اشک های بی صدا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار شرکت‌کنندگان در اجلاس «محبان اهل‌بیت(ع) و مسئله تکفیری‌ها»

04 آذر 1396 توسط سليمي بني

بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در اجلاس «محبان اهل‌بیت(ع) و مسئله تکفیری‌ها»

 
بسم الله الرّحمن الرّحیم 
والحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.

 برادران عزیز، خواهران عزیز! خیلی خوش‌آمدید؛ به همه‌ی شما از صمیم دل خوشامد عرض میکنیم. شما در اینجا، در خانه‌ی خودتان و میان برادران خودتان هستید‌؛ ما به این چشم نگاه میکنیم به برادران مسلمانمان در هر نقطه‌ی از عالم؛ [با هم] برادر هستیم، شما را برادر خودمان میدانیم و احساسات برادرانه را در عمل هم -به توفیق الهی و به کمک الهی- نشان داده‌ایم.

 موضوع این اجلاس که محبّت اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) است، موضوع بسیار مهمّی است. حبّ اهل‌بیت مخصوص یک گروه خاصّی در اسلام نیست؛ همه‌ی مسلمین اهل‌بیت پیغمبر را دوست میدارند؛ همه‌ی مسلمین نسبت به اهل‌بیت پیغمبر ارادت دارند. یک عدّه‌ی خیلی معدود و قلیلی به‌‌عنوان نواصب(۱) در تاریخ بودند که آنها هم به احتمالی انگیزه‌هایشان انگیزه‌های سیاسی بود، نه به معنای واقعی انگیزه‌ی دینی؛ لکن قاطبه‌ی مسلمین، از صدرِ اوّل تا امروز محبّ اهل‌بیت محسوب میشوند. خب، همین یک جمله برای ما یک درس است؛ آن درس این است که پس به‌وسیله‌ی محبّت اهل‌بیت، میشود در میان مسلمین اجماع ایجاد کرد؛ میشود این را یک محوری قرار داد برای اتّحاد و اتّفاق مسلمین. همچنان‌‌‌‌که وجود مبارک پیغمبر اسلام وسیله و محور وحدت بین مسلمین است، و همچنان‌که قرآن و کعبه‌ی شریف محور اتّحاد مسلمین است، محبّت اهل‌بیت هم میتواند محوری باشد برای اتّحاد مسلمین و دلها را به هم نزدیک کند.

 و من به شما برادران عزیز عرض میکنم که امروز دنیای اسلام به این اتّحاد و این همدلی بشدّت نیازمند است. امروز پیکر دنیای اسلام زخم‌خورده است؛ امروز دشمنان اسلام توانسته‌اند با ایجاد جنگ و خِلاف(۳) در بین خود مسلمین، آنها را فَشَل(۴) کنند، آنها را مشغول به خود کنند و دشمنان آنها را در حاشیه‌ی امن نگه ‌دارند. در منطقه‌ی غرب آسیا، رژیم غاصب صهیونیست در امنیّت به سر ببرد، [ولی] مسلمانها به جان هم بیفتند! این حقیقت و واقعیّتی است که امروز وجود دارد؛ و این کار، کار دشمنان اسلام است؛ کار آمریکا است، کار صهیونیسم بین‌المللی ا‌ست، و کارِ ادامه‌های آنها و همکاران آنها در این منطقه است. با کمال تأسّف باید قبول کنیم که در درونِ خودِ امّتِ اسلامی و دولتهای اسلامی، کسانی هستند که همان کاری را که آمریکا میخواهد و صهیونیست میخواهد، انجام میدهند؛ مخارجش را عهده‌‌دار میشوند، مقدّماتش را فراهم میکنند، ابزار آنها میشوند؛ برای چه؟ برای جراحت وارد کردن بر پیکر امّت اسلامی. در یک‌ چنین شرایطی اتّحاد امّت اسلامی اوجب واجبات است؛ باید دُور هم جمع بشویم.

 محبّت اهل‌بیت ریشه‌ی قرآنی دارد، ریشه‌ی حدیثی دارد؛ یک امر جدید نیست. حدیثِ متّفقٌ‌علیهِ بینِ فِرَقِ اسلامی که حدیث ثقلین است -اِنّی‌ تارِکٌ‌ فیکُمُ الثَّقَلَینِ کِتابَ اللهِ وَ عِترَتی اَهلَ بَیتی فَاِنَّهُما لَن یَفتَرِقا حَتَّى یَرِدا عَلَیَّ الحَوض-(۵) اگرچه آنچه به ما تعلیم میدهد، متابعت از اهل‌بیت است، لکن متابعت بدون محبّت معنا ندارد؛ محبّت هم از این حدیث فهمیده میشود. اینکه در قرآن میفرماید: اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرًا،(۶) این پاکیزگی و طهارتی که خدای متعال اراده کرده است در اهل‌بیت وجود داشته باشد، مقتضی همین عشق و محبّتی است که مسلمانها به اهل‌بیت دارند؛ پس این میشود وسیله‌ی اتّحاد مسلمانها.

 دشمنان اسلام مصلحتشان در این است که جنگ را به درون دنیای اسلام بکشانند، و متأسّفانه کشانده‌اند. ما ایستاده‌ایم در مقابل این توطئه‌ی دشمن و خواهیم ایستاد. و من به شما عرض بکنم، ما معتقدیم که به توفیق الهی و به اراده‌ و مشیّت الهی و باذن‌الله‌تعالیٰ، ما در این مقابله بر دشمنمان پیروز خواهیم شد.

 امروز فلسطین مسئله‌ی اوّل دنیای اسلام است. هرکسی مسئله‌ی فلسطین را درست بفهمد و تصوّر بکند، اذعان میکند به اینکه مسئله‌ی فلسطین، مسئله‌ی اوّل دنیای اسلام است. کلید غلبه‌ی بر دشمنان اسلام مسئله‌ی فلسطین است. و مهم‌ترین مسئله‌ی دنیای اسلام، امروز مسئله‌ی فلسطین است؛ چرا؟ چون فلسطین یک کشوری است اسلامی، این [کشور] را آمده‌اند غصب کرده‌اند، از مردمش گرفته‌اند. بحث غصب یک روستا و یک شهر نیست؛ دشمن، یک کشور را غصب کرده است و آن را پایگاهی قرار داده است برای اخلال کردن در امنیّت کشورهای این منطقه؛ با غدّه‌ی سرطانی باید مبارزه کرد. حالا شما ملاحظه کنید؛ کسی در کسوت مفتی دین، فتوا بدهد بر اینکه مبارزه‌ی با صهیونیسم حرام است و کمک به فلان گروهی که با صهیونیسم مبارزه میکنند جایز نیست! این حقیقتاً فاجعه است که کسانی در دنیای اسلام این‌جور بر خلاف مصالح اسلام عمل بکنند، با دشمنان ارتباطات دوستانه داشته باشند؛ درست برخلاف نصّ صریح قرآن که مؤمنین را «اَشِدّآءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم‌»(۷) معرّفی میکند، اینها «اشدّاء علی المسلمین» و رحماء با کفّارند؛ با آنها خوبند امّا با مسلمین ببینید چه میکنند! این اختلاف‌افکنی، این ایجاد شجره‌ی خبیثه‌ی داعش و امثال داعش در عراق در سوریه و در نقاط دیگر.

 البتّه این شجره در عراق و سوریه ورافتاد امّا نمیشود مطمئن بود، و ممکن است در جای دیگری این بساط را پهن کنند؛ آمریکا از دشمنی با اسلام دست بر نمیدارد. باید بیدار باشیم؛ باید هوشیار باشیم؛ باید آمادگی‌های خودمان را حفظ کنیم؛ نبایستی غافلگیر بشویم. امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در نهج‌البلاغه میفرماید: وَ اللهِ……….کَالضَّبُعِ تَنامُ عَلىٰ طولِ اللَدم؛(۸) ما باید این‌جوری باشیم؛ نمیتوانیم به خواب برویم، نمیتوانیم غفلت کنیم؛ نمیتوانیم کید دشمن را ندیده بگیریم. باید بیدار باشیم.

 این بیداری اقتضائاتی دارد؛ یکی از اقتضائاتش همین برادری و محبّت است که باید داشته باشیم. این محبّت اقتضا میکند مبارزه و مقابله‌ی با عواملی را که با دنیای اسلام دارند صریحاً دشمنی میکنند یا به آن دشمنها کمک میکنند؛ شما در کشورهای مختلف پیام‌آور این روحیّه باید باشید؛ آمادگی را در مسلمانها برای مواجهه و مقابله حفظ کنید. مقصود همه‌جا جنگ نظامی نیست؛ [بلکه] بایستی ذهنها را در مخاطبین خودتان -مردمی که سخن شما را می‌شنوند- آشنا کنید با حقایقی که امروز در دنیای اسلام وجود دارد. ما این وظیفه را قطعاً از دست نخواهیم گذاشت؛ ما این وظیفه را رها نخواهیم کرد و مطمئنّیم که خدای متعال در پیشرفت این کار به ما کمک خواهد کرد. آنهایی که برخلاف آیه‌ی قرآن که فرمود «یٰاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَتَّخِذوا عَدُوّی وَ عَدُوَّکُم اَولِیآءَ تُلقونَ اِلَیهِم بِالمَوَدَّة»،(۹) کسانی را که دشمن مسلمینند و دشمن اسلامند و دشمن خدایند به دوستی میگیرند و مودّت خودشان را با آنها برقرار میکنند، اینها دشمنان حقیقی اسلام هستند در درون جامعه‌ی اسلامی.

 بحمدالله امروز دنیای اسلام بیدار شده است. ما مسلمین در کشورهای مختلف، یک واقعیّت عظیم هستیم؛ ما یک واقعیّت تحمیل‌شده‌ی بر استکبار و بر کفر هستیم. در مقابل کفر و استکبار، امروز دنیای اسلام میتواند بِایستد و حرف خود را به کرسی بنشاند. بحمدالله در جغرافیای ایران، حکومتی به نام اسلام وجود دارد که افتخار میکند به اینکه حکومت اسلامی است. البتّه ما به تمام آرزوهای خودمان در تحقّق حاکمیّت اسلام در کشور نرسیده‌ایم؛ ما در نیمه‌ی راهیم، ما در وسط راهیم، امّا هدفمان تحقّق همه‌ی اهداف اسلامی و تحکیم کامل شریعت اسلامی است. این هدف ما است و این هدف را به توفیق الهی و باذن‌الله‌تعالیٰ دنبال خواهیم کرد و این خود وسیله‌ی پیروزی