اشک های بی صدا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

رابطه جالب روزی و مرگ در کلام امیرالمؤمنین (ع)

26 آبان 1394 توسط سليمي بني

کی از سؤالاتی که ممکن است در ذهن خیلی از افراد وجود داشته باشد این است که مگر نمی گویند خدا رزّاق است؟ پس چرا بعضی مردم در کشورهای مختلف دنیا فقیر و حتی برخی گرسنه اند؟

پاسخ را در سه بخش و به صورت کوتاه بیان می کنیم :

عدالت به معنی مساوات نیست

اولاً چنین برداشتی غلط است که چون خدا رزّاق است پس نباید هیچکس فقیر باشد. ثانیاً رزّاقیت خداوند هم در ابعاد معنوی است و هم مادی. ثالثاً بخشش خدا به این معنی نیست که بدون قانون و حساب و کتاب است بلکه نظم و قاعده مند است. رابعاً عدل خدا هم به معنای این نیست که به همه یک اندازه ببخشد و چه بسا مساوی بودن انسانها در رزق و روزی با وجود شرایط و تلاشهای گوناگون آنها عین بی عدالتی است!

ظرفیت متفاوت انسانها

این را باید دانست که هزاران هزار حکمت و قاعده و رابطه‌ علت و معلولی و قواعد دیگری برای کسب رزق و روزی و علم و سایر کمالات مادی و معنوی وجود دارد. از جمله: نظام هستی؛ ضرورتهای چرخه‌ حیات؛ حکمت وجودی هر موجود؛ مرتبه و ظرفیت هر یک؛ جبر و اختیار؛ علت و معلول؛ حرکت و سکون و…

پس، رازق خداست، اما رزّاقیت نیز حساب و کتاب و اندازه و قانون و قَدَر دارد. یه یکی به تناسب نقش او در کارگاه هستی زیادتر داده شده و به یکی کمتر داده شده و برای هر دو دستور العمل های لازم آمده تا چرخه به سلامت بچرخد و همه به کمال برسند.

حتی انسان مؤمن نیز ممکن است به خودش ظلم کند، ظرفیت وجودیش بالا نیست، از خدا طلب رزق و گشایش می‌کند، اما زمینه و ظرفیت آن را فراهم نمی‌کند و خدا می داند که اگر ذره ای بیشتر به او بدهد، طغیان خواهد کرد و چون به حفظ ایمانش اعتقاد و علاقه دارد، به او نمی دهد تا حفظ بماند.

البته «رزق الهی» تعریفی دارد و هر درآمدی رزق الهی نیست. رزق الهی همه برکت است و سبب رشد می‌شود، اما در آمدی که از هر راهی به دست می‌آید و در هر راهی مصرف می‌شود و همیشه با «ظلم» به خود و دیگران توأم است، رزق الهی قلمداد نمی گردد.

رابطه جالب روزی و مرگ!

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می‌ فرمایند: «کاخی ساخته نمی شود، مگر به قیمت ویرانه ماندن ویرانه‌ ای!» یعنی انسانها خودشان به هم ظلم می کنند. البته حساب ظالم و مظلوم و اندازه تقصیرشان در روز جزا با دقت تمام محاسبه می شود و در حق کسی ظلم نمی گردد.

هم چنین از حضرت پرسیدند شما که می فرمایید خدا رازق است حالا اگر یک نفر را داخل اتاق یا محفظه ای محبوس کنند و هیچ راهی به بیرون نداشته باشد، روزی اش از کجا می رسد؟ فرمود: از همانجا که مرگش می رسد! یعنی ممکن است اصلاً روزی او در این شرایط مرگ او باشد و عمرش سرآمده است. از طرفی هم همان خدایی که قادر است مرگ را به درون آن اتاق بفرسد می تواند روزی او را نیز (اگر عمرش به دنیاست) برساند.

 نظر دهید »

رجبعلی خیاط چگونه خدا را امتحان کرد!؟

26 آبان 1394 توسط سليمي بني

 

خداوند متعال در قرآن می فرماید:
نَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً انبیاء/35
شما را از راه آزمايش به بد و نيك خواهيم آزمود.

جناب شیخ رجبعلی خیاط تحول معنوی خود را چنین بازگو نموده است:

در ایام جوانی حدود ۲۳ سالگی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانه‌ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: رجبعلی! خدا میتواند چندین دفعه تو را امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده، به خاطر خدا صرف نظر کن، سپس به خداوند عرضه داشتم:
خدایا! من این گناه را برای تو ترک می‌کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن.
آنگاه دلیرانه، همچون یوسف (ع) در برابر گناه مقاومت می‌کند و از آلوده شدن به گناه اجتناب می‌ورزد و به سرعت از دام خطر میگریزد، این کف نفس و پرهیز از گناه، موجب بصیرت و بینایی او می‌گردد، بگونه ای که به گفته برخی دیده برزخی او باز می‌شود و آن چه را که دیگران نمی‌دیدند و نمی شنیدند، می‌بیند و می‌شنود، به طوری که برخی اسرار برای او کشف می‌شود.

 نظر دهید »

صدای موسیقی مرگ می آید و تو نشسته ای ،حرکت کن تا دیر نشده

22 آبان 1394 توسط سليمي بني

هرموسيقي اي راكه مي خواهيد گوش دهيدببينيدازكجامي آيداگرازشهرت طلبي وبي بندوباري وپول طلبي مي آيدمعلوم است كه به همان جا هم شمارادعوت مي كند وبه همان جايي هم كه از آن مي آيد منتهي مي شود

