دههی اوّل ذیالحجّه، مدرسهی انقطاع و توحید- قسمت پایانی
دههی اوّل ذیالحجّه، مدرسهی انقطاع و توحید- قسمت پایانی
در بعد عملی هم با مراقباتی که سالک در پیش میگیرد، میوه این چهلّه را بچیند و به ثمرهی این چهلّه که موحّدانه زندگی کردن است، نائل شود.
در مورد موحّدانه زیستن در کتاب شراب طهور مفصّل توضیح دادهایم.
موحّدانه زندگی کند؛ یعنی نه تنها در عالم غیرخدایی نبیند؛ بلکه میوهی این غیرخدا ندیدن را، هم در عملش، هم در وجودش و هم در زندگیاش ظاهر کند؛ یعنی به غیرخدا امید نبندد و اتّکا نکند؛ از غیر خدا نهراسد؛ اعتماد و اتّکایش فقط به خدایمتعال باشد؛ به #توکّل کامل و به مقام #تفویض و واگذار کردن همهی امور خویش به اراده و رضایت الهی برسد؛ به مقام قناعت، #صبر، #رضا و شکر نائل شود؛ اهل تسلیم مطلق در برابر حقیقت حقّ شود؛ دل به غیرخدا نسپارد؛ دلباختهی خدا باشد و هرچه غیرخدا را از خانهی دل بیرون بریزد
و آنگاه که عاشق خدا شد، به همهی عالم عشق بورزد؛ چون همهی عالم آیینههایی هستند که صورت معشوق ازلی در آنها دیده میشود؛ لذا برای عاشق خداوند همهی این آیینهها دوستداشتنی است. بهقول شاعر:
به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
این موحّدانه زیستن است. موحّدانه زیستن یعنی دل تنها یک دلبر داشته باشد: «ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَینِ فِی جَوْفِهِ» (1) خدا در سینهی هیچکس دو دل قرار نداده است و هر دل، جز یک دلبر و دلدار نمیتواند داشته باشد. موحّدانه زیستن یعنی دل را تنها خانهی خدا کند و تنها
محبّت و عشق الهی را در جان خویش داشته باشد.
بنابراین هم در بُعد نظری از مرتبهی قطع، به انقطاع و از مرتبه انقطاع، به کمال انقطاع نائل شود و هم در مرتبهی عملی موحّدانه زندگی کند؛ احساس کند؛ عشق بورزد؛ اتکّا کند؛ قدم بردارد؛ هدف گزیند و تلاش کند.
دههی الهیه و توحیدیه برای این است که انسان در نظر و عمل شخص و سالک موحّدی شود و از شرک و دوبینی نجات پیدا کند.
در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ی 11 مهر 92
1. سوره ی احزاب، آیه ی 4.