعد نامه هايي نوشت؛ که ببین من دیگر جای بهانه را برای تو نگذاشتم؛ که بخواهي با حسین نجنگی. سی هزار لشکر در اختیارت در برابر هفتاد نفر قرار دادم. بنابراین باید بجنگی و تعلل نکني.

  بنا بر نقل برخی از تواریخ، امام حسین(ع) شبانه عمر سعد را به مذاکره در منطقه اي بین دو لشکر دعوت كردند. امام حسین(ع) با بیست همراه تشریف بردند و عمر سعد هم با بیست نفر آمد. منتهی وقتی که قرار شد خصوصی گفتگو شود هر دو هیجده نفر رو پس فرستادند. امام حسین(ع) حضرت علی اکبر و حضرت عباس (ع) را کنار خودشان را نگه داشتند و ان هیجده نفر دیگر را گفتند بروید. عمر سعد هم دو نفر را نگه داشت و هیجده نفر دیگر را پس فرستاد. یکی حفص كه پسر خود عمر سعد بود و دیگری یک غلام، این دو را نگه داشت، بقیه را گفت بروند.

 مذاکرات شروع شد؛ حضرت به او توجه دادند که چه جنایت عظیمی را می خواهد مرتکب شود. عمر گفت من می ترسم، اگر این کار را نكنم ؛ابن زیاد خانه و زندگی ام را در کوفه ویران کند. حضرت فرمودند، من خانه اي به مراتب بهتر از آن برای تو خواهم ساخت. عمر گفت زن و بچه ام در تهدیدند. حضرت فرمودند زن و بچه هايت را هم ، من امانشان می دهم. پشت سر هم بهانه آورد و حضرت بهانه هارا گرفت.
اما عمر سعد خودش را به ملك ری فروخته بود. چون حکم فرماندهی را ابن زیاد برای عمر سعد نوشته بود و تهدید کرد؛ اگر حسین را نکشی و با حسین نجنگی، حکم را از تو پس می گيرم و نمی گذارم بروی. و این فرمانروایی ملک ری ، خیلی زیر دندان عمر سعد مزه کرد.
وقتی زیر بار نرفت؛ حضرت او را نفرین کردند و فرمودند، به زودی خدا تو را در رختخوابت خواهد کشت و امیدوارم خدای متعال در روز قیامت تو را به خاطر این جنایتی که خواهی کرد نبخشد؛ و به خدا سوگند امیدوارم که از گندم عراق هم جز اندکی نخوری گندم ری که هیچ. یعنی اصلاً چندی زنده نخواهی بود.
عمر سعد لعین برگشت به حضرت عرض کرد، که حالا گندم هم نخوردیم جو میخوریم. یعنی به حضرت جواب سربالا داد.

 خولی ان چهره جنایتکار صحنة کربلا، که دشمنی و کینة عجیبی نسبت به اهل بیت و ابا عبدالله عليه السلام داشت؛ از این جلسة مذاکرة عمر سعد با امام حسین(ع) مطلع شد. به ابن زیاد گفت، که چه نشسته اي! عمر سعد با حسین مماشات می كند؛ با هم جلسه شبانه می گذارند؛ صحبت میکنند؛ عمر سعد آدم اهل جنگ نیست؛فرماندهی لشکر رابه من بده، من می دانم چه کار کنم.

 نامه به ابن زیاد رسید. ابن زیاد در پاسخ به نامة خولی، به عمر سعد نامه اي نوشت. و در این نامه است؛ که گفت عمر سعد بین حسین و آب، مانع شود و اجازه ندهد که قطرهای آب ، دیگر حسين بتواند بدست آورد.

 که با رسیدن این نامة تهدید آمیز ابن زیاد،عمر سعد عَمربن حجاج رابا پانصد نفر سواره، مأمور حفاظت از شریعة فرات کرد و راه دسترسی به فرات را با این لشکر پانصد نفره بر امام حسین (ع) بست.

 وقتي كه راه بسته شد؛ عبدالله بن حصین که ظاهراً پسر همان حصین بن نمیر باشد؛ خطاب به امام حسین (ع) فریاد زد و گفت، حسین این آب فرات را میبینی ، که از زلالی همرنگ آسمان است ، آبی رنگ است؛به خدا قطرهای از این آب را نخواهی نوشید تا اینکه از تشنگی هلاک شوی و بمیری!

اباعبدالله الحسین(ع) در پاسخ او نفرینش کردند فرمودند: اللهّم القتُلهُ عطشا و لا تغفره أبدا (خدایا این عبدالله بن حصین را از عطش بکش و هرگز او را مورد مغفرت خودت قرار نده ). که بعد از ماجرای کربلا، این عبدالله بن حصین به بیماری استسقاء مبتلا شد. مدام مشک آب می خورد و می گفت، میسوزم و بالاخره هم از همین بیماری هلاک شد و به درک واصل شد.

استاد مهدي طيب - ١٨ آذر ٨٩

 نظر دهید »

درس حسن ظن به خدا و کارهای خداوند

03 مهر 1396 توسط سليمي بني

 درس حسن ظن به خدا و کارهای خداوند:

درس‌ دیگری که در عرصه‌ی عرفان و اخلاق از  مکتب عاشورا می‌توان آموخت، درس حُسن ظنّ و حُسن تعبیر نسبت به خدا و مقدّرات الهی است.

 یکی از ویژگی‌های عارفان راستین، حُسن ظنّ به خدای متعال و به مقدّرات و کارهای حضرت حق است. از دیدگاه عارف، عالم جلوه‌گاه حُسن الهی است و موجودات، همچون آینه‌هایی در تالار آینه‌ی عالمند که جلوه‌های حُسن و جمال الهی در آنها نمودار است.

 امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام در تعبیر زیبایی می‌فرمایند: اَلحَمدُللهِ المُتِجَلّی لِخَلقِهِ بِخَلقِهِ: حمد خدایی را که در صورت و قالب خلق، بر خلایق خویش تجلّی نمود.

معشوقه یکی است لیک بنهاده به پیش
از بهر نظاره صد هزار آینه پیش
در هر یـک از آن آینـه‌ها بنمـوده
بر قدر ثقالت و صفا صورت خویش

 خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: اَینَما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجهُ اللهِ: به هر طرف که رو کنید، وجه الهی آنجاست .

 حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام می‌فرمایند:
ما رَأَیتُ شَیئاً اِلاّ وَ رَأَیتُ اللهَ قَبلَهُ وَ بَعدَهُ وَ مَعَهُ وَ فیهِ:
به هیچ چیز نظر نینداختم مگر آن که خدا را پیش از آن، پس از آن، همراه آن و درون آن مشاهده کردم.

به تعبیر زیبای باباطاهر:
به دریـا بنـگرم دریـا تـه وینـم
به صحرا بنگرم صحـرا تـه وینـم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشـان از قـامت رعنـا تـه وینـم

 به همین خاطر است که عارف در همه چیز جلوه‌ی حُسن و جمال معشوق ازلی را می‌بیند و به او عشق می‌ورزد.

به تعبیر زیبای سعدی:
به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

 اين نگرش سبب می‌شود که عارف، نگاهی زیبابین به عالم پیدا کند.
به تعبیر زیبای حافظ شیرازی:
منم که شهره‌ی شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیـده نیـالوده‌ام به بد دیدن

از سوی دیگر هر چه در عالم ایجاد می‌شود، فی الحقیقه فعل الهی است و خدا نیز غنیّ و قدیر، علیم و حکیم، جواد و کریم و عطوف و رحیم است. از چنین فاعلی جز خیر صادر نخواهد شد. از خیّرِ محض جز نکویی ناید. لذا اَلخَیرُ فی ما وَقَعَ: خیر و مصلحت در آن چیزی است که واقع می‌شود.

 در حدیث قدسی است که خدای متعال می‌فرماید: عَبدِیَ المُؤمِنَ لا اَصرِفُهُ فی شََیءٍ اِلاّ جَعَلتُ لَهُ خَیراً: بنده‌ی مؤمنم را در هیچ موقعیتی قرار نمی‌دهم و برای او هیچ حادثه‌ای پیش نمی‌آورم مگر اینکه خیری در آن حادثه و موقعیّت برای او مقدّر کرده‌ام.

 این باور عارف، منشأ حُسن تعبیر او می‌شود و لذا عارف هر چه پیش می‌آید را نیک و زیبا تعبیر می‌کند.
در تعبیری از حافظ شیرازی آمده است:
به دُرد و صاف تو را کار نیست دم درکش
که هر چه ساقی ما ریخت عین الطاف است

عارف از بدبینی و منفی‌بافی و تعبیر سوء و یأس‌آفرین مبرّاست.

 منسوب به پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم است که فرمودند: اَکبَرُ الکَبائِرِ سوءُ الظَّنِّ بِاللهِ: بزرگترین گناه کبیره، سوء ظنّ به خدای متعال و بدبینی نسبت به خدا و مقدّرات الهی است.

 بدبینی به چیزی که خدای متعال در جهان ایجاد می‌کند و وقایعی که در عالم و زندگی انسان پدید می‌آید، بزرگترین گناه کبیره است.

 در راستای همین نگاه عارفانه،‌ امام حسین علیه‌السّلام در پاسخ به طرمّاح بن عدی و یارانش که از کوفه می‌آمدند و در بین راه با حضرت ملاقات کردند، به آنها فرمودند:
اَما وَ اللهِ اِنّی َلاَرجوا اَن یَکا؟نَ خیراً ما اَرادَ اللهُ بِنا قُتِلنا اَم ظَفَرنا: به خدا امید من این‌گونه است که آنچه خدای متعال در رابطه با ما اراده فرموده است، به خیر و مصلحت ماست؛ خواه در این حرکت و نهضت به شهادت برسیم و کشته شویم و خواه در این مبارزه به پیروزی و موفّقیّت دست پیدا کنیم. آنچه که خدای متعال اراده فرموده است، خیر و مصلحت ما را در بر دارد.”

نمونه‌ی دیگر این دیده‌ی زیبابین در واقعه‌ی عاشورا، هنگامی مشاهده می‌گردد که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها و سایر اهل بیت علیهم‌السّلام را در کوفه به اسارت به دربار ابن زیاد لعنة‌الله‌علیه بردند.
پس از آنکه حضرت زینب سلام‌الله‌علیها آن برخورد بزرگوارانه و عزّتمندانه را در مقابل ابن زیاد نشان می‌دهند و او تحقیر می‌شود، ابن زیاد برای تلافی، به حضرت زینب سلام‌الله‌علیها خطاب می‌کند:
کَیفَ رَأَیتِ صُنعَ اللهِ بِاَخیکِ الحُسَینِ؟ زینب! کاری را که خدا با برادرت حسین کرد، چگونه دیدی؟
حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در پاسخ او فرمودند: ما رَأَیتُ اِلاّ جَمیلاً: چیزی جز زیبایی ندیدم.

این نگاه زیبابین حضرت زینب سلام‌الله‌علیها که می‌تواند در صحنه‌ی عاشورا با آن همه مصائب و بلایا زیبایی ببیند، حاکی از نگرش عارفانه‌ی این دخت بزرگوار امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است.

بنابراین یکی از درس‌های دیگری که می‌توان از مکتب عاشورا آموخت، حُسن ظنّ به خداوند متعال و مقدّرات الهی و تعبیر نیکو کردن از رخدادهای زندگی است؛ زیرا رخدادهای زندگی چیزی جز مقدّرات الهی نیست و برای مؤمن از جانب حضرت حق، جز خیر واقع نمی‌شود.”

منبع:

 كتاب كرشمه حسن، نظري اجمالي بر جنبه هاي عارفانه نهضت عاشورا

 

 نظر دهید »

چرا مراسم عزاداری برای اباعبدالله(ع) از اول دهۀ محرم آغاز می‌شود

30 شهریور 1396 توسط سليمي بني

چرا مراسم عزاداری برای  اباعبدالله(ع) از اول دهۀ محرم آغاز می‌شود، دلائل مختلفی می‌تواند داشته باشد:

شاید به اعتبار فرمایش امام_رضا(ع) است که می‌فرماید از اول دهۀ محرم حزن و اندوه در چهرۀ پدرم دیده می‌شد و حالت عزادار به خود می‌گرفتند. در روایت آمده است که امام رضا(ع) فرمودند: هنگامی که ماه محرم شروع می‌شد، دیگر کسی پدرم را خندان نمی‌دید و هر روز ناراحتی او بیشتر می‌شد تا روز دهم محرم. پس وقتی روز دهم می‌رسید، آن روز روز  مصیبت و اندوه و گریۀ او بود. (کَانَ أَبِی ع إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ… امالی صدوق/128)

در روایت مشهور دیگری وقتی پسر شبیب در اول محرم بر امام رضا(ع) وارد شد، حضرت برای او ذکر_مصیبت شهادت و اسارت اهل_بیت(ع) را کردند. (دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا ع فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ..  امالی صدوق/130)

شاید به این دلیل باشد که عزاداران قبل از عاشورا با ده شب عزاداری بتوانند خود را برای حضور در غم بزرگ عاشورا آماده کنند. چرا که پس از یک هفته عزاداری، حضور در ذکر مصیبت هولناک عاشورا قابل تحمل‌تر خواهد بود. تمام عزاداران می‌دانند که اگر عزاداری از  روز عاشورا شروع می‌شد چقدر ذکر مصیبت‌ها در عاشورا دردناک‌تر و غیرقابل تحمل‌تر می‌شد. اینکه پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً»( مستدرک الوسائل/10/318) این حرارت را هر کسی حس کرده باشد، می‌داند بی‌مقدمه وارد روز عاشورا شدن بسیار دشوار است.

از طرف دیگر ممکن است یک دهه عزاداری قبل از عاشورا برای بعضی‌ها کسب توجه و آمادگی برای ایجاد سوز در روز دهم باشد. کسانی که دل غافلی دارند یا در اثر توجه به تعلقات دنیا احساس محبتشان به امام حسین(ع) کم شده باشد ده روز فرصت دارند تا در محافل عزاداری با شنیدن مواعظ و معارف دینی آمادگی لازم را کسب نمایند تا مبادا در روز مصیبت بزرگ اباعبدالله الحسین(ع) بی‌احساس و بی‌توجه حضور پیدا کنند.

و شاید حکمت آن این باشد که در واقع این عزاداری دهۀ اول محرم یک نوع اعلام آمادگی برای نصرت است تا صرف سوگواری، و گویی عزاداران به قصد یاری اباعبدالله الحسین(ع) از همان ابتدای محرم به خیمۀ اباعبدالله الحسین(ع) می‌روند که مولایشان را غریب نگذارند. به همین دلیل عزاداری دهۀ عاشورا رنگ و بوی حماسی دارد و دسته های عزا با علائم دسته‌های رزمی در میادین دیده می‌شوند. در حالی که عزاداری از عصر عاشورا و شام غریبان به بعد تنها رنگ و بوی غم به خود می‌گیرد و حتی رسم شده است از ظهرعاشورا به بعد بیرق ها را به علامت شهادت اباعبدالله الحسین(ع) می‌خوابانند و دیگر برافراشته نگه نمی‌دارند.

 استادپناهیان- 20 مهرماه 94

 

 نظر دهید »

۶ ڪلید طلایى

28 شهریور 1396 توسط سليمي بني

 ۶ ڪلید طلایى

 دلے را نشکن؛
شاید ← خانه خدا باشد.

 ڪسے راتحقیر مڪن؛
شاید ← محبوب خدا باشد.

 از هيچ عبادتے دریغ مڪن؛
شاید ← ڪلید رضايت الله باشد.

  سر نماز اول وقت حاضر شو؛
شاید ← آخرین دیدارت با خدا باشد.

 هيچ گناهے را ڪوچك ندان؛
شايد ← خشم خدا در آن باشد.

 ازهیچ غمی ناله نڪن؛
شاید ← امتحانے ازسوے خدا باشد

  لحظاتتون سرشار از یاد خدا 

 

 نظر دهید »

درمان با نام های خدا

28 شهریور 1396 توسط سليمي بني

 درمان با نام های خدا

تقدیم به کسانی که به این بیماری ها مبتلا هستند
‍‌‌‌‌‍‌دکترابراهیم کریم ،مبتکردررشته ی زمین شناسی پس از سه سال تحقیق کشف کرده است
که نام های زیبا ونیکوی خداوند،نیروی شفا بخش برای درمان بسیاری ها
دارند،

نام بیماری  ‍‍

 ستون فقرات……..الجبار
 قلب………النور
 رگ قلب…….الوهاب
 اعصاب ………المغنی
 معده……….الرزاق
 غده ی تیروءید……….الجبار
 سردرد……..الغنی
 کلیه……..الحی
 روده ها………الرزاق
 پانکراس…….الباریء
 دردگوش……….السمیع
 غده تیموس……..القوی
 غده فوق کلیوی………الباریء
 عضله ی قلب……..الرزاق
 چشم…….النورالبصیر
 سرطان…….الله جل جلاله
 سینوزیت……الطیف الغنی
 شریان های چشمی ……المتعال
 قولون (روده بزرگ)….الرووف
 کیست چربی……النافع
 عصب چشم……الظاهر
 درداستخوان……النافع
‍‌‌‌
 رحم…..الخالق
 روماتیسم………المهیمن
 مثانه…….الهادی
 پروستات……..الرشید
 فشارخون…….الخافض
 ریه …..الرزاق
 زانو……الروف
 ران………الرافع
 عضلات……..القوی
 شریان ها………الجبار
 کبد……..النافع

دکتراشاره دارد که خودش نخستین کسی است که این ازمایش ها برروی اوانجام شد وبیماری التهاب چشم هایش رابا زبان آوردن نامهای النور،البصیر،الوهاب،..درمان کردودرعرض ده دقیقه کاملا شفا یافت
وسرخی چشم هایش برطرف شد.

‍‌روش درمان  :گذاشتن دست برمحل درد وگفتن نام خدا تا حد امکان .
ان قدرتکرارکند تا درد به خواست خداوند متعال برطرف شود.
خداشفا دهنده است

‌‌‍‌به امید خدا ‍‌‌‌‌‍‍‌

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 49
  • 50
  • 51
  • ...
  • 52
  • ...
  • 53
  • 54
  • 55
  • ...
  • 56
  • ...
  • 57
  • 58
  • 59
  • ...
  • 117
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

اشک های بی صدا

کد شامد:1-1-695173-64-4-1
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ثواب گریه

Random photo

طلبه

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس