خود را مهمان خدا ببینید تا به موت نائل شوید
انسان که می خواهد به موت نائل شود، راهش این است که در زندگی خودش را مهمان خدا ببیند. چون همه ی حرص، تقلاّ ، حرف هایی که برای دنیاست، محبّت و دلبستگی دنیا و دنیاطلبی در پی دنیا جمع کردن ، برای این است که ما خودمان را صاحب خانه می دانیم و میگوییم سر ظهر چیزی باید داشته باشیم که بخوریم، باید بروم بگیرم و بیاورم، خودمان را مهمان نمی بینیم این است که دنبال جمع کردن هستیم. كسي كه خود رامهمان ببیند دنبال جمع کردن نیست. نه می¬رود نان بخرد، نه می رود سبزی بخرد، مهمان سر سفره می¬نشیند. همه ی کارها را صاحب خانه کرده است. جلویش می گذارند و او استفاده می کند.
مؤمنی هم که در زندگی، خودش را در ضیافت الله می بیند، خودش را مهمان خدای متعال می بیند، همین طوری است، خیالش تخت است، راحت در قبضه ی الهی لم داده و خدا هم از او پذیرایی می کند؛ لذا تقلاّهای دنیاطلبی اصلاً در او نیست، آرام است.
اميد است، انسان روحیّه ی مهمان بودن را در زندگی خود حاکم کند. هر وقت هم یادش رفت، دوباره یاد خودش بیندازد، یعنی واقعاً هر روز بنشینیم و این کار را بکنیم. بنشینیم همین حرف هایی که شنیدیم، خواندیم و مطالعه کردیم را یاد خودمان بیندازیم. نگوییم می دانیم. می دانیم، حسابش جداست. دانسته ها گاهی در وجودمان کم رنگ و کم اثر می شود، بنشینیم و یاد خودمان بیندازیم؛ یعنی برای خودمان به زبان بیاوریم، بلندبلند با خودمان حرف بزنیم، بقیّه می گویند دیوانه شده، عیبی ندارد. افرادی که اهل دنیا به آنها دیوانه می گویند، عاقل های عالمند.
نماز، ذکر، دعا و قرآن که می خوانیم با خودمان حرف می زنیم، یاد خودمان می اندازیم. می گوییم الله اکبر، سبحان الله، الحمدلله، به خودمان می گوییم به کس دیگری که نمی گوییم. این حرف ها را یاد خودمان می اندازیم. اینکه گفتند روزی پنج مرتبه نماز بخوان، دعا و قرآن بخوان برای این است که به یاد خودمان بیندازیم. «اَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی» نماز را بپادار برای اینکه یاد من کرده باشی. مرا که فراموش می-کنی، با نماز دوباره مرا به یاد می آوری. بد نیست انسان بنشیند و اين حقايق را به یاد خودش بیندازد.
استاد مهدي طيب ، جلسه ٢٤ آذر ٨٤