موسيقي
يك صورتي هست كه مقصوداين صورت جسماني واين هيئت ظاهري است امايك صورتي به معناي ارسطويي هست كه ارسطووقتي مي گويد صورت درمقابل ماده است اينكه مااصطلاحامي گوييم صورت ومي گوييم اهل صورت نباش ارسطوبه اين مي گويدماده ،آنوقت صورت نزدارسطوهمان جان است وجهت وحدت هرچيزي به صورتش است هرچيزي كه تركيب شده ازماده،آن ماده جهت كثرت آن است چون به سبب آن ماده هزارچيزوصدملياردذره وبينهايت ذره است ،امابه سبب صورتش است كه مي گوييم يك قالي يا يك سمفوني،صورت عبارتست ازوحدت بخش عالم ماده پس كمال هرچيزي به صورت آن است وهمينطوراين كمالات تعالي مي گيرند تابرسندبه صورت مطلق،هرقدرماده كمترمي شود معلوم ميشود به كمال نزديكترشده است وقتي نقاش نقشي مي كشد بعلت غلبه عالم معنا وصورت ديگر كسي پول كاغذورنگ آن راكه همان ماده آن نقش است راحساب نمي كند وماده درصورت محومي شود،تاوقتي كه ماده هنوزهست معلوم است كه صورت هنوزصورت كاملي نيست، اگر يك تكه آهن را پيچي دهيدواين كارراتكراركنيد تاجايي كه ازآهن لطافت يك طره زيبارابيافريد آنوقت آن قطعه رامي گذارنددرترازووبجاي آن طلامي دهند؛ آن صورت مطلق راارسطو مي گويد خدا،خداكسي است كه ماده نيست چون جهت قابليت هرچيزي را مي گويندماده وجهت كمال آن را مي گويندصورت ،چون اوكمال مطلق است هيچ ماده اي ندارد وهيولايي نداردوهيچ چيزي دراوبالقوه نيست وهمه چيزدراوبالفعل است، اگر انسان آن صورت مطلق را ببيندتمام مشكلات عالم برايش حل مي شود،فرض كنيديك مورچه اي روي يك قالي اي حركت مي كند هرلحظه برايش اشكال پيش مي آيدكه چرااينجاسفيداست و جاي ديگرسياه است؟اگرقراربودسفيدباشدچرااين طرفش سياه است اگرقراربودسرخ باشد چرا سفيداست؟اگرقراربودصاف باشدچرااينجاكج است اگراصل بركجي است چرابعضي جاها صاف است؟اگررنگ سفيدخوب است چرا اينجا سرخ است؟ولي وقتي آن يونيورسال فرم را ومجموعه اين قالي را مي بيند تمام اشكالاتش برطرف مي شودووقتي آن جان رامي بيندمي فهمدكه هركدام ازاينهادرجاي خودشان درست هستند

صورت مطلق
گناه يعني نقصان ومحوكردن گناه یعنی رساندن كسي از مرتبه نقصان به كمال؛ اگركسي راكه خطايي ازاو سرزده راخواستيد ببخشيديك راه آن اين است كه به اوبگوييد تو رابخشيدم واورارها كنيد،ولي يك راه ديگرآن اينست كه آن نقصاني كه دراوهست كه به سبب آن نقصان اين بي ادبي وظلم دراوحادث شده است راازاوبگيريد وتبديل به كمال كنيدو اين بهترين راه بخشش است

بخشش
بعضي هامعتقدندعامل همه بيماريهاي رواني ترس ازعدم است، مامي ترسيم كه نكندنيست شويم نگراني مرگ حرص توليدمي كندهزارمشكل توليدمي كنداين كه مامي ميريم وبعدش هم خبري نيست وبه كلي نابودمي شويم ،اين خودش عامل بيماري است. اول انسان ازپيري مي ترسدبه محض اينكه ازمرگ نگراني پيداكرد فكرمي كند كه زمان گذشت چه كاركنم دارم پيرمي شوم وبعدش هم مرگ مي آيد شروع مي كند ازپيري ترسيدن ازمقدمات وآثارمرگ شروع مي كندبه ترسيدن امايك مرتبه يك رسول گرامي اي مي آيدوآيه اي مي آوردكه «ام حسبتم اناخلقناكم عبثا» ،چقدرساده لوحي است كه انسان فكركندخدااورابااين حكمت ومعرفت آفريده براي اينكه بزندوخرابش كند، مرگ فقط يك انتقال است ازيك جايي به جاي ديگر ، درهيچ جاي قرآن گفته نشده است كه انسان فنامي شودواين تفكرفناراشيطان درذهن انسان وسوسه مي كندومي گويد كه مرگ نزديك است بروهركاري كه مي خواهي بكن ومرگ رابه عنوان فنامعرفي مي كندوگرنه درقرآن اصلاچنين چيزي نيست وقتي كه صحبت از مرگ هست صحبت از انتقال است وگفته شده كه «مرگي كه ازآن فرارمي كنيد ملاقات مي كندشمارا» يعني شماهستيدومرگ را ملاقات مي كنيدو بامرگ سلام عليك مي كنيد؛يك شاعرانگليسي مكالمه اي رابيان كرده بين انسان ومرگ كه مرگ به انسان مي گويدخاك بشووبميرونابودبشووانسان جواب مي دهدكه قراراين نبوده بلكه اين قرارمربوط به خاك بوده كه خاك به خاك بايدبرگرددنه روح ولباس تن رادرمي آوردوپرت مي كندجلوي مرگ و مي رود

 نظر دهید »

اگر دروغ میگی بخوان شاید موثر افتد

22 آبان 1394 توسط سليمي بني

دروغ خودش جهنم است اگرشماعميق شويدمتوجه مي شويدكه همين الان دروغ آتش است به محض اينكه آدم دروغ مي گويدنظام فكري اش به هم مي خوردوتمركزحواسش راازدست مي دهدوكم حافظه مي شودوهزارعيب رواني پيدامي كندآدم هاي دروغگوازسلامت فكربرخوردارنيستندتمركزحواس كه عامل خلاقيت است درآنهاازبين مي رودچون آدم دروغگواضطراب داردچون مي داندكه دروغ خوب نيست ودلش هم نمي خواهدكه فاش بشودوهردروغ آدم رابه دروغ ديگري مي كشاندويك دوتادروغ انسان كه فاش شدهويت او زيرسوال مي رودهيچ چيز بدترازاين نيست كه وقتي انسان حرفي مي زندمردم نگاه كنندكه اين آقاراست مي گويديادروغ ،هيچ چيز بهترازاين نيست كه وقتي آدم حرفي زدهمه بگوينداين آقاوقتي حرفي زدراست است؛ بنابراين شخصيت اجتماعي انسان وحضورآدم درجامعه به هم مي خوردواين ادامه پيدا مي كندتاقيامت وبه شكلهاي ديگري ظهورپيدامي كندواينطورنيست كه شمارابه خاطردروغ مجازات كنندبلكه خوداين دروغ مجازات شماست

