خدای نامسلمانان!
خدای نامسلمانان!
آیهٔ ۶۲ بقره
«کسانی که مسلمان شدند و کسانی که یهودی شدند و مسیحیان و صابیان، کسی که به خدا و معاد ایمان بیاورد و نیکوکردار باشد نزد خدا اجر دارد. بی ترس و اندوه.» این آیه حداقل دو نوع تفسیر شده، من به شما تفسیر علامه_طباطبایی را پیشنهاد می کنم (المیزان). خلاصهٔ نظر ایشان آنست که ملاک حقیقت ایمان به خدا و معاد است و لقب ها سودی نمی بخشد.. آدم حرفهای عجیبی می شنود. می گویند سنی ها اگر روزانه هزار رکعت هم نماز بخوانند هیچ قبول نیست و خدا سر سوزنی به آن اعتنا نمی کند! پناه بر خدا! اینها حالی شان می شود که دارند چه می گویند؟ آیا خدایی که رحمتش همهٔ ماسوا را گرفته، ممکن است کسی صدایش بزند و او جواب ندهد؟ فکرش را بکنید! خدای هفت میلیارد انسان فقط صدای صد و اندی میلیون شیعه را می شنود و لابد از جمع شیعیان هم فقط شیعهٔ_اثنا_عشری! مابقی اگر صبح تا شب هزار بار هم از سویدای دل ناله سر بدهند و او را بخوانند خدا گوشش را می گیرد! به راستی چنین خدایی ما را آفریده یا ما او را در توهماتمان؟
آیا می شود که کسی خدا را دوست بدارد و خدا او را دوست ندارد؟!
در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست
هرجا که هست پرتوی روی حبیب هست
آنجا که کار صومعه را جلوه می دهند
ناقوس دیر راهب و نام صلیب هست
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد؟
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست!
به قول جناب حافظ محال است کسی با هر اعتقادی نسبت به امر_قدسی که ما به او خدا می گوییم عشق بورزد و خدا به او نظر نکند!
ملاک رستگاری ایمان حقیقی است و اسم و لقب ها سودی نمی بخشد. آن یهودی که می گوید من چون یهودی ام امت برگزیدهٔ خدا هستم و آن شیعه که می گوید من چون دوستدار حضرت_زهرا هستم به جهنم نمی روم، این ها فقط حرف و آرزوست. امام رضا هم می فرمایند هرکس همراه ما باشد و خدا را اطاعت نکند از ما نیست.
البته آیه به این معنی نیست که همهٔ دینها به یک اندازه فاخر و ارزشمندند. اعتقاد انحرافی نیز پذیرفتنی نیست. در مثَل تثلیث به شدت مورد اعتراض قرآن است، و اگر کسی با یقین یک حقیقتی را بیابد و تسلیمش نشود لایق سرزنش است. اما گفته ایم که تقوا را با موقعیت فرد می سنجند. پس تمام خداباوران نیکوکار که به او عشق می ورزند و باور به حسابرسی دارند از هر مرامی باشند در نهایت به نجات می رسند.
خدا ما را از اهل نجات قرار بدهد