اشک های بی صدا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

زمین کربلا ، گریه بر سیدالشهداء علیه السلام،پوشیدن لباس سیاه

10 مهر 1395 توسط سليمي بني

 

مرحوم بیرجندی گویندبرای زمین کربلا اسامی بسیار است از همه معروف تر کربلا می باشد که از کربله مشتق شد ه به معنای سستی پای .معنای دیگر آن فرو رفتن به آب گل است و نیز به معنای پاک نمودن و بار دادن گندم برای نرمی و پاکی آن زمین از کوه و سنگ کربلا گویند . و یا مشق از کربل می باشد و آن گیاهی است که گل سرخ روشن داد شاید آن گیاه در این زمین بسیار بوده …

چون از قبل محل تزلزل و ابتلای انبیا و اولیاء بوده – چنانکه از حدیث مفصل «‌ منتخب طریحی » ظاهر است – به این ملاحظه ممکن است مخفف کرب و بلاء باشد…

احتمال آخر صحیح تر است چون از احادیث استفاده می شود که مخفف کرب و بلاء است . مراد آن سرور از کربلا در عبارت « بین النواویس و کربلا » ( در خطبه خود که قبلا گذشت ) قریه کربلاست چه قریه کربلا دهی معین بوده و نواویس ممکنست که در آن وقت مقبره معروفه ای بوده در آن نزدیکی از یهود و نصاری که در دهات و قراء کوفه ساکن بودند که حضرت امیرالمومنین علیه السلام مدتی شریح قاضی را از کوفه عزل فرمود:‌و او را به آنجا فرستاد تا میان یهود خارج کوفه حکم و قضاوت کند.

شاید آن سرور می  دانست که پسر سعد ملعون اجساد خبیثه یاران خود را در آنجا دفن خواهد کرد که بدتر و شقی تراز هر یهودی و نصرانی و مجوسی خواهند بود . از این جهت آن موضع را نواویس فرموده که موضعی در جهنم می باشد .  چنانکه در روایت صدوق علیه الرحمه در باب قضا کتاب « فقیه » آمده که نواویس از شدت گرمی خود به خداوند شکایت کرد خطاب به به او رسید که ساکت باش زیرا مکان قاضیانی که بنا حق قضاوت می کنند و صلاحیت آن را ندارند از تو گرم تر است و عذاب آنها سخت تر می باشد.

فاضل کامل و مطلع خبیر سید عبدالحسین – کلید درا بقعه مبارکه حضرت سید الشهدا علیه السلام – می فرمود:‌ نواویس تا نزدیک پل سفید می باشد که قبرستان بابل بوده و در آنجا مرده ها را میان خم می گذاشتند و دفن می کردند و فعلا در آن خمها – که پیدا شده – خاکی است که چون در آتش بریزند بوی گندی از آن ساطع می شود. و کربلا شهری مقابل نواویس و دو نهر – علقمه و نینوی – بوده که الان آثاری از نهر علقمه موجود است ….

فوائد گریه بر سیّد الشهداء (علیه السلام)
 با مراجعه به روایات کثیره در فضیلت گریه بر آن بزرگوار و کتاب شریف «الخصائص الحسینیّه» مرحوم شوشتری(ره)، بعضی از فوائد آن را بیان می کنیم:

1- کفّارۀ گناهان است، که برای گریه کننده بر حضرتش گناهی باقی نمیماند، روایات آن متواتر است.

2- سبب بالا رفتن درجات می شود، و هیچ رتبه ای بالاتر از رتبۀ خاتم انبیاء و اوصیاء او (علیه السلام) نمی باشد و گریه کننده با ایشان و در درجۀ ایشان خواهد بود.

3- صلۀ حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) می باشد.

4- همراهی با حضرت فاطمۀ زهرا (علیه السلام) است، زیرا آن بی بی هر روز گریه می کند.

5- و نیز همراهی با حضرت بقیة الله (علیه السلام) استکه آن حضرت می فرمایند:

«فَلَأَ نْدُبَنَّکَ صَباحاً وَ مَساءً» یعنی «هرصبح وشام برایت ناله سرمیدهم».

6- اداء حقّ پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله) و ائمّه هدی (علیه السلام) می باشد.

7- گریه نکردن بر امام حسین (علیه السلام) جفا به حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) می باشد.

8- اداء مزد رسالت می باشد که مودّت ذی القربی است.

9- شایسته صلوات خداوند می شود، چنانکه در حدیثی وارد شده:

«اَلا وَ صَلَی اللهُ عَلَی الْباکِینَ عَلَی الْحُسَیْنِ رَحْمَةً وَ شَفَقَةً» (بحارالانوار:44/304)

10- گریه بر امام حسین (علیه السلام) فدای ذبح اسماعیل است،که چون ابراهیم گوسفند را عوض پسرش فدا نمود آرزو کرد کاش پسرش را ذبح کرده بود تا به بالاترین درجات نائل آید، خداوند قضیه کربلا را به او وحی نمود و او بر آن حضرت گریست، پس وحی شد که این جزع را در عوض ذبح اسماعیل قبول کردیم.  

11- فردای قیامت همۀ‌ چشمها گریان است، مگر چشمی که بر امام حسین (علیه السلام) گریه کرده باشد.

12- مورد شفاعت پیامبر اهل بیت او (علیه السلام) قرار گیرد.

13- پیامبر (صلی الله علیه و آله) دست گریه کننده بر حسین(علیه السلام) را می گیرد و از صراط عبور می دهد.

14- اجر یک قطره اشک بر آن حضرت این است که در بهشت جاویدان بماند و پیوسته بر درجات بهشتی او بیفزایند.


چند داستان در رابطه با گریه برحضرت سیدالشّهداء
 
1-  ازسید علی حسینی نقل شده که گفت: درمشهد مقدس روزعاشورا یکی از رفقا برای ما کتاب مقتل می خواند، به این حدیث رسید که حضرت باقر (علیه السلام) فرمودند:

« هرکس درمصیبت حسین (علیه السلام) اشک چشمش روان شود اگرچه به اندازه بال مگسی باشد، خداوند گناهان او را بیامرزد اگرچه به قدرکف دریا باشد » .

شخصی درمجلسی بود انکاراین حدیث کرد و گفت: این را عقل نمی- پذیرد، و بحث درگرفت، وبعد ازآن متفرق شدیم.

همان شب درخواب دید که قیامت برپاشده و مردم درزمینی همواربرانگیخته شده اند، گرما شدت یافت و تشنگی غالب گشت، هرطرف به طلب آب رفت نیافت، تا اینکه به حوض بسیاربزرگ پرآبی را دید که آب آن ازبرف سردتراست . و درکنار آن دو مرد وزن سیاهپوش محزون ایستاده اند.

پرسید: ایشان کیستند؟ گفتند: حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و علی(علیه السلام) و فاطمه علیها السلام.

گفت: چرا اینها سیاه پوشیده اند و محزون هستند؟ گفتند: مگرامروز عاشورا نیست؟ اینها به همین خاطر محزون هستند.

گوید: نزدیک حضرت فاطمه علیهاالسلام رفتم و درخواست آب نمودم . آن حضرت نظرتندی به من  …

کردند و فرمودند: تو منکرفضل گریه بر نور دیده من حسین هستی؟ که او را از روی ظلم و دشمنی کشتند. خدا لعنت کند کشنده، و ستم کننده براو، و کسی راکه مانع او شد ازآشامیدن آب.

پس ازخواب بیدارشدم و ازگفته خود پشیمان شدم و به سوی خدا توبه کردم. (بحارالانوار: 44/293،منتخب طریحی: 2/83)

 2-  مرحوم نوری ازاستاد بزرگوارخود عالم جلیل القدر علامه شیخ عبدالحسین تهرانی نقل می کندکه چون میرزا نبی خان ازدنیا رفت – و او ازخواص محمد شاه قاجاربودکه هرگناهی را مرتکب می شد و درتظاهر به فسق و فجور ضرب المثل بود – درخواب دیدم که درباغهای سرسبز و عمارتهای عالی که گویا دربهشت است تفریح می کنم، و با من کسی بود که صاحبِ خانه ها و قصرها را می شناخت.

بجائی رسیدیم، گفت: اینجا برای میرزا نبی خان است و اگردوست داری اورا ببینی درآنجا نشسته است، واو را نشان داد.

متوجه او شدم دیدم تنها درتالاری نشسته است، چون مرا دید اشاره کرد که بیا بالا، من نزد او رفتم، ایستاد به من سلام کرد و مرا درصدرمجلس نشانید، و خود همانند زمان حیاتش نشست .

من ازحال ومکانش درفکربودم، او ازصورت من دریافت و گفت: ای شیخ، گویا تعجب می کنی ازجایگاه من دراینجا، با اعمال بدم دردنیا که آتش جهنّم را می طلبید . گفتم: آری.

گفت: من درطالقان معدن نمکی داشتم که هرسال اجاره آن را به نجف می فرستادم تا صرف اقامۀ عزاداری حضرت ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) شود، و این مکان عوض آن عمل به من داده شده است.

با تعجّب ازخواب بیدارشدم و فردا درمجلس درسم خوابم را بیان کردم.

یکی ازفرزندان عالم فاضل مولا مطیع طالقانی گفت: خوابت درست است. او درطالقان معدن نمک داشت که هرساله نزدیک به صد تومان( به پول آن روز) اجاره اش بود، آن را به نجف می فرستاد و با نظارت پدرم صرف عزاداری حضرت سید الشّهداء می شد.

استاد فرمودند: قبلاً خبرنداشتم که او درطالقان معدن دارد و درآمدش را خرج عزاداری می کند. ( دارالسلام: 2/233)

 3-  مرحوم فاضل دربندی در« اسرارالشّهادة» می نویسد: شخصیّتی ازطائفه هندو ملقّب به افتخارالدّوله – که قبلاً دردولت هند منصب مستوفی الممالکی داشته- هرسال درماه محرّم مال زیادی دراقامۀ عزای حضرت حسین (علیه السلام) بذل می کرد، دریکی از سالها دو برابرسالهای قبل عطا نمود، به مرض شدیدی مبتلا گردید بطوریکه به حالت احتضارو اغماء افتاد. ناگاه صحت و سلامت برای او حاصل گردید و ازجای برخاست و مسلمان شد.

ازاو سببش را پرسیدند، گفت: حضرت سید الشهداء (علیه السلام) را دیدم که فرمودند: « قُمْ قَدْ عافاکَ اللهُ تَعالی بِبِرّکَةِ اِقامَتِکَ تَعْزِیَتی».« برخیز که خداوند بخاطربرپا داشتن عزای من تو را عافیت بخشید».

وی درآموختن احکام الهی کوشش می کرد و با خانوادۀ خود که آنها نیز مسلمان شده بودند، ازهند به کربلا هجرت کرد ، و اموال قیمتی خود را به آستان حسینی هدیه نمود، و اکنون از أعبد و ازهد مردم آنجا می باشد. (وقایع الایّام / 12)

 4-  محتشم پسری داشت که از دنیا رفت، چند بیت شعر دررثای وی گفت. شبی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را درخواب دید که به او فرمودند:

« تو برای فرزند خود مرثیه می گویی ولی برای فرزند من مرثیه نمی گویی؟ »

گوید: بیدارشدم ولی چون دراین رشته کارنکرده بودم ، ندانستم چگونه مرثیه آن حضرت را شروع کنم.

شب دیگر درخواب آن حضرت فرمود: « چرا درمصیبت فرزندم مرثیه نگفتی ؟» عرض کردم: چون تا کنون دراین وادی قدم نزده ام .

فرمودند: بگو: « بازاین چه شورش است که درخلق عالم است » .

بیدارشدم ، همان مصرع را مطلع قراردادم و آنچه می بایست سرودم، تا به این مصرع رسیدم: « هست ازملال گرچه برّی ذات ذوالجلال» در اینجا ماندم که چگونه این مصرع را به آخر برسانم که به مقام خداوند جسارتی نکرده باشم .

شب حضرت ولیّ عصر- ارواحنا فداه- را درخواب دیدم فرمودند: چرا مرثیه خود را تمام نمی کنی ؟ عرض کردم: دراین مصرع مانده ام .

فرمود: بگو: « او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال »بیدار شدم، این مصرع را ضمیمه آن نموده وبیت را به آخر رساندم .(الکلام یجرّالکلام: 2/110، ولکن مرحوم ملّا علیّ خیابانی در وقایع الایّام / 58 بجای رسول اکرم (ص) می نویسد: امیرالمؤمنین (ع) را درخواب دید.)

 
محبت

محبت حسین(علیه السلام)، اقیانوسی است وسیع که انسان هیچ گاه در گرداب های آن گرفتار نمی آید و همواره از لطافت و خنکای آن بهره مند می شود. حسین(علیه السلام) سکان کستی نجاتی است که بشر از ابتدای خلقت تا انتهای آن، انتظارش را می کشد. محبیت حسین(علیه السلام) مفهومی است که هنوز هیچ دایره المعارفی نتوانسته معنای آن را دریابد جز دایره المعارف زینب(سلام الله علیها).

 
استحباب پوشیدن لباس سیاه  در عزای سیدالشهداء (علیه السلام)

 1- در جنگ احد که 70تن از مسلمانان شهید شدند ، زنان مسلمان- ازجمله امّ سلمه- درسوگ شهیدان جامۀ سیاه در برکردند.(سیر‌ۀ‌ ابن هشام : 3/159)

2- ابو نعیم اصفهانی نقل می کند: هنگامیکه خبرشهادت امام حسین (علیه السلام) به امّْ سلمه رسید، د رمسجد پیامبر (ص) قبّه ای سیاه زد و جامۀ سیاه پوشید. (عیون الاخبار از عماد الدین ادریس قریشی /109)

3- اسماء بنت عمیس، پس از جنگ موته در عزای همسر خویش« جعفر طیّار» لباس سیاه پوشید.(مجمع الزوائد هیثمی : 3/16)

4- یکی از فرزندان امام زین العابدین (علیه السلام) نقل می کند که پس از شهادت امام حسین (علیه السلام)،زنان بنی هاشم در ماتم آن حضرت لباسهای سیاه و جامه های خشن پوشیدند و هرگز از سرما شکایت نمی کردند و پدرم علیّ بن الحسین (علیه السلام) به علّت (اشتغال آنها به) مراسم عزاداری برای ایشان غذا درست می کردند.(محاسن برقی / 420ح195، بحارالانوار: 45/188)


5- هنگامیکه یزید، اهل بیت رسول خدا را طلبید و آنان را میان ماندن در شام و برگشتن به مدینه مخیّر نمود، گفتند: « ما بیش از هر چیز دوست داریم که برای امام مظلوم مجلس ماتم و عزا برپا کنیم وگریه و زاری کنیم.

یزید گفت: آنچه می خواهید انجام دهید. آنگاه خانه هایی را برای آنان مهیّا ساخت، پس از زنان بنی هاشم و طائفه قریش کسی باقی نماند، جز اینکه (به نشانۀ‌ عزاداری ) برای حسین (علیه السلام) لباس سیاه پوشیدند، و به مدت هفت روز برای آن حضرت ندبه و زاری کردند.(منتخب طریحی : 2/482، بحارالانوار: 45/196)

6- پس از خطبۀ تاریخی امام سجّاد (علیه السلام) د رمسجد جامع دمشق، منهال برخاست و گفت: چگونه هستی ای فرزند رسول خدا؟امام سجاد (علیه السلام) فرمود: چگونه می شود حال کسی که پدرشبه قتل رسیده باشد و اهل و عیالش اسیر شده باشند؟ همانا من و اهل بیتم لباس عزا پوشیده ایم و پوشیدن لباس نو برما روا نیست. (مقتل ابی مخنف / 217، ناسخ التواریخ زندگی امام سجاد(علیه السلام))

7- سلیمان بن راشد از پدرش نقل می کند که امام سجاد(علیه السلام) را دیدم که جبّه ای سیاه رنگ و جلوباز پوشیده بودند. (کافی : 6/449، وسائل : 5/34ب 18 احکام ملابس ح2)

8- نعمان بن بشیر هنگامیکه خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) را به گوش اهالی مدینه رسانید، همۀ‌ مردها سیاه پوشیدند و فریادو ناله سردادند.(مقتل ابی مخنف/222)

9- سلیمان بن ابی جعفر (عموی هارون) در تشییع پیکر مطهّر امام کاظم (علیه السلام) جامۀ‌ سیاه پوشیده بود.(بحارالانوار: 48/227)

10- سیف بن عمیره، صحابی بزرگ امام کاظم (علیه السلام) در سوگنامۀ خود می- گوید:

و الیس ثیاب الحزن یوم مصابه         ما بین اسود حالک او اخضر

در روز شهادت آن حضرت ( روز عاشورا ) جامه های عزا بر تن کن، یا به رنگ سیاه تند و یا سبز تیره (منتخب طریحی: 2/437)

این ده مورد ثابت می کند که در قرون اولیه اسلام نیز همانند روزگار ما لباس سیاه علامت عزا بوده است. قضیه اول و دوم به بانویی مربوط می شود که هفت سال همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود و بیش از پنجاه سال با امامان معصوم از نزدیک مربوط، و محشور و مأنوس بوده است. ودایع امام علی و امام حسین (علیه السلام) درنزداو بود، و امام حسین (علیه السلام) او را مادر خطاب می کرد، با توجه به اینکه اقامۀ‌ مراسم عزا از مسائل مبتلابه بود و همواره رخ میداد، می توان عمل او را به تقریر معصومین (علیه السلام) نیز نسبت داد و عمل او را علاوه بر سیره کاشف از سنت دانست .

مورد سوم درباره اسماء بنت عمیس است که همواره در محضر حضرت فاطمه زهرا و امیر المؤنان (علیه السلام) حضور داشت، عمل او نیز بیش از مسأله سیره برای ما مطرح می باشد.

درمورد چهارم باید گفت که وجودافرادی چون عقیلۀ بنی هاشم، نائبه حضرت زهرا، قهرمان کربلا، حضرت زینب کبری (علیه السلام) در میان بانوان سیاه پوش ، مسأله را از حدّ سیره بالاتر می برد.

 مورد پنجم نیز عیناً همانند مورد چهارم است و در حدّ حجّت شرعی است.

اینک روایاتی که حاکی از قول یا عمل معصوم می باشد:

1- اصبغ بن نباته گوید: بعد از شهادت مولای متقیان امیرالمؤمنان (علیه السلام) وارد مسجد کوفه شدم، دیدم که حضرت حسن و حسین (علیه السلام) جامۀ سیاه به تن کرده بودند. (در سال 352هجری معزّالدوله امر کردکه دهۀ اول محرم مردم لباس سیاه تن کنند و بازارها را ببندند.)

2- بعد از شهادت امیرالمؤنان (علیه السلام)، عبدالله بن عباس به سوی مردم بیرون آمد و گفت: امیرالمؤمنین از میان ما رفت و برای خود جانشینی گذاشت که اگر دوست دارید به سوی شما بیرون آید، وگرنه کسی رابرکسی (اجباری) نیست . مردم به گریه افتادند و گفتند: بیرون آید، پس امام حسن (علیه السلام) در حالیکه جامه های سیاه پوشیده بود به سوی مردم بیرون آمد وبرای آنان خطبه خواند. (سیاهپوشی درسوگ ائمّۀ نور/233به نقل از رسالۀ آیة الله مامقامی)

3- رسول اکرم (ص) در آستانۀ‌ رحلت خودسیاه پوشیده بودند، امام صادق (علیه السلام) نیز می گویند: رسول اکرم هنگام رحلت پیراهنی سیاه بر تن کرده بود.

4- بعداز شهادت امام حسین (علیه السلام) فرشته ای از فرشتگان بهشتی بر دریاها فرود آمد و بالهای خود را بر فراز آن گسترد و سپس شیهه ای کشید و گفت: « ای اهل دریاها جامۀ عزا برتن کنید که فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را سر بریدند. (بحارالانوار : 45/221)

5- سکینه دختر امام حسین (علیه السلام) خطاب به یزید گفت: دیشب خواب دیدم که … سپس خادم بهشتی دستم را گرفت و داخل قصر نمود. آنجا با پنج بانوی بزرگ و نورانی روبرو شدم که در میان آنها زنی بزرگوارو نورانی تر از همه به چشم می خورد که موی پریشان کرده و لباس سیاه پوشیده بودو در دستش پیراهنی خون آلود…او فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بود.(بحارالانوار: 45/195)

6- امام حسن عسگری(علیه السلام) دراوصاف روز نهم ربیع فرمودند:

« یَوْمَ نَزْعِ السَّوادِ»

« روز بیرون آوردن جامه های سیاه است »‌. (مستدرک: 3/326 ب 48 از احکام ملابس ح 30)

 
سیاه پوشی از دیدگاه فقها

 الف – عالم بزرگوار مرحوم بحرانی می نویسد: بعید نیست استثناء پوشیدن لباس سیاه در ماتم امام حسین (علیه السلام) از این اخبار ( دال بر کراهت پوشیدن لباس سیاه )، چون روایات مستفیضه داریم که امر به اظهار شعائر حزن می کند و تایید می شود به روایتی که علّامه مجلسی (ره) از برقی در کتاب « محاسن » از عمر بن زین العابدین (علیه السلام) نقل می- کند.( الحدائق الناصرة: 7/118)

ب – مرحوم علّامه نوری پس از ذکر روایاتی که حاکی از حسن و رجحان پوشیدن لباس مشکی در عزای سالار شهیدان (علیه السلام) است می نویسد:

این اخبار و قضایا اشاره یا دلالت بر مکروه نبودن یا رجحان پوشیدن لباس سیاه در عزای امام حسین (علیه السلام) دارد، همانطور که سیره بر آنست.(مستدرک الوسائل : 3/328)

ج – عالم بزرگوار مرحوم سید محمد کاظم یزدی – صاحب عروة الوثقی – در پاسخ سؤالی در همین زمینه می نویسد:

بلی، راجح و موجب خوشنودی پیغمبر خدا و ائمه هدی (علیه السلام) است به لحا‌ظ اینکه نوعی از اظهار مصیبت و حزن است، و از بعضی اخبار هم رجحان و مطلوبیّت آن استفاده می شود بنابراین پوشیدن لباس سیاه به غرض مذکور مستثنی است.

علاوه براین مطالب گفته شده سیره عدّه ای از مراجع عالیقدر تقلید از گذشته براین اصل استوار است که از اول محرم تاپایان ماه صفر جامۀ‌ سیاه می پوشیدند و در طول این دو ماه جامۀ‌ سیاه را از تن خارج نمی کردند.

 برخی از بزرگان در این مورد کتب مستقلّی نوشته اند که از آنجمله :‌

 1-  ارشاد العباد الی الاستحباب لبس السواد علی سیدالشهداء و الأئمة الامجاد

تالیف : سید جعفر طباطبایی نوه صاحب ریاض چاپ 1404ه قم.

2-  سیاه پوشی در سوگ ائمه نور

تالیف : علی ابوالحسنی منذر – معاصر – چاپ 1375ش. در 392صفحه قم

3-  عزاداری سید الشهداء (علیه السلام)

تالیف : سبط حسین زیدی – معاصر – چاپ 1415ه216صفحه

4-  عزاداری از دیدگاه مرجعیّت شیعه

تالیف : علی ربانی خلخالی – معاصر – چاپ 1415ه240 صفحه قم

 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

اشک های بی صدا

کد شامد:1-1-695173-64-4-1
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ثواب گریه

Random photo

آداب و رسوم جالب مردم جهان در ماه رمضان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس