انقلاب و عاشورا پیوندی ناگسستنی
هر کس با سیره و روش اخلاقی و عرفان نظری و عملی حضرت امام خمینی -ره- آشنا باشد در می یابد که فرهنگ عرفانی عاشورا سرتاسر وجود نورانی او را فرا گرفته بود. فلسفۀ قیام در هر دو قیام عاشورا و انقلاب اسلامی ایران دارای نقاط مشترک فراوانی است. ستم ستیزی، قرارگرفتن در شرایط از دست رفتن اسلام، دست یابی به مقام سرالقدر و رضایت به قضای الهی رهبری نهضت از جملۀ این نقاط مشترک است.
چهرۀ ظاهری نهضت امام حسین-علیه السلام-از در تنگنا قرارگرفتن برای بیعت با یزید، دعوت کوفیان و خروج از مکه، تا تدارک نیرو و در نهایت شهادت سیدالشهدا-علیه السلام-حاکی از شکست ظاهری قیام ایشان است. اما در عمل او به یک پیروزی تاریخی دست یافت که یکی از ثمرات آن الگوگیری انقلاب اسلامی از آن است.
نهضت عاشورا، چهره ای درونی، اصیل و حقیقی نیز داشت. چهره ای که آنرا جاویدان نموده است، چهره ای که عنصر اساسی الهام گیری امام خمینی(ره) را تشکیل می دهد: که ارتباط با غیب، روح بلند عرفانی و بصیرت مقام آدمیان، الهام عرشی، فیض شهادت و…. است.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی فرمودند: «انقلاب مال همه است، انقلاب یک شط جاری است… و همه میتوانند انقلابی باشند… همه انقلابی باشند تا بتوانیم این راه ]دستیابی به اهداف انقلاب[ را با موفقیت پیش برویم.»
پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی اسلام و انقلاب،هدفگیری آرمانهای انقلاب و همت بلند برای رسیدن به آنها،پایبندی به استقلال کشور،حساسیت در برابر دشمن و نقشه دشمن و عدم تبعیت از آن،تقوای دینی و سیاسی از مهمترین موارد روحیه انقلابگری است که به توصیه مقام معظم رهبری اگر این روحیه را در جوانان ایجاد کنیم.کشوری همیشه پا برجا خواهیم داشت.
ضرورت هضم شدن در نظم جهانی نکتهای است که اینروزها از جانب برخی غافلان و یا خائنان تکرار میشود، از آنجا که نظام جمهوری اسلامی ایران بیش از آنکه مبتنی بر فرم باشد بر عمق و هویت خود متکی است، هضم شدن در نظام جهانی عملاً این هویت را از بین میبرد.
در پاسخ به همین مسأله است که مقام معظم رهبری در طول دو سال گذشته بارها و در مقاطع گوناگون با عبارات و مسائل مختلف بر این نکته تأکید کردهاند که انقلاب و حرکت انقلابی باید باقی بماند. با جستوجوی کوتاهی در سخنرانیهای ایشان میتوان عباراتی همچون «من انقلابیام»، «مجلس خبرگان باید انقلابی بماند»، «در مقابل جریان غیرانقلابی داخل نظام باید ایستاد» و جملاتی از این قبیل را یافت که همگی آنها بر استمرار حرکتهای انقلابی و دوری از محافظهکاری تأکید دارد. ایشان در سخنرانی خودفرمودند:«علت اصلی مخالفت نظام سلطه با جمهوری اسلامی، ایستادگی ایران در مقابل نظام ظالمانه جهانی است. اگر این ایستادگی نباشد، هر اسم و شکلی داشته باشید، نظام سلطه با شما مخالفتی نخواهد داشت.»
مخالفت با انقلاب و اصول انقلابی بهصورت زیر پوستیاست. ایشان میفرمایند: «گاه بهصراحت با اصل انقلاب مخالفت میشود اما گاهی غیرمستقیم با مبانی و مبادی اعتقادی انقلاب مخالفت میشود که باید در اینزمینه حساس بود و تأکید مکرر بر ضرورت هوشیاری در مقابل استکبار و آمریکا به همین علت است.»
رهبری درباره ضرورت عدم هضم شدن در نظم جهانی مورد نظر آمریکا میفرمایند: «اگر نظام اسلامی در قبال نظم منحط جهانی، هویت خودش را از دست داد، شکست خواهد خورد. اینکه میبینید من مسأله استکبار و آمریکا را تکرار میکنم، از روی عادت نیست؛ احساس خطر میکنم.»
واقعاً چه اتفاقی روی داده است که رهبری در جمع طلاب و اندیشمندان دینی کشور بر این نکته تأکید میکند که باید انقلابی ماند و از انقلاب دفاع کرد. آیا همان نشانههایی که برخی تحلیلگران خارجی در حرکت زیرپوستی برخی محافل به سمت حضور جدیتر ایران در نظم جهانی مشاهده میکنند، رهبری با دقت بیشتر مورد تجزیه و تحلیل قرار ندادهاند. به طور حتم، نگرانی رهبری در اینباره پیوند نزدیکی با اتفاقاتی که در طول یک سال گذشته در کشور روی داده است، دارد و اتفاقاً دولت نیز بهعنوان مجری وظیفه سنگینی را برعهده دارد. شاید گذشت زمان ابعاد بیشتری از آنچه رهبری از آن بهعنوان شبکه نفوذ نام میبرند، هویدا کند، اما آنچه مسلم است همان احساس خطر رهبری در قلب تمام دلسوزان نظام وجود دارد.
امروز جوانان مذهبی و حزباللهی با همه وجود در میدان هستند و هرگاه زمینهای بهوجود آید که دفاع از مرزها حتی در سرزمین همسایه هم لازم باشد، این جوانان تندرو در مسیر انقلاب هستند که در میدان حاضر میشوند و در صف اول قرار میگیرند و هرگز کسانی را که نگاه اشرافیگرایانه و غربپرستانه دارند، در این میادین مشاهده نتوان کرد. ضربه زدن به این قشر از جامعه، ضربه به حافظان انقلاب و استعدادهای واقعی کشور میباشد.
دوم آنکه نخبگان سیاسی این موضوع را باید بدانند که با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری، قدرت تحلیل این جوانان در مورد مسائل گاهی اوقات از برخی بزرگترها نیز بهتر است. پس بهجای موضعگیری تضادگونه در مقابل این قشر عظیم، باید خواستهها و دغدغههای آنان از نو و با نگاه منطقیتری بررسی شود.
چهره انقلاب همان چهره نضت عاشوراست.پس در حفظ این روحیه باید کوشید.
منبع :خلاصه ای از مقاله انقلاب و عاشورا پیوندی ناگسستنی .نویسنده:س.س