خطبه ی فدکیه (قسمت ششم)
خطبه ی فدکیه (قسمت ششم)
ثمَّ قَبَضَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ قَبْضَ رَأْفَةٍ وَ اخْتِيَارٍ: تا اينكه خداي متعال رسول الله(ص) را قبض روح كرد؛ او را از این عالم گرفت؛ منتها نه گرفتن تؤام با خشونت؛ بلکه قَبْضَ رَأْفَةٍ وَ اخْتِيَارٍ ؛ یعنی قبض کرد؛ او را گرفت با نهایت مهربانی و اختیار؛ یعنی به خود پیغمبر صلی الله علیه و اله و سلم واگذار کرد؛ و خود پیغمبر صلی الله علیه و آله گفت من دلم می خواهد پیش خدای متعال بروم؛ « إِلَى الرَّفِيقِ الْأَعْلَى» می خواهم پیش آن رفیق برتر خودم بروم.
ثمَّ قَبَضَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ قَبْضَ رَأْفَةٍ وَ اخْتِيَارٍ وَ رَغْبَةٍ وَ إِيْثَارٍ: و آن گرفتن، گرفتن رغبت بود؛ یعنی خداي متعال به ديدار رسول الله (ص) راغب بود؛ یا از آن طرف رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هم به وصال الهي راغب بودند وَ إِيْثَارٍ و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله در راه اين وصال همهي هستي خودشان را ايثار كردند؛ اینگونه قبض روح رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم اتفاق افتاد.
فمُحَمَّدٌ مِنْ تَعَبِ هَذِهِ الدَّارِ فِي رَاحَةٍ: در نتيجهي اين قبض روح پيغمبر اكرم (ص)، از تمام سختيها اين دار دنيا راحت شدند؛ از دست شما مردم ناسپاس و پیمان شکن نجات پیدا کردند.
قدْ حُفَّ بِالْمَلائِكَةِ الأَبْرَارِ:و الان رسول خدا محفوف است؛ ملائكهی ابرار گرداگرد پيغمبر (ص) را گرفتهاند،
و مُجَاوَرَةِ الْمَلِكِ الْجَبَّارِ: و در جوار ملك جبّار، خداي متعال قرار دارد و آرميده است.
صلَّى اللَّهُ عَلَى أَبِي نَبِيِّهِ وَ أَمِينِهِ عَلَى الْوَحْيِ وَ صَفِيِّهِ وَ خِيَرَتِهِ مِنَ الْخَلْقِ وَ رَضِيِّه: و صلوات خدا بر پدرم باد كه پيامبر الهي بود؛ امانتدار وحي الهي بود؛ بندهي برگزيدهي خدا از بین همه ی خلایق بود؛ انتخاب شده ی خدا از خلق بود؛ و مورد رضايت پروردگار بود.
و السَّلامُ عَلَيْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ: و سلام بر پدرم رسول الله باد و رحمت و بركات الهي بر او باد.
این در حقیقت خطبه ی اول است که اشاره کردم حقایق بسیار بلندی در آن است و باز کردن آن (خصوصاً آن بحث های توحیدی) زمان می برد.
ادامه دارد…
استاد مهدی طیب- جلسه 12 آذر 83