خطبه ی فدکیه (قسمت دوازدهم)
خطبه ی فدکیه (قسمت دوازدهم)
و كِتَابُ اللَّهِ بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ: كتاب خدا در برابر شماست.
أمُورُهُ ظَاهِرَةٌ: مطالب قرآن ظاهر است
و أَحْكَامُهُ زَاهِرَةٌ: احكامش روشن است
و أَعْلامُهُ بَاهِرَةٌ: پرچمهاي قرآن درخشان است
و زَوَاجِرُهُ لائِحَةٌ: نهيهاي قرآن كاملاً شفاف،
وأَوَامِرُهُ وَاضِحَةٌ: و اوامرش واضح است؛ یعنی نکته ی مبهمی نبود که شما دست به این کار زدید. قرآن همه چیز را شفاف کرده بود
و قَدْخَلَّفْتُمُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ: شما قرآن را به پشت سر انداختيد.
أ رَغْبَةً عَنْهُ تُرِيدُونَ: آيا طالب بيرغبتي نسبت به قرآنيد؟ یعنی دل از قرآن بریده اید ؛ کاری به قرآن ندارید.
أمْ بِغَيْرِهِ تَحْكُمُونَ: آيا حكمیت غير قرآن را ترجيح داديد؟ و می خواهید غیر قرآن را بین خودتان حاکم کنید.
بئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلاً: چه جايگزين بدی که کسی چیزی را به جای قرآن قرار دهد. برای ظالمان چه بد جایگزینی است آن چیزی که به جای قرآن بر می گزنند.
و مَنْ يَتَّبِعْ غَيْرَ الإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ: و هر كس غير از اسلام ديني اختیار کند و بجويد و طلب کند هرگز از او پذيرفته نيست و در آخرت از زيانكاران خواهد بود.
ثمَّ لَمْ تَلْبَثُوا إِلاّ رَيْثَ أَنْ تَسْكُنَ نَفْرَتُهَا: آنقدر درنگ نکردید؛ آن قدر صبر نكرديد كه اين داغ سنگين رحلت رسول الله كمي سبک شود، بعد دست به چنین جنایت هایی بزنید يا اين شتر چموش خلافت آرام بگيرد؛ نگذاشتید مدتی بگذرد.
و يُسْلَسَ قِيَادُهَا: و نگذاشتيد كشيدن افسار اين شتر آسان شود، سهل شود؛ در همان شرایط فوراً آمدید آن را تصاحب کنید.
ثمَّ أَخَذْتُمْ تُورُونَ وَقْدَتَهَا وَ تُهَيِّجُونَ جَمْرَتَهَا: بعد آتشگيرهي خلافت را افروختيد و دامن خودتان را به آتش ميزديد تا این آتش را هرچه زودتر شعلهورکنید؛ این آتشی که بعد از رحلت رسول الله (ص) برپا کرده بودید.
و تَسْتَجِيبُونَ لِهُتَافِ الشَّيْطَانِ الْغَوِيِّ: و نداي شيطان گمراه را اجابت ميكرديد.
و إِطْفَاءِ أَنْوَارِ الدِّينِ الْجَلِيِّ: و براي خاموش كردن نورهاي دين روشن خدا تلاش ميكرديد.
و إِهْمَاد سُنَنِ النَّبِيِّ الصَّفِي: و براي خاموش كردن و خمود کردن سنّتهاي پيغمبر برگزيدهي خدا تقلاّ ميكرديد.
تسِرُّون حَسْواً فِي ارْتِغَاءٍ: وقتي كسي بخواهد چيزي را یواشکی بخورد دستش را جلوي دهانش ميگيرد؛ در حقیقت به بهانه ی دست گرفتن جلوی دهنتان، شیر را یواشکی می خوردید؛ يعني حق اهل بيت ع را ميخورديد.
و تَمْشُونَ ِلأَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ فِي الْخَمْرَةِ وَ الضَّرَاءِ: و براي خانواده و فرزندان پيغمبر در پشت تپّهها و درختان كمين گرفته بوديد و منتظر بوديد كه چگونه به اهل بیت پیغمبر (ص) حمله كنيد.
و نَصْبِر مِنْكُمْ عَلَى مِثْلِ حَزِّ الْمُدَى: و ما صبر ميكنيم؛ شکیبایی می کنیم؛ باید راه شکیبایی را بر این صدمه هایی که مثل خنجر بران دارید به ما می زنید در پیش بگیریم.
و وَخْزِ السِّنَانِ فِي الْحَشَا: و از فرو رفتن نوك نيزههايتان در شكمهايمان باز هم صبوری می کنیم؛ از این همه ضربه ایی که دارید به ما اهل بیت می زنید.
و أَنْتُمُ الآنَ تَزْعُمُونَ أَنْ لا إِرْثَ لَنَا: و حالا شما گمان ميكنيد كه ارث بر ما جايز نيست؟ ما از رسول الله ارث نمی بریم؟!
حضرت دیگر می خواهند وارد بحث فدک شوند.
أ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ: آيا ابوبكر و ياران ابوبکر حكم دوران جاهليت را ميطلبند؟
و مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ و چه حكمي بالاتر و بهتر از حكم الهي براي گروهي كه اهل يقينند؟ أَ فَلا تَعْلَمُونَ؟ آيا نميدانيد؟
بلَى تَجَلَّى لَكُمْ كَالشَّمْسِ الضَّاحِيَةِ أَنِّي ابْنَتُهُ: آیا نمی دانید من چه کسی ام؟ آیا مسأله را نمی فهمید؟ بلي، آن حقيقت مثل آفتاب درخشان برای شما واضح است من دختر رسول الله هستم.
أيُّهَا الْمُسْلِمُونَ أَ أُغْلَبُ عَلَى إِرْثِيَه: ای مسلمانها آيا من در مورد ارثم مغلوب واقع شوم؛ اينگونه به من تهاجم كنند و ارث مرا از کفم بيرون بیاورند؟!
ادامه دارد…
استاد مهدی طیب- جلسه 12 آذر 83