اشک های بی صدا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

سرگذشت و شخصیت امیرکبیر

19 دی 1396 توسط سليمي بني

سرگذشت و شخصیت امیرکبیر
ميرزاتقي‌خان فراهاني، که بعدها لقب اميرکبير گرفت، سياستمدار و صدراعظم عهد ناصرالدين شاه قاجار بود که به يکي از مشهورترين شخصيت‌هاي تاريخي دوران سلطنت قاجاريه و كل تاريخ ايران تبديل شد.
 

نام اصلي‌اش محمدتقي است و در روستاي هزاوه از توابع فراهان اراک ديده به جهان گشود (نجمي، ص 9).

پدر ميرزاتقي‌خان، کربلايي قربان، از خانواده‌اي پيشه‌ور در هزاوه بود. کربلايي قربان نخست آشپز ميرزا عيسي قائم‌مقام اول بود. پس از او همين شغل را در دستگاه پسرش، ميرزا ابوالقاسم قائم‌مقام ثاني، داشت (بامداد، ص 210). قائم‌مقام در نامه‌هايش جسته‌وگريخته به نام او اشاراتي دارد.

 

مادر ميرزاتقي‌خان فاطمه سلطان نام داشت که در همۀ اسناد عهد صدارت امير از وي به «والدۀ اميرنظام» تعبير شده است. چون اميرکبير از کار صدارت معزول و به کاشان تبعيد شد، مادرش را نيز همراه خود برد.

دربارۀ تاريخ دقيق ولادت اميرکبير اختلاف است: عباس اقبال آشتياني(ص 4)، سال تولد امير را حدود 1213 ق يا اندکي قبل يا کمي بعد از آن گفته است. فريدون آدميت (ص 22)، سال تولد امير را 1222 ق يا حداکثر يکي دو سال بيشتر دانسته است.

اميرکبير دوران کودکي را در خانوادۀ قائم‌مقام به خانه‌شاگردي سپري کرد. داستان معروف فراگرفتن درس به هنگام خدمت به فرزندان قائم‌مقام، که بارها در منابع به آن اشاره شده، مربوط به همان ايامي است که به خانه‌شاگردي مشغول بوده است:

گويند که امير در کودکي که ناهار اولاد قائم‌مقام را مي‌آورد، در حجرۀ معلمشان ايستاده، براي بازبردن ظروف، آنچه معلم به آنها مي‌آموخت او فرامي‌گرفت تا روزي قائم‌مقام به آزمايش پسرانش آمده، هرچه از آنها پرسيد ندانستند. امير جواب مي‌داد. قائم‌مقام پرسيد تقي تو کجا درس خوانده‌اي؟ عرض نمود روزها که غذاي آقازاده‌ها را آورده، ايستاده، مي‌شنودم. قائم‌مقام انعامي به او داد. او نگرفت و گريه کرد. بدو فرمود چه مي‌خواهي؟ عرض کرد. به معلم امر فرماييد درسي را که به آقازاده‌ها مي‌دهد به من هم بياموزد. قائم‌مقام را دل سوخته، معلم را فرمود تا به او نيز مي‌آموخت (حكيمي، ص 38).

امير پس از آنکه خطّ و ربطي پيدا کرد و از حساب و سياق چيزي فراگرفت، قائم‌مقام او را مأمور محاسبۀ فيل‌خانۀ خود كرد و گويا اين اولين شغلي است که به امير رجوع شده است (اقبال آشتياني، ص 376).

هوش و استعداد محمدتقي در نامه‌نگاري قائم‌مقام را بر آن داشت تا از او در امور دبيري بهره جويد. نامه‌اي از ميرزا ابوالقاسم قائم‌مقام، خطاب به برادرزاده‌اش، اسحاق، در دست است که ميزان توجه را به محمدتقي و پيش‌بيني او را دربارۀ آيندۀ ميرزاتقي‌خان به‌خوبي نشان مي‌دهد. از قرائن پيداست که اين نامه در دوران نوجواني ميرزاتقي‌خان، هنگامي که هنوز به لقب ميرزا شناخته نمي‌شد و کربلايي تقي خطاب مي‌گرفت، نوشته شده و به دوران آموزش او مربوط است و مسلم است که ميرزا ابوالقاسم نظارت جدي بر امر تعليم و پرورش وي داشته است و در حقيقت ميرزاتقي‌خان را بايد برکشيدۀ قائم‌مقام دوم دانست.

محمدتقي آرام‌آرام با رجال سياسي آن روزگار آشنا شد و ديري نگذشت توانست حتي خود را به شاه بنماياند. پس از چندي، به سبب دقت و صحت در کار، گويا در سال 1249 ق فرمان مستوفي‌گري يافت. پس از مدتي از خدمت قائم‌مقام مرخص شد و به جمع مستوفيان محمدخان زنگنه اميرنظام پيوست. عباس اقبال آشتياني(ص 9)، گفته است:

قائم‌مقام را عادت آن بود که به همه جا جاسوسي داشت، به نزد سالاران بزرگ و مردمان شناخته، ظاهراً او به همين عنوان هم امير را، که محرم و طرف اعتماد او محسوب مي‌شد، در پيش ميرزا محمدخان زنگنه اميرنظام گذاشته بود. امير از سمت لشکرنويسي به مقام منشيگري نظام ارتقا يافت و کم‌کم مستوفي نظام شد و در اين مقام بود که سفر روسيه پيش آمد.

 

شخصیت امیر

 

اميرکبير دست‌پروردۀ قائم‌مقام بود و به سبب ويژگي‌هاي برجستۀ شخصيتي‌اش، در تاريخ دولتيان ايران خوش درخشيد. واتسون، نويسندۀ انگليسي، دربارۀ امير مطالبي گفته که برازندۀ اوست: «در ميان همة رجال اخير مشرق‌زمين و زمامداران ايران، که نامشان ثبت تاريخ جديد است، ميرزاتقي‌خان اميرنظام بي‌همتاست، ديوجانوس روز روشن با چراغ در پي او مي‌گشت. به‌حقيقت سزاوار است که به‌عنوان اشرف مخلوقات به شمار آيد، بزرگوار مردي بود» (آدميت، ص 3).

«درشت و تنومند، خوش‌قيافه، با سيمايي گشاده و هوشمند» بود، اهل ورزش و کشتي‌گير و بسيار باهوش بود. همة کساني که از خودي و بيگانه دربارۀ وي نوشته‌اند، به «زيرکي و هوش فوق‌العادۀ او و نيروي فکري‌اش» اشاراتي دارند (همان، ص 38). «بسيار پرکار بود. به همان اندازه پرکار بود که غيرت مسئوليت داشت، روزها و هفته‌ها مي‌گذشت که از بام تا شام کار مي‌کرد و نصيب خود را همان وظيفة مقدس مي‌دانست و دشواري‌ها و نيرنگ‌ها نيز او را از کار سست و دلسرد نمي‌کرد» (همان، ص 39). تمام وقت به گشودن مشکلات کشور دل مي‌سپرد و خسته نمي‌شد. شاه که سراغ او را مي‌گرفت، چنين جواب مي‌گرفت: «ديشب از بس که نشسته‌ام حالا ناخوش هستم، مشغوليات اين غلام معلوم است. بيکار نمي‌نشيند». عزم او در کار راسخ بود. وزير مختار انگليس بارها اظهار کرد که کسي نمي‌تواند امير را از تصميمش باز دارد. زماني هم که متوجه مي‌شد بايد براي پيشبرد کارش نرمش نشان دهد، درنگ نمي‌کرد. اگر تصميمات مقامات دولتي به نظر او مخالف منافع ملي بود، به حيله‌هاي گوناگون از اجراي آنها سر بازمي‌زد، و اين کاري است که چهار سال در ارزنهًْ‌‌الروم به آن همت گماشت.

در راستي و درستي و فسادناپذيري و صداقت و صميميت او هيچ‌کس ترديد نکرد. کلنل شيل، وزير مختار انگليس و دشمن امير، دربارة وي نوشته است: «پول‌دوستي…، كه خوي ايرانيان است، در وجود امير بي‌اثر است، به رشوه و عشوة کسي فريفته نمي‌شود». پول‌هايي را که جهت رشوه به وي دادند و نپذيرفت خرج کشتنش کردند. حرف بي‌مغز و فکر کم‌مايه نداشت، کوتاه مي‌گفت و کوتاه مي‌نوشت و خودش نيز ويژگي خود را مي‌شناخت که مي‌گفت: «…بلديت به احوال من داريد که خلاف اسلاف حرف بي‌مايه و بي‌مغز نمي‌توانيم به زبان بياوريم چه جاي اينکه بنويسيم» (همان، ص 40).

«رفتاري متين و سنگين» داشت. كم مي‌خنديد. چشماني سخت نافذ داشت، زماني که اميرنظام بود سربازان جرئت نگاه کردن در چشم او نداشتند. مناعت طبع داشت و خودپسند نبود. هرگز به خواري تن نداد و از اين نظر شباهت بسياري به قائم‌مقام داشت. رفتار متکبرانه را از احدي تحمل نمي‌کرد. اتکا به نفس داشت و هنگام خطر بر اعصاب خود مسلط بود. حق‌شناس و نمک‌شناس بود. هيچ وقت لفظ «مولاي من» دربارۀ قائم‌مقام از زبانش نيفتاد.

 

برای خواندن متن کامل این مطلب، لطفا به کتاب «امیرکبیر» از مجموعه کتابهای «آفرينندگان فرهنگ و تمدن اسلام و بوم ايران» نوشته دكتر علی اکبر ولايتي، انتشارات امیرکبیر، مراجعه فرمایید.

 

منابع:

آدميت، فريدون (1385)، اميرکبير و ايران، تهران، خوارزمي.

نجمي، ناصر (1376)، اميرکبير، تهران، علم.

بامداد، مهدي (1378)، شرح حال رجال ايران، تهران، زوار.

اقبال آشتياني، عباس (1385)، ميرزاتقي‌خان اميرکبير، به کوشش ايرج افشار، تهران، دانشگاه تهران.

حکيمي، محمود (1386)، داستان‌هايي از زندگاني اميرکبير، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.

 

 
نویسنده: دکتر علی اکبر ولایتی

 نظر دهید »

19 دی‌ماه قیام خونین مردم قم

19 دی 1396 توسط سليمي بني

19 دی‌ماه قیام خونین مردم قم
19 دی‌ماه سالروز قیام خونین مردم قم (1356 ه.ش) است قیامی که پس از انتشار مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات خشم مردم قم را در پی داشت و روزی خونین را در تقویم رقم زد.
خشم طلاب جوان پس از خواندن مقاله رشیدی مطلق/ پاکت مهر شده‌ای که آتش به دامن رژیم شاه افکند

به گزارش ایبنا، 19دی‌ماه برابر با سالروز قیام خونینی است که از قم آغاز شد و آتش به رژیم پهلوی زد. موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی پرونده‌ای را درباره این روز با عنوان «قیام 19 دی» منتشر کرده که برخی عناوین آن عبارت است: «قیام 19 دی خط بطلانی بر نیرنگ رژیم ستم‌شاهی»، «قيام خونين 19 دی مردم قم»، «19دی طلیعه انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک»، «آيت‌الله گلپايگاني و حادثه 19 دي»، «تحلیلی بر واقعه 19 دی 1356 قم»، «حماسه 19 دي‌ماه 56 قم؛ جرقه‌ پيروزي انقلاب اسلامي»، «زمينه‌هاي قيام 19 دي مردم قم»، «شتابزایی قیام قم در فرایند انقلاب» و «قیام خونین مردم قم بیانگر روحیه حقیقت جویی مردم ایران بود».

«قیام قم‏ در فرایند انقلاب»، «قیام قم»، «قیام قم، حماسه مقاومت و فداکاری»، «قيام خونين مردم قم در 19 دى 1356»، «اعتراض وعاظ به واقعه 19 دی»، «اظهار تأثر شديد آيت الله گلپايگاني از وقايع 19 دي ماه 1356 در قم»، «عيادت آيت الله گلپايگاني از مجروحين وقايع 19 دي قم»، «اقدامات آيات عظام قم در پي وقايع 19 دي»، «اعلاميه آيت‌الله گلپايگاني در خصوص برگزاري مراسم چهلم شهداي قیام 19 دی در قم» سایر مطالب پرونده را دربرمی‌گیرد.

روزنامه اطلاعات دروس حوزه علميه قم را تعطيل کرد

«19 دی طلیعه انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک» یکی از مطالب پرونده قیام خونین 19 دی است. از این رو درباره این واقعه در اسناد ساواک می‌خوانیم: «ساعت 10 روز جارى (18 دی‌ماه) به علت درج مطلبى تحت عنوان «ايران و استعمار سرخ و سياه» در روزنامه اطلاعات دروس حوزه علميه قم تعطيل و حدود 250 نفر از طلاب علوم دينى در مدرسه‏ خان اجتماع و با دادن شعار درود برخمينى و مرگ بر حكومت استبدادى به طرف ميدان آستانه و حرم حركت… به منزل آيت‏‌اللّه‏ گلپايگانى مراجعه نموده و پس از منزل وى مجددا دست به تظاهرات خيابانى زده كه در حال حاضر مأمورين انتظامى در حال پراكندن آنان می‌باشند.»

در مقاله «قیام 19 دی خط بطلانی بر نیرنگ رژیم ستم‌شاهی» از همراهی بازاریان با طلاب قم آمده است: «انتشار مقاله توهین‌آمیز به امام خمینی(ره) نه تنها ارزش بنیان‌گذار جمهوری اسلامی را کاهش نداد، بلکه مانند جرقه‌ای در انبار کاه سبب قیام مردم قم شد. مدرسین حوزه علمیه قم دروس حوزه را در روز 18 دی تعطیل اعلام کردند و در این روز، طلاب با تشکیل اجتماع بزرگی تظاهرات خود را به سوی منازل مراجع آغاز کردند و تعدادی از علما و مراجع قم در سخنرانی‌های خود، به حمایت از امام و محکومیت اهانت به ساحت ایشان پرداختند. بازاریان قم با مشاهده حرکت حوزه علمیه، مغازه‌های خود را در 19 دی تعطیل کردند و روز نوزدهم دی ماه ساواک و شهربانی به کمک نیروهای کمکی از تهران به قم وارد و در حوالی مدارس علمیه متمرکز شدند. اقشار مختلف مردم با راهپیمایی به سوی منازل بزرگان حوزه، رفتند و نیروهای رژیم با مشاهده حرکت عظیم مردم تصمیم به حمله گرفتند و تیراندازی شروع شد و در این روز عده فراوانی از طلاب و مردم قم به شهادت رسیدند.»

جنگ علنی با امام خمینی در پوشش یک مقاله

«تحلیلی بر واقعه 19 دی 1356 قم» در صدد است تا به نقش شاه در مقاله منتشر شده در روزنامه اطلاعات را شرح دهد. بنابراین در رابطه با پهلوی دوم می‌نویسد: «احسان نراقی به نقل از یکی از مسئولان ساواک می‌گوید: پس از اینکه آسید مصطفی خمینی در نجف فوت شد و این جریان وسیله‌ای شد که در ایران مجامع ترحیم مرتبا تشکیل بشود. خلاصه عدم رضایت سیاسی به این قسم، خودش را بیان می‌کرد که شاه را از این بابت خیلی عصبانی کرده بود این جلسات و مجالس ترحیم. در این بین یاسر عرفات یک تلگراف تسلیتی به آقای خمینی در نجف مخابره می‌کند آقای خمینی در جواب به یاسر عرفات می‌گوید که درد و محنت من روزی پایان می‌گیرد که ملت ایران از شر این آدم جابر مثلا فارغ بشود، راحت بشود این مسئول ساواک به من گفت نصیری [رئیس ساواک] این متن را برده بود برای شاه، به شاه نشان می‌دهد و شاه می‌گوید حالا دیگر باید جنگ را علنی کرد با روحانیون به خصوص با آقای خمینی، بروید یک مقاله تهیه بکنید.»

در مطلب «قیام خونین مردم قم بیانگر روحیه حقیقت جویی مردم ایران بود» به شرح جزئیات دلیل تظاهرات طلاب قم پرداخته و با اشاره به مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» آورده است: «در اواسط دی 1356، که پاکت ممهور به مهر دربار از دفتر هویدا وزیر دربار شاه خارج می‌شد، کسی از کارگزاران رژیم گمان نمی‌برد که این نامه مانند آتش به دامن رژیم شاه بیافتد. پیک دربار نامه را به داریوش همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی داد و او نیز نامه را جهت انتشار به روزنامه اطلاعات داد. مسعودی صاحب امتیاز روزنامه، پس از با خبر شدن از مفاد مقاله، آن را برای آینده روزنامه خطرناک یافت و نگران واکنش علما و روحانیون شد. اما در تماس‌هایی که با وزیر اطلاعات و جهانگردی و نخست وزیر (آموزگار) گرفت، دریافت که برخی از مفاد تند و تحریک‌آمیز آن به خواست شاه در مقاله گنجانده شده است.

در ادامه همین مطلب درباره تعطیلی حوزه علمیه قم می‌خوانیم: شاه دستور نگارش «ایران و استعمار سرخ و سیاه» را در حالی داده بود که پیش از آن، مضامینش را در گفت‌و‌گو با خبرنگار یک مجله امریکایی بیان کرده بود. اما گزارشی از عراق در این باره که «آیت‌الله خمینی در رساله عملیه خود سلطنت را غیر شرعی اعلام کرده و این نظر در چاپ جدیدی از توضیح‌المسائل ایشان منتشر شده است.» خشم شاه را به آن حد برانگیخت که دستور نگارش این مقاله را داد. در این مقاله که نویسنده آن «احمد رشیدی مطلق» ذکر شده بود به طور صریح، بی‌حجابی را فضیلت دانسته و حجاب، کهنه‌پرستی و ارتجاع سیاه معرفی و به ساحت مرجع عالم تشیع، امام خمینی (قدس سره) اهانت کرده و قیام پانزده خرداد 1342، توطئه استعمار سرخ و سیاه معرفی شده بود. با پخش سراسری روزنامه اطلاعات و رسیدن آن به شهر قم، اولین واکنش‌ها آغاز شد. طلاب جوان، پس از خواندن مقاله، به خشم آمدند، مدرسین حوزه علمیه قم پس از اطلاع از محتوای مقاله، در بیت آیت‌الله حسین نوری گرد آمدند تا اقدامی هماهنگ علیه رژیم داشته باشند و پس از بررسی ابعاد گوناگون مسأله، تصمیم گرفته شد که هجدهم دی درس‌های حوزه تعطیل شود.»

http://kheyrateketab.com

 نظر دهید »

بیانات رهبری در مورد اختلافات سیاسی و حفظ وحدت

13 دی 1396 توسط سليمي بني

پرهیز از ایجاد اختلاف به بهانه یکسان نبودن سلیقه‌ها و گرایش‌ها

عزیزان من! برادران! خواهران! در سرتاسر کشور، امروز ما احتیاج داریم به اتحاد و یکپارچگی. بهانه‌های اختلاف زیاد است. گاهی در یک قضیه‌ای سلیقه‌ی یک نفر، دو نفر با هم یکسان نیست؛ این نباید بهانه‌ی اختلاف بشود. گاهی در کسی یک گرایشی هست، در دیگری نیست؛ این نباید مایه‌ی اختلاف بشود. آراء، نظرات، همه محترمند. اختلاف در درون، منازعه‌ی در درون، موجب فشل میشود. قرآن به ما تعلیم میدهد: «و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم».(۱) اگر منازعه کنیم، سر مسائل گوناگون - مسائل سیاسی، مسائل اقتصادی، مسائل شخصیتی - دست‌به‌یقه شویم، دشمن ما جری میشود. یک مقدار از جرأتی که دشمن در سالهای گذشته پیدا کرد، به خاطر اختلافات بود. امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) به ما درس میدهد؛ میفرماید: «لیس من طلب الحقّ فاخطأه کمن طلب الباطل فأصابه».(۲) مخالفین دو جورند. یک مخالفی است که دنبال حق است، او هم دنبال جمهوری اسلامی است، او هم دنبال انقلاب است، او هم دنبال دین و خداست، منتها راه را اشتباه کرده؛ با این نباید دشمنی کرد؛ این فرق دارد با کسی که در جهت غیر نظام اسلامی، با هدف معاندانه‌ی علیه نظام اسلامی حرکت میکند. دلها را به هم نرم کنید، برخوردها را نسبت به یکدیگر مهربانانه‌تر کنید.۱۳۹۱/۰۱/۰۱
بیانات در حرم رضوی در آغاز سال

لزوم ایستادگی در مقابل دشمن با حفظ وحدت

اختلاف سیاسی مانعی ندارد؛ اختلاف نظر مانعی ندارد؛ مبارزات انتخاباتی به شکل سالم، مانعی ندارد؛ اما خراب کردن یکدیگر، خراب کردن چهره‌ی کشور، خراب کردن ذهن مردم و چهره‌ی مسؤولین دلسوز، اشکال دارد. ایجاد سؤال و ابهام در ذهن مردم، اشکال دارد. با وحدت و یکپارچگی، «کأنهم بنیان مرصوص(۱)»، مثل یک دژ پولادین، در مقابل دشمن بایستید؛ مثل چند برادر در یک خانه. ممکن است دو برادر از یکدیگر کدورت و گله هم داشته باشند، اما در مقابل کسی که به خانه‌ی آنها حمله می‌کند، دوش به دوش، باید در کنار هم بایستند. آحاد ملت باید این گونه باشند. این، یکی از ویژگیهایی است که در این سنگر می‌توانید حفظ کنید.۱۳۷۱/۰۱/۱۵
بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی

خوشحالی دشمنان از وجود اختلاف بین جناح‌ها

در مقابل آنان، یک جناح وجود دارد که آن، جناح معتقد به اسلام و امام و اهداف اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است. آنان هر دو جناح را هم جزو این جناح می‌دانند. لذا هر کدام که حرفی بزنید، بدون این‌که ملاحظه کنند شما از چه جناحی هستید، خوشحال می‌شوند و می‌گویند که در صف دشمن - آنان شما را دشمن می‌دانند؛ درست هم هست - زمزمه‌ی اختلاف به گوش می‌رسد. «ففی ذلک سرور عدوّک»(۱).۱۳۶۹/۰۹/۱۴
بیانات در دیدار کارگزاران نظام

 نظر دهید »

میانجیگری برای حل و فصل اختلافات

13 دی 1396 توسط سليمي بني

میانجیگری برای حل و فصل اختلافات

میانجی گری که در قانون استفاده می‌شود یک شکل جایگزین حل اختلاف (ADR)است، یکی از راه‌های حل و فصل اختلافات بین دو یا چند طرف معامله با عوامل به هم پیوسته است. به طورمعمول سوم شخص، میانجی، به طرفین برای رسیدن به یک توافق کمک می‌کند. منازعه کنندگان می‌توانند میانجی گر اختلاف در دامنه‌های متنوعی از جمله: تجارت، دیپلماسی، مسائل کاری، جامعه و مسائل خانوادگی باشند.

به طور گسترده واژه «میانجی گری» به هر موردی که در آن یک سوم شخص کمک می‌کند تا دیگران به توافق برسند، اشاره دارد. میانجی گری به صورت خاص، اغلب دارای یک ساختار، زمانبندی و پویایی است که «مذاکرات عادی» از آن بی بهره‌اند. این فرایند خصوصی و محرمانه است و به صورت قانونی اجرا می‌شوند. مشارکت در آن اغلب به صورت داوطلبانه است. میانجی به عنوان یک سوم شخص بی‌طرف عمل کند و بیشتر تسهیل گر است تا هدایت کننده. میانجی از تکنیک‌های مختلفی برای بازکردن یا بهبود گفتگو بین منازعه کنندگان بهره می‌برد و هدفش کمک به طرفین برای رسیدن به توافق است؛ که بیشتر به مهارت و آموزش دیدگی میانجی وابسته است.

مزایای میانجیگری
مزایای میانجیگری عبارتند از:

هزینه
هزینه میانجی قابل مقایسه با هزینه وکیل نیست. فرایند میانجی گری برای یک مسئله به طور کلی زمان بسیار کمتری از فرایند حل آن مسئله از مجاری استاندارد قانونی طول می‌کشد. ممکن است یک مورد پرونده برای حل و فصل توسط وکیل یا قاضی ماه‌ها یا سالها طول بکشد و این در حالی است که یک میانجی ظرف چند ساعت به لایحه توافق دست پیدا می‌کند. صرف زمان کمتر به معنی صرف پول و هزینه فرصت کمتری است. محرمانه: درحالی که جلسات دادگاه عمومی هستند میانجی گری کاملاً به صورت محرمانه باقی می‌ماند. هیچ‌کس به جز طرفین دعوا از آنچه اتفاق افتاده اطلاع پیدا نمی‌کند. محرمانه بودن در میانجی گری چنان مهم است که در بسیاری از موارد دادگاه نمی‌تواند به زور از یک میانجی برای شهادت در دادگاه استفاده کند. بسیاری از میانجی گران یادداشت‌های فرایند وساطت را پس ازپایان فرایند نابود می‌کنند. این شدت از محرمانگی معمولاً شامل سوء استفاده از کودکان یا اعمال مجرمانه و تهدیدها می‌شود.

کنترل
میانجی گری رسیدن طرفین به لایحه توافق را افزایش می‌دهد. برای یک پرونده در دادگاه که کنترل آن توسط قاضی یا هیئت منصفه صورت می‌پذیرد، طرفین ممکن است به توافق برسند اما اغلب قاضی یا هیئت منصفه از نظر قانونی نمی‌توانند راه حلی را که میانجی نشان می‌دهد ارائه کنند. به همین علت احتمال اینکه یک میانجی‌گر به نتیجه‌ای دست پیدا کند که طرفین بر آن توافق دارند بیشتر است.

پذیرش
توافق، سازگاری و همکاری طرفین معامله، با نتیجه به دست آمده توسط میانجی معمولاً بالا است. این بیشتر هزینه‌ها را کاهش می‌دهد. زیرا لازم نیست که طرفین دعوا وکیل استخدام کنند و این در حالی است که نتیجه بدست آمده به طور کامل در دادگاه قابل اجرا است.

تقابل: طرفین معامله معمولاً آماده کار متقابل برای رسیدن به یک فصل مشترک با حضور یک میانجی هستند. در بسیاری از موارد این واقعیت وجود دارد که تمایل آنها به میانجی گری به این معنی است که آنها آماده «حرکت» برای موققعیت خود هستند؛ و هم چنین تمایل به درک طرف دیگر و درک مسائل اساسی ایجاد کننده اختلاف نیز می‌باشند. این برای حفظ رابطه طرفین بسیار سود آور است.

پشتیبانی: میانجی گران برای کار در شرایط دشوار آموزش دیده‌اند. میانجی به طرفین کمک می‌کند تا با نگاه از بالا به مسئله یا اصطلاحاً «خارج از گود» راه حل‌های بسیاری را برای مناقشه‌ای که در آن هستند پیدا کنند.

تاریخچه
میانجی گری در دوران‌های بسیار قدیم مشاهده شده. مورخان اولین موارد آنرا در تجارت فینیقی‌ها ذکر کرده‌اند. در یونان باستان این عمل شروع شد. (که واسطه‌های غیر ازداوجی را به عنوان یک proxenetasمی‌شناختند). پس از آن در تمدن روم، (در قوانین روم که شروع شده‌اند از یوستینیانوس از ۵۳۳–۵۳۰) میانجی گری یک امر شناخته شده است. رومی‌ها برای میانجی گران نام‌های گوناگونی داشته‌اند که از آن جمله می‌توان به: متوسط، شفاعت، میانجی، نیکوکار، philantropus interpres, و در نهایت واسطه اشاره کرد.]نیازمند منبع[. در برخی از فرهنگ‌ها میانجی به عنوان یکی از چهره‌های مقدس شایسته احترام ویژه‌ای است. و نقش آن تا حدی با نقش خردمندان سنتی یا رئیس قبیله همپوشانی دارد. این افراد اغلب در جوامع آرامش و صلح را به ارمغان می‌آورده‌اند و پیش از رهبران محلی و خردمندان به حل و فصل اختلافات می‌پرداخته‌اند. این روش مسالمت آمیز حل و فصل منازعات در جوامع کنفوسیوسی و بوداییستی شایع بوده است. .

کاربردها
علاوه بر حل اختلاف، میانجی گری می‌تواند به عنوان یک وسیله پیشگیری از اختلاف نیز عمل کند. مانند تسهیل روند مذاکرات در یک قرارداد. دولت‌ها می‌توانند از میانجی‌ها برای آگاهی یا پیگیری آنچه برای طرفین ذی‌نفع به میان آمده، جهت فرموله کردن یا دنبال کردن جنبه‌هایی از حقیقت، در سیاستگذاری استفاده کنند. میانجیگری اختلافات در بسیاری از موقعیت‌ها قابل اجرا است:

خانواده

موافقت نامه‌های قبل از ازدواج
اختلافات مالی و بودجه
جدایی
طلاق
نفقه
برنامه‌های پدر و مادر (حضانت فرزند و ملاقات)
مراقبت از سالمندان
کسب و کار خانوادگی
درگیری خواهر و برادر بالغ
پدر و مادر / فرزندان بالغ
متعلقات:

اخلاق پزشکی و پایان زندگی
محل کار:
فسخ غیرقانونی
غرامت کارگران
تبعیض
اذیت
شکایات
مدیریت کار
اختلافات عمومی:

محیطی
استفاده از زمین
تجاری:

موجر / مستأجر
انجمن مالکین منازل
سازندگان / پیمانکاران / ملکی / مالکان قراردادها
پیمان نامه‌ها

درمان‌های غلط پزشکی
آسیب‌های شخصی
مشارکت
دیگر:

درگیری‌های مدرسه
جلوگیری از خشونت
میانجی مجرم آسیب دیده (قربانی)
سازمان‌های غیرانتفاعی
جوامع مذهبی
آفریقای جنوبی
اوایل دهه ۱۹۸۰ تعدادی از موسسات میانجی گری دفاع و پشتیبانی داشتند. سرویس میانجیگری مستقل آفریقای جنوبی (IMSSA) در سال ۱۹۸۴ تأسیس شد. این میانجیان آموزش دیده، از طریق کمیته‌های محلی منازعه به عنوان بخشی از پیمان ملی صلح کار می‌کردند. آموزش‌های اولیه توسط ACAS انگلستان انجام شد. IMSSA میانجی گری در داخل محیط‌های اتحادیه‌ای را پوشش می‌دهد. اخیراً کمیسیونی برای مصالحه، وساطت و داوری (CCMA) به عنوان نتیجه قانون روابط کارگر- کارفرما به شماره ۱۹۹۵۶۶ تشکیل شده و جایگزین دادگاه‌های صنعتی برای حل اختلافات اشتغال در بسیاری از مناطق شده است. فرایندهای غیررسمی برای یافتن راه حل بین درگیری‌ها در جامعه در حال رشد است. پس از سال ۱۹۹۵ دولت میانجی گری را به عنوان یک حق قانونی، برای حل منازعات شغلی به رسمیت شناخت. در قانون، موافقتنامه‌های میانجیگری الزام آور شدند. به طور کلی این فرایند باعث رشد قراردادهای جمعی، دستمزدهای مشروط و با ضابطه شد و مسائل فردی از جمله اخراج را نیز دربرگرفت. البته میانجی گری همیشه موفق نیست. در یک مورد در شهر کیپ جنوبی، میانجی گری بین اتحادیه‌های شهری باعث بازگرداندن روابط نشد و بدتر موجبات تجزیه را فراهم آورد. میانجیگری تکامل یافته شامل: Med/Arb, Con/Arb and Arb/Med.

روابط صنعتی استرالیا
ADR در روابط صنعتی استرالیا مدت‌ها قبل از رسیدن جنبش مدرن ADR آغاز شد. یکی از اساسنامه‌های مصوب پارلمان کشورهای مشترک‌المنافع قانون مصالحه و داوری (CTH)۱۹۰۴ بود. این مجوز دولت فدرال برای تصویب قوانین مربوط به مصالحه و داوری برای پیشگیری و حل و فصل اختلافات صنعتی، فراتر از محدودیت‌های هر یک از دولت‌ها است. برجسته‌ترین شکل استفاده از ADR مصالحه بود و به طور کلی دور از میانجی گیری مدرن برداشته شده است. تغییرات قابل توجهی در سیاست‌های دولت از سال ۱۹۶۶ تا ۲۰۰۷ صورت گرفته. قانون روابط محل کار (CTH) ۱۹۹۶ به دنبال تغییر سیستم صنعتی دور از یک رویکرد جمع گرا، که درآن اتحادیه‌ها و کمیسیون روابط صنعتی استرالیا (AIRC) نقش قوی داشتند، به یک سیستم غیر متمرکزتر از چانه زنی‌های فردی بین کارفرمایان و کار مندان تبدیل شد. قانون سنتی، نقش AIRC را، مسئولیت حل و فصل اختلافات در سطح سازمانی قرارداد. این میانجیگری برای حل و فصل اختلافات روابط صنعتی به جای مصالحه سنتی به کار گرفته می‌شد. استرالیا به صورت وسیع میانجیگری را در قانون خانواده و روابط صنعتی در اصلاح قانون روابط محل کار باعنوان گزینه‌های کار۲۰۰۶ گنجانده است. نمونه‌هایی از این میانجی گری را می‌توان در مذاکرات چانه زنی اخیر سرمایه‌گذاری شاهد بود. استرالیا مدعی است میانجی گری دارای این مزایا می‌باشد:

صرفه جویی در هزینه
کاهش تضاد
آموزش و پرورش
مسائل گسترده‌تر در مقابل دادگاه
دسترسی بیشتر به عدالت
کنترل بیشتر بر روند مذاکره
مسائل محل کار
اجرای مدیریت منابع انسانی (HRM) سیاست‌ها و شیوه‌های تمرکز بر فرد کارگر را تکمیل کرد. و همه سوم شخص‌ها و احزاب دیگر مانند اتحادی و AIRC را رد کرد. مدیریت منابع انسانی همراه با تغییرات سیاسی اقتصادی توسط دولت هوارد استرالیل انجام شد و محیطی را ایجاد کرد که در آن می‌توان ADR خصوصی در محیط کار را پرورش داد. رشد میانجیگری و کاهش اتحادیه‌ها، رشد بروز و ظهور افراد را به دنبال داشت. در صنایعی با پایین‌ترین نرخ اتحادیه‌های کسب و کار، بیشترین رشد میانجی گری نشان داده شده است. اعلامیه گزینه‌های کار سال ۲۰۰۶، بیشتر تغییرات قانونگذار برای بی قید و بندی روابط صنعتی بود. یک عنصر کلیدی از تغییرات جدید تشویق رقابت با میانجی گران خصوصی و تضعیف AIRC بود. اختلافات زیادی در محل کار رخ می‌دهد از جمله: اختلاف بین کارکنان، ادعاهای مربوط به آزار و اذیت، منازعات بر سر قرار داد و ادعای غرامت توسط کارگران. در اختلافات بزرگ محل کار، بین افرادی که رابطه کاری مداوم در درون یک سیستم بسته با هم دارند، میانجی گری یا رسیدگی در محل کار به عنوان فرایندهای حل اختلاف مناسب خواهد بود. با این حال پیچیدگی روابط، مربوط به سلسله مراتب، امنیت شغلی و رقابت، می‌تواند میانجی گری را پیچیده کند.

میانجی گری اجتماعی
اغلب اختلافات مربوط به همسایگان، دارای هیچ مکانیزم رسمی واضحی نیست. میانجی گران اجتماعی بیشتر متمرکز بر تعارضات محلی هستند و به آموزش داوطلبان محلی برای میانجی گری می‌پردازند. چنین سازمان‌هایی اغلب در اختیار جمعیت‌هایی است که نمی‌توان دادگاه یا ADRحرفه‌ای برای آنها فراهم کرد. به طور معمول، برنامه‌های اجتماعی میانجی گری اختلافات بین موجر و مستأجر، اعضای انجمن‌ها و مالکان کسب و کارهای کوچک و مصرف‌کنندگان را به عهده دارد. بسیاری از برنامه‌های اجتماعی خدمات خود را به صورت رایگان یا هزینه‌های اسمی ارائه می‌دهند. تجربه برنامه‌های میانجی گری اجتماعی با استفاده از واسطه‌های داوطلب، در اوایل دهه ۱۹۷۰ در چند شهر بزرگ آمریکا آغاز شد. تأسیس صدها برنامه موفق در سراسر کشور در دو دهه، موفقیت این دست از برنامه‌ها را ثابت می‌کند. در برخی از حوزه‌های قضایی مانند کالیفورنیا، گزینه مورد توافق طرفین در دادگاه قابل اجرا است.

میانجی گری همتا
میانجی همتای شبه منازعه کننده، مانند سن مشابه، حاضران در یک مدرسه یا همان وضعیت مشابه، در کسب کار، ظاهراً بیشتر از یک فرد بیرونی می‌تواند به حل منازعه بپردازد. [۱۲] میانجی گری همتا باعث ترویج انسجام اجتماعی می‌شود و عوامل محافظتی را افزایش می‌دهد و جو مثبتی در مدرسه ایجاد می‌کند.[۱۳]. استاندارد ملی مدرسه سالم (وزارت آموزش و پرورش۲۰۰۴) بر اهمیت این رویکرد جهت کاهش قلدری و ترویج موفقیت دانش آموزان تأکید دارد[۱۲]. دانشکده‌ها فرایندهایی را برای جذب دانش آموزان علاقه‌مند اتخاذ کرده‌اند. ثلح را یاد بگیرید و یاد بدهید یک برنامه معتبر میانجی گری همتا است. .[۱۴] این برنامه طی یک دوره ۵ ساله مورد بررسی قرار گرفت و نتایج مثبتی را از خود نشان داد. از جمله کاهش خشونت در مدارس ابتدایی و افزایش مهارت‌های اجتماعی افراد. در همین حین، جو مدرسه مسالمت آمیز تر و مثبت تر شده بود. میانجی گری همتا باعث کاهش جرم و جنایت در مدارس شده است. وقت مشاوران و مدیران را ذخیره کرده. موجب افزایش اعتماد به نفس شده، بعث بهبود و حضور رهبری دربین دانش آموزان شده و مهارت‌های حل مسئله را در آنها افزایش داده است. در مدارس آمریکا برنامه‌های حل تعارض به این شیوه، در سال‌های (۱۹۹۹–۱۹۹۱) ۴۰ درصد افزایش یافته است.

صلح را بیاموزید و یاد بدهید، در مدارس ابتدایی مختلفی در حومه شهر مورد مطالعه قرار گرفت. دسترسی دانش‌آموزان به میانجی گری همتا (N = ۸۲۵) بود. خشونت در طی یک دوره ۵ ساله، به صورت گسترده و طولانی مدت کاهش قابل توجهی داشته است. این کاهش هم درگیری‌های لفظی و هم درگیری‌های فیزیکی را در بر می‌گیرد. میانجیان به دانش‌های جدید دست پیدا کردند و دستاوردهای قابل توجهی در درگیری‌ها، حل تعارض و میانجی گری در طول سه ماه پیگیری فرایند بدست آوردند. علاوه بر این، برنامه‌های صلح را یاد بگیرید و یاد بدهید برای میانجی گران و شرکت کنندگان مؤثر بوده و تمام جلسات میانجی گری در حل منازعه موفق بوده‌اند.

منازعات تجاری
میانجی گری اولین بار برای کسب و کار و تجارت مورد استفاده قرار گرفت. این حوزه به عنوان رایج‌ترین کاربرد باقی‌مانده است.]نیازمند منبع[ . همانگونه که توسط تعدادی از واسطه‌ها کل ارزش مبادله، اندازه‌گیری می‌شده. ]نیازمند منبع[ . نتیجه کار یک واسطه کسب و کار، به طور معمول یک قرار داد دو طرفه است. میانجی گری تجاری کار در امورمالی، بیمه، دلالی کالا، تهیه املاک و مستغلات. در برخی از مناطق نام گذاری‌های تخصصی میانجی (واسطه) و عملکرد آن از قوانین خاصی پیروی می‌کند. به طور کلی میانجی (واسطه) مجاز به تجارت کالاهایی که به عنوان میانجی در آن فعالیت می‌کند نیست. میانجیگری خرید، شامل اختلافات بین بخش خصوص و بخش دولتی است. در عرف قضایی، فقط مقررات نظارتی یاری رسان زمینه‌های امور خارجی (قانون اتحادیه اروپا و برنامه‌های داخلی) یا دستورالعمل‌های عمومی اداری که گسترش دهنده قوانین عادی تجارت هستند ایجاد می‌شود. قانون کلی قراردادها در انگلستان بر همین اساس اعمل می‌شود. میانجی گری خرید، در شرایطی رخ می‌دهد، که پس از ایجاد قرارداد در آن اختلافی نسبت به عملکرد یا پرداخت مطرح شود. ممکن است در انگلستان یک میانجی انتخاب کنید که در آن نوع قرارداد متخصص باشد یا یک سازمان دولتی ممکن است یک فرد را به عنوان میانجی خاص منصوب کند.

میانجیگران بومی
در پاسخ به تصمیم Mabo دولت استرالیا به منظور تعامل با جامعه و صنعت، برای تصرف زمین و استفاده از آن، قانون عنوان بومی (CTH) در ۱۹۹۳ تصویب شد. که در آن میانجی گری برای تعیین حقوق بومی مورد نیاز است. این روند در دادگاه‌های فدرال و دادگاه حقوق بومی (NNTT) گنجانده شده است. میانجیگری ممکن است در موازات با چالش‌های حقوقی از جمله آنچه در پرث رخ داده است، اتفاق بیفتد. برخی از ویژگی‌های میانجیگری حقوق بومی، که آنرا از دیگر اشکال مجزا می‌کند عبارتند از: چارچوب‌های طولانی مدت، تعداد طرفین گوناگون و قوانینی که موجب محدودیت در برخی از جنبه‌های مذاکرات می‌شود.

ارتباط جهانی
میانجیگری ارتباط در اختلافات مرزی احتمالاً محدود تر است. میانجی گری شدیداً نیازمند شناساندن به طرفین است تا آنها با میل رغبت شرکت کنند، داشتن یک قدرت فراگیر حقوقی برای اجرای موافقت نامه‌های حل منازعه، غلبه برتفاوت‌های فرهنگی و زبان، که هریک می‌تواند مانعی بر سر راه موفقیت آمیز بودن میانجیگری باشد. فرایند نقش‌ها میانجی نقش اصلی میانجیان، عمل به عنوان یک شخص بی‌طرف، برای تسهیل مذاکرات بین طرفین دعوا است. علاوه براین، میانجی می‌بایست از آماده بودن کلیه لوازم و تدارکات مورد نیاز فرایند توافق اطمینان حاصل کند. (نگاه کنید به آماده‌سازی). میانجی باید فشار، ارعاب و تهدید را محدود کندو نشان دهد که چگونه از طریق استفاده از زبان خوب و مهارت‌های ارتباطی گوش دادن و توجه به پیام‌های غیر کلامی و علائم دیگر که ناشی از زمینه چینی میانجی گری است با استمداد از تجربه و تخصص میانجی، طرفین به صورت مستقیم به تمرکز بر روی مسائل بپردازند و از حملات شخصی دوری جویند.

طرفین معامله
نقش هر یک از طرفین با توجه به انگیزه و مهارتی که دارند متفاوت است. نقش مشاورین حقوقی، مدل میانجی گری، سبک میانجی و فرهنگ محلی که در آن میانجی گری صورت می‌گیرد می‌تواند تأثیر گذار باشد. الزامات قانونی نیز می‌تواند در نقش تأثیر گذار باشد.

تدارک (آماده‌سازی)
اولین نقش طرفین برای رضایت از میانجی گری، فعالیت‌های مقدماتی و آماده‌سازی برای آغاز فرایند است. طرفین همانگونه که برای دیگر مذاکرات آماده می‌شوند، برای میانجی گری نیز تدارک می‌بینند. ممکن است طرفین، اظهارات شغلی، گزارش‌های ارزیابی، تجزیه و تحلیل و ارزیابی ریسک ارائه کنند. میانجی ممکن است نظارت کننده یا تسهیل کننده باشد و نیاز به آماده‌سازی خاصی داشته باشد.

افشا
موافقت نامه‌های میانجی گری، قوانین میانجی گری و دستورات ارجاع شده مبتنی بر دادگاه، ممکن است دارای الزامات افشا باشند. شاید میانجی از قدرت‌های تصریح شده یا ضمنی برای هدایت طرفین به تولید گزارش‌ها، اسناد و مواد دیگر داشته باشند. میانجی در دادگاه ارجاع میانجیگری، از طرفین خواسته می‌شود که همه اسنادتولید شده که می‌توانند از طریق قوانین کشف یا افشا در دسترش باشند را مبادله کنند. از جمله شنیدن اظهارات شاهد، ارزیابی‌ها و گزارش‌های مشروح بیان علت.

مشارکت
میانجی گری نیاز به شناسایی مستقیم آنچه بین طرفین گذشته است دارد. طرفین می‌بایست در جلسه میانجیگری حضور و مشارکت داشته باشند. برخی از قوانین میانجی گری نیاز به مشارکت افراد و طرفین دارد. مشارکت در یک مرحله ممکن است فقدان در مرحله بعد را جبران کند.

تهیه
درانتخاب یک میانجی مناسب، باید به تجربه، مهارت، اعتبار، هزینه و… توجه کرد. معیارهای شایستگی میانجی مورد مناقشه است. صلاحیت قطعاً شامل بی‌طرف باقی‌ماندن، حرکت بین طرفین، هرچند نقاط مختلفی در مناقشه به بن‌بست برسد. نزاع بر سر این است که آیا تخصص در موضوع مورد اختلاف باید در نظر گرفته شود یا در نهایت مخل عینیت یافتن میانجی گری است.

مراحل آماده‌سازی برای میانجی گری با توجه به الزامات قانونی متفاوت است. حداقل در بدست آوردن تمایل طرفین به مشارکت در روند میانجی گری.[۲۲] برخی از برنامه‌های میانجی گری مبتنی بر دادگاه، مستلزم این است که دادگاه بیانیه‌ای منازعه یا خلاصه‌ای از موضوع مورد اختلاف را برای میانجی آماده کند. در دیگر موارد، فرایند تعیین مواد در موضوع، می‌تواند تبدیل به بخشی از میانجی گری شود.

رسیدگی میانجی به منازعه قبل از جلسه میانجیگری، می‌تواند موجب کاهش اضطراب طرفین، بهبود شانس حل و فصل اختلاف و افزایش رضایت از رومد میانجی گری شود. می‌بایست اطمینان حاصل شود که همه شرکت کنندگان آماده بحث برای یک مورد اختلاف با دلایل عینی و منطقی هستند. آمادگی، زمانی در منازعه بهبود پیدا می‌کند که رسیدن به نتایج مختلف در حل اختلاف قابلیت زیست داشته باشد. ارائه تخمین‌های واقعی، از دست دادن‌ها و آسیب‌ها. شناسایی دیگر شرکت کنندگان منازعه. این فرایند ممکن است وکلا، کارشناسان، مترجمان، خانواده و غیره را دربرگیرد. ایمن‌سازی محل برگزاری هر جلسه میانجی گری. پرورش بحث، هرگونه نیازهای ویژه، محافظت از حریم خصوصی و اجازه به بحث به میزان کافی.

اطمینان از اینکه، اطلاعات، از جمله عکس‌ها، اسناد، سوابق مشارکت کنندگان، پرداخت‌ها، زندگی نامه، رسیدها، گزارش‌های پزشکی، اظهارات بانک و غیره همه در دسترس هستند.]نیازمند منبع[ آیا طرفین پیمانی را که شامل روند و رویه تصمیمات از جمله محرمانه بودن، پرداخت هزینه‌های میانجی، روش‌های ارتباطی و غیره است را امضا کرده است.

مذاکره
میانجی گری معمولی دارای هیچ‌یک از عناصر رسمی اجباری مذاکرات رسمی نیست، اگر چه برخی از عناصر معمولاً رخ می‌دهند:

ایجاد چارچوب قوانین و مرزهای میانجیگری
جزئیات اطلاعات طرفین
شناسایی مسائل
جزئیات روشن از منافع مربوطه و اهداف
جستجو برای معیارهای عینی
شناسایی گزینه‌ها
بحث و تجزیه، تحلیل راه حل‌ها
تنظیم و اصلاح راه حل‌های پیشنهادی
پیشینه نوشتن توافق
در میانجی گری فردی با توجه به اینکه قانون حکومت می‌کند، معمولاً روش میانجی گری و این مراحل مطابق با شرایط خاص متفاوت است. فعالیت‌های پس از میانجیگری در این بخش از هیچ منبعی استفاده نشده است. لطفاً برای بهبود این نوشته با اضافه کردن و استناد به منابع معتبر کمک کنید. شاید نوشته‌های بدون منبع به چالش کشیده شده و حذف شوند.(اکتبر۲۰۰۶)

تصویب و بررسی
تصویب و بررسی ارائه پناه برای میانجی گری بین دو طرف است. همچنین آنها فرصتی نه چندان ضروری را برای افراد ایجاد می‌کنند برای تثبیت نتیجه. برخی از توافقات میانجیگری نیاز به تصویب یک سازمان خارجی مانند شورا، هیئت مدیره یا کابینه دارد. در برخی از شرایط توافق میانجیگری می‌بایست مورد تأیید یک دادگاه یا یک قدرت بیرونی نیز برسد. بنابراین اگر پدر و مادر بزرگ یا سایرین، حق سکونت در اختلافات خانوادگی اعطا شده باشد، میانجی و مشاور دادگاه می‌بایست گزارشی را به دادگاه از توافقات پیشنهادی ارائه دهد تا به روند حل این پرونده و وضع نهایی آن کمک کند. در موارد دیگر ممکن است این توافق نامه‌ها توسط وکلا، حسابرسان یا مشاوران حرفه‌ای بررسی شود.

اجرای موافقت نامه‌های میانجی گری، باید بر مقررات و قوانین مصوب دادگاه‌ها منطبق باشد. میانجیگری طرفین به صورت خصوصی نیز ممکن است بخواهند برای بدست آوردن حکم دادگاه تصمیم‌گیری‌های خود را به دادگاه ارائه دهند. بر اساس طرح نظارتی کوئینزلند، در میانجی گری‌های مبتنی بر داد گاه، میانجی برای ثبت و گواهی مدارک میانجی گری، نیاز به فرم‌های مقرر در قوانین دارد. طرفین ممکن است برای ترتیب اثر دادن و اعمال توافق‌های انجام شده به دادگاه مربوطه مراجعه کنند. حکم دادگاه به واسطه همان توافقات وضع شده بدست می‌آید.

موارد مورد مراجعه میانجی ممکن است برای انجام یک فعالیت حرفه‌ای به یک یا چند روانشناس، حسابدار، مددکار اجتماعی یا دیگرانی که می‌توانند به صورت حرفه‌ای یاری کننده میانجی گری باشند رجوع کند.

کسب اطلاعات میانجی در برخی از موقعیت‌ها، پس از جلسه میانجی گری، میانجی باز خورد جلسه را به صورت یک گزارش با پرسش از شرکت کنندگان و طرفین منازعه دریافت می‌کند. این گزارش شامل تجزیه و تحلیل و ارزیابی روند است. در بسیاری از جوامع، خدمات گزارش گیری و کسب اطلاعات اجباری است و میانجی هزینه آنرا پرداخت می‌کند.

سنجش اثردر میانجی گری‌های رسمی، علاوه بررسیدن به توافق برای حل و فصل اختلاف، رضایت طرفین و شایستگی میانجی را نیز می‌توان اندازه‌گیری کرد. نظر سنجی از طرفین معامله، سطوح قوی از رضایت از فرایند را نشان می‌دهد.[۲۴] البته اگر طرفین به طور کلی پس از حل و فصل، راضی باشد نیاز به هیچ توضیحی نیست.

میانجی آموزش و تعلیم
نیازهای آموزشی برای اعتبار بخشی به یک میانجی، بین گروه‌های معتبر، از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. در برخی موارد قانون دارای الزامات اجباری است و در برخی دیگر افراد حرفه‌ای ملزم به استفاده از استانداردهایی برای اعتبار بخشی هستند. بسیاری از دانشگاه‌های آمریکا، ارائه میانجیگری در دکترا و تحصیلات تکمیلی و درجات DMed به اوج خود رسیده است.

استرالیا
به عنوان مثال، در استرالیا افرادی که مایل به کار حرفه‌ای در حوزه قانون خانواده هستند، باید مدارک عالی در حقوق یا علوم اجتماعی داشته باشند و ۵ روز آموزش میانجیگری دیده باشند و ۱۰ ساعت مباشر دوره میانجی گری بوده باشند. از این گذشته، آنها پس از آموزش می‌بایست ۱۲ ساعت در هر ۱۲ ماه تمرین‌های آموزش را به انجام رسانده باشند.

در موسسات دیگر واحدهایی در میانجی گری در تعدادی از رشته‌ها، مانند حقوق، علوم اجتماعی، کسب و کار و علوم انسانی ارائه می‌شود. فعالیت‌های مختلف در حوزه میانجی گری نیازمند تحصیلات دانشگاهی است؛ ولی در برخی معاملات مهارت‌های عملی در مقایسه با دانش نظری مهمتر است. برخی سازمان‌های بین‌المللی امکان شرکت در دوره‌های آموزشی را با روشی مشابه آموزش میانجی گری فراهم می‌کنند. مانند مرکز حل اختلاف مؤثر.

هیچ‌یک از قوانین وضع شده در سطح آموزش و پرورش در سازمان‌های شاغل (پزشکان و وکلا) اعمال نمی‌شود. با این حال سازمان‌هایی مانند شورای حل اختلاف (NADRAC) جایگزین ملی برای یک دامنه گسترده از چنین مسائلی است. حوزه‌های قضایی در دیگر سیستم‌ها مانند آلمان، از اعمال سطح بالاتری از صلاحیت‌های آموزشی برای پزشکان و میانجی گران حمایت می‌کنند.

کدهای رفتاری
عناصر مشترک کدهای رفتاری عبارتند از:

اطلاع‌رسانی به طرفین روند میانجی گری
اتخاذ یک موضع کاملاً بی‌طرف
حل هرگونه درگیری احتمالی مورد علاقه
حفظ اصل محرمانه بودن، در درون مرزهای قانون
تحصیل اطمینان از تمرکز حواس و سلامت جسمی و روانی همه شرکت کنندگان
هدایت طرفین به منابع مناسب برای مشاوره حقوقی
درگیر شدن در آموزش مستمر
عمل در حوزه‌هایی که فقط در آنها تخصص دارند.
در استرالیا کدهای رفتاری میانجی گری شامل قوانین ایجاد شده توسط مجامع حقوقی استرالیای جنوبی و استرالیا، استرالیای غربی و قوانین ایجاد شده توسط سازمان‌هایی مانند مؤسسه داوران و میانجی گران استرالیا (IAMA) and LEADR است. کمیسیون اخلاق جرج تاون، انجمن میانجی گری، اتحادیه بین‌المللی پاریس Avocats و کمیسیون اروپا کدهای رفتاری برای میانجی گران اعلام کرده‌اند.

فرانسه
در فرانسه میانجی گران حرفه‌ای سازمانی را به منظور ایجاد یک روند منطقی در حل تعارض ایجاد کرده‌اند. در تعریف «علمی» این رویکرد از یک شخص و یک تعارض است. این تعاریف برای کمک به ایجاد یک فرایند میانجیگری سازمان یافته است. میانجی می‌بایست یک کد اخلاق با حداقل تضمین‌های حرفه‌ای را اتخاذ کند. [۲۵]

اعتبار بخشی استرالیا
طیف وسیعی از سازمان‌ها در استرالیا میانجی گری استاندارد را به رسمیت شناخته‌اند. با توجه به اینکه میانجیگری‌های حرفه‌ای و سطح ویژگی‌ها، استانداردها متفاوتند. استانداردها با فرایندهای ADR خاص اعمال می‌شوند. سیستم اعتبار بخشی میانجی گری ملی (NMAS) فعالیت خود را در تاریخ ۱ ژانویه ۲۰۰۸ شروع کرد. این طرح مبتنی بر صنعت که متکی بر انطباق داوطلبانه با سازمان‌های میانجی که موافق میانجی معتبر مطابق با استانداردهای لازم هستند.

سازمان‌های میانجی ایده‌آل‌های گوناگونی را از یک میانجی خوب منعکس می‌کنند. آموزش دیدگی و مجوز رسمی از هر سازمان خاص متفاوت است. استرالیا یک سیستم اعتبار بخشی ملی که شاید منجر به انتخاب بهینه یک میانجی شود اتخاذ نکرده است.

انتخاب
انتخاب یک میانجی بسیار مهم است و به دانش علمی، سبک‌های میانجی گری و تأثیر زمینه‌های حرفه‌ای در رسیدن به نتیجه در انتخاب میانجی مؤثر است. به طور کلی برنامه‌های میانجی گری اجتماعی به هدایت توسط واسطه اختصاص دارد. برای مثال در نیو سایت ویلز، زمانی که گروه‌ها نمی‌توانند بر روی یک میانجی به توافق برسند، از طرف یک نهاد از جمله کانون وکلا، یک میانجی واجد شرایط را برای آنها تأمین می‌کند.

از سال ۲۰۰۶ تاکنون، در مکانیسم‌های رسمی برای اعتراض به انتصاب یک میانجی خاص ثابت نشده است. طرفین می‌توانند از میانجی بخواهند که دلایل آنها را برای تضاد منافع نادیده بگیرد. در برخی موارد قانون معیاری را برای میانجی در نظر می‌گیرد. به عنوان مثال در نیو سات ویلز، قانون خانواده مصوب پارلمان ۱۹۷5 (CTH) قابلیت‌هایی را برای میانجی در نظر گرفته است. ضوابط معیارهای مفید برای انتخاب یک میانجی:

ویژگی‌های شخصی: صبر، همدلی، هوش، خوش‌بینی و انعطاف‌پذیری
مدارک تحصیلی: دانش تئوری و عملی در خصوص منازعات، مذاکره، میانجیگری، مهارت میانجی گری
تجربه: تجربه در حل اختلاف و تجربه در زندگی شخصی
تعلیم
پیشینه حرفه‌ای
صدور گواهینامه و اعتبارنامه
سبک میانجی گری مناسب
تضاد منافع
هزینه
تعیین سومین طرف معامله
در قراردادهای میانجی گری مشخص نیز ممکن است نفر سومی پیشنهاد یا تحمیل شود. برخی از سوم شخص‌ها در لیست افراد تأیید شده قرار دارند در حالی که میانجی در فهرست دیگری است. فهرست ممکن است باز باشد و هر فرد واجد شرایط و متناسب به آن ملحق شود. یا فهرست ممکن است بسته باشد و به حل منازعه دعوت شود.

در انگلیس و در سطح بین‌المللی به طور کلی فهرست باز است. مانند مؤسسه داوران خبره، مرکز حل اختلاف. در کنار آن به صورت متناوب نیز پانل‌های خصوصی مشارکت وجود دارد و برای انتصاب به میانجی گری رقابت می‌شود. به عنوان مثال Savills.

مسئولیت
مسئولیت‌های حقوقی ممکن است در میانجی گری ریشه داشته باشند. برای مثال یک میانجی می‌تواند طرفین را گمراه کند یا ناخواسته اصل محرمانگی را نقض کند. با وجود چنین خطراتی اقدامات قضایی کاملاً غیر معمول است. تنها یک مورد در استرالیا در سال ۲۰۰۶ گزارش شده است. به طور کلی پرداخت خسارت یک امر طبیعی است. اما آموزش بهترین و مناسب‌ترین راه برای حفاظت از میانجی است. مسئولیت‌ها برای میانجی می‌تواند در شبه جرم، برای نقض تعهدات امانتی و در قرارداد رخ دهد.

مسئولیت در قرارداد زمانی مطرح می‌شود که یک میانجی، قرارداد با یک یا چند نفر را (به صورت کتبی یا شفاهی) نقض کند. نقض به دوشکل وجود دارد. نقض عدم انجام و نقض پیش بینی.

محدودیت در مسئولیت عبارت است از: نیاز به نشان دادن علت واقعی. مسئولیت در شبه جرم زمانی مطرح می‌شود که میانجی تحت تأثیر یکی از طرفین قرار بگیرد. (به خطر انداختن انسجام و یکپارچگی تصمیم). نقض محرمانگی اغلب، مسامحه کاری و سهل انگاری است. برای اینکه میانجی خسارت بپردازد، طرفین باید ثابت کنند آسیب واقعی به علت عملکرد میانجی است نه نوع عملکرد طرفین.

Tapoohi V Lewenberg
مسئولیت نقض تعهدات امانی زمانی اتفاق می‌افتد که یکی از طرفین در رابطه خود با میانجی چیزی غیر از بی‌طرفی را تصور کند. از آنجا که این مسئولیت متکی بر یک تصور غلط است بعید است دادگاه اقدامی برای آن انجام دهد. همان‌طور که در ۲۰۰۸ Tapoohi V Lewenberg در استرالیا تنها موردی است که مسئولیتی را در این خصوص برای میانجی در نظر گرفته است.

این مورد شامل حل و فصل اختلاف دو خواهر برای املاک است که از طریق میانجیگری به نتیجه رسیده است. فقط یکی از خواهرها به صورت حضوری با میانجی ارتباط داشته و دیگری از طریق تلفن و با وکلای خود در جلسات شرکت کرده، توافق اجرا شد. در آن زمان به صورت شفاهی عنوان شد که قبل از حل و فصل نهایی، مشاوران مالیاتی می‌بایست قبل از چنین انتقال بزرگی برداشت مالیات سود سرمایه اموال را آغاز کنند. ۱٫۴ میلیون دلار در Tapoohi V Lewenberg برای تبادل زمین پرداخت می‌شود. یکسال بعد زمانی که Tapoohi متوجه می‌شود که دارای بدهکاری مالیاتی است، از خواهرش، وکلا و میانجی بر اساس این واقعیت که این توافقنامه نیاز به مشاوره مالیاتی داشته شکایت می‌کند.

توافق اولیه کلامی بود بدون هیچ توافق رسمی. یکی از وکلای Tapoohi ادعا کرد که میانجی مسئولیت قراردادی خود را نقض کرده است. با توجه به فقدان هرگونه توافق رسمی، اگر چه دادگاه درخواست خلاصه داوری را رد کرد. اما این مورد مقرر کرد که میانجی مدیون وظیفه مراقبت به طرفین است و عمل نکردن به آن نقض مسئولیت را به همراه دارد. Habersberger J این مورد را اینگونه منعقد کرد «نه فراتر از بحث». که نقض وظایف قراردادی میانجی می‌تواند زیان آور باشد. چنین ادعاهایی به دادگاه ارزیابی محاکمه نیاز داشت.]نیازمند منبع[ این مورد با تأکید بر نیاز به موافقت نامه‌های رسمی میانجی گری، از جمله قوانینی است که مسئولیت میانجی را محدود کرده است.

ایالات متحده
درایالات متحده قوانین حاکم بر میانجی گری توسط دولت متفاوت است. برخی از ایالت‌ها دارای انتظارات روشن برای صدور گواهی نامه، استانداردهای اخلاقی و محرمانگی هستند. برخی از میانجی‌ها نیز از شهادت درخصوص مواردی که در آنها فعالیت داشته‌اند معاف هستند. با این حال چنین قوانینی فقط فعالیت‌هایی را که در نظام دادگاهی انجام می‌شوند را پوشش می‌دهند و فعالیت‌های خارج از سیستم دادگاه امکان چنین حمایت‌های قانونی را ندارند. قوانین ایالتی مربوط به وکلا، در پوشش کسانی که میانجی هستند به طور گسترده‌ای متفاوت است. میانجیان حرفه‌ای اغلب گزینه بیمه مسئولیت را در نظر می‌گیرند.

انواع میانجی ارزیابانه
این نوع میانجی روی آماده‌سازی طرفین با ارزیابی موردشان و هدایت آنها به سمت توافق تمرکز می‌کند. در طی فرایند میانجیی، وقتی طرفین روی آنچه باید انجام شود توافق می‌کنند میانجی تصویری از جایی که باید به آن برسند ارایه می‌کند. میانجی ارزیابانه تا حدی نقش ناصح را دارد از این رو که ضعف‌ها و قوت‌های استدلالهای هر یک از طرفین را ارزیابی می‌کند و پیش بینی‌هایی درباره اتفاقات احتمالی در صورت ارجاع به دادگاه را مطرح می‌سازد. میانجیان تغییر دهنده و تسهیل کننده استدلالها را ارزیابی و طرفین را برای رسیدن به نقطهٔ خاصی هدایت نمی‌کنند.

میانجی تسهیل گرانه
میانجیان تسهیل گر به طور معمول یک پرونده را ارزیابی نمی‌کنند یا طرفین را برای رسیدن به نقطهٔ خاصی هدایت نمی‌کنند در عوض میانجی تسهیل کننده گفتگو را تسهیل می‌کند. این میانجی‌ها به عنوان محافظ (نگهبان) فرایند و نه محتوا و نتایج عمل می‌کنند. در طی جلسه میانجی تسهیل گرانه طرفینی منازعه هم چیزهایی که باید بحث شوند و هم چگونگی حل مشکلاتشان را کنترل می‌کنند. برخلاف میانجی تغییردهنده میانجی تسهیل کننده روی کمک به طرفین برای پیدا کردن راه حلی برای منازعه کمک می‌کنند و به همین منظور میانجی تسهیل گر ساختار و دستورالعملی برای بحث فراهم می‌کند.

میانجی تغییردهنده
میانجی تغییردهنده، تضاد را به عنوان بحران ارتباطی در نظر می‌گیرد. موفقیت با رسیدن به توافق اندازه‌گیری نمی‌شود بلکه با تغییر طرفین به سمت قدرت شخصی، پاسخگویی بین فردی، تعامل سازنده، درک خود و موقعیتشان، ارزبابی انتقادی امکانات، احساس بهتر درباره دیگران و اتخاذ تصمیمهای شخصی. این تصمیم‌ها ممکن است شامل توافقات باشند یا نباشند. کار میانجی تغییردهنده روی حمایت از توانمندسازی و تشخیص تغییرات تمرکز دارد. که از راه اجاره دادن و تشویق سنجش، تصمیم سازی و آینده نگری ممکن می‌گردد. میانجی تغییردهنده قابل با تمرکز ظریف روی ارتباط عمل می‌کند و فرصتها را از خلال گفتگوهای طرفین برای توانمندسازی و تشخیص شناسایی می‌کند.

میانجی به همراه داوری
بعضی اوقات میانجی گری وقتی با داوری همراه شود به ویژه داوری الزام آور تأثیرات خوبی خواهد داشت. این فرایند میانجی گری/داوری نامیده می‌شود. فرایند همچون میانجی گری استاندارد آغاز می‌شود اما اگر میانجی گری شکست بخورد میانجی تبدیل به داور می‌شود. این فرایند برای مسایل مدنی جایی که (در مواقعی که) قوانین مربوط به مستندات و حوزه قضایی محل منازعه نیست، مناسبتر است. از برخی جنبه‌ها شبیه دادخواست‌های اقتصادی مجرمانه (چانه زنی اقتصادی) و روند قضایی کنفوسیوسی می‌شود. که در آن قاضی همچنین نقش تعقیب کننده قضایی را نیز ایفا می‌کند. که در روندهای دادگاهی اروپای غربی به عنوان تصمیم الزامی تعبیر می‌شود.

ترکیبات میانجی گری/داوری ممکن است مسایل فرایندی و اخلاقی را برای میانجی ایجاد کند. بسیاری از انتخاب‌ها و موفقیت‌های میانجی گری به نقش منحصربه‌فرد میانجی به عنوانی کسی که هیچ قدرت اجباری را روی طرفین یا [به منظور کسب] نتایج به کار نمی‌بندد، مربوط می‌شود. آگاهی طرفین از این که ممکن است میانجی بعداً نقش داور را ایفا کند می‌تواند فرایند را دچار اختلال کند. استفاده از شخص متفاوت به عنوان قاضی این نگرانی را مرتفع می‌کند.

[حل منازعه] آنلاین (برخط)
میانجی گری برخط از فناوری برخط برای دسترسی طرفینی منازعه به میانجی و طرف دیگر برغم فاصله جغرافیایی، ناتوانی یا سایر موانع مذاکره مستقیم استفاده می‌کند. رویکردهای برخط همچنین میانجی گری را تسهیل می‌کنند زمانی که ارزش منازعه با هزینه‌های تماس چهره به چهره برابری نمی‌کند. میانجی گری برخط همچینن می‌تواند با میانجی گری چهره به چهره ترکیب شود تا میانجی گری یا انجام بحثهای اولیه را سرعت ببخشد.

میانجی گری مغرضانه
میانجیهای بی‌طرف به منظور پایان دادن به یک تضاد وارد ماجرا می‌شوند. این هدف به میانجی برای رسیدن به نتیجه شتاب می‌بخشد. میانجی‌های مغرض با اغراض مشخصی به نفع یکی از طرفین وارد منازعه می‌شوند. میانجی‌های مغرض به نظر می‌رسد از منافع طرفینی خودشان در کنار هدایت به سمت راه حل پایدارتر و بهتر محافظت می‌کنند. [۲۸]

جایگزین‌ها
میانجی گری یکی از چندین رویکرد حل منازعات است. با توجه به سادگی، غیررسمی بودن، انعطاف و اقتصاد آن طیفی از فرایندهای رقیب را در بر می‌گیرند. میانجی گری روش مناسبی برای حل همهٔ منازعات نیست. موفقیت محتمل نیست مگر: [۲۹][۳۰]

همه طرفین آماده و علاقه‌مند به مشارکت باشند.
هیچ‌کدام از طرفین نماینده حقوقی قانونی نداشته باشند. میانجی گری شامل حقی برای مشاوره حقوقی نمی‌شود.
همه طرفین در سن قانونی باشند (هم چنین ببینید میانجیگری همتا را) و به لحاظ قانونی قابلیت اتخاذ تصمیم داشته باشند.
مصالحه
واژه مصالحه بعضی اوقات مانند چتری که میانجی گری و فرایندهای حل منازعه ناصحانه و تسهیل گرانه را در بر می‌گیرد استفاده می‌شود. [۳۱]هیچ فرایندی نتیجه‌ای را [از قبل] تعیین نمی‌کند. برای مثال، همهٔ فرایندها دارای شخص ثالث بی‌طرف که هیچ اعمال قدرتی نمی‌کند هستند. یک تفاوت عمده بین مصالحه و میانجی گری به این واقعیت برمی گردد که مصالحه گران دانش تخصصی مربوط به زمینه‌ای که در آن اقدام به مصالحه می‌کنند را دارا هستند. مصالحه گر می‌تواند پیشنهادهایی برای مفاد توافق مطرح کند و می‌تواند راجع به موضوع نصحیت‌هایی را ارایه کند. مصالحه گران ممکن است از نقش خود برای تشویق فعال طرفین برای رسیدن به یک راه حل استفاده کنند. در موارد مشخصی از منازعه مصالحه گر وظیفه فراهم آوردن اطلاعات قانونی را دارد؛ و این به اطمینان از این که موافقت صورت گرفته با چارچوب قوانین موضوعه هماهنگی دارد کمک می‌کند؛ بنابراین مصالحه ممکن است جنبهٔ ارشادی را هم شامل شود.

میانجی گری به صورت ناب تسهیل گرانه است: میانجی هیج نقش ارشادی ندارد. در عوض میانجی در جستجوی کمک به طرفین برای ایجاد فهم متقابل از نزاع و کار برای ایجاد یک راه حل عملی و پایدار است. [۳۲] هم میانجی گری و هم مصالحه در تلاشند تا مسایل مورد نزاع را شناسایی کنند و می‌کوشند تا انتخاب‌هایی را به دست بیاورند که به طرفینی منازعه کمک می‌کند تا به راه حل مرضی‌الطرفینی برسند. هر دو فرایندهای بالنسبه منعطفی را پیشنهاد می‌کنند. هر توافق حاصل شده باید موافقت همهٔ طرفین را داشته باشد. این برخلاف دادخواهی است که معمولاً منازعه به نفع کسی ختم می‌شود که قوی‌ترین ادله قانونی را داشته باشد. حقوق مشارکتی چیزی در این بین است که از فرایندهای تسهیل گرانه بهره می‌گیرد که در آن هر یکی از طرفین از مشاور استفاده می‌کند.

مشاوره
مشاور معمولاً فنون درمانی را به کار می‌گیرد. برخی از این فنون مثل خط مشخصی از سوالات ممکن است در میانجی گری مفید باشد. اما نقش مشاور متفاوت از نقش میانجی است. لیست زیر همهٔ موارد را شامل نمی‌شود اما تمایزات مهم را نشان می‌دهد: هدف میانجی توافق واضح بین مشارکت کنندگان با توجه به چگونگی

مواجهه آنها با مسایل مشخص است. توجه مشاور بیشتر معطوف به طرفینیی است که درک بهتری از رفتار فردی خود به دست می‌آورند.
میانجی همچنانکه به احساسات فرد احترام می‌گذارد به عمق آنها دست پیدا نمی‌کند. مشاور اساساً به این که افراد چگونه تجربیات مربوط را حس می‌کنند توجه دارد.
میانجی روی اهداف آینده مشارکت کنندگان تمرکز دارد به جای این که به تحلیل جزییات اتفاقات گذشته بپردازد. مشاور ممکن است کشف جزییات گذشته را برای پیدا کردن ریشه‌ها و الگوهای رفتار و باورها ضروری بداند.
میانجی فرایندها را کنترل می‌کند اما سعی زیادی برای تأثیر بر مشارکت کنندگان یا نتایج واقعی به خرج نمی‌دهد. مشاور اغلب نقش تعمدانه در فرایند را به عهده می‌گیرد و در جستجوی تأثیر بر طرفین به منظور جهت دهی مشخص یا در نظر گرفتن مسایل مشخص است.
میانجی بر همهٔ طرفین برای مذاکره معمولاً چهره به چهره تکیه دارد. مشاور لزوماً همهٔ طرفین را در همان زمان در نظر نمی‌گیرد.
لازم است میانجی بی‌طرف باشد. مشاور ممکن است نقش حمایتگر بیشتری را برای یکی از طرفین در مواقع مقتضی ایفا کند.
در میانجی گری لازم است هر دو طرف علاقه‌مند به مذاکره باشند. در مشاوره حتی اگر یکی از طرفین آماده یا علاقه‌مند به مذاکره نباشد مشکلی پیش نمی‌آید.
میانجی گری فرایندی ساختار یافته است که نوعاً در یک یا چند جلسه معدود کامل می‌شود. مشاوره معمولاً بسته به نیازهای مشارکت کنندگان و پیشرفت کار ادامه می‌یابد.
ارزیابی بی‌طرف اولیه
فن ارزیابی بی‌طرف اولیه تمرکز ابتدایی بر منازعات اقتصادی پیچیده دارد و بر مبنای چنین تمرکزی مبنایی را برای مدیریت مورد [خاص] فراهم می‌کند یا پیشنهاد راه حل برای کلیت مورد در همان مراحل اولیه دارد. در ارزیابی بی‌طرف اولیه ارزیاب به عنوان شخصی بی‌طرف برای ارزیابی قوت‌ها و ضعف‌های هر یک از طرفین عمل می‌کند و دربارهٔ همین موارد بحث می‌کند بنابراین طرفین (با ارزیابی مستقل) از ویژگیهای پرونده خودشان آگاهی کسب می‌کنند. طرفین معمولاً با مشاور مجرب یا با گروهی از متخصصان و افراد باتجربه در آن موضوع مشخص مورد نزاع به منظور انجام ارزیابی بی‌طرف اولیه تماس می‌گیرند.

داوری
داوری الزامی جایگزین مستقیم تری برای فرایند رسمی دادگاه است. داوری الزامی نوعاً در برابر یک یا سه داور انجام می‌شود. این فرایند خیلی شبیه یک دادگاه کوچک با قوانین موضوعه مربوط به مستندات و غیره است. داوری نوعاً از دادگاه سریعتر پیش می‌رود و معمولاً با هزینه کمتر. داور تصمیم نهایی را به جای طرفین اتخاذ می‌کند. تصمیم‌های داوران نوعاً نهایی هستند و استیناف‌ها به ندرت موفق خواهند بود حتی اگر تصمیم از نظر یکی از طرفین کاملاً بی منطق به نظر برسد.

دادخواهی
در دادخواهی دادگاه‌ها نوعاً تصمیمهای الزامی را برای طرفین منازعه اتخاذ می‌کنند. دادگاه‌ها در برخی پرونده‌ها مدعیان را به میانجی گری دعوت می‌کنند. میانجی گری معمولاً کم هزینه تر غیررسمی تر و با پیچیدگی کمترند. برخلاف دادگاه‌ها میانجی گری متضمن توافقات الزام آور نیستند و میانجی نتیجه را به صورت تصمیم اعلام نمی‌کند.

دیپلماسی معین
در حالی که میانجی گری بر کنارهم آوردن طرفین به صورت چهره به چهره دلالت دارد راهبرد دیپلماسی معین به عنوان جایگزینی برای آن در برخی موارد کاربرد دارد که در آن میانجی به عنوان رابطی بین طرفینی منازعه عمل می‌کند.

فلسفه پیشگیری از تعارض
میانجی می‌تواند مشکلات بین طرفین را پیش بینی کند و قبل از درگیری به حل آن بپردازد. رسیدگی به شکایات و مدیریت آن یک مکانیزم پیشگیری از بروز درگیری است. مسئول رسیدگی به شکایات در اولین ارتباط به طور مؤثر احتمال اختلاف را به حاقل می‌رساند. یک اصطلاح برای این نقش، «جلوگیری کننده از اختلاف» است.

محرمانگی
یکی از اصول میانجی گری محرمانه بودن آن است. دو اصل در محرمانگی باهم در حال رقابت هستند. یک اصل، مردم را به مشارکت تشویق می‌کند. اصل دوم معتقد است همه حقایق مرتبط با موضوع مناقشه می‌بایست در دسترس دادگاه باشند. میانجی می‌بایست طرفین تحت مسئولیت خود را از اصل محرمانگی آگاه کند. مراحلی که به میانجی برای حصول اطمینان از محرمانگی کمک می‌کند عبارتند از:

تمام جلسات پشت درهای بسته برگزار می‌شود
افراد دیگر تنها با رضایت طرفین می‌توانند شاهد جلسه باشند.
این جلسات ثبت نمی‌شوند
تبلیغات برای این جلسات ممنوع است
محرمانگی یکی از ویژگی‌های قدرتمند و جذاب میانجی گری است. [۳۶] این مسئله خطر افشای اطلاعات و احساسات واقعی طرفین معامله را کاهش می‌دهد و مانع بهره‌مندی از مزایای موضع گیری می‌شود. به طور کلی اطلاعات مورد بحث در میانجی گری را نمی‌توان به عنوان مدرک استفاده کرد. این اطلاعات زمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد که طرفین در میانجی گری به توافق رسیده باشند و نتیجه حاصل را به دادگاه ارائه دهند. [۳۷]

تعداد کمی از میانجی‌ها موفق می‌شوند. مگر اینکه طرفین به طور کامل، آشکارا و بدون ترس از به خطر افتادن در دادگاه ارتباط برقرار کنند. اصل محرمانگی برای کاهش چنین نگرانی‌هایی است. [۳۸]سازمان‌ها اغلب از محرمانگی به عنوان یک دلیل برای استفاده از فرایند میانجی گری استفاده می‌کنند. به خصوص در موقعیت‌های حساس. این در تضاد با ماهیت عمومی دادگاه است. با این حال میانجی گری خصوصی و محرمانه است. [۳۹]

در برخی شرایط طرفین توافق می‌کنند برای بازکردن میانجی گری یک قسمت یا همه قوانین محرمانه را محدود کنند. به عنوان مثال: میانجی می‌بایست اتهامات سوءاستفاده فیزیکی یا موارد دیگر را به مقامات گزارش دهد. در چنین مواردی کمتر احتمال دارد که محرمانگی حفظ شود. برخی از طرفین یا حتی دوطرف لازم است با مسئولیت میانجی برای مقامات بالاتر جزئیات را افشاکنند. [۳۹] اکثر کشورها محرمانگی میانجی را محترم می‌شمرند.

امتیازات بی غرضی (امتیاز بدون تعصب)
مزیت‌های بی غرضی در عرف بیانگر این مطلب است که تلاش‌های صادقانه‌ای برای حل و فصل منازعه و رسیدن به توافق صورت می‌گیرد. هرگونه پیشنهادی ا نمی‌توان در دادگاه مورد استفاده قرار داد وقتی که موضوع مشابه است. این عمل می‌کند در روند میانجی گری. قانون استثنا نیز دارد. امتیاز در AWA Ltd v Daniels با مسئولیت محدود قابل مشاهده است. AWA با مسئولیت محدود دادرسی در دیوان عالی کشور علیه دانلیز مبتنی بر عدم درستی ممیزی حساب خود مطرح کرد. میانجیگری در این دادرسی منجر به رسیدن به توافق شد. AWAبا مسئولیت محدود فاش کرد که تا به حال بر سر یک سند پر خسارت که توسط مدیران ایجاد شده بوده به این روند حقوقی پرداخته‌اند. این شرکت تحت تأثیر قانون بی غرضی (بدون تعصب) این اطلاعات را فاش کرد. در دادخواهی بعدی دانیلز یک کپی از سند غرامت شرکت AWAدرخواست کرد که رئیس ولف اظهار داشت دانیلز تنها به دنبال اثبات یک واقعیت است که آن هم در میانجی گری به آن اشاره شده است. امتیاز بدون تعصب زمانی صادق است که طرفین معامله هر دو غرض ورزی و یک سونگری را کنار بگذارند در غیر این صورت، این امتیاز نادیده گرفته می‌شود. اگر چه میانجیگری خصوصی و محرمانه است، افشای اطلاعات محرمانه در حضور میانجی چشم پوشی از امتیاز نمایندگی نیست.

دلالت‌های حقوقی
طرفین که در میانجی گری وارد می‌شوند حقوق قانونی خود را از دست نمی‌دهند. اگر میانجی گری به توافق منتج نشود هر یک از طرفین می‌توانند از حقوق خود در دادگاه مناسب یا روندهای محاکمات بهره بگیرند. در عین حال اگر میانجی گری به توافق ختم شود حقوق قانونی و تعهدات به درجات مختلفی متأثر می‌شوند. در برخی شرایط طرفین ممکن است استطلاعیه یا توافق تضمین اخلاقی را قبول کنند چنین مواردی اغلب در میانجی گریهای اجتماعی مشاهده می‌شوند. در موارد دیگر یک توافقنامه جامع وقتی در دادگاه ثبت می‌شود به لحاظ حقوقی الزام آور است. توصیه می‌شود پیش نویس وکیل یا راهنمای حقوقی دربارهٔ واژه‌های پیشنهادی همراه داشته باشید. سیستمهای قضایی مشتاقند که میانجیهای اجباری را به عنوان ابزاری برای به دست آوردن نیازهایشان برای کاهش بار پرونده‌ها و دعاوی خصمانه معرفی کنند.

اصول
اصول میانجی گری شامل عدم خصومت، پاسخگویی، خودتعیین کنندگی و استقلال طرفین را شامل می‌شود. عدم خصومت بر فرایند واقعی میانجی گری متکی است؛ و طرفین را به عنوان همکارانی در ایجاد یک توافق در نظر می‌گیرد. در مقابل قضاوت تصریحا خصمانه است از این رو که هرطرف سعی می‌کند طرف مقابل را از منظر خود محکوم کند. میانجی گری برای رسیدن به توافق به جای برنده و بازنده بودن طراحی می‌شود.

پاسخگویی به طرفین اجازه می‌دهد که ورای قوانین سخت سیستم قضایی راه حلهایی را جستجو کنند. فرایند میانجی گری پاسخگو همچنین غیررسمی، منعطف و مشارکتی است. خودتعیین کنندگی و استقلال طرفین به طرفین اجازه می‌دهد فضای توافق را خودشان انتخاب کنند به جای این که آن را به شخص دیگری مثل قاضی واگذار کنند؛ بنابراین مسوولیت نتایج را نیز به عهده خود طرفین می‌گذارد. در ایالات متحده کدهای رفتار میانجی بر مشتری محور بودن راه حل‌ها به جای راه حل‌های تحمیلی تأکید می‌کند؛ و این روال معمول، تعریف شدهٔ میانجی گری در آمریکا و انگلیس است.

اخلاق
نظریه پردازان به ویژه Rushworth Kidder مدعی است که میانجی گری مبنای اخلاق پسامدرن است و همچون مسایل اخلاقی سنتی با محدودیت‌های از پیش تعریف شده اخلاق، دست به گریبان است.

میانجی گری همچنین می‌تواند به عنوان نوعی از کاهش صدمات یا کاهش منازعات به ویژه در کاربردهای وسیع الطیف آن در صلح و مذاکرات مشابه تلقی شود. یا در نگاه سر و ته در جنبش‌های صلح استفاده شود در شرایطی که اغلب میانجی گری اندیشمندانه نامیده می‌شود، این نوع [از میانجی گری] به طور خاص از روش‌های کواکرها مشتق شده است.

حل اختلاف
جامعه تضاد را به عنوان چیزی که باید هر چه سریعتر حل شود درک می‌کند. میانجی‌ها تضاد را به عنوان واقعیت زندگی که اگر به طور صحیح مدیریت شود می‌تواند برای طرفین منافعی به دنبال داشته باشد در نظر می‌گیرند. منافع اختلاف شامل فرصت برای تجدید روابط و ایجاد تغییرات مثبت برای آینده است.

منابع
Conflict Management Style
Conflict resolution research
Conflict Style Inventory
خانواده‌درمانی
Intercultural competence
Lawyer supported mediation
Liaison Officer
Life coaching
National Arbitration Forum
ارتباطات غیر خشونت‌آمیز
دادآور
UN Peacemaker

 نظر دهید »

ایران چگونه امریکای پرخاشگر را مهار کند؟

08 دی 1396 توسط سليمي بني

  ایران چگونه امریکای پرخاشگر را مهار کند؟

شاید صحیح ترین سخن در راهبرد آمریکا، موضوع “توسعه دامنه نفوذ با اعمال زور در اقصی نقاط جهان” باشد، و “در اختیار داشتن کنترل موازنه های قدرت و امنیت” در هر منطقه حساس. اینجاست که نقش قدرت “ناموارنه ساز” ایران، در مناطق حساس، بیش از پیش شناسایی می شود.

در اشاره به متن “راهبرد امنیت ملی امریکا” که به تازگی توسط رئیس جمهور آن کشور عرضه شد، به نظر می رسد سیستم ترامپ، همچون “مدیران کلان شفاهی” ، چندان تعهدی به متن و قرار، ندارد و “باری به هر جهت” است. رییس جمهوری که خودش مطمئناً آن متن را نخوانده و به حرف کسی هم گوش نمی دهد، بیشتر از نیم صفحه را نمی تواند ببیند و بخواند. آدمی شفاهی و “گوشی” است، بیشتر به نمایش وقایع و شنیدن “داستان واره” مسایل استراتژیک علاقمند است؛ همه موضوعات را مانند کارتون، “به شکل سوسیس سرخ شده” می بیند!.سیاست، امنیت، فرهنگ، اجتماع و همه چیز، حتی اقتصاد “مافوق کلان"جهانی را در قالب “رقابت بازاری” می بیند. چنین رییس جمهوری، طبعا به متون راهبردی نه توجه می کند و نه اعتنا دارد. او متن را برای پروپاگاندا و برای نمایش و “شو آف” به کار می گیرد و حداکثر مشغول داشتن “administration” . کما اینکه، آن طور که آشکار است، مقدمه داستانی او هیچ ربط موثقی با اصل متن ندارد.

به نظر نگارنده تحلیل اوضاع مناسبات و چالش فیمابین ایران و امریکا، در عالم واقع، کمترین ربط را با متن مذکور دارد. باید “متن روان شناختی” شخص ترامپ و متن واقعیات ژئواکونومیک، ضرب در ژئوپالیتیک سه منطقه مهم، شامل “غرب آسیا-شمال افریقا"- و “اینتر اتلانتیک-اوراسیا” - و “اینتر پاسیفیک” را به شدت پایش کرد.

نفع اقتصادی آمریکا، اینک در گرم کردن موتور جنگ دنبال می شود. نبض شرایط و روندها، از نظر آمریکا باید روی لبه جنگ قرار گیرد و کنترل وقوع یا عدم وقوع و شدت و دامنه هر جنگ هم باید به دست آمریکا باشد؛ این منطق راهبردی ترامپ است. شاید صحیح ترین سخن در راهبرد آمریکا، موضوع “توسعه دامنه نفوذ با اعمال زور در اقصی نقاط جهان” باشد، و “در اختیار داشتن کنترل موازنه های قدرت و امنیت” در هر منطقه حساس. اینجاست که نقش قدرت “ناموازنه ساز” ایران، در مناطق حساس، بیش از پیش شناسایی می شود. راه مهار آمریکای پرخاشگر، برای جمهوری اسلامی ایران:

حفظ قدرت “ناموازنه سازی” در مناطق حساس است وصد البته، توسعه قدرت “دیپلماسی تأمینی و مکمل” وتوسعه “وابستگی متقابل محیطی"، حتی بر لبه جنگ، نیز از ضروریات حیاتی راهبرد امنیت ملی ما خواهد بود.

این “سه پایه"، اساس مهار رویکرد تهاجمی و تخریبی آمریکا، علیه جمهوری اسلامی ایران است.

 علیرضااکبری
دانش آموخته صلح سازی و بنیانگذار موسسه پژوهش های راهبردی تصمیم*

 منبع: دیپلماسی ایرانی

 نظر دهید »

جنگ واژه‌ها و اسم‌های اسلامی

08 دی 1396 توسط سليمي بني

جنگ واژه‌ها و اسم‌های اسلامی

اخیراً جنگ واژه‌ها و اسم‌های اسلامی را به راه انداخته‌اند و اسم‌هایی که به تبرک اسلامی بودن بر اولاد خود می‌گذاریم را به بدترین معانی ترجمه می‌کنند. می‌گویند غلام یعنی پسر بچه‌ای که … و حیدر، کلثوم، جعفر … در نهایت کلبعلی و کلبحسین معانی بسیار زشتی دارند! قلب ما به درد آمده، پاسخ چیست؟

 الحمدلله دشمن از هیبت و عظمت اسلام و صلابت و قدرت مسلمان ایرانی دیوانه شده است. در جنگ نرم دستور این است که هر چه می‌توانید بگویید و به بدیهی بودن خطای آشکار یا دروغ مبرهن بودن آن نزد اذهان عمومی نیز کاری نداشته باشید. مهم هجمه است و البته چند نفری هم باور می‌کنند و یا دست کم شبهه می‌کنند و این همان هدفی است که ما [دشمن] تعقیب می‌کنیم.

جنگ واژه‌ها و اسم‌های عربی – اسلامی که در زبان فارسی رایج می‌باشد نیز اخیراً در دستور کار قرار گرفته است و در این جنگ از حربه‌ی سوء استفاده از علاقه‌ی مردم به اسلام – سوء استفاده از عرق ملی ایرانیان – سوء استفاده از عدم آگاهی اذهان عمومی به ادبیات عرب … و در نهایت سوء استفاده از سادگی و زودباوری برخی از مردم بهره‌گیری می‌شود.

اگر کمی به متن ایمیل ارسالی (که به علت طولانی بودن درج نگردید) دقت شود، بی‌سوادی محض و مغرض بودن نویسنده‌ی خودباخته یا خودفروخته (که اغلب بهایی هستند) کاملاً و به وضوح مشخص می‌گردد.

کاش نویسنده مدعی می‌شد که کمی عربی می‌دانم!‌ آن قدر ناشی است که گردش در چند کشور عربی یا برخورداری از چند دوست عرب زبان را مدرک مستند ادبیات عرب قرار داده است! به راستی چه کسی جز صاحب یک ذهن ساده و زودباور این اسناد و استناد را قبول می‌نماید؟ وی در ابتدای ایمیل نوشته است:

در میان عرب عنصری که آن را غلام بنامند ندیده‌ام، چون غلام از ریشه «غلم» به معنای بهره‌وری جنسی است! معلوم است که نامبرده حتی کمترین آگاهی از ادبیات عرب و به ویژه‌ عربی قرآن ندارد – چون یک بار هم نخوانده است.

در عربی نیز مانند فارسی و زبان‌های دیگر، یک واژه ممکن است به معانی متفاوتی به کار رود. به عنوان مثال: کلمه‌ی «بادیه» در فارسی خودمان به معانی متفاوتی چون «جنگل» و «ظرف» گفته می‌شود و واژه‌ی شیر به «نوعی حیوان» - «شیر نوشیدنی» و «ابزار آلات – شیر آب» نیز اطلاق می‌گردد. چنان مولوی می‌سراید: «آن یکی شیر است اندر بادیه – این یکی شیر است اندر بادیه». یعنی یکی شیر نوشیدنی در ظرف است و دیگری شیر در جنگل است. و همین واژه اگر در استعاره به کار رود، به معنا قدرتمند، جنگجو، نترس و … نیز به کار می‌رود. چنان چه می‌گویند: فلانی دل شیر دارد.

واژه غلام نیز چندین معنا دارد که از جمله: بنده‌ی زر خرید و نیز فرزند پسر است. چنان خداوند در قرآن می‌فرماید:

« يا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيى‏ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا» (مریم - 7)

ترجمه: این زکریا ما تو را به فرزند (پسری) بشارت می‌دهیم که نامش یحیی است، از پیش همنامی برای او قرار نداده‌ایم.

و هم چنین است معنای «عبد» که هم به بنده‌ی خدا اطلاق می‌گردد و هم به غلام یا زرخرید دیگران. چنان چه در فارسی نیز واژه‌ی بنده را به معانی «عبد خداوند» - «غلام زرخرید» و نیز معرفی خود «بنده رفتم، بنده نوشتم و …» به کار می‌بریم. همین طور است معانی واژه‌ها و اسم‌های دیگر که مورد تحریف و سوء استفاده نویسنده‌ی مغرض قرار گرفته است. ذیلاً به چند نمونه‌ای که در ایمیل با معانی غلط و انحرافی درج شده بود اشاره می‌گردد:

حیدر: امیرالمؤمنین که خود سلطان کلام و تبیین کننده‌ی دستور زبان عرب است می‌فرماید: نام من در انجیل «الیا» در تورات «بری»، در زبور «اری» … نزد عرب «علی» و نزد مادرم «حیدره» است و حیدره به معنای کسی است که در امور خود دارای نظری دقیق باشد.

کلبعلی یا کلبحسین: [که نویسنده سگ علی یا سگ حسین معنا کرده است]، بغض نسبت به اسلام و اهل بیت (ع) و ایرانیان بافرهنگ، عاشق و وفادار چنان نویسنده را کر و کور کرده که عجولانه و بدون هیچ تحقیقی دست به قلم برده و چنان چه گویا به کشف شگرفی دستیافته، ترجمه کرده است. ما نامی به نام «کلبعلی یا کلبحسین» نداریم و اگر هم کسی چنین صدا کند به خاطر گویش یا از روی خطا است. بلکه «کرب علی و کرب حسین» است که مخفف «کربلایی علی» و «کربلایی حسین» می‌باشد. چنان چه اگر بگوییم «مشت علی» منظورمان «مشهدی علی» می‌باشد. یعنی کسی که به زیارت آن حرم شریف مشرف شده است.

باقر: به معنای شکافنده است و چون از خانواده‌ی «قرأ»‌ می‌باشد، بیشتر به «باقر العلوم» یا شکافنده‌ی علوم اطلاق می‌گردد.

سمیه: آن بی‌سواد مغرض ریشه‌ی نام «سمیه» را از «سم» به معنای زهر بیان نموده!‌ در حالی که « سمیه . [ س ُ م َی ْ ی َ ه ] نام مادر عماربن یاسر. (منتهی الارب ). رجوع به الاعلام زرکلی جلد 1 صفحه 394 شود.

چند نظر در مورد معنی سمیه وجود دارد .

زن باکره‌ی بریده شده از دنیا و بریده شده از شوهر. دختری که شوی نکند. زنی که از دنیا بریده باشد بجهت خدای تعالی.( از ناظم الاطباء).

بتیل‌. بتیلة عذراء. از دنیا گسسته و بخدا پیوسته‌. دختری باشد که از دنیا بریده و بخدا پیوسته و پیوند با جهان دیگر استوار کرده باشد و این صفت ویژه حضرت سیدة نساءالعالمین فاطمةالزهراء سلام اﷲ علیها دخت خاتم النبیین (ص) است. (یادداشت مؤلف ).

بتول: لقب فاطمة بنت نبی علیهما الصلوة والسلام بدان جهت که در فضل و دین و حسب از زنان زمانه‌ی خود و زنان امت متفرد بود و همتا نداشت . (ناظم الاطباء).

چون حضرت فاطمه قاطع علائق دنیا بود لهذا بتول گفتند. (غیاث اللغات)(آنندراج ).

چون از مردان بریده و به طاعت خدای عزوجل مختص شده بود بدین نام شهرت یافت‌. (از مهذب الاسماء). لقب مریم عذراء مادر مسیح علیهاالسلام. (ناظم الاطباء) و (منتهی الارب ).

و بتیل و بتیلة نیز بدین معنی آمده است‌. لقب سیده مریم عذرا. (از اقرب الموارد).

لقب حضرت مریم علیها السلام که ممتاز بود از زنان بحسب دین و بریده بود از دنیا به خدا. (از آنندراج).

البته همان طور که ملاحظه می‌فرمایید، نویسنده‌ی مغرض همه‌ی این مقدمات و مضخرفات را چیده بود تا به واژه‌ی «سید» برسد و معترض شود که چرا ما باید خاندان رسول اکرم (ص) را سید بدانیم و به آنها خمس بدهیم؟

در این باره هیچ بحثی با امثال ایشان نداریم. چرا که مشخص است به خدایی باور ندارند تا به پیامبرش، کتابش، دستوراتش و … باور داشته باشند،‌ چه رسد به مبحث سادات یا خمس. فقط جهت اطلاع شما بیان می‌گردد که بر سادات وجوهی چون زکات حرام است، و در قبال آن «خمس» دستور مستقیم و مؤکد خداوند است و نه ساخته‌ی اعراب. و البته چنان چه در آیه‌ی مبارکه نیز اشاره شده است، این فرمان برای کسانی است که به خداوند، آن چه او نازل کرده و روز فرق بین حق و باطل – ظالم و مظلوم – خوب و بد … و روزی که همگان جمع می‌شوند ایمان دارند:

«وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‏ عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ» (الأنفال - 41)

ترجمه: و بدانيد آن چه را كه سود مى‏بريد براى خدا است پنج يك آن و براى رسول و خويشاوند او و يتيمان و مسكينان و در راه ماندگان، اگر به خدا و آن چه را كه در روز فرقان، روزى كه دو گروه يكديگر را ملاقات كردند بر بنده‏مان نازل كرديم ايمان آورده‏ايد، و خداوند بر هر چيز توانا است‏.

یکی اینکه سمیه مؤنث ( سُـمَـیّ ) است و سُـمَـیّ نیز تصغیر یعنی کوچک شده ی ( اسم ) است بدین ترتیب سمیه یعنی «نام کوچک». و اگر سمیه را از (سَما یَسمو ) بگیریم ؛ همان طور که در لسان العرب آمده است در این صورت سمیه می شود: (دختر کوچک والا مقام)/نوشته : عادل اشکبوس».

معلوم نیست چرا این بیچاره‌ی مغرض، واژه‌ی «سمیه» را به جای «اسم» از ریشه‌ی «سم» به معنای زهر گرفته است؟! شاید چون می‌خواهد با این اعوجاج زهر خود را بریزد. در ادبیات قرآنی نیز این واژه به معنا و از ریشه‌ی «اسم» می‌باشد:

« فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثى‏ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى‏ وَ إِنِّي سَمَّيْتُها مَرْيَمَ وَ إِنِّي أُعيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ» (آل عمران - 36)

ترجمه: همين كه وضع حمل كرد گفت پروردگارا من او را دختر زاييدم (و خدا از خود او بهتر مى‏دانست كه چه زاييده) و معلوم است كه براى خدمتگزارى معبد تو پسر چون دختر نيست و من او را مريم نام نهادم و من او و نسل او را از شيطان رجيم به تو پناه دادم.‏

سکینه: سکینه نیز از ریشه «سکن» به معنای آرامش است، چنان چه واژه‌های عربی «مسکن – جای آرامش» یا «تسکین – آرامش یافتن» در فارسی نیز رایج می‌باشد. در قرآن کریم نیز «سکینه» به معنای آرامش است و حتی «زن و شوهر» را سکینه‌ی زن و مرد قلمداد نموده است.

« ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكينَة عَلى‏ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ …» (التوبه – 26)

ترجمه: سپس خداوند آرامشی را بر رسول و بر مؤمنین نازل نمود… .

«وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (الروم - 21)

ترجمه: و يكى از آيات او اين است كه براى شما از خود شما همسرانى خلق كرد تا به سوى آنان ميل كنيد و آرامش گيريد و بين شما مودت و رحمت قرار داد و در همين آيت‌ها هست براى مردمى كه تفكر كنند.

رقیه: رُقَیّه مُصَغَّر یعنی کوچک شده ی (رَقْــیة یا رُقیة) از ریشه ترقّی است . یعنی بالا رونده ی کوچک. (اشکبوس).

کلثوم: دهخدا با ذکر سند در معنای کلثوم چنین آورده است: کلثوم مرد پرگوشت رخسار نیکو روی (منتهی الارب) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و فرهنگ فارسی معین نیز چنین معنا نموده است: «پر گوشت رخسار بی ترش‌رویی».

البته کلثوم در فارسی اسمی برای انسان مؤنث و در عربی برای انسان مذکر است.

جعفر: جوی خرد. (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). جوی بزرگ. جوی کلان. جوی پر آب و نیز شتر پر شیر (استعاره و برداشتی از همان جوی کلان یا پر آب) معنا می‌دهد. در عربی اسم پسر و به معنای کسی که پر از علم است – کسی که بهره‌ی علمی زیاد می‌دهد – کسی که می‌توان شیر علم را از او نوشید. متذکر می‌گردد که «شیر» در استعاره‌ی زبان فارسی و عربی به «علم» نیز اطلاق می‌گردد. چنان چه تعبیر «شیر – نوشیدنی» در خواب نیز علم است و در نهج‌البلاغه نیز به همین معنا به کار رفته است.

عذرا: عذرا به فتحه روی حرف عین نیز به معنای دوشیزه، باکره، دست نخورده و … می‌باشد و به همین دلیل یکی از القاب حضرت مریم علیها‌السلام نیز عذرا می‌باشد.

کتب لغت: عذراء (یعنی) بکر (برهان ) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). دوشیزه (منتهی الارب . دختر دست نخورده ٔ غیرمدخوله).

حفصه: حفصه نیز از ریشه‌ی «حفص» به معنای جمع‌کردن چیزی یا انداختن چیزی از دست می‌باشد و اسم خاص نیز می‌باشد که با «ه» مؤنث، نامی برای زن می‌باشد. لذا نام یک زن حافظ و جمع کننده‌ی علوم قرآنی یا دیگر علوم در خود را نیز «حفصه» می‌گذارند.

بتول: اما بتول معانی بسیار زیبایی دارد و در بسیاری از زبان‌ها و گویش‌ها نیز به معانی زیبای متفاوتی به کار رفته است. به عنوان مثال:

- بتول نورانی ، دختر نورانی ؛ اصطلاحی در تثلیث کیش مانوی. در بعضی از قطعات [مانوی] که به لهجه‌ی شمالی و سغدی است می بینیم که در زمان‌های بعدی دوره‌‌ی سوم آفرینش مانند دو دوره‌ی مقدم بر آن انبساط یافته و موجد تثلیثی شده است از این قرار: عیسی ، بتول نورانی و منوهمیذ بزرگ . (از ترجمه‌ی ایران در زمان ساسانیان ص211.

- بتول در عربی به معنای قطوع یا قطع کننده است و به زن عفیفه‌ای گفته می‌شود که از هوای نفس و رغبت خود به مردان بریده است. در فرهنگ دهخدا با ذکر اسناد چنین آمده است:

بتول: قطوع . قطع کننده. (آنندراج ) (غیاث اللغات ) - منقطعه‌ي از زواج . (از اقرب الموارد). - پاک دامن، پارسا. (فرهنگ فارسی معین) - زن دوشیزه که از مردان رغبت و حاجت خود بریده باشد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) - زن دوشیزه و جدا شده از مردان و بریده از دنیا. (آنندراج) – دوشیزه‌ی از مردان بریده .

یادداشت

 نظر دهید »

آیا حضرت مسیح(ع) و حضرت خضر(ع) زنده هستند؟

08 دی 1396 توسط سليمي بني

 

 آیا حضرت مسیح(ع) و حضرت خضر(ع) زنده هستند؟

 

 درباره زنده بودن حضرت عیسى قرآن مى ‏فرماید:

»وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ یقِینًا[نساء/۱۵۷]

و گفتارشان که: «ما، مسیح عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم!» در حالی که نه او را کشتند، و نه بر دار آویختند؛ لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می‌کنند؛ و قطعا او را نکشتند!»

«بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَكِیمًا[نساء/۱۵۸] بلکه خدا او را به سوی خود، بالا برد. و خداوند، توانا و حکیم است.»

قسمت اولیه این آیات دلالت بر بالا بردن حضرت به سوى آسمان دارد و قسمت اخیر طبق این تفسیر كه ضمیر «موته» (قبل از مرگ) راجع به حضرت عیسى باشد دلالت بر زنده بودن آن حضرت مى‏ كند.


البته قسمت اخیر آیه، دو معنا شده است:

۱. قبل از مرگ اهل كتاب، پرده ‏ها از جلوى چشمان آنان كنار مى‏ رود و حقایق را مى ‏بینند پس منكران حضرت عیسى به او ایمان مى ‏آورند و مسیحیانى كه او را خدا مى ‏پنداشتند، به اشتباه خود پى ‏مى ‏برند.

۲. اهل كتاب به حضرت مسیح(ع) ایمان مى ‏آورند و منكران او، نبوتش را قبول مى ‏كنند و مسیحیان دست از ادعاى الوهیت مسیح و انكار پیامبر آخرالزمان برمى ‏دارند و این هنگامى است كه مسیح، طبق روایات اسلامى در موقع ظهور حضرت مهدى(عج) از آسمان فرود مى ‏آید و پشت سر حضرت مهدى(عج) نماز مى‏ گزارد. یهود و نصارا نیز او را مى ‏بینند و به حضرت مهدى (عج) ایمان مى ‏آورند. روایاتى در علایم ظهور حضرت آمده كه این موضوع را تأیید مى‏ كنند.[۱]


اهل سنت هم روایتى نقل كرده ‏اند كه معناى آن این است چگونه خواهید بود هنگامى كه فرزند مریم در میان شما نازل گردد در حالى كه امام شما از خود شما است.[۲]


همچنین از برخى روایات كه در مجامع روایى شیعه و سنى آمده زنده بودن حضرت عیسى استفاده مى‏ شود از جمله امام باقر(ع) مى ‏فرماید: در صاحب این امر (امام زمان) چهار سنت پیامبر هست و اما سنتى كه از عیسى دارد، این كه گفته مى ‏شود او مرده است در حالى كه نمرده و زنده است.[۳]

زنده بودن حضرت خضر، از روایات استفاده مى ‏شود گر چه پیامبر بودن ایشان مسلم نیست و محل خلاف است.[۴]

در برخی روایات آمده است كه امام صادق(ع) فرمودند:

خداوند به حضرت خضر علیه السلام عمر طولانی عطا فرمود زیرا خدا می خواست به قائم ما(حضرت مهدی(عج) عمر طولانی بدهد و می دانست) كه بندگانش بر طول عمر او اشكال خواهند كرد، به همین جهت عمر بنده اش حضرت خضر را طولانی گردانید كه عمر طولانی حضرت قائم به آن تشبیه شود.»[۵]

در برخی روایات از طرق شیعه و سنی نقل شده كه حضرت خضر(ع) از آب حیات نوشیده است، مرحوم علامه طباطبایی(ره) در این روایت تردید و تشكیك می فرمایند و می گویند: « این روایات و امثال آن روایات آحادی(خبر واحدی است) كه قطع به صدورش نداریم و از قرآن كریم و سنت قطعی و عقل هم دلیل بر توجیه و تصحیح آنها نداریم.[۶]

 

[۱]. بحارالانوار، ج ۲، صص ۱۸۱ و ۱۹۱ و ۱۹۲.
[۲]. مسند احمد، صحیح بخارى و مسلم و سنن بیهقى طبق نقل تفسیر نمونه، ج ۴، ص ۲۰۵.
[۳]. بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۲۳۸.
[۴]. همان، ج ۵۱، ص ۲۹۱.
[۵]. كتاب هزار و یك چرا؟ نویسنده علی سالك، نشر جمال، قم، ص۲۲۴.
[۶]. ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۴۸۹، ذیل آیات ۶۰ تا ۸۲ سوره كهف.

 نظر دهید »

گریختن حضرت عیسی فراز کوه از احمقان

08 دی 1396 توسط سليمي بني

  گریختن حضرت عیسی فراز کوه از احمقان

وَ إِذٰا خٰاطَبَهُمُ اَلْجٰاهِلُونَ قٰالُوا سَلاٰماً (٦٣)فرقان

  روزی مردی ، حضرت عیسی را دید که به جانب کوهی می گریزد. با تعجب به دنبال او دوید و گفت که در پی تو کسی نیست از چه این چنین شتابان گشته ای؟

عیسای مسیح آن قدر عجله داشت که پاسخ او را نداد. مرد که اکنون کنجکاو تر شده بود عقب عیسی رفت تا یک دو میدان آن طرف تر به عیسای مریم رسید و گفت از بهر رضای حق، لحظه ای بایست و بگو از چه می گریزی؟
حضرت عیسی
گفت: از احمق گريزانم برو
می رهانم خویش را بندم مشو

مرد پرسید: مگر تو نیستی که کر و کور را شفا دادی و نفس مسیحایی ات مرده را زنده کرد؟
روح الله گفت: چرا من هستم.
مرد پرسید: مگر تو نبودی که در مشتی گِل دمیدی و آن گِل ها را تبدیل به پرنده کردی؟ پس هرچه خواهی می کنی ای روح پاک!

حضرت مسیح گفت: به ذات پاک خداوند قسم و به صفات پاک او که جهان در عشقش جامه و گریبان دریده سوگند می خورم که اسم اعظم خداوند را که اگر بر کوه بخوانم بی تاب می گردد نه یک بار که هزار بار از روی مهر و محبت بر دل احمق خواندم،ولی سودی نداشت!

مرد پرسید: حکمت چیست؟ چرا دعایت آن جا اثر کرد ولی این جا درمانی نکرد؟
گفت: رنج احمقی، قهر خداست ولی رنج کوری، ابتلا ست… ابتلا و بیماری رنجی است که باعث رحم دیگران می شود اما احمقی رنجی است که باعث زخم و قهر دیگران می گردد و مانند داغِ خداوند است که بر جان هرکس بخورد، همچون قفلی که مهر و موم شده باشد هیچ دستی نمی تواند برای آن چاره ای بیابد.

ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت
صحبت احمق بسی خون ها که ریخت

اندک اندک‌، آب را دزدد هوا
وین چنین دزدد هم احمق از شما

گرمی ات را دزدد و سردی دهد
همچو آن کو زیرِ کن سنگی نهد.

مثنوی معنوی

 

 نظر دهید »

مسیح در قرآن

08 دی 1396 توسط سليمي بني

 مسیح در قرآن

  إذ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿٤٥﴾ وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٤٦﴾ قَالَتْ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿٤٧﴾ وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ ﴿٤٨﴾

 سوره آل عمران آیه 45 الے 48

   (به یاد آورید) هنگامے را که فرشتگان گفتند: «اے مریم! خداوند تو را به کلمه‌اے [= وجود باعظمتے] از طرف خودش بشارت مے‌دهد که نامش «مسیح، عیسے پسر مریم» است؛ در حالے که در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیّت خواهد بود؛ و از مقرّبان (الهے) است. و با مردم، در گاهواره و در حالت کهولت (و میانسال شدن) سخن خواهد گفت؛ و از شایستگان است.»(مریم) گفت: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندے براے من باشد، در حالے که انسانے با من تماس نگرفته است؟!» فرمود: «خداوند، این‌گونه هر چه را بخواهد مے‌آفریند! هنگامے که چیزے را مقرّر دارد (و فرمان هستے آن را صادر کند)، فقط به آن مے‌گوید: «موجود باش!» آن نیز فوراً موجود مے‌شود.و به او، کتاب و دانش و تورات و انجیل، مےآموزد.

 

 When the angels said, ‘Mary, God gives thee good tidings of a Word from Him whose name is Messiah, Jesus, son of Mary; high honoured shall he be in this world and the next, near stationed to God.He shall speak to men in the cradle, and of age, and righteous he shall be.'’Lord,’ said Mary, ‘how shall I have a son seeing no mortal has touched me?’ ‘Even so,’ God said, God creates what He will. When He decrees a thing He does but say to it “Be,” and it is.And He will teach him the Book, the Wisdom, the Torah, the Gospel

 نظر دهید »

عمل عجیب و غیرمنتظره حضرت مسیح(ع) برای آموزش تواضع به علما

08 دی 1396 توسط سليمي بني

عمل عجیب و غیرمنتظره حضرت مسیح(ع) برای آموزش تواضع به علما

 عیسی علیه السلام به حواریین گفت: «من خواهش و  حاجتی دارم، اگر قول می‌دهید آن را برآورید بگویم». حواریین گفتند: «هرچه امر کنی اطاعت می‌کنیم». عیسی از جا حرکت کرد و پاهای یکایک آنها را شست. حواریین در خود احساس ناراحتی می‌کردند، ولی چون قول داده بودند خواهش عیسی را بپذیرند تسلیم شدند و  عیسی پای همه را شست. همین‌که کار به انجام رسید، حواریین گفتند: «تو  معلم ما هستی، شایسته این بود که ما پای تو را می‌شستیم نه تو پای ما را».

 عیسی فرمود: «این کار را کردم برای اینکه به شما  بفهمانم که از همه مردم سزاوارتر به اینکه خدمت مردم را به عهده بگیرد «عالم» است. این کار را کردم تا تواضع کرده باشم و شما درس تواضع را فرا گیرید و بعد از من که عهده‌دار تعلیم و ارشاد مردم می‌شوید راه و روش خود را  تواضع و خدمت خلق قرار دهید. اساسا حکمت در زمینه تواضع رشد می‌کند نه در زمینه تکبر، همان گونه که گیاه در زمین نرم دشت می‌روید نه در زمین سخت کوهستان».
داستان راستان، ج۱، ص۲۳۴-۲۳۳

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 22
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 26
  • ...
  • 27
  • 28
  • 29
  • ...
  • 117
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

اشک های بی صدا

کد شامد:1-1-695173-64-4-1
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ثواب گریه

Random photo

پیش بینی گروهک داعش _حضرت علی علیه السلام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس