دلنوشته بد نامی ببار نیاورم آقا
08 آذر 1396 توسط سليمي بني
چقدر خوبــ است ڪہ
دستانم بجاے لاڪ جیغ ،ساق دارند
و پیشانے ام بجاے تارهاے رنگ شده، زیر سایه ے چادرم آرام گرفته … .
خوب است ڪه نگاهم
بجاے هرزگے به قدم هایم
دوخته شدند و نقاشے نڪرده ام
آنچه را ڪه باید ساده و بے آلایش باشد…
جایے خواندم زنان شیعه
ناموس امام زمانند‼️
چقدر لذّتبخش استــ
ڪه پسوند نامم شمایید
پس تمام تلاشم را میڪنم تا
بدنامے ببار نیاورم آقـا …
امّا تلخ استــ
غربتـ ودرد استــ
تنهایے در این راه…
ولے همانقدرشیرین استــ
ڪه این غربت بوے شما را میدهد
و چه درد شیرینیستــ انتظار دیدنتان‼️
باباے غریبان
نرسید وقت امدنتان….