اشک های بی صدا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

دهم آذر ،روز مجلس مبارک

10 آذر 1398 توسط سليمي بني

مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۲۳ تیر سال ۱۳۷۲ با تصویب ماده واحده‌ای، روز ۱۰ آذر ماه، سالروز شهادت مجتهد مجاهد و سیاستمدار متعهد آیت الله سید حسن مدرس را به عنوان روز مجلس نامگذاری کرد.

آذر سالروز شهادت سیاستمدار و مبارز روحانی است که توانست پیوند دین و سیاست در دوره خفقان رضاخانی را با درایت و شجاعتی کم‌نظیر به اجرا گذارد. همان مرد ساده‌پوشی که امام امت درباره‌اش گفت «این عالم… با جسمی نحیف و روحی بزرگ و شاداب از ایمان، صفا و حقیقت و زبانی چون حیدر کرار رویاروی‌شان ایستاد، فریاد کشید، حق را گفت، جنایت را آشکار کرد.»

خودِ شهید مدرس در خصوص دلیل مبارزه با رضاشاه، گفت: «اختلاف من با رضاخان بر سر کلاه و عمامه و این قبیل مسایل جزیی مثل نظام اجباری نیست. من در حقیقت با سیاست انگلستان که رضاخان را عامل اجرای مقاصد استعماری خود در ایران قرار داده مخالفم. من با سیاستهایی که آزادی و استقلال ملت ایران و جهان اسلام را تهدید می‌کند، مبارزه می‌کنم. راه و هدف خود را می‌شناسم. در این مبارزه هم پشت سر خود را نگاه نمی‌کنم که شما یا کسان دیگر همراهی می‌کنید یا نه. لازمه مبارزه در این راه از خود گذشتگی و فداکاری است.»

تصویر شهید مدرس اولین تصویری بود که روی اولین اسکناس نظام جمهوری اسلامی ایران چاپ شد. وقتی طرح اولین اسکناس کشورمان به رویت امام رسید، ایشان در پایین تصویر آن مجتهد مبارز نوشت: «سزاوار است که اولین اسکناسی که در ایران به طبع می‌رسد عکس اولین مرد مجاهد در رژیم منحوس پهلوی باشد.»

بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران با تشریح مهمترین وظایف نامزدهای انتخابات مجلس شورای اسلامی به کاندیداها و نامزدهای ثبت‌نام کننده در انتخابات قوه مقننه، توصیه کردند: «نصیحتی است از پدری پیر به تمامی نامزدهای مجلس شورای اسلامی که سعی کنید تبلیغات انتخاباتی شما در چهارچوب تعالیم و اخلاق عالیه اسلام انجام شود و از کارهایی که با شئون اسلام منافات دارد جلوگیری گردد. باید توجه داشت که هدف از انتخابات در نهایت حفظ اسلام است. اگر در تبلیغات حریم مسائل اسلامی رعایت نشود، چگونه منتخب حافظ اسلام می‌شود؟ باید سعی شود تا خدای ناکرده به کسی توهین نگردد و در صورتی که رقیب انتخاباتی به مجلس راه یافت، به دوستی و برادری، که چیزی شیرین‌تر از آن نیست، لطمه‌ای نخورد.»

امام راحل مجلس شورای اسلامی را محل مشورت درباره مهمترین مسائل کشور و اسلام دانستند و افزودند: «مجلس شورای اسلامی، مجلس مشورت است، مجلسی است که باید متفکرین، آقایان، مسائلی که مایحتاج ملت است و کشور است در میان بگذارند و با هم مشورت کنند. مباحثه کنند فقط آن چیزهایی که مربوط به ملت است و به اسلام. … مجلس شورای اسلامی که شما آقایان وکیل هستید از طرف ملت برای خدمت در آن بنگاه، باید آنکه دلخواه ملت است در آنجا طرح بشود. و آنچه دلخواه اسلام است بحث و مشورت بشود و به ترتیبی که مقرر است تصویب بشود و همه چیزش اسلامی باشد.»

امام امت در مهمترین توصیه خود به نمایندگان مجلس اول، ابراز امیدواری کردند: «امید آن است که رسیدگی به حال مستضعفین و مستمندان کشور که قسمت اعظم ملت مظلوم را در بر می‌گیرد در رأس برنامه‌ها قرار گیرد، و در نخستین مجلس شورای اسلامی طرحهایی جدی در رفاه حال این طبقه محروم داده شود.»

ایشان تبدیل صحن علنی مجلس شورای اسلامی به محل منازعه و دعواهای سیاسی و شخصی را به شدت مورد نکوهش قرار دادند و افزودند: «اغراض شخصیه را باید همه ما کنار بگذاریم. فرضاً که من با شما خدای نخواسته، یک حساب و خرده دارم، این در مجلس نباید، در مجلسی که مجلس اسلامی است نباید این خرده حساب‌ها را آنجا به آن رسید. مجلس شورای اسلامی در یک محفظه سربسته نیست که اگر خدای نخواسته انحرافی در آن پیدا شد همان اجزای خود مجلس بفهمند، این سرباز است و رادیو و تلویزیون این را منتشر می‌کند، همه ایران می‌بینند و می‌شنوند، و خارج از ایران هم تا آنجایی که موج این‌ها می‌رود، آن‌ها هم می‌شنوند و می‌فهمند که چه شده است. اگر بنا باشد که خدای نخواسته از اول صف آرایی بشود برای جنگ اعصاب، و آن مجالسی که در زمان طاغوت بود، آن مجالس، باز محتوایش تکرار بشود، این‌ مجلس اسلامی نیست و آقایان به وظیفه شرعی و الهی خودشان عمل نکرده‌اند.»

امام خمینی(ع) رعایت حدود اخلاقی و شرعی را از مهمترین توصیه خود به نمایندگان مجلس شورای اسلامی بیان کردند و افزودند: «می‌دانید و می‌دانیم که مجلس شورای اسلامی دارای وظایف بزرگ و ظریف می‌باشد؛ چرا که در کشوری که مردم برای اسلام و حکومت اسلامی و اجرای قوانین نورانی قرآن کریم و قطع ظلم و ستم به هر نحو و از هر نوع باشد قیام کرده‌اند و شما را به مجلس فرستاده‌اند، مجلسی که منعکس کننده اقوال و احوال و طرز روحیه و افکارتان‌ است و از آنجا که همه این‌ها به صورتی وسیع در سراسر کشور و نیز در بسیاری از کشورهایی که موج رادیو - تلویزیون به آنجا می‌رسد و گاهی در تمام دنیا به واسطه رسانه‌های گروهی جهان منتشر می‌شود. لازم دانستم به حکم وظیفه و اخوت اسلامی به بعضی از آن‌ها اشاره کنم و این اموری است که اسلام و اخلاق اسلامی و ارزشهای انسانی و ملتهای متعهد اسلام از آنان خصوصاً و از همگان عموما توقع دارند.»

بنیانگذار جمهوری اسلامی اختصاص وقت کافی برای دفاع به افراد و شخصیت‌هایی که در خانه ملت نسبت به آنان تهمت یا توهین می‌شود را از وظایف اصلی رییس مجلس شورای اسلامی دانستند و تاکید کردند: «اگر در مجلس به کسی که حاضر نیست و راه به مجلس ندارد که از خود دفاع نماید حمله‌ای شد، به او اجازه داده شود در مجلس از خود دفاع کند و اگر قانونا اشکالی در این عمل می‌بینند، رادیو – تلویزیون و مطبوعات این وظیفه سنگین را به دوش بکشند تا حق مظلومی ضایع نشود و شخصیتی بی‌دلیل خُرد نگردد و راهگشای این امر خود نمایندگان و رییس محترم مجلس هستند که با تعهدی که دارند و مسؤولیتی که بر دوش آنان است این حق را به اشخاص غایب بدهند تا به وسیله مجلس که نگهدار مصالح کشور و ملت است، حقی ضایع نشود و انسانی مظلوم نگردد.

ایشان در دیدار با نمایندگان مجلس دوم بر مشورت و همکاری با کارشناسان متخصص تاکید کردند و افزود: «…البته شک نیست که عده ای از آقایان که شک در خدمتگزاری شان نسبت به اسلام عزیز و کشور نیست در امور عظیم کشور و گرفتاری‌های بسیار پیچیده وارد نبوده یا کمتر وارد باشند و خود نیز توجه دارند که در مسائل بسیار مشکل یک دولت در حال انقلاب و کشورِ مورد هجوم قدرت‌های بزرگ و کوچک و کارشکنی‌های مغرضان و مفسدان چپ و راست که محتاج به کارشناسان متخصص در رشته‌های مختلف است، نمی‌توان به طور سطحی نظر داد و بدون توجه به تمام مسائل سیاسی و اجتماعی و انعکاسات داخلی و خارجی آن با سلیقه شخصی اظهارنظر کرد و چه بسا چنین نظرهایی ولو از چند نفر معدود در سرنوشت امت تأثیر منفی گذارد و از این جهت لازم است در کمیسیون‌ها به ویژه کمیسیون‌های مهم، چند نفر از متخصصان متعهد که مسائل را روی هم می‌سنجند و به مشکلاتِ سخت نظام آگاهی دارند دعوت شود و با مشورت آنان رسیدگی به امور گردد و چون مسئله اسلام و حکومت الهی در کار است، مسامحه در این ‎‏امور چه بسا خللی وارد آورد که جبران آن مشکل یا غیر ممکن شود و مسؤولیت آن در پیشگاه خداوند بزرگ عظیم باشد.»

اهمیت این مسئله به حدی بود که رهبر فقید انقلاب اسلامی تاکید کردند: «مسئله حفظ نظام جمهوری اسلامی در این عصر و به ‎‏وضعی که در دنیا مشاهده می‌شود و با این نشانه‌گیری‌هایی که از چپ و راست و دور و نزدیک نسبت به این مولود شریف می‌شود، از اهم واجبات عقلی و شرعی است که هیچ چیز به آن مزاحمت نمی‌کند و از اموری است که احتمال خلل در آن عقلا منجز است.»

جایگاه قوه مقننه در نظر امام خمینی(ره) به حدی اهمیت داشت که توصیه‌های ایشان به نمایندگان علاوه بر پرهیز از کشاندن دعواها و اختلافات جناحی به مجلس بر ریزترین سخنان و رفتارهای آنان نیز توجه می‌دانند. بنیانگذاری جمهوری اسلامی در دیدار با نمایندگان خطاب به آنان متذکر شدند: «حضرات وکلای محترم که به‌حمدالله به جمهوری اسلامی تعهد دارند، در نطق‌های قبل از دستور و در مباحثات در حال دستور با کمال دقت مواظب جملات خود و کیفیت ادای آن باشند، که خدای نخواسته به مسلمانی بلکه انسانی توهین نشود و شخصیتی ساقط نگردد و کسی مظلوم واقع نشود؛ البته انتقاد سالم و سازنده بدون اغراض شخصیه و خدای نخواسته انتقام‌جویی لازم است و مفید و موجب رشد و تعالی است. و هر کس در ‏نزد وجدان خود تشخیص رفتار و گفتار و نوشتار خود را می دهد و همه چیز در محضر مقدس حق تعالی واقع می‌شود. حجم عظیم کارهای قوه قضاییه و عظیم‌تر قوه مجریه را در پیش خود مجسم فرمایید و خود را به جای مسؤولین در هر یک از محاکم قضایی و امور اجرایی قرار دهید تا معلوم شود امر و نهی و اشکال و انتقاد آسان است، لکن عمل و حل صد در صد با این همه گرفتاریهای در حال انقلاب از عهده هیچ کس بر نمی‌آید.»

ایشان حتی به جنبه‌های معنوی، اخلاقی و قانونی نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز توجه ویژه داشتند. امام امت تاکید کردند: «من امیدوارم که آقایان بدون اینکه جهات نفسیت را در نظر داشته باشند، و بدون اینکه اغراض خودشان را و مخالفت‌های شخصی که با اشخاص دارند در نظر داشته باشند، به آن چیزی که وکیل او، به آن چیزی که در آن چیز وکیل هستند، اندیشه کنند و مباحثه کنند و شور کنند. … نمایندگان مردم باید قانون‌گرا باشند روی قانون عمل بکنند. این قانونی که ملت برایش رأی داده است. همین رأی نداده است که توی طاقچه بگذارید و کاری به آن نداشته باشید، بروید مشغول کار خودتان بشوید. این قانون باید دست همه باشد و همه حدود را قانون معیّن بکند. قانون برای مجلس حدود معین کرده است، تخلف از این حدود نشود. برای رئیس جمهور تحدید کرده، حدود قرار داده، او هم تخلف نکند. برای نخست وزیر و امثال این‌ها و دولت‌ها حدود معیّن کرده. آن‌ها هم نباید خارج بشوند. هر که خارج بشود از حدود، باید این را تنبه بدهند، هدایت کنند آن را.»

بنیانگذار انقلاب اسلامی، قوه مقننه را بر دخالت در همه امور کشور مُحق می‌دانستند و تاکید داشتند: «من هیچ تردیدی ندارم و در این معنا هم که مجلس در رأس همه ارگان‌ها واقع است و مجلس، ملت است که متبلور شده است و تحقق پیدا کرده است در یک جای محدود، این هم بی‌اشکال است. مجلس یک معلم باشد از برای همه کشور و برای مجلسهای بعد و نسلهای آینده، که کیفیت مشاوره وکلا باید این نحو باشد. و من تکرار می‌کنم مجلس بالاترین مقام است در این مملکت. مجلس اگر رأی داد و شورای نگهبان هم آن رأی را پذیرفت، هیچ کس حق ندارد یک کلمه راجع به این بگوید. من نمی‌گویم رأی خودش را نگوید؛ بگوید؛ رأی خودش را بگوید؛ اما اگر بخواهد فساد کند، به مردم بگوید که این شورای نگهبان کذا و این مجلس کذا، این فساد است، و مفسد است یک همچو آدمی، تحت تعقیب مفسد فی الارض باید قرار بگیرد.»

امام امت، فساد مجلس شورای اسلامی را موجب انحراف بخش قابل توجهی از مردم دانستند و هشدار دادند: «اگر خدای نخواسته انحرافی در مجلس پیدا بشود، چون منعکس می‌شود به همه جا، ممکن است که انحراف در سطح گسترده‌ای پیدا بشود و مسئولیت بزرگ باشد. چنانچه انحرافاتی را شما به واسطه اعمال و افعالتان از ملت سلب کنید، اجر بسیار بزرگی را دارید، اجر انبیا را دارید. از الآن بنای بر این نگذارید که ما یک جبهه کذا و یک جبهه کذا، از اول بنای مبارزه باشد، مبارزه نیست، مباحثه است، مباحثه، مباحثه نرم اسلامی.

امام خمینی با آن ژرف‌اندیشی و آینده‌نگری هوشمندانه خود در دیداری که نمایندگان مجلس اول در ششم خرداد سال 1360 با ایشان داشتند، بیان کردند: «همه روی قانون عمل بکنید قانون اساسی را‏‎ ‎‏باز کنید، و هر کس مرز و حد خودش را تعیین کند. به ملت هم بگویید که قانون اساسی ما‏‎ ‎‏برای دولت این را وظیفه کرده است؛ برای رئیس جمهور این را؛ برای مجلس این را؛‏‎ ‎‏برای فرض کنید فلان کار برای ارتش این را. برای همه وظیفه معین کرده است. به مردم‏‎ ‎‏بگویند در قانون اساسی که شما رأی دادید برایش، وظیفۀ ما این است. در لفظ فقط‏‎ ‎‏نباشد، و در واقع خلاف. واقعاً سرفرود بیاورید به قانون؛ و واقعاً سر فرود بیاورید به‏‎ ‎‏اسلام. لفظ را همه می گویند. شاید شیطان را هم ازش بپرسند، می گوید من انقلابی هستم!‏‎ ‎‏امروز همه انقلابی هستند! امروز همه دلسوز برای ملت هستند! امروز دعوای اینکه ما‏‎ ‎‏همه جنگ هم رفته ایم ـ و شما دیدید که یک دسته نوشته اند که ما از اول در جنگ چه‏‎ ‎‏بودیم ـ گفته اند. خوب، من هم می توانم بگویم من در صفِ اول جنگ دارم جنگ‏‎ ‎‏می کنم، ولی اینجا افتادم همینطور. باید به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب‏‎ ‎‏وجدان، این مردمی که شماها را روی کار آورده اند، این مردم زاغه نشین که شماها را‏‎ ‎‏روی مسند نشانده اند ملاحظه آنها را بکنید، و این جمهوری را تضعیفش نکنید. بترسید‏‎ ‎‏از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود. از‏‎ ‎‏آن روز بترسید که ممکن است یکی از «ایام الله » ـ خدای نخواسته ـ باز پیدا بشود. و آن‏‎ ‎‏روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به 22 بهمن. قضیه ‏‏[‏‏این‏‏]‏‏ است که فاتحه همه ما را‏‎ ‎‏می‌خوانند.»

اهمیت مجلس شورای اسلامی در دیدگاه امام خمینی(ره) به حدی بود که در وصیت‌نامه سیاسی - الهی‌شان نوشتند: «… و من امیدوارم که مجلس یک مجلس اسلامی، مجلس عبادت باشد؛ نه مجلسی که - خدای نخواسته - معصیت در آن واقع بشود و به دیگران اهانت کنند؛ به کسی بد بگویند. این‌ها خلاف اسلام است و نباید بشود. و از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در این عصر و عصرهای آینده می‌خواهم که اگر خدای نخواسته عناصر منحرفی با دسیسه و بازی سیاسی وکالت خود را به مردم تحمیل نمودند، مجلس اعتبارنامه آنان را رد کنند و نگذارند حتی یک عنصر خرابکار وابسته به مجلس راه یابد و به اقلیت‌های مذهبی رسمی وصیت می‌کنم که از دوره‌های رژیم پهلوی عبرت بگیرند و وکلای خود را از اشخاص متعهد به مذهب خود و جمهوری اسلامی و غیروابسته به قدرتهای جهانخوار و بدون گرایش به مکتب‌های الحادی و انحرافی و التقاطی انتخاب نمایند و از همه نمایندگان خواستارم که با کمال حسن نیت و برادری با هم مجلسان خود رفتار و همه کوشا باشند که قوانین خدای نخواسته از اسلام منحرف نباشد و همه به اسلام و احکام آسمانی آن وفادار باشید تا به سعادت دنیا و آخرت نایل آیید.»

رهبر فقید انقلاب اسلامی وصیت کردند: «وصیت من به مجلس و شورای نگهبان و دولت و رئیس جمهور و شورای قضایی آن است که در مقابل احکام خداوند متعال خاضع بوده؛ و تحت تأثیر تبلیغات بی محتوای قطب ظالم چپاولگر سرمایه داری و قطب ملحد اشتراکی و کمونیستی واقع نشوید و به مالکیت و سرمایه‌های مشروع با حدود اسلامی احترام گذارید و به ملت اطمینان دهید تا سرمایه‌ها و فعالیتهای سازنده به کار ‎‏افتند و دولت و کشور را به خودکفایی و صنایع سبک و سنگین برسانند.»

 نظر دهید »

اول دسامبر روز جهانی ایدز

10 آذر 1398 توسط سليمي بني

اول دسامبر روز جهانی ایدز
اول دسامبر یا شفاف تر بگویم دهم آذر روز جهانی ایدز است (هرچند اگر نگاهی به تقویم بیندازید احتمالا ثبت نشده است!) این روز از سال ۱۹۸۸ بدین عنوان نامگذاری شده است. چرا؟ جهت تمرکز بیشتر بر روی آموزش درباره این بیماری و همین طور مبارزه با تبعیضاتی که مبتلایان در جامعه با آن روبه رو هستند. به علاوه کمک مالی و افزایش بودجه هم از اهداف عمده این کار است. در این روز مردم در سراسر جهان روبان قرمز به لباسهایشان وصل می کنند تا توجه و مراقبت در برابر HIV و ایدز را متذکر شده و به دیگران یادآور شوند که به تعهد و پایبندی و حمایت آنها مورد نیاز است. همه ساله یک شعار جهانی در این روز بدین منظور تعیین می شود.

عده مبتلایان به این بیماری نیز قابل توجه است و با توجه به روند گسترش این بیماری اهمیت این مسئله قابل چشم پوشی نیست. چرا که قشری از جامعه ما با این مشکل دست در گریبان است. حقوق بیماران مبتلا به ایدز باید از سوی جامعه و دولت ها و سازمان های بین المللی مورد احترام قرار گیرد.

مباحثی چون حق تولید مثل و محدودیت های آن برای بیماران مبتلا، حق محرمانه بودن اسرار و اطلاعات پزشکی و افشا و گزارش آنها.

مادر یک دختر بچه مبتلا به ایدز می گوید:

زمانی که می خواستم دخترم را در دبستان ثبت نام کنم، با معلم و مدیر مدرسه درباره بیماری دخترم صحبت کردم و آنها ناخودآگاه خود را عقب کشیدند و سعی کردند از من دور شوند. واکنش فیزیکی آنها، طرز تفکر آنها را درباره ایدز و مبتلایان به آن فریاد می کرد. مدیر مدرسه گفت: ما پیش از این با چنین موردی برخورد نداشتیم و بایستی این مورد در شورای مدرسه مطرح شود. دخترم در نهایت در آن مدرسه ثبت نام شد اما از زبان یکی از معلمان شنیدم که کادر مدرسه احساس بدی نسبت به وجود دخترم در آن مدرسه دارند. در نهایت مجبور شدم دخترم را در مدرسه دیگری ثبت نام کنم و این بار دیگر درباره بیماری او چیزی به آنها نگفتم!

به علت پیش داوری و ترس از سرایت بیماری، این بیماران درمورد انتخاب مسکن، شغل، مراقبت‌های بهداشتی و حمایت عمومی مورد تبعیض قرار می‌گیرند. رفتارهای نامناسب و تحقیرآمیز موجب انزوای بیمار گشته، فرصت آموزش را از وی می‌گیرد. وحشت از مرگ، وحشت طرد و تنهایی و انگ اجتماعی، اخراج کارگران مبتلا و بدنامی از طرف دوستان و خانواده سبب می‌شود افرادی که گمان می‌کنند ممکن است آلوده باشند، وضعیت خودشان را تا جایی که مقدور است مخفی نگه دارند که این خود موجب گسترش آلودگی است. البته نقش “مراعات” در فرد مبتلا در کنترل شیوع این بیماری بسیار قابل توجه است.

به امید آنکه با آگاهسازی، آموزش و پیشگیری، شاهد ریشه کن شدن این بیماری باشیم.

 نظر دهید »

آشنایی با مناجات امام حسین (ع) در صبح عاشورا

20 شهریور 1398 توسط سليمي بني

ماجرای قیام امام حسین(ع) و عاشورا مجموعه کاملی از معارف دین است که از سوی معلمی الهی به جامعه بشری عرضه شد تا حدی که آموزه‌های آن تا نشئات آینده تداوم خواهد داشت. این معارف گاهی در قالب وصایا، گاه در قالب نامه و گاهی در قالب خطابه‌ها و مناجات‌ها بیان شد. در هر صورت با توجه به محتوای این روایات می‌توان نکاتی کاربردی در راستای اصلاح و ارتقای سبک زندگی در عرصه فردی و اجتماعی برداشت کرد.به عنوان نمونه از امام سجاد(ع) روایت است که فرمود هنگامی که صبحگاهان لشکر نزد حسین علیه‌السلام آمدند، دست‌های خود را بلند کرد و عرضه داشت:

بار پروردگارا، در تمام غصه‌ها و اندوه‌ها، تو محلّ اتکاء و اعتماد و در هر گرفتاری و شدت، تو محل امید من هستی و در هر امر مشکلی که بر من وارد شود، تکیه‌‏گاه من هستی. اللَهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی کلِّ کرْبٍ، وَأَنْتَ رَجَآئِی فِی کلِّ شِدَّه، وَأَنْتَ لِی فِی کلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِی ثِقَه وَعُدَّه.

چه بسیار از هموم و غموم خود را که دل در آن ناتوان می‌شد و چاره برای رفع آن کوتاه می‌آمد و دوست، انسان را تنها می‌گذاشت و دشمن زبان به شماتت می‌گشود، اما من به جهت میل و رغبتی که به تو داشتم و به غیر از تو نداشتم، بارِ آن حوادث و غم‌ها را به سوی تو آوردم و شِکوه آن را به تو کردم؛ کَمْ مِنْ هَمٍّ یضْعُفُ فِیهِ الْفُؤَادُ، وَتَقِلُّ فِیهِ الْحِیلَه، وَیخْذُلُ فِیهِ الصَّدِیقُ، وَیشْمُتُ فِیهِ الْعَدُوُّ؛ أَنْزَلْتُهُ بِک، وَشَکوْتُهُ إلَیک، رَغْبَه مِنِّی إلَیک عَمَّنْ سِوَاک.

پس خداوندا تو همه آنها را برطرف و امر مرا کفایت کردی. بنابراین ای خدای من، تو ولیّ تمام نعمت‌ها و صاحب هر نیکوئی و منتهای تمام رغبت‌ها هستی؛ فَفَرَّجْتَهُ عَنِّی، وَکشَفْتَهُ، وَکفَیتَهُ. فَأَنْتَ وَلِی کلِّ نِعْمَة، وَصَاحِبُ کلِّ حَسَنَه، وَمُنْتَهَی کلِّ رَغْبَه.

امام حسین(ع) در این مناجات شریف، روش صحیحِ برخورد با مشکلات را به شیعیان خویش آموزش می‌دهند. اعتماد و اتکاء به خداوند متعال در هر بلا و گرفتاری، امید بستن به خداوند در هر سختی،‌ عدم دل بستن به غیر خدا در هر سختی و نقمتی از جمله این روش‌هاست. چراکه انسان‌ها گاهی در گرفتاری‌های زندگی به دیگران رجوع می‌کنند و زمانی که دست‌شان از همه جا کوتاه شد، متوجه خداوند می‌شوند. در حالی که امام حسین(ع) تمام توجهش به خداوند متعال است و در انتها اذعان دارد که تو (خداوند) در تمام صحنه‌های غم‌بار زندگی برای من گشایش قرار دادی و آن‌ها را برطرف کردی و بعد اعتراف دارد که تو ای خدا، ولیّ نعمتم بودی و تو صاحب هر کار نیک و منتهای هر آرزویی هستی.

منبع: تسنیم

 نظر دهید »

توصیه ای از امام حسین علیه السلام

20 شهریور 1398 توسط سليمي بني

امام حسین علیه السلام:

یا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ

ای فرزندم، از ظلم به کسی که در برابر تو ، هیچ یاری کننده‌ای به جز خداوند ندارد، بر حذر باش.

 

الکافی، ج 2 ، ص 331

 نظر دهید »

دحوالارض، روزی است که

04 مرداد 1398 توسط سليمي بني

ذیقعده، اولین ماه از ماه‌های حرام است. ماه‌های حرام، زمان‌هایی هستند که جنگ در آن‌ها ممنوع بوده است و احکام ویژه‌ای نیز از جهت فقهی و شرعی دارند؛ اما استفاده اخلاقی و تربیتی که از این حکم می‌توان کرد، این است که اگر جنگ و نزاع میان مردمان در این ماه، حرام شده است، حتما منازعه و محاربه با خداوند باید بیشتر نفرت‌انگیز باشد؛ بنابراین شایسته است انسان مؤمن در این ماه‌ها بیشتر به فکر باشد تا اندیشه و اعضای او با گناه و معصیت، به مخالفت با خداوند برنخیزد. علاوه بر این‌ها، ذیقعده محل اجابت دعاست و ایام و لیالی بسیار پرفضیلت و مناسبت‌های مهمی دارد که یکی از آن‌ها دحوالارض است (روز بیست‌وپنجم ذیقعده، یکشنبه هفته آینده).
دحو، به معنای گسترش است و برخی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محل اصلی‌اش تفسیر کرده‌اند.
در واقع دحوالارض، روزی است که خداوند با نظر به کره زمین به جهان خاکی حیات بخشید . از این روز بخش‌هایی از کره زمین که سراسر آب بود، شروع به خشک شدن کرد تا کم‌کم به شکل یک‌چهارم خشکی‌های امروزی درآمد .
مطابق روایات، اولین نقطه‌ای که از زیر آب سر برآورد، مکان کعبه شریف و بیت‌ا…الحرام بود. آن‌چنان که در قرآن کریم به دحوالارض اشاره شده است (آیه 30 سوره نازعات)؛ زمین را پس از آن (آفرینش آسمان و زمین) گسترش داد .بر پایه نظر بیشتر مفسران، منظور از «دحها» در این آیه، همان دحوالارض است.
در بخشی از دعای مخصوص این روز نیز به مسئله دحوالارض چنین اشاره شده است: «ای خدایی که خانه کعبه را گسترانیدی و دانه را شکافتی و سختی را برطرف ساختی، از تو می‌خواهیم در این روز از روزهایت که حق آن را بزرگ نمودی، هر گرفتاری و مشکلی را برطرف سازی».
روز دحوالارض از روزهای پربرکت خدا برای بندگان سالک الی ا… است .
از امیرالمؤمنین روایت شده است؛ نخستین رحمتی که از آسمان نازل شد، در ۲۵ ذی‌القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت ۱۰۰ سال که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده خواهد داشت. همچنین در برخی از روایات این روز به‌عنوان روز قیام امام زمان، مهدی موعود(عج)، معرفی شده است. شیخ عباس قمی روزه آن روز را معادل ثواب 70 سال عبادت دانسته است.
در شب بیست‌وپنجم ماه ذیقعده حضرت ابراهیم(ع) و حضرت عیسی(ع) متولد شده‌اند. در این روز رسول خدا(ص) به قصد حجه‌الوداع، از مدینه با ۱۲۴ هزار نفر و حضرت فاطمه(س) و تمام اهل‌بیت(ع) خود، از راه شجره به مکه عزیمت نمودند .
توبه، استغفار، عبادت و شب‌زنده‌داری از اعمالی است که در شب دحوالارض سفارش و تأکید بسیاری برای انجام آن‌ها شده است. شب و روز دحوالارض نمازها و ادعیه مخصوصی دارد که کیفیت آن‌ها در مفاتیح‌الجنان آمده است .زیارت حضرت امام رضا (ع) از اعمال مستحبی این روز است .

 1 نظر

امام رضا علیه السلام هشتمین نور عالم :از ولادت تا شهادت

19 تیر 1398 توسط سليمي بني

d

امام رضا (ع) از ولادت تا شهادت

تهران- ایرنا- امام رضا(ع) در سال 148 هجري قمري یعني حدود (1250) سال پیش در شهر مدینه به دنیا آمد. پدر ایشان امام موسي بن جعفر(ع)، یعني امام هفتم شیعیان و مادرشان بانویي بزرگوار و خردمند به نام نجمه بود. امام رضا(ع) در همان سالي زاده شد كه پدربزرگ ایشان، یعني حضرت امام جعفر صادق(ع)، به شهادت رسید.

به گزارش گروه فرهنگی ایرنا، بازخواني زندگاني امام علي بن موسي الرضا علیه السلام ، از ابتدا تا شهادت ، داراي نكات بسیار ارزشمند و آموزنده‏اي است. مدّت طولاني امامت امام علیه السلام از یك سو، و شكل‏گیري جریانات انحرافي و رخدادهاي سیاسي از سوي دیگر، زندگي ایشان را از زندگي دیگر امامان ، ممتاز ساخته است.

امام رضا(ع) در سال 148 هجری قمری یعنی حدود (1250) سال پیش در شهر مدینه به دنیا آمد و روز آخر صفر 203هجری قمری به شهادت رسید. امام هشتم شعیان جهان همواره در زمان عمر با بركت خود با سخنان گهربارش درصدد سعادت مردم در دنیا و آخرت بود.

** نام هاي امام

نام ایشان (علي ) است، ولي بر اساس شیوه اي كه در میان اعراب مرسوم است، به وي (ابوالحسن) مي گفتند. این گونه اسمها را (كنیه) مي نامند. علاوه بر نام و كنیه، گاه عنوان دیگري نیز به افراد مي دهند كه آن را (لقب) مي گویند. امام هشتم داراي لقب هاي متعددي است. از جمله معروف ترین این القاب، (رضا)، (عالم آل محمد)، (غریب الغرباء)، (شمس الشموس) و (معین الضعفاء) است. نامیدن هر فرد به این نامها، یعني اسم، كنیه و لقب دلیل خاصي دارد. گفته اند كه وي را به این جهت (رضا) لقب داده اند كه خدا از او راضي است. دوران كودكي و نوجوانی و جواني امام در مدینه گذشت. اخلاق نیكو، دانش فراوان، ایمان و عبادت بسیار از ویژگي هایي بود كه امام را مشخص مي ساخت.

** شخصیت اخلاقي امام

از خوش اخلاقي امام سخن بسیار گفته اند. در این جا به چند نمونه آن اشاره می شود كه امام در برخورد با مردم به چه نكات ریزي دقّت مي كرده است. همه اینها براي ما درس (چگونه زیستن) است:

ـ هیچ گاه با سخن خود، دیگران را آزار نداد.

ـ سخن هیچ كسي را قطع نكرد.

ـ به نیازمندان بسیار كمك مي كرد.

ـ با خدمتگزاران خود بر سر یك سفره مي نشست و غذا مي خورد.

ـ همیشه چهره اي خندان داشت.

ـ هرگز با صداي بلند و با قهقهه نمي خندید.

ـ هنگام نشستن، هرگز پاي خود را در حضور دیگران دراز نمي كرد.

ـ در حضور دیگران هرگز به دیوار تكیه نمي زد.

ـ به عیادت بیماران مي رفت.

ـ در تشییع جنازه ها شركت مي جست.

ـ از مهمانان خود، شخصا پذیرایي مي كرد.

ـ وقتي بر سر سفره اي مي رسید، اجازه نمي داد تا به احترام او از جاي برخیزند.

ـ به پاكیزگي بدن، موي سر و پوشاك خود بسیار توجه داشت.

ـ بردبار و شكیبا بود.

اینها گوشه اي از اخلاق امام هشتم علی بن موسی الرضا (ع) بود. آیا با داشتن این اخلاق و رفتار نباید خدا از او راضي و خرسند باشد؟ و آیا سزاوار نیست كه او را (رضا) بنامند؟ آیا كسي كه خدا از او خشنود است، مردم از او خرسند نیستند؟ این گونه هست كه نام (رضا) براي آن امام بزرگوار برازنده و سزاوار است.

** امام در نگاه شاعران

از همان دوران امام رضا (ع)، شاعران و نویسندگان در وصف بزرگواري آن حضرت بسیار سروده اند و نوشته اند و هریك به گونه اي آن امام را به نیكي وصف كرده اند. شاعري بود به نام (ابونواس) كه در سرودن بسیار توانایي داشت. به او گفتند: تو درباره همه چیز شعر گفته اي، كوه و دشت و شراب و موسیقي را در اشعار خود ستوده اي، اما شگفتا كه در باره موضوع مهمي مانند شخصیت والاي امام رضا سكوت كرده اي ! در حالي كه تو ایشان را خوب مي شناسي و با اخلاق و رفتار و بزرگواري حضرت آشنایي كامل داري .

ابونواس ابتدا در پاسخ گفت: به خدا سوگند، تنها بزرگي او مانع از انجام این كار شده است، چگونه كسي چون من، درباره شخصیت برجسته اي همچون امام رضا(ع) شعر بسراید؟ آن گاه شعري گفت كه چكیده معني آن چنین است: از من نخواهید كه او را بستایم، من را توان آن نیست تا انساني را مدح كنم كه جبرئیل خدمتگزار آستان پدر اوست.

شاعران فارسي زبان نیز در باره امام رضا(ع) سروده هاي فراواني دارند.

** شخصیت معنوي امام

امام رضا(ع) از نظر توجه به مسائل معنوي و پرداختن به امور عبادي نیز برجسته بود. روایتها و داستانهاي بسیاري از این جنبه زندگي امام در كتابهاي تاریخي نقل شده كه شنیدن آن براي همه ما جالب است. ما وقتي مي بینیم كه امام ما و پیشوایي كه او را به رهبري خود پذیرفته و زندگي او را الگوي خود قرار داده ایم، این چنین عبادت مي كند و این گونه به مسائل عبادي توجه دارد، خود نیز ناگزیریم كه همان شیوه را پیروي كنیم و از همان روش درس بیاموزیم. در اینجا به چند نمونه از نكاتي كه تاریخ نویسان در این زمینه مورد توجّه قرار داده اند اشاره مي كنیم:

ـ شبها كم مي خوابید و بیشتر شب را به عبادت مي پرداخت.

ـ بسیاري از روزها را روزه مي گرفت.

ـ سجده هایش بسیار طولاني بود.

ـ قرآن بسیار تلاوت مي كرد.

ـ به نماز اول وقت پایبند بود.

ـ غیر از هنگام نماز هم به مناجات به خدا انس داشت.

** شخصیت علمي امام رضا(ع)

امام رضا(ع) جایگاه علمي ویژه اي داشت. او از دانشي سرشار بهره مند بود و این برجستگي علمي او در رویارویي با دانشمندان ادیان و مذاهب دیگر، بهتر آشكار مي شد. جلسات و محافلي كه علما و دانشمندان مختلف گرد هم مي آمدند و به بیان دیدگاهها و نظرات خویش مي پرداختند، در آن زمان رونق خاصي داشت. حاكمان آن عصر، گاه براي جلوه دادن شكوه دربار خویش، گاه به منظور گرایش دانشمندان به دربار و زماني براي این كه بر عقیده كسي چیره شوند، در كنار مجالس دیگر، به برگزار كردن نشست هاي علمي نیز مي پرداختند. این محافل كه به جلسات (مناظره) معروف بود، بهترین مكان براي ابراز شایستگي هاي علمي افراد به شمار مي رفت.

در عصر امام رضا (ع)، آن گاه كه همه دانشمندان جمع مي شدند و به گفت و گو مي پرداختند و سرانجام در پاسخ دیگران فرو مي ماندند، دست به دامان امام رضا(ع) مي شدند تا بر حقانیت مطلب خویش گواهي دهند. یكي از مهم ترین و معروف ترین لقب هاي امام رضا (ع)، (عالم آل محمد) است. این كه از میان همه امامان شیعه، حضرت امام رضا به این لقب شهرت یافته است، خود دلیل برجستگي آن امام از جهت دانشهاي رایج در زمان خویش و یافتن فرصت براي آشكارسازي آن علوم است.

اباصلت كه یكي از یاران امام است، از برادرزاده امام رضا (ع) روایتي نقل مي كند كه خواندني است. او مي گوید:امام موسي بن جعفر(ع) به فرزندانش مي فرمود: برادرتان، علي بن موسي (یعني امام رضا)، عالم آل محمد است… نیازهاي دیني خود را از وي فرا بگیرید و آن چه را به شما آموزش مي دهد، به یاد داشته باشید، زیرا پدرم امام صادق(ع) بارها به من مي فرمود: عالم آل محمد در نسل توست و اي كاش من مي توانستم او را ببینم.

عبدالسلام هروي نقل كرده كه در بیشتر نشستهاي علمي امام حاضر بوده و من هیچ كسي را از امام رضا (ع) داناتر ندیدم و هر دانشمندي كه او را دیده به دانش برتر او گواهي داده است. در نشستهایي كه گروهي از دانشوران و فقیهان و دانایان ادیان گوناگون حضور داشتند، بر تمامي آنها چیره شد، تا آن جا كه همه آنان به ناتواني علمي خود و برتري امام اعتراف كردند و گواهي دادند.

یكي از نكاتي كه در بررسي شخصیت علمي امام مورد توجه همگان قرار گرفته و آن را بازگو كرده اند، این است كه امام رضا (ع) با هر گروهي به زبان خودشان سخن مي گفت و به تعبیر اباصلت، شیواترین و داناترین مردم به هر زبان و فرهنگي بود. اباصلت كه خود این سخن را مي گوید، از این تسلط امام به زبانهاي مختلف شگفت زده مي شود و این تعجّب خود را به امام اظهار مي نماید و امام در پاسخ مي فرماید: من حجت خدا بر مردم هستم. چگونه مي شود چنین فردي زبان آنان را درك نكند؟ مگر نشنیده اي كه امیرالمؤمنین علي (ع) فرمود: به ما (فصل الخطاب) داده اند، و آن چیزي نیست، جز آشنایي با زبان دیگران.

** شخصیت سیاسي امام رضا(ع)

تمام عمر امام رضا(ع)، چه آن زمان كه هنوز به مقام امامت نرسیده بود و چه آن گاه كه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام موسي كاظم(ع)، مسئولیت امامت و رهبري شیعیان را بر عهده داشت، در زمان حكومت عباسیان بود. عباسیان با ادعاي انتساب به پیامبر اكرم(ص) و با بهره گیري از احساسات مردم بر ضد امویان، توانستند آنان را از حكومت كنار بزنند و خود بر تخت فرمانروایي مسلمانان بنشینند. با سركوب امویان، آنان دیگر قدرت و تواني نداشتند كه خطر مهمي براي عباسیان به شمار روند. عباسیان تنها خطر براي حكومت خود را شیعیاني مي دانستند كه با فرمانبري از امامان معصوم، حاكمان آن روزگار را ناحق مي شمردند و مي كوشیدند تا آنان را از حكومت ساقط كنند.

بنابراین، دشمن شماره یك حاكمان عباسي ، امامان شیعه بودند و به همین دلیل است كه همه اماماني كه در روزگار این حاكمان ستمگر مي زیستند، به دست آنان به شهادت رسیدند. عباسیان به اندازه اي بر شیعیان فشار آوردند و آنان را مورد تهدید و شكنجه و آزار و تبعید و آوارگي قرار دادند كه حتي تاریخ نویسان نیز از بازگو كردن آن دچار شرمندگي شده اند.

10 سال از دوران امامت حضرت رضا(ع)، با حكومت هارون همزمان بود. در این ده سال، موقعیت مناسبي براي مبارزه علني و رسمي براي امام رضا(ع) پدید نیامد و بیشتر تلاش سیاسي امام به صورت پنهاني رهبري مي شد، اما در گوشه گوشه سرزمین هاي مسلمانان جنبشها و قیامهاي پیاپي شیعیان، حكومت عباسي را به تنگ آورده و هارون در برخورد با آنها دچار سردرگمي شده بود.

در میان همه حاكمان عباسي ، مأمون چهره اي دیگر داشت. او كه برادر خود، امین را كشت تا خود به حكومت برسد، در برخورد با شیعیان و به ویژه شخص امام رضا(ع) از راهي دیگر وارد شد و شیوه اي دیگر را در پیش گرفت. به چند نمونه از اظهار نظر تاریخ نویسان درباره شخصیت پیچیده مأمون اشاره می شود تا دریابيم كه امام رضا(ع) با چه انسان مرموزي روبرو بوده است.

یكي مي گوید: مأمون از نظر دوراندیشي ، اراده قوي ، بردباري ، دانش، زیركي ، بزرگي ، شجاعت و جوانمردي از همه عباسیان برتر بود. دیگري مي نویسد: مأمون در عین حال كه در مجالس عیش و نوش شركت مي جست، به كتاب و فلسفه و بحث و جدل و مناظره علمي و مباحث فقهي و… علاقه شدید داشت! دیگري مي گوید: گاهي مانند یك دیندار دلسوز، مردم را به علت كوتاهي در نماز و فرو رفتن در لذات و پیروي از شهوات و… نكوهش مي كرد و آنان را از عذاب الهي مي ترساند و زماني خودش در بزم خوشگذراني و مجالس عیش و نوش شركت مي نمود.

یكي هم چنین اظهار مي دارد: مأمون زیرك ترین حاكمان عباسي و داناترین ایشان به فقه و كلام بود…. و از این یك بشنو كه مي گوید: مأمون روزي ادعاي تشیع مي كرد و وجودش را لبریز از دوستي و عشق به علي (ع) نشان مي داد و در فاصله اي اندك، نقاب از چهره برمي گرفت و تا آن جا پیش مي رفت كه حاضر نبود در مجلس او حتي از عنصر تبهكار و جلادي همچون حجاج بن یوسف، خرده بگیرند.

آیا همزماني با چنین موجود پیچیده و ابهام آلودي كه تلاشي جز پایداري بیشتر حكومت عباسي ندارد، اما در همان حال، بزرگترین مخالف خود، یعني شخص امام رضا(ع) را به ولي عهدي خویش برمي گزیند، آسان است؟ به هرحال، مأمون با این خصوصیاتي كه داشت، پس از رسیدن به قدرت، و به منظور پایدار ساختن اركان حكومت خود، تصمیم گرفت با امام رضا(ع) به گونه اي دیگر برخورد نماید. پس، براي امام نامه نوشت و حضرت را به ولي عهدي خود منصوب كرد. امام ابتدا از پذیرش این امر خودداري فرمود اما پیگیري و پافشاري مأمون و خودداري امام، به آن جا انجامید كه مأمون دو تن را به نمایندگي از سوي خود كه در خراسان بود، روانه مدینه كرد و آنان در نزد امام هدف خود را چنین بیان كردند: مأمون ما را مأمور كرده كه شما را به خراسان ببریم. امام هم كه شیوه هاي حاكمان را مي شناخت و مي دانست مأمون كه از كشتن برادر خود پروا ندارد، از این تصمیم خود دست بردار نیست، ناگزیر از ترك مدینه شد.

** هجرت امام به خراسان

امام رضا(ع) هنگامي كه خود را ناچار به سفر یافت، براي این كه ناخرسندي خود را از این سفر اعلام فرماید، چندین بار در كنار حرم مطهر پیامبر اكرم(ص) حضور یافت و به گونه اي به زیارت پرداخت كه همگان فهمیدند این سفر مورد رضایت امام نیست.

یكي از شاهدان این ماجرا نقل مي كند كه امام را در حال زیارت دیدم، نزدیك رفتم و براي این كه امام در آستانه سفر است به ایشان شادباش گفتم، اما حضرت چنین پاسخ داد: مرا به حال خود بگذار! من از جوار جدم پیامبر(ص) خارج مي شوم و در غربت از دنیا خواهم رفت!

پس از آن هم، امام همه اقوام و نزدیكان خود را فراخواند و در جمع ایشان فرمود: بر من گریه كنید! زیرا دیگر به مدینه بازنخواهم گشت. این امر نشان مي دهد كه امام با نقشه شوم مأمون آشنا بوده، ولي راهي جز پذیرفتن تصمیم وي نداشته است.

امام به همراه فرستادگان مأمون مدینه را پشت سرگذاشته، رهسپار خراسان شد. بنا به فرمان مأمون، مسیر امام از مدینه تا خراسان، به گونه اي تعیین گردید كه مردم شهرهاي شیعه نشین از دیدار امام محروم شوند. زیرا اگر شیعیان موفق مي شدند از نزدیك امام خود را زیارت كنند و با ایشان دیدار نمایند و از سخنان آن حضرت بهره مند شوند، بیش از پیش به وي ارادت مي یافتند و این خود خطر بزرگي براي حكومت مأمون به شمار مي آمد. بنابر این، شهرهاي كوفه و قم از مسیر سفر امام حذف گردید. اما در این كه امام از كدام مسیر به خراسان و شهر مرو رسیده است، میان تاریخ نویسان اختلاف است. خلاصه مسیرهایي كه براي این سفر نقل شده از این قرار است:

1 ـ مدینه، بصره، اهواز، فارس (شیراز)، اصفهان، ري ، سمنان، دامغان، نیشابور، توس، سرخس، مرو.

2 ـ مدینه، بصره، اهواز،اصفهان، كوه آهوان، سمنان، نیشابور، توس، سرخس، مرو.

3 ـ مدینه، بصره، اهواز،اصفهان، یزد، طبس، نیشابور، توس، سرخس، مرو.

4 ـ مدینه، بصره، اهواز، فارس (شیراز)، كرمان، طبس، نیشابور، توس، سرخس، مرو.

** حدیث سلسلة الذهب

امام رضا(ع) در این سفر تاریخي ، هر جا كه توانست كوشید تا مردم را با اسلام، قرآن، تشیع، اخلاق اسلامي ، آرمانهاي دیني و احكام مذهبي آشنا سازد. از جمله مهمترین فرازهاي این سفر، توقف امام در نیشابور و سخن تاریخي ایشان در جمع گروه بسیاري از مردم و حدیث شناسان این شهر است. حدیث سلسلة الذهب این است كه خداوند فرمود: كلمه لا اله الا الله دژ استوار من است. هر كس كه وارد آن دژ شود از عذاب من ایمن خوهد بود. با شرایط آن… و من از شرطهاي آن هستم.

** امام رضا در خراسان

امام رضا(ع) وارد شهر مرو، مقر حكومت مأمون شد. مأمون مجلسي آراست و در آن امام را در مراسمي رسمي ، به ولي عهدي خود منصوب كرد. حضرت در آن مجلس، حكم مأمون را گرفته، بر آن یادداشتي نوشت و با تیزبیني و درایتي كه برخاسته از مقام امامت ایشان بود، به ارزشهاي والاي اسلامي اشاره نمود و در برابر دسیسه اي كه مأمون چیده بود با یاد و نام اهل بیت علیهم السلام، حقانیت ایشان و تصریح به عمر كوتاه خود، فهماند كه این منصب را با انگیزه شخصي نپذیرفته و تنها عامل قبول این سمت، پافشاري مأمون بوده است.

برخوردهاي حكیمانه امام با این مسأله، چه در طول سفر و چه در ایام اقامت در مرو، سبب شد تا بر خلاف پندار مأمون، امام بیش از گذشته در میان مردم شناخته شود و در دل ایشان جاي گیرد.. این امر موجب این شد كه مأمون در فاصله اي نه چندان دراز، از ترفند شكست خورده خود احساس ناراحتي كند و در اندیشه محدود ساختن فعالیت هاي امام و حتي از میان بردن ایشان فرو رود. یكي از نشانه هاي این امر، جلوگیري وي از برپایي نماز عید فطر به امامت حضرت رضا علیه السلام است.

** شهادت امام رضا(ع)

مأمون كه روز به روز گرایش بیشتر مردم به امام رضا(ع) را مي دید، در برابر هم مسلكان خود، یعني خاندان عباسي هیچ بهانه اي نداشت. پس تصمیم گرفت راهي بغداد شود تا از نزدیك با ایشان به گفت و گو بنشیند. اما آیا او در این سفر چه ارمغاني براي آنان به همراه داشت؟ آیا مي توانست امام را از ولایتعهدي بركنار كند؟ آیا مي توانست بیعت گسترده اي كه از مردم گرفته بود، نادیده بگیرد؟ آیا مي توانست واكنش مردم به بركناري امام را تحمل كند؟ آیا مي توانست در برابر ناخرسندي انبوه شیعیان و پیروان امام، دلیل قانع كننده اي بیاورد؟ این جاست كه باردیگر مأمون چهره واقعي خود را نمایان مي سازد و به خشونت پنهان و سیاست بازي روي مي آورد.

او نخست، وزیرش فضل بن سهل را مي كشد و بر جنازه او اشك مي ریزد و براي یافتن قاتلان او جایزه تعیین مي كند و آن گاه كه آنان را دستگیر مي كنند، آنان شهادت مي دهند كه مأمون خود به این كار فرمان داده است، اما او ناباورانه آنان را مي كشد.

سپس برنامه حذف امام رضا(ع) را دنبال مي كند، اما مي كوشد كه این برنامه را به گونه اي عملي سازد كه دامان خود او از این امر پاك نشان دهد. پس در راه سفر به بغداد، در توس توقف مي كند و در همان جا با خوراندن انار یا انگور زهرآلود به حضرت، امام رضا(ع) را مسموم مي سازد و مانند آن چه پس از قتل فضل بن سهل كرد، در این جا نیز بر پیكر پاك امام اشك مي ریزد و حضرت را در كنار قبر پدر خود هارون الرشید دفن مي كند.

امام رضا(ع) پیشتر، شهادت خود به دست مأمون را به برخي از یاران خود گوشزد كرده بود. از جمله یك بار به دو تن از اصحاب خویش فرموده بود: اینك هنگام بازگشت من به سوي خدا فرا رسیده و زمان آن است كه به جدم رسول خدا(ص) و پدرانم بپیوندم. تومار زندگي ام به انجام رسیده است. این حاكم خودكامه (مأمون) تصمیم گرفته است كه مرا با انگور و انار مسموم به قتل برساند.

در میان نقل قول هاي گوناگون درباره روز و ماه و سال شهادت امام رضا(ع)، مشهورتر آن است كه حضرت در روز جمعه، آخر ماه صفر سال 203 هجري قمري به شهادت رسیده، در حالي كه 55 سال از عمر مبارك امام سپري شده است. محل شهادت امام هم به گفته همه تاریخ نویسان، شهر توس و محل دفن ایشان نیز در باغ حمید بن قحطبه در سناباد بوده كه بعدها (مشهد الرضاـ محل شهادت امام رضا علیه السلام) نام گرفته و اینك به نام مشهد شهرت دارد.

* برگرفته از : شبكه امام رضا(ع)

 نظر دهید »

فکر می کنی باید چیکار کنیم که این نور اتاق فرمون را روشن روشن کنه ؟

18 خرداد 1398 توسط سليمي بني

فرشته ها

حالا که بحث فرشته ها شده باید بگم که گروه هایی از فرشته ها با آدما کار می کنن

از ما تو خطرا محافظت می کنن(انعام/۶۱)

حرفامونا، اعمالمونا و هم اندیشه هامونا می دونن و می نویسن(ق/۱۸)

اینا نویسنده های بزرگواری هستن (انفطار/۱۱)

همیشه و همیشه به کار خوب دعوت می کنن، اگه شیطان وسوسه ش شروع بشه، حتما هشدار می دن و خبر می کنن و خیلی کارای دیگه. اگه بخوای می تونی باهاشون صحبت کنی، برا فرشته نگهبان خودت اسم بذاری نامه بهشون بنویسی، و هرچی آرزو داری بهشون بگی تا برات دعا کنن. فرشته ها بهمون می گن:

ما از دوستان و یاوران شما در دنیا و آخرت هستیم(فصلت/۳۱)

خدایا چه دم  و دستگاهی داری که کار گزاراش فرشته هاهستند.

غکر کنم اگه یه قرن هم پست بذاریم و بخوایم از عظمت پروردگارمون و هنر نمایی هاش بگیم عاجز، عاجز، عاجزیم.

اما بد نیست هراز گاهی به بالا سرمون یه نگاهی بندازیم.

این آسمون با همه عظمتش با ستاره های نورانی چه زیبایی داره(ملک/۵)

ما از این همه کهکشان ها و خورشیدها و ستاره ها خیلی کم می دونیم.عدد و رقم هایی از تعداد و سرعت حرکت اینا اعلام میشه، که تو ذهن ما نمی گنجه، سرسام آوره. فقط میگم هر جا هرچقدر بزرگتر باشه، مدیریت قوی تری می طلبه تا اداره بشه.

اما بنازم قدرتت را که با این وسعت و عظمت، چنان علم و مدیریتی داری که حرکات سیاره هات میلیمتری و دقیقه ای و ثانیه ای محاسبه میشه .

میگن فلان ساعت و دقیقه و ثانیه خسوفه یا …..

ای بنده خدا هر چی میخوای و هرجایی که می خوای به اطرافت نگاه کن.

آیا اختلاف و نقص و نقصانی هست؟ (ملک/۳)

سیر در طبیعت و زمین و آسمون را هر چی بیشتر ادامه بدیم. معرفت و ایمان به خالق این جهان هستی، بیشتر میشه.

اما اگه یه نگاه هم به درون خودمون داشته باشیم بد نیست.

 مگه ما یه ذره نبودیم که مراحل رشدمون را در رحم مادر طی کردیم (مؤمنون/۱۴)

داستان ساختار هر سلول و هرتار مو وهر عضو و انجام وظیفه اش هزاران کتاب قطور علوم پزشکیه که دانشمندا و پزشکاش هرچی بیشتر بدونن حیرتشون بیشتر میشه. آخرش هم خیلی جاها با سعی و خطا کار میکنن.

این سیستم وجودی چنان هوشمنده که اگه میکروب و ویروس بیاد داخل فوراً دفاع میکنه، اگر کارمندی اخراج بشه جانشین میذاره و …. و هزاران داستان اعجاب آور دیگر ….

پروردگارا حقیقت اینه که خیلی خیلی عاجز تر از اونیم که بتونیم قدرت و عظمتت را بیان و درک کنیم.

ببین حقیقت اینه که خیلی ناتوان تراز اونیم که بتونیم علم و عظمت و قدرت پروردگارمون را به تصویر بکشیم

آخه مگه میشه یه وجود بی نهایت را تو ذهنای محدود خودمون جا بدیم؟

 نه هرگز هرگز

اگر همه درختان روی زمین قلم بشه و همه دریاها و هفت دریای دیگر مرکب بشه کلمات پروردگارت را بنویسند تمام نمیشه (لقمان/۲۷)

ا آدما با همه علم و فناوری و تکنولوژی و ….. بالاخره ضعیفند و یه جاهای کم میارن

اگر جسمشون در نهایت رفاه و بالاترین امکانات مادی باشه. بازم روحشون دنبال یه چیز دیگه ای می گرده.

 می دونی تکیه گاه ذهنی چیه؟

«تکیه گاه ذهنی» پایه ها و ستون های اون ساختمونیه که می خواستیم بسازیم، تا مدیریت کشور وجودمون را خوب بتونه انجام بده .

ما که ضعیفیم و از یک ساعت دیگَمون خبر نداریم.

خالقمون که هرچی اراده کنه می آفرینه و به همه چیز تواناست(مائده/۱۷)

علم و مهر و رحمتش همه چیز را فراگرفته (غافر/۷)

بهترین سرپرست و بهترین کارگزار و وکیله(حج/۷۸)

بر همه چیز احاطه کامل داره (نساء/۱۲۶)

از پنهان و آشکار با خبره و به اسرار سینه ها آگاهه (هود/۵)

از همه مهمتر خودش

نور آسمان ها و زمینه (نور/۳۵)

آیا تکیه گاه ذهنی از این بهتر سراغ داری ؟

 اون چیزایی که فکرش و یادش ما رو اذیت می کرد چی بود؟

سیاهیا و تاریکیا، آلودگی ها و خار و خاشاک ها و …

…. اما یه نوری هست که آسمونا و زمین را روشنی می بخشه. چه برسه به اتاق فرمون ذهن و دل ما، اصلا

از اون اول اول همه آدما ، این نور رب شون رو خوب می شناختن(اعراف/۱۷۲)

این پروردگارمون این جا و اونجا تو همه دلا و … همه جا و همه جا حضور دارد. به ما میگه :

ما اصلا خودمان این انسان را آفریدیم، آنچه درونش به اون وسوسه می کنه می دونیم و از رگ گردن به او نزدیک تریم(ق/۱۶)

آدما پروردگارشونو از اول اول می شناختن

اون همه جا حضور داره

هر جا باشیم او با ماست (حدید/۴)

از رگ گردن به آدما نزدیک تره

حالا بگین با این حساب، این همه نور ، پس :

دزدی چرا ؟!

دروغ چرا ؟!

جنایت چرا ؟!

ظلم چرا ؟!

این بدیها با این معرفت چه جوریه ؟!

اگه تو وجود انسان نور معرفت خدا هست پس چرا بعضی ها اینقدر بد و ظالمند؟

جواب اینه که توی اتاق فرمون وجود آدم نیروهای متضادی هستند که دائم در حال جنگ و گریزند.

اون طفلی که به دنیا میاد . در و دیوار اتاق فرمون و دلش مثل حریر سفید، پاکه پاکه. بعد رشد می کنه. با یه باورایی و فرهنگی بزرگ میشه و افکارش شکل می گیره. سال های اول زندگی خیلی مهمه، هرچی یاد بگیره، رو درو دیوار اتاق فرمون و ذهن وجودش حک میشه. شایدم که اساسا سخت تر بشه پاکش کرد.

آدما تو کشورها، گروه ها با دین ها و باورها، فرقه ها و … مختلف رشد می کنن و یاد می گیرن و تحت حکومت هایی زندگی می کنن، بدون استثنا هم همه شون

گمان می کنن دارن کارای خوب و خوبی می کنن(کهف/۱۰۴)

ببین تو همه اتاق فرمونا، فطرت خدایی و عقل و ایمان  و وجدان و دادگاه درونی (نفس لوامه ) … یک لشگرند و یک طرف ….

نفس اماره و خودخواهیا و غرور و شهوت و غضب و …. یک لشگر دیگه و اونطرف…

 شیطون هم که لحظه ای بیکار نیست.

این جنگ و گریز هر لحظه ادامه داره و ادامه داره ….

تو هر لحظه یک فرشته توی گوشمون ما را راهنمایی و دعوت به نیکی و خیر و پاکی می کنه . همون لحظه شیطون با وسوسه هاش مخالفت می کنه. مثلا اگه من به ندای عقل بخوام یه انفاق و کمکی به کسی بکنم بالافاصله

شیطان من را از فقر می ترسونه و به زشتی فرمون میده(بقره/۲۶۸)

حالا با این اوضاع و احوال به حرف کی گوش بدیم؟ از کدوم سمت بریم؟ با کی همراه بشیم؟

تصمیم مهم و سرنوشت سازیه …

 توی وجودمون دوگروه نیروی متضاد دائم در حال جنگ و گریزند و افکار ما رو به سمت خودشون می برند.

اگه از هر عاقلی بپرسی البته که بین راه حق و باطل، بین معبودش و شیطون حتما حتما به ندای درونش گوش میده حق را می پذیره ، معبودش را انتخاب می کنه .

می دونی چیه ؟

حالا که می خوایم به راه معبودمون بریم. البته به شناخت و معرفت بیشترش نیاز داریم. باید از نشانه هایش اونا بشناسیم تازمزمه های فرشته هاش را هم بفهمیم .

راستش خیلی وقتا اتاق فرمون نور نداره، نمی دونیم چیکار کنیم .

اما اگه خالصانه بخونیمش و ازش کمک بگیریم حتماً کمکمون می کنه .

چون رئیس می مونه، دوستمون داره، میگه :

خداوند سرپرست مومناست از ظلمت ها خارج و به سوی نور هدایتشون می کنه(بقره/۲۵۷)

فکر می کنی باید چیکار کنیم که این نور اتاق فرمون را روشن روشن کنه ؟

 

 نظر دهید »

توصیه ۱۷ بندی امام صادق در مراقبت از ماه رمضان

26 اردیبهشت 1398 توسط سليمي بني

امام صادق(ع) به توصیه‌هایی درباره مراقبت از ماه مبارک رمضان اشاره فرمود.
رمضان ماهی است که به ماه مهمانی الهی شناخته می‌شود و بر اساس روایتی از پیامبر (ص)، ماهى است که ابتدایش رحمت، میانه‌‏اش مغفرت و پایانش اجابت و آزادى از آتش جهنم است.

خداوند در بخشی از آیه۱۸۵ سوره بقره درباره ویژگی خاص این ماه می‌فرماید: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ؛ رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شده برای هدایت بشر و برای راهنمایی و امتیاز حق از باطل»؛‌ وجود چنین ویژگی‌هایی در این ماه مبارک باعث می‌شود ناخودآگاه توجه اهل ایمان به خداوند متعال و نعمات او بیش از گذشته جلب شود؛ لذا تقید به معارف و اخلاقیات و به ویژه مسائل شرعی مربوط به این ماه شریف افزایش می‌یابد؛ زیرا میزان مقبولیت روزه ماه مبارک رمضان بستگی به رعایت این مسائل اخلاقی و شرعی است.

امام صادق(ع)‌ در روایتی به برخی از مراقبت‌های اخلاقی این ماه پر عظمت اشاره فرمود. حضرت فرمود:

بی‌گمان روزه، تنها دست‌کشیدن از طعام و آشامیدنی نیست و برای آن شرطی است که تنها با رعایت آن، روزه محقّق می‌شود و آن نگاهبانی معنوی و درونی است. و صوم کامل همانا صوم داخل است (یعنی از تمام آلایش درونی منزه باشد که او فقط با صمت و سکوت و دوری از خلق الله تحقق پیدا می‌کند). امام علیه‌السلام در ادامه فرمود: آیا نشنیدی آنچه که مریم بنت عمران فرمود: «إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا؛ به راستی من نذر کرده‌ام برای پروردگار رحمان روزه (سکوت بگیرم) پس امروز با هیچ کسی سخن نمی‌گویم» (مریم۲۶) امام فرمود: حضرت مریم نذر روزه سکوت داشته است.

پس هنگامی‌که روزه می‌گیرید:

۱ـ زبان خود را از دروغ نگهدارید
۲ـ دیدگانتان را از ناروا فرو پوشید
۳ـ با یکدیگر نزاع نکنید
۴ـ بر هم حسد نورزد
۵ـ غیبت یکدیگر را نکنید
۶ـ به همدیگر خشم نورزید
۷ـ سوگند دروغ نخورید
۸ـ با زن خود نیامیزید
۹ـ از اختلاف با یکدیگر بپرهیزید
۱۰ـ نسبت به هم خشمگین نشوید
۱۱ـ دشنام و ناسزا نگویید
۱۲ـ القاب زشت بر یکدیگر نگذارید
۱۳ـ با هم مجادله نکنید
۱۴ـ بر یکدیگر ستم نورزید
۱۵ـ بی‌خردی نکنید
۱۶ـ از هم دلگیر نشوید
۱۷ـ از یاد خدا و نماز غفلت نکنید.

إِنَّ الصِّیَامَ لَیْسَ مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَحْدَهُ إِنَّمَا لِلصَّوْمِ شَرْطٌ یُحْتَاجُ أَنْ یُحْفَظَ حَتَّی یَتِمَّ الصَّوْمُ وَ هُوَ صَمْتُ الدَّاخِلِ أَ مَا تَسْمَعُ مَا قَالَتْ مَرْیَمُ‌بِنْتُ‌عِمْرَانَ (سلام الله علیها) إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا یَعْنِی صَمْتاً فَإِذَا صُمْتُمْ فَاحْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ عَنِ الْکَذِبِ وَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ لَا تَنَازَعُوا وَ لَا تَحَاسَدُوا وَ لَا تَغْتَابُوا وَ لَا تَمَارَوْا وَ لَا تَکْذِبُوا وَ لَا تَبَاشَرُوا وَ لَا تَخَالَفُوا وَ لَا تَغَاضَبُوا وَ لَا تَسَابُّوا وَ لَا تَشَاتَمُوا وَ لَا تَفَاتَرُوا وَ لَا تَجَادَلُوا وَ لَا تَتَأَذَّوْا وَ لَا تَظْلِمُوا وَ لَا تَسَافَهُوا وَ لَا تَضَاجَرُوا وَ لَا تَغْفُلُوا عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلَاهًِْ. (وسائل الشیعه، ج‏۱۰، ص۱۶۶)

 نظر دهید »

حدیث امام حسن(ع) درباره ماه رمضان

26 اردیبهشت 1398 توسط سليمي بني

اهمیت حدیث در میان مسلمانان از آن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب می‌شود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهش‌های تاریخی است.

به دلیل آشنایی بیشتر و تلمذ در پیشگاه پروردگار الهی و ائمه معصومین، هر روز یک حدیث از معصومین (ع) با مضامین دینی و اخلاقی در بخش قرآن و عترت منتشر می‌شود

امام حسن علیه السلام:

إنَّ اللّه َ جَعَلَ شَهرَ رَمضانَ مِضمارا لِخَلقِهِ فَیستَبِقونَ فیهِ بِطاعَتِهِ إلى مَرضاتِهِ؛

امام حسن علیه السلام:خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه اى براى آفریدگان خود قرار داده تا با طاعتش براى خشنودى او از یکدیگر پیشى گیرند.

[ تحف العقول، ص ۲۳۶.]

 نظر دهید »

راز ثروت زیاد حضرت خدیجه (س)

26 اردیبهشت 1398 توسط سليمي بني

دهم ماه مبارک رمضان سالروز وفات ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری (س) است. یکی از شبهاتی که پیروان زندگانی ام الفاطمه (س) مطرح می‌شود، درباره ثروت ایشان است. به گونه‌ای که بیان می‌شود زن قبل از اسلام حق ارث بردن نداشت و با آمدن اسلام این قانون جاهلی تغییر کرد و زنان نیز بر طبق آیات قرآن از سهم ارث مشخصی بهره‌مند شدند. چگونه با این مطلب سازگار است که در تاریخ آمده است حضرت خدیجه ثروت عظیمی داشته است.

مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه‌های علمیه این چنین پاسخ می‌دهد:  

عرب جاهلیت مخالف ارث بردن زن بود و تا پای مردی حتی در طبقات بعدی در میان بود، به زن ارث نمی‌داد. لذا وقتی که آیه ارث (سوره نساء آیه ۷) نازل شد، باعث تعجب عرب‌ها شد. اتفاقاً در آن اوقات، برادر حسان بن ثابت (شاعر معروف عرب) از دنیا رفت و از او زنی با چند دختر باقی ماند. پسر عموهای او همه دارایی وی را تصرف کردند و چیزی به زن و دختران او ندادند. زن وی به رسول اکرم (ص) شکایت کرد.

رسول خدا (ص) آن‌ها را احضار کرد. آنان گفتند: زن که قادر نیست سلاح بپوشد و در مقابل دشمن بایستد، این ما هستیم که باید شمشیر دست بگیریم و از خودمان و از این زن‌ها دفاع کنیم. پس ثروت هم باید متعلق به مردان باشد، ولی رسول خدا (ص) حکم خدا را به آنان ابلاغ کرد.(۱)

اما حضرت خدیجه (س) طبق روایت مشهور، نخست با «نباش بن زاره» معروف به ابوهالة تمیمی از قبیله بنی اُسَید بن عمرو بن تمیم که از شخصیت‌های معروف قریش بود، ازدواج کرد و از وی دارای فرزند پسری شد که او را «هند» نامیده بودند.(۲) 

هند، بعدها شمایل و خصوصیات ظاهری رسول خدا (ص) را برای امام حسن مجتبی (ع) روایت می‌کرد. او که در کنار فاطمه زهرا (س) تربیت یافته بود، در جنگ جمل شربت شهادت نوشید.(۳)

طبق متون تاریخی، همسر دوم حضرت خدیجه کبری (س)، «عتیق بن عائذ بن عبدالله مخزومی» بوده که خدیجه (س) از این شوهر نیز دارای دختری به نام «هند» شد و این شوهر هم چندان عمری نکرد و خدیجه را با مرگ خود، تنها گذاشت.(۴)

اینکه خدیجه (س) قبل از همسری با رسول خدا (ص) به ترتیب مزبور، دارای دو شوهر دیگر بوده، چیزی است که مؤرخانی مانند: یوسف بن عبدالله اندلسی متوفای ۴۶۳ هـ ق، عبدالرحمن سهیلی متوفای ۵۸۱ هـ ق، ابن اثیر جزری متوفای ۶۳۰ هـ ق، ابن حجر عسقلانی متوفای ۵۸۲ هـ ق ذکر کرده اند.(۵)

 اما علامه محمدباقر مجلسی پس از آن که موضوع دو همسر قبلی خدیجه را مطرح می‌کند، اضافه می‌کند: علی بن احمد کوفی علوی، متوفای ۳۵۲ هـ ق، احمد بلاذری، سید مرتضی در کتاب «شافی» و شیخ طوسی در کتاب «تلخیص شافی» روایت کرده‌اند، خدیجه (س) قبل از ازدواج با رسول خدا (ص) با هیچ کس ازدواج نکرده بود.(۶)

محمد کامل حسن محامی نویسنده لبنانی روایت ابن عباس را که تأکید می‌کند: حضرت خدیجه (س) به هنگام ازدواج با رسول خدا (ص) ۲۸ سال داشته (بحارالانوار، ج ۱۶، ص۱۲) مورد تأیید قرار می دهد و استدلال می‌کند: از لحاظ تاریخی ثابت است که خدیجه (س) سه پسر به نام‌های: قاسم، طاهر و طیب و چهار دختر به نام‌های: زینب، رقیه، ام کلثوم و فاطمه زهرا (س) برای پیامبر (ص) به دنیا آورده و این معقول نیست که زنی بتواند پس از چهل سال هفت بار زایمان کند.(۷)

بنابراین، مؤرخین اتفاق نظر ندارند که حضرت خدیجه (س) قبل از ازدواج با رسول خدا (ص) دارای شوهرانی بوده است و از طرفی هیچ یک از مؤرخین تصریح نکرده‌اند که ثروت خدیجه (س) از شوهرانش به وی رسیده است، بلکه آن چه مسلم است حضرت خدیجه (س) توانسته با عقل و تدبیر و مدیریت قوی اقتصادی، کاروان تجاری راه اندازد و در فرایند تجارت و طی سالیان متمادی ثروتمند شود.

 برای اطلاع بیشتر به کتاب «حضرت محمد و خدیجه» تألیف احمد صادقی اردستانی مراجعه شود.

*پی‌نوشت‌ها:

۱- مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۵۳، ص۲۴۷.

۲- محمد کامل حسن المحامی، خدیجه بنت خویلد، ص۱۴.

۳- اسد الغابه، ج۵، ص۷۲؛ السیرة النبویة، ج۱، ص۱۹۹.

۴- خدیجه بنت خویلد، همان، ص۱۴.

۵- الاستیعاب، ج۴، ص۲۸۰؛ السیرة النبویة، ج۱، ص۱۹۹؛ اسد الغابه، ج۵، ص۴۳۴، الاصابه، ج۴، ص۲۸۱، ریاحین الشریعه، ج۲، ص۲۰۲.

۶- بحارالانوار،، ج۲۲، ص۱۹۱.

۷- المحامی، پیشین، ص۲۸.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 117
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

اشک های بی صدا

کد شامد:1-1-695173-64-4-1
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ثواب گریه

Random photo

amirmahdipoor_14172537.jpg

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس