تفکر آموزنده
تفکر آموزنده
دکتر کوئه متصدی یک داروخانه بود؛ یک روز شخصی برای گرفتن دارویی بدون نسخه به او مراجعه کرد. دکتر کوئه اجازه نداشت دارو را به او تحویل بدهد، اما وقتی با اصرار او مواجه شد، چند قرص ویتامین تحویلش داد و گفت: اینها را بخور حتماً خوب میشوی؛ فقط یادت باشد به کسی چیزی نگویی!
بعد از یک هفته همان شخص با سلامتیِ کامل نزد دکتر میآید و باعث تعجبش میشود!
امیل_کوئه وقتی علت را جویا میشود، میفهمد چیزی که تأثیر داشت این جمله بود:
"این قرصها را بخور حتماً خوب میشوی!”
و آن شخص این حرف را باور کرده بود.
کوئه پس از تحقیق به این نتیجه میرسد که انسانها هر نوع فکر، حرف و تصویری را که در رویا یا واقعیت با آن مواجه میشوند در طول زندگی عیناً برای خود شبیهسازی میکنند.
بهطور مثال بسیاری از بیماران به این دلیل درمان میشوند که به جای “فکر کردن به بیمار بودن” به “فکر کردن به درمان شدن” میپردازند.
هر باوری که تمام فضای ذهنی را اشغال کند، به تدریج برای آن فرد به صورت حقیقت درمیآید. اما باید آن عقیده در حوزهی امکان باشد.
برای مثال انسانی که دستهایش قطع شده، نمیتواند انتظار داشته باشد که دستهایش دوباره رشد کنند. ولی اگر فردی به این باور برسد که بیماری آسمِ او درمان میشود، این موضوع محقق خواهد شد، تا اندازهای که برای بدن این امکان وجود داشته باشد.
از سوی دیگر اگر فردی با وجود یک نوع بیماری فکر کند که خوبشدنی نیست، به این ترتیب عصبهای ذهن و بدنش فرمان میگیرند که هیچگاه خوب نشود. یا وقتی فرد، نام یا شمارهای را فراموش کرده، تا زمانی این باور را داشته باشد که نمیتواند آن موضوع را به یاد بیاورد، وضع به همان صورت ادامه مییابد.
کوئه پیشنهاد میکند که در مورد اهداف خودمان بر روی جنبهی مثبت و رسیدن به آنها فکر کنیم.
برای مثال در مورد فراموش کردن بهتر است فکر کنیم: من سالم و پرانرژی هستم، بنابراین میتوانم آن را به یاد بیاورم.
همچنین یک روش کاربردی که به کوئیسم یا کوئهایسم شناخته شده، اینگونه است: شخصِ علاقمند به کسب پیروزی یا تندرستی، صبحها پس از بیدار شدن از خواب و در طول روز و قبل از خوابیدن میبایستی ٢٠بار جملهی زیر را تکرار کند:
“من هر روز در هر مسیری، بهتر و بهتر میشوم.”