 نظر دهید »

الهی قمشه ای حکیمانه می گوید

22 آبان 1394 توسط سليمي بني

شما رهبر ارکستر سمفونیک افكار و احساسات خويشيد. نبايد گامهاي خود را با صداي طبل و شيپور ديگران هماهنگ كنيد. گوش به نواي درون خود بسپاريد. نواهايي كه از درونتان بر ميخيزد را هدايت كنيد. الهی قمشه ای

ما موجودات خاكي نيستيم كه به بهشت مي رويم. ما موجودات بهشتي هستيم كه از خاك سر بر آورده ايم. الهی قمشه ای

تنها مانع موجود بر سر شادماني و نشاط، اعتقاد شما به وجود مانع بر اين راه است. به همين دليل راه را اشتباه مي رويد و گرفتار مشكل مي شويد. الهی قمشه ای

وقتی یک دانه ی گیاه میکاری، هزاران هزار دانه میشود، همه اش برای تو.وقتی یک گل به کسی میدهی، هزاران هزار گل از دیگران میگیری؟ می دانی عزیز ، تو روی گنج داری زندگی میکنی و امیدوارم این را بدانی. الهی قمشه ای

سليمان باش و دستور بده. به خشمت بگو : برو اونطرف وايسا. برو و بر سر تكبرم خالي شو. به قهرت بگو: شما بفرماييد و بين من و جناب دروغ قهر برقرار كنيد. به ديو درونت قاطعانه بگو: نـــــــــه ، من غلام ِ تو نيستم. تو غلام مني. مانند سليمان مُـلك وجودت را فرمانروايي كن. الهی قمشه ای

خيلي خوب است كه انسان زيباييهاوخوبيهاراستايش كندوخوبيهاي مردم رابيان كند آنوقت اگراين ستايش براي خودحق باشد برمي گردد به حق ولي اگراين ستايش رابراي اين كردكه به يك چيز دني وحقيري برسد آنوقت اين ستايش مانع ميشود بين انسان وحق ونشانه دلبستگي به اين دنيا است. الهی قمشه ای

مشکل فرصتیست تا چیزی مسی در وجودت را به طلای ناب تبدیل کنی . الهی قمشه ای

کسی که بینایی را خلق کرده است، یقینا بیناست . یک کور نمی تواند بینایی را خلق کند. پس او تو را می بیند. از او کمک بخواه الهی قمشه ای

انسانها معمولا ما را تشویق می کنند که به بهای از دست دادن کنجکاوی، احتیاط را بر گزینیم و به قیمت از دست دادن ماجراجویی ، به امنیت متوسل شویم، از مجهولات بپرهیزیم و پا به وادی ناشناخته ها نگذاریم. ولی به این حقیقت توجه کنیم که زندگی که در آن لذت کشف کردن نباشد، حتما طعمی امتحان شده دارد و تکراریست…بروید و عالمهای ناشناخته را در وادی علم، هنر و موسیقی کشف کنید و لذت ببرید . الهی قمشه ای

هیچ دعائی بالاترازاین نیست که خدا ما را از خودش دور نکندوهیچ دردی هم بالاترازدردهجران نیست .الهی قمشه ای

اگر می گویند ذکر کنید ، منظور این نیست که یک تسبیح دستمون بگیریم و بگوییم: یا الله ، یا رحمان ، یا رحیم و … ،اسم ببریم! اینها ذکر نیست. ذکر اینست که او در کل زندگی ما حضور داشته باشه. اگر یک اسم خدا جمیل است، پس باید در معماریمان باشد، توی رفتارهایمان باشد، تو لباسمون باشد تو ظاهر و باطنمون باید باشد، تو صحبت کردنمون باید باشد. کو جمیل!؟ که تو می گویی من ذاکرم! هر کس ذاکر نباشد به اسماء الله زندگیش سخت می شود، معیشتش تنگ می شود . الهی قمشه ای

در زندگی مهم این نیست که به ایده آل زندگی تان برسید بلکه مهم این است که در مسیر رسیدن به ایده آل زندگی تان حرکت کنید . الهی قمشه ای

احوال پرسي هاي ما بصورت تعارف درآمده و سريع تمام مي شود ولي وقتي مي گوييم حال تو چطوره؟ يعني واقعاً دلم مي خواهد بدانم و مي خواهم بيايم در زندگي تو و بدانم چه نيازي داري؟ ما اگر واقعا حال هم را بپرسيم خيلي ازمشكلات حل مي شود. الهی قمشه ای

آدم فقط وقتي گول مي خورد كه صاف نيست وگرنه نمي شودكه انسان فرق دروغ با راست رانفهمد چون دروغ خيلي طعم و بو و مزه اش با راست فرق مي كند
بوي كبر و بوي حرص و بوي آز درسخن گفتن بيايد چون پياز ،آنچان كه اگر شامه ظاهري ماسالم باشد بوي پياز را مي توانيم تشخيص دهيم
اگرشامه باطني ما هم سالم باشدمي توانيم تشخيص دهيم و مي توانيم اطلاعات رابگيريم . الهی قمشه ای

 نظر دهید »

گوشتان به دهان رهبری باشد

22 آبان 1394 توسط سليمي بني

علامه آيت‌الله حسن‌زاده آملي در جايي فرموده‌اند: گوش‌تان به دهان رهبر باشد. چون ايشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن(عج) است. اين جملات وقتي بيشتر معنا پيدا مي‌كند كه بدانيم صاحب تفسير الميزان، علامه طباطبايي درباره علامه حسن‌زاده فرموده‌اند: حسن‌زاده را كسي نشناخت جز امام زمان(عج).

 نظر دهید »

کسانی که از ازدواج می ترسند ،بخوانند!

13 آبان 1394 توسط سليمي بني

اگر در «ازدواج و انتخاب همسر»، اسلام، معیار و ملاک بود، اکثر یا همه‌ی این مشکلات وجود نداشت. اما کدام اسلام!؟، به فرموده‌ی امام خمینی- اسلام ناب محمدی، نه اسلام آمریکائی.
ازدواج
افسوس! که جامعه‌ی ما هنوز از اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله فاصله‌ی زیادی دارد. دریغا! که هنوز چهره‌ی اسلام، در بسیاری از مسائل، پشت پرده مانده است و پرده های جهل و خرافات و عادات و آداب و رسوم جاهلی و خودخواهی‌ها و شرک‌ها و خودپرستی‌ها و نفس پرستی ها و… جلوی خورشید درخشان اسلام را گرفته و جامعه را از پرتو حیات بخش آن محروم ساخته است.
اگر در «ازدواج و انتخاب همسر»، اسلام، معیار و ملاک بود، اکثر یا همه‌ی این مشکلات وجود نداشت. اما کدام اسلام!؟، به فرموده‌ی امام خمینی- اسلام ناب محمدی، نه اسلام آمریکائی.
اسلام ناب، همان است که نبی اکرم اجرا می‌فرمودند. مگر نخوانده و نشنیده‌ایم که: پیامبر بزرگوار در یک جلسه و در عرض چند دقیقه، تمام مراحل یک ازدواج را –از قبیل: خواستگاری، تعین مهریه، خواندن عقد و…- اجرا می‌فرمودند و دست زن و شوهر را به هم داده و روانه‌ی منزلشان می‌کردند!؟ این‌ها که افسانه نیست، معجزه هم نیست. الآن هم اسلام ناب، همان اسلام است و همان توان و خاصیت را دارد؛ اما این ماییم که مسلمان ناب نیستیم (هر عیب که هست، از مسلمانی ماست)

نظر اسلام پیرامون هزینه های اقتصادی برای ازدواج
اول: هزینه های اقدام
اقدام به ازدواج، هزینه‌هایی مثل مراسمات، خرید عروس و داماد و… دارد. در این مورد می‌توان گفت که از نظر دین برای اقدام به ازدواج، خرج خاصی که لازم بوده و از توان مالی معمول مردم خارج باشد وجود ندارد[1]؛ این امر از مقایسه دو آیه شریفه؛ وَأَنکِحُوا الْأَیَامَی مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ؛ «مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می‌سازد؛ خداوند گشایش دهنده و آگاه است.[2]»
وَ لِلّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً؛ «و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه [او] کنند، آن‌ها که توانایی رفتن به سوی آن دارند.[3]» معلوم می‌شود؛ زیرا در آیه اول به طور مطلق نسبت به اقدام برای ازدواج مجردان، امر کرده است و آن را مقید به استطاعت مالی- که اگر توانستید اقدام کنید- نکرده است، بر خلاف آیه دوم که وجوب حج را مشروط به استطاعت کرده است یعنی حج در صورتی بر شما واجب می‌شود که توانایی مالی داشته باشید.
در باب وجوب حج، انسان باید علاوه بر تأمین مخارج معمولی، قادر به مخارج فوق‌العاده برای انجام حج باشد؛ و اگر این مخارج فوق‌العاده در خصوص اقدام به ازدواج نیز لازم بود، می‌بایست در آیه ای که امر به ازدواج می‌کند قید می‌شد و چون شرطی ذکر نشده پس از امر عمومی آیه فهمیده می‌شود که برای ازدواج، رسوم مالی خاصی که از توان اغلب مردم خارج باشد وجود ندارد.
امام صادق (علیه السلام) در کلامی گهربار ترک ازدواج را به خاطر ترس از تنگدستی، مذمت کرده و می‌فرمایند: «مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخَافَةَ الْفَقْرِ فَقَدْ أَسَاءَ الظَّنَّ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ هر که از ترس تهیدستی ازدواج را ترک کند، به خدای عزوجل گمان بد برده است. خداوند عز و جل می‌فرماید: »اگر تهیدست باشند خداوند از فضل خود توانگرشان می‌سازد
دوم: مهریه
در روایات از مهریه گزاف منع شده و پرداخت مهریه سبک نیز برای اکثر پدرانی که برای ازدواج پسرشان اقدام می‌کنند مقدور است. به چند روایت در این خصوص توجه بفرمایید:
1. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: «خَیرُ الصَّداقِ ایسَرُه؛ بهترین مهریه سبک‌ترین آن است.»[4]
2. در حدیثی دیگر از ایشان آمده است: «إنّ مِنْ یمنِ الْمَرأةِ تَیسیرُ خِطبَتِهَا وَ تَیسیرُ صداق‌ها؛ از میمنت زن این است که راحت خواستگاری شود و کابینش (مهریه‌اش) سبک باشد.»[5]
از نظر دینی، ازدواج مشروط به متمکن بودن و دارا بودن شغل و مسکن و اسباب منزل مناسب نیست که در صورت عدم این موارد، از ازدواج، ممانعت به عمل آید یا اینکه توصیه به عدم آن شود
3. همچنین می‌فرماید: «تیاسَرُوا فی الصِّداقِ فَإنَّ الرَّجُلَ لَیعطِی الْمَرْأةِ حَتَّی یبْقِی ذَلِکَ فِی نَفْسِهِ عَلَیهَا حَسِیکَةً؛ در مهریه آسان بگیرید؛ زیرا مرد کابین» سنگین [زن را می‌دهد؛ اما در دلش نسبت به او کینه و دشمنی ایجاد می‌کند.][6]
اقتصاد
سوم: لوازم اقتصادی تشکیل زندگی
از نظر دینی، ازدواج مشروط به متمکن بودن و دارا بودن شغل و مسکن و اسباب منزل مناسب نیست که در صورت عدم این موارد، از ازدواج، ممانعت به عمل آید یا اینکه توصیه به عدم آن شود؛ بلکه در آیات و روایات سفارش شده که برای اقدام به ازدواج از فقر و نداری هراس نداشته باشید.
قرآن کریم در آیه شریفه وَأَنکِحُوا الْأَیَامَی…[7] می‌فرماید: برای ازدواج مجردان اقدام کنید و از فقر آن‌ها نترسید؛ چون اِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ؛ «اگر فقیر باشند خدا آن‌ها را بی نیاز خواهد کرد.»
این وعده و تضمین صریح و روشن خداوند است؛ و چه تضمینی مطمئن‌تر از تضمین خدا!؟
بنابراین، از نظر قرآن، ازدواج و ورود به زندگی با فقر (بدون شغل و مسکن و لوازمات زندگی) نه تنها منع نشده، بلکه از اسباب رفع فقر هم قلمداد شده است.
در روایات نیز نه تنها فقر را مانعی از ازدواج ندانسته‌اند؛ بلکه جهت برطرف شدن فقر و تنگدستی، ازدواج را توصیه فرموده‌اند و کسانی که از ترس فقر ازدواج نمی‌کنند را مذمت نموده‌اند.
رسول مکرّم اسلام(صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: «زَوِّجُوا أَیَامَاکُمْ فَإِنَّ اللَّهَ یُحْسِنُ لَهُمْ فِی أَخْلَاقِهِمْ وَ یُوَسِّعُ لَهُمْ فِی أَرْزَاقِهِمْ وَ یَزِیدُهُمْ فِی مُرُوَّاتِهِم؛ جوانهایتان را زن دهید؛ زیرا با این کار خداوند اخلاق آن‌ها را نیکو می‌گرداند و روزیهایشان را زیاد می‌کند و بر جوانمردیهای آنان می‌افزاید.»[8]
ایشان در حدیث دیگر می‌فرماید: «اتَّخِذُوا الْأَهْلَ فَإِنَّهُ أَرْزَقُ لَکُم؛ همسر بگیرید که روزی شما را زیاد می‌کند.»[9]
امام صادق (علیه السلام) در کلامی گهربار ترک ازدواج را به خاطر ترس از تنگدستی، مذمت کرده و می‌فرمایند: «مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخَافَةَ الْفَقْرِ فَقَدْ أَسَاءَ الظَّنَّ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ هر که از ترس تهیدستی ازدواج را ترک کند، به خدای عزوجل گمان بد برده است. خداوند عز و جل می‌فرماید: »اگر تهیدست باشند خداوند از فضل خود توانگرشان می‌سازد. [10]
قرآن کریم در آیه شریفه وَأَنکِحُوا الْأَیَامَی…می‌فرماید: برای ازدواج مجردان اقدام کنید و از فقر آن‌ها نترسید؛ چون اِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ؛ «اگر فقیر باشند خدا آن‌ها را بی نیاز خواهد کرد.» این وعده و تضمین صریح و روشن خداوند است؛ و چه تضمینی مطمئن‌تر از تضمین خدا!؟
نویدهای رهبران اسلام
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که امین اسرار خداوندند درباره‌ی امدادهای الهی به نوجوانان مجرد چنین می‌فرمایند:
«زوجوا أیاماکم، فإن الله یحسن لهم فی أخلاقهم و یوسع لهم فی أرزاقهم و یزیدهم فی مرواتهم؛ بی همسرانتان را همسر دهید، زیرا خداوند در پرتو ازدواج، اخلاق آنان را نیکو می‌گرداند و رزق و توان مالی آن‌ها را وسعت می‌دهد، و بر مروت و ارزشهای انسانی شان می‌افزاید.
باز ایشان در این باره می‌فرمایند:
«من ترک التزویج مخافة العلة، فقد ساء ظنه بالله؛ إن الله یقول: إن یکونوا فقراء، یغنهم الله من فضله؛ کسی که ازدواج را از ترس فقر و ناداری ترک کند، همانا به خداوند گمان بد برده است، زیرا خداوند می‌فرماید: اگر فقیر باشند، خداوند با فضل و رحمت خویش آنان را بی نیاز می‌سازد.
همان بزرگوار خطاب به جوانان می‌فرمایند: «إتخذوا الأهل، فإنه أرزاق لکم»؛ همسر بگیرید، که بیقین، رزق شما را زیاد می‌کند.
امام صادق – علیه السلام – می‌فرمایند: «الرزق مع النساء و العیال»؛ رزق، همراه زنان و خانواده است.
به این نمونه‌ی زیبا، توجه کنید:
جوانی بدون همسر، که به شدت فقیر و نادار بود، حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد و از فقر و تهیدستی، شکایت کرد و از آن حضرت راهنمائی خواست که: ای رسول خدا! چه کنم تا از حالت سخت ناداری و پریشانی در آیم؟
حضرت فرمودند: «تزوج»: ازدواج کن!
جوان، تعجب کرد و با خود گفت: «من که مخارج خودم را نمی‌توانم تأمین کنم، چگونه ازدواج کنم و مخارج همسر و زندگی مشترک را به دوش گیرم»!؟
اما چون به درستی فرموده‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله، ایمان داشت، اقدام به ازدواج کرد و کم کم در زندگی‌اش گشایش ایجاد شد و از تهیدستی به در آمد.
توجه عمیق به این «نویدها» و «وعده های صادق»، اطمینان به «امدادهای خداوندی» را در دل انسان به وجود می‌آورد و به انسان، شهامت و دلگرمی می‌بخشد تا با توکل به خداوند، به ازدواج اقدام کند و از مشکلات و موانع نهراسد؛ و مسلم است که: هرگاه جوانی، برای رضای خداوند و اجرای دستور او و پاک ماندن از فسادها و بیماریهای روحی و جسمی و برای رشد و تکامل و سعادت، اقدام به ازدواج کند، لطف و رحمت خداوند شامل حالش می‌شود و «امدادهای الهی» به کمک او خواهند آمد و او را در هدف مقدسش یاری خواهند کرد.

پی نوشت ها :
[1]. مواردی مثل ولیمه عروسی نقض گفتار فوق نیست؛ چون هم مستحب است و هم انجام آن به صورت ساده به گونه ای که به امر مستحبی عمل شده باشد در توان اکثر افراد هست.
[2]. نور / 32.
[3]. آل عمران / 97.
[4]. کنزالعمّال، المتقی الهندی، ج 16، ص 320، ح 44707.
[5]. همان، ج 16، ص 322، ح 44721.
[6]. همان، ص 324، ح 44731.
[7]. نور/ 32.
[8]. بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 100، ص 222.
[9]. همان، ج 100، ص 217، ح 38.
[10]. نورالثقلین، الشیخ الحویزی، ج 3، ص 597، ح 141.

مطلب از تبیان نت

 1 نظر

13 آبان ،لبیک گویان منتظرتان هستیم

13 آبان 1394 توسط سليمي بني

حالا 36 سال از عمر انقلاب اسلامی و 27 سال از تصویب عنوان روز ملی مبارزه با استکبار جهانی توسط مجلس شورای اسلامی می‌گذرد و مردم کشورمان خود را برای بیست و پنجمین مراسم مبارزه با استکبار جهانی آماده می‌کنند.

من شرکت می کنم.چون یک ایرانی هستم و مخالف ظلم و استکبار. یک ایرانی هستم حامی صلح و دوستی.و برمبنای اعتقادات ما که یک اعتقاد ضداستکباری است می آیم و همانطور که در قرآن آمده است مرگ همه ظالمان و متاجاوزان را آرزو می کنم. منتظر دبدارتان هستم.حالا وقت لبیک است و وقت شعار هیهات منا الذله

 نظر دهید »

در خرابه ی شام چه گذشت؟

30 مهر 1394 توسط سليمي بني

از مصائب سختی که در شهر شام به اهل بیت رسید و در کتاب های مقاتل ذکر شده، خرابه نشینی اهل بیت و از دنیا رفتن دختر سه سالۀ حضرت سیدالشهداست. امام صادق(ع) می فرمایند: اهل بیت را در خانه مخروبه ای نزدیک مسجد جامع دمشق با فاصلۀ کمی از محل حکومت یزید جا دادند. و چون آن خانه قابل سکونت نبود، در نوشته جات از آن تعبیر به خرابه شده. وقتی اهل بیت را با آن عظمت و کرامت و شخصیتی که داشتند، در آن محل مخروبه جا دادند، به هم گفتند: (إنَّما جُعِلنا فی هذا البیت لِیَقَعَ عَلَینا فَیَقتُلُهُم) قطعاً ما را آورده اند در این خانۀ خرابه که سقف هایش بریزد روی ما و ما را بکشند و نابود کند. شیخ صدوق در کتاب امالی، سید ابن طاووس در لهوف نوشته اند، خانۀ خرابه ای که در آن اهل بیت را جا داده بودند، اهل بیت از گرمای روز و سرمای شب، در آن جا در امان نبودند، تا جایی که س از مدتی صورت دختران و زنان و کودکان پوست انداخت. امام چهارم می فرماید: اهل بیت در آن خانه ی خراب روزها را گرسنه به سر می بردند، شب ها را به عبادت و گریۀ بر ابی عبدالله به صبح می رساندند و شهادت و کشته شدن ابی عبدالله و یاران و اهل بیتش را تا جایی که ممکن بود، از اطفال و کودکان پنهان می کردند. ولی یکی از آن ها که دختری سه ساله بود و نامش را کتاب های مهمی چون لهوف سید ابن طاووس صفحۀ صد و چهل و یک، معال بستین جلد دو صفحۀ صد و شصت و یک، منتخب تریهی ودعوة الحسنیۀ آیت الله آقا شیخ محمد باقر بهاری و ریاحین الشریعۀ محلاتی جلد سه صفحۀ سیصد و نه و منتخب التواریخ ملا هاشم خراسانی صفحۀ دویست و نود و هشت، رقیه، ذکر کرده اند و این مجموعه نوشته اند: این دختر به شدت عاشق حضرت حسین بود. امام هم به شدت به او علاقه داشت. شب و روز در آن خانۀ خرابی که اهل بیت را جا داده بودند، گریه می کرد، بهانۀ پدر را می گرفت. هر چه به او می گفتند پدر به سفر رفته و منظورشان سفر آخرت بود، آرام نمی شد. تا یک شب خواب پدر را دید. وقتی بیدار شد خیلی بی تابی کرد. هر چه خواستند او را ساکت کنند، نشد. بلکه بی تابی اش بیشتر شد. زنان و دختران دیگر اختیار از دستشان رفت، از گریه و حال او به گریه افتادند. منتخب تریهی می گوید: زنان و دیگر دختران با گریۀ او لطمه به صورت می زدند، خاک خرابه را به سر می ریختند و مو پریشان می کردند و این همه ضجه و ناله یزید را از خواب بیدار کرد. پرسید: چه خبر است؟ خواب دختر را گفتند. گفت: سر پدر را برایش ببرید، بچه است، متوجه نمی شود، دیدن چهر ه پدر آرامَش می کند. سر را در طبقی که روپوشی رویش انداخته بودند آوردند پیش بچه گذاشتند. گفت: من طعام نمی خواستم، من پدر می خواستم. گفتند: پدر آمده است. وقتی روپوش را برداشت، سر بریده را دید، با آن دستان کوچک سر را برداشت و به سینه گرفت. مرتب می گفت: پدر، چه کسی محاسنت را به خون سرت خضاب کرده است؟ چه کسی رگ هایت را برید؟ چه کسی مرا به این کودکی یتیم کرد؟ پدر چه کسی به فریاد یتیمان برسد؟ چه کسی از این زنان غصه دار پرستاری کند؟ چه کسی از این زنان شهید داده و اسیر دلجویی کند؟ چه کسی به فریاد این چشم های گریان برسد؟ پدر، کدام دست موهای پریشان این بچه ها را نوازش کند؟ پدر، بعد از تو تکیه گاه ما کیست؟ وای بر حال زار ما، وای بر غربت ما، پدر، ای کاش برایت بمیرم. پدر، ای کاش پیش از این کور شده بودم و این منظره را نمی دیدم. و بعد لب بر لب پدر گذاشت، چنان گریه کرد که غش کرد، ولی وقتی او را حرکت دادند دیدند از دنیا رفته است.

 نظر دهید »

بعد از ظهور امام زمان چه اتفاقی می افتد؟ در مورد شهادت امام زمان چه می دانید؟ آیا می دانید چه کسی امام زمان را غسل و دفن می کند؟ امام زمان (عج) چگونه و توسط چه کسی به شهادت می رسند؟

12 مهر 1394 توسط سليمي بني

بعد از ظهور امام زمان (عج) رخدادهایی پیش بینی شده است و در قرآن و روایات ائمه بیان شده که مربوط به زمان ظهور تا شهادت و خاکسپاری آن امام عزیز است که در ادامه مطلب به آنها خواهیم پرداخت.

سؤال: هنگامی که امام زمان به شهادت می رسند چه کسی او را غسل و تدفین می کند و محل دفن امام کجاست؟و آیا دنیای کنونی نیز وجود دارد یا قیامت برپا می شود؟ اگر قیامت برپا نمی شود، چه کسی بعد از امام زمان زمام امور را در دست می گیرند؟

بعد از ظهور امام زمان چه اتفاقی می افتد

از عمیق ترین تحولات و دگرگونی هایی که جهان ما در زمان و مکان و اشیائش با آن روبروست، حرکت و سیر جهان ماده به سوی عالم غیب است که قرآن و معارف اسلامی از آن پرده بر می دارد و بر اهمیت و حسّاسیت آن تأکید می ورزد و این حرکت و تحوّل را بازگشت انسان به سوی خدا و رویاروئی انسان با قدرت او و یا رفتن به سوی ملاء اعلی و آخرت می نامند، و نسبت به ما آن را فرا رسیدن قیامت و رستاخیز می خوانند؛ نقطه اوج این حرکت و تحوّل، نسبت به انسان مرگ است که از دیدگاه اسلام ورود به زندگی گسترده تر است و نقطه عطف آن نسبت به جهان هستی، قیامت است و اتحاد دو جهان ماده و غیب.

در قرآن کریم و سنت آمده است که رستاخیز و قیامت دارای مقدمات و نشانه هایی پی در پی است که در زمین و آسمان و جامعه بشری پدید می آید و حکومت مهدی ـ علیه السلام ـ آخرین و بزرگترین مرحله حرکت جهان مادی پیش از برپائی رستاخیز و قیامت است.

بعد از ظهورامام زمان ، بعد از ظهور امام زمان چه اتفاقی می افتد ، امام زمان چگونه به شهادت میرسند

به نظر می رسد که دست یابی به جهان بالایی که روایات از آن سخن می گویند و در زمان حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ تحقق خواهد یافت،[۱] مقدمه ای بر راهیابی به سوی جهان آخرت و البته قبل از برپایی قیامت است. بنابراین روایاتی که درباره رجعت و بازگشت عده ای از پیامبران و امامان ـ علیهم السلام ـ به زمین و حکمرانی آنها بعد از مهدی ـ علیه السلام ـ سخن گفته و نیز در آیات متعدد، تفسیر به «رجعت» شده، مراد، همین مرحله است، و اعتقاد به رجعت هر چند از ضروریات اسلام نیست اما روایات مربوط به آن به حدی زیاد و مورد وثوق است که اعتقاد به آن را یک امر روشن و غیر قابل انکار، می سازد.

طبق برخی روایات، رجعت، پس از حکومت حضرت مهدی و پس از حکومت یازده مهدی دیگر، آغاز می گردد، از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده است که فرمود: «همانا بعد از قائم، یازده مهدی از فرزندان حسین ـ علیه السلام ـ از ما اهل بیت اند».[۲]

با توجه به اجمال و برخی ابهاماتی که در کیفیت رجعت و حکومت امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ و یا برخی دیگر از ولات و اولیاء آنان پس از ظهور و حاکمیت مهدوی، وجود دارد، نمی توان درباره حوادث و پیش آمدهای آن به تفصیل و به طور قطع، اظهار نظر کرد. حکومت یازده مهدی از اولاد امام حسین ـ علیه السلام ـ پس از امام زمان ـ علیه السلام ـ ، نیز از امور و حوادث پس از حکومت ولیعصر ـ علیه السلام ـ و در آستانه و بلکه همزمان با رجعت می باشد که در برخی روایات به آن اشاره شده است و هیچ گونه توضیح و تفصیلی درباره آن بزرگواران و بیان ویژگی های آنان در روایات و منابع روائی وجود ندارد. تنها چیزی که می توان گفت این است که آنان افراد وارسته و شایسته ای هستند که دارای چنین لیاقتی می باشند، اما اینکه آنان دارای مقام عصمت هم هستند یا نه، دلیلی بر نفی و یا اثبات آن در منابع روائی وجود ندارد.

شهادت امام زمان و غسل امام زمان بعد از ظهور

روایات مربوط به مسأله شهادت امام زمان (علیه السلام) دو دسته می باشد: بعضی دلالت بر وفات حضرت و برخی دیگر دلالت بر شهادت حضرت ـ علیه السّلام ـ دارد که ذیلاً به برخی از این دو نوع روایات، اشاره می نمائیم:

روایات دسته اول:

از جمله روایاتی که دلالت بر مرگ طبیعی حضرت ـ علیه السّلام ـ دارد، تفسیری است که از امام صادق ـ علیه السّلام ـ در مورد آیه شریفه «ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیْهِمْ»[۳] نقل شده است. حضرت می فرماید: مراد، زنده شدن امام حسین ـ علیه السّلام ـ با اصحاب خود در عصر امام زمان است در حالیکه کلاه خودهای طلائی بر سر دارند و به مردم رجعت امام حسین ـ علیه السّلام ـ و یارانش را اطلاع می دهد تا مؤمنان به شک و تردید نیفتند. این در حالی است که حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در میان مردم حضور دارد. هنگامی که مردم امام حسین ـ علیه السّلام ـ را به خوبی شناختند و به او ایمان پیدا کردند، مرگ حضرت حجّت ـ علیه السّلام ـ فرا می رسد و امام حسین، غسل و حنوط و کفن و خاک سپاری حضرت را برعهده می گیرد زیرا که امام را جز امام، غسل نمی دهد»[۴].

۲. در روایتی دیگر نیز امام صادق ـ علیه السّلام ـ در پاسخ به این سؤال که: اولین کسی که به دنیا رجعت خواهد کرد چه کسی است؟ می فرماید: اولین رجعت کننده به دنیا، امام حسین است که پس از رجعت او و یارانش در حالیکه هفتاد پیامبر نیز او را همراهی می کنند، حضرت قائم (عج) انگشترش را به امام حسین واگذار می کند و چشم از جهان فرو می بندد امام حسین ـ علیه السّلام ـ نیز تجهیز، غسل و کفن و دفن حضرت را برعهده می گیرد»[۵].

دسته دوم:

روایاتی است که بطور عام دلالت بر شهادت همه ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ دارد:

امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ می فرماید: و الله لقد عهد الینا رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ ان هذا الامر علیکم اثنا عشر اماماً من ولد علی و فاطمه، ما منا الامسموم او مقتول»[۶] به خدا سوگند رسول خدا این عهد و وعده را به ما داده است که امر امامت را دوازده تن از فرزندان علی ـ علیه السّلام ـ و فاطمه ـ علیها السّلام ـ به دست خواهند گرفت و هیچ کدام از ما نیست مگر اینکه یا به وسیله سم و یا با کشتن، شربت شهادت خواهند نوشید.

۲-۳٫ از امام صادق ـ علیه السّلام ـ و امام رضا ـ علیه السّلام ـ نیز روایت شده است که «ما منا الامسموم او مقتول»[۷] هیچ یک از ما نیست مگر اینکه مسموم و یا مقتول می باشد.

براساس حدیثی که امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ فرمود و تأکیدی که امام صادق ـ علیه السّلام ـ و امام رضا ـ علیه السّلام ـ نموده است، امام زمان ـ علیه السّلام ـ نیز به شهادت خواهند رسید. علمای شیعه نیز نوعاً روایات دال بر شهادت را ترجیح داده اند و قائل به شهادت ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ می باشند.[۸]

حتی مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار با این عنوان بابی را گشوده است که «انهم ـ علیهم السّلام ـ لا یموتون الا بالشهاده»[۹]؛ این بزرگواران نمی میرند مگر با شهادت.

بعد از ظهور امام زمان چگونه به شهادت میرسند

در مورد چگونگی شهادت حضرت، فقط یک روایت در بعضی منابع شیعی نقل شده است که در آن از زنی به نام سعیده که از طایفه بنی تمیم و دارای محاسن و ریش شبیه مردان است، به عنوان قاتل حضرت نام برده شده است که در هنگام عبور حضرت، از بالای بام سنگی را به سوی حضرت پرتاب می کند و حضرت را به شهادت می رساند[۱۰] ولی این روایت در منابع معتبر شیعی نقل نشده و دلیل قطعی در مورد چگونگی شهادت حضرت، در دست نمی باشد. بنابراین می توان گفت: که حتی بنابر صحیح بودن روایات دال بر شهادت، کیفیت و نحوه شهادت آن عزیز چندان روشن نمی باشد.

اولین قبری که بعد از ظهور شکافته می شود قبر کیست

امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «اولین کسی که قبر او شکافته می شود و به سوی دنیا باز می گردد، حسین بن علی ـ علیه السّلام ـ است.»[۱۱] و در جای دیگر می فرماید: «نخستین فردی که به دنیا باز می گردد، حسین بن علی است پس حکومت می کند تا وقتی که در اثر پیری ابروان او بر چشمانش می افتد.»[۱۲] که اشاره به طولانی بودن حکومت امام حسین در عصر رجعت است.

جابر نیز از امام باقر ـ علیه السّلام ـ نقل می کند که امام حسین ـ علیه السّلام ـ در روز عاشورا، پیش از شهادتش، به تفصیل درمورد رجعت خود و یاران خود سخن گفت: «بشارت باد شما را به خدا قسم اگر این قوم ما را بکشند، ما نخستین کسانی هستیم که نزد پیامبرمان باز می گردیم و تا مدتی که خدا بخواهد توقف خواهیم کرد، آن گاه من اولین کسی هستم که قبرش شکافته می شود و ناگهان از قبر خارج می شوم، در حالی که امیر المؤمنین نیز از قبرش خارج شده و مهدی ما نیز قیام نموده است.»[۱۳] در این روایت، رجعت امام حسین و امیر المؤمنین ـ علیهما السّلام ـ همزمان با قیام حضرت مهدی (عج) بیان شده است. در روایت دیگر امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «امام حسین ـ علیه السّلام ـ همراه با شهدای کربلا و هفتاد پیامبر، بازگشت می نماید. رو می آورد به سوی دنیا امام حسین همراه با کسانی که با وی به قتل رسیده بودند و همراهی می کنند او را هفتاد پیامبری که با موسی بن عمران مبعوث شدند. آن وقت حضرت قائم انگشترش را به او می سپارد.»[۱۴]

در ادامه این حدیث اشاره به غسل و دفن امام زمان ـ علیه السّلام ـ به وسیله امام حسین ـ علیه السّلام ـ نیز شده است.

به امید دیدار روی زیبایش صلوات

پی نوشت ها:

۱- کورانی، علی، عصر ظهور، ترجمه مهدی حقّی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۵ش، ص۳۵۵٫

۲- شیخ طوسی، غیبت، قم، موسسه المعارف الاسلامیه، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۹٫

۳- سوره مبارکه اسراء، آیه ۶٫

۴- بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۲۱۷، موسسه الوفاء ـ بیروت.

۵- همان ، ج ۲۷، ص ۲۱۷٫

۶- همان و اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص ۳۴۹، دارالمعرفه ـ بیروت.

۷- همان و اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص ۳۴۹، دارالمعرفه ـ بیروت.

۸- چشم اندازی به حکومت مهدی، نجم الدین طبسی، ص ۲۱۴، چاپ اول، ۱۳۸۰، بوستان کتاب ـ قم.

۹- بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۲۱۳٫

۱۰- تاریخ ما بعد الظهور، سید محمد صدر، ص ۸۸۱، مکتبه الامام امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ، اصفهان.

۱۱- میزان الحکمه، ج ۴، ص ۵۸، ش ۶۹۳۲، محمدی ری شهری، چاپ مکتب الاعلام، ۱۳۶۲ هـ .ش.

۱۲- معجم احادیث المهدی، ج ۵، ص ۳۲۸، ش ۱۷۶۶٫

۱۳- بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۶۱، حدیث ۵۲٫

۱۴- معجم احادیث المهدی، ج ۳، ص ۸۹، ش ۱

منبع : افکار نیوز /ن

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 103
  • 104
  • 105
  • ...
  • 106
  • ...
  • 107
  • 108
  • 109
  • ...
  • 110
  • ...
  • 111
  • 112
  • 113
  • ...
  • 117
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

اشک های بی صدا

کد شامد:1-1-695173-64-4-1
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ثواب گریه

Random photo

imamreza.jpg

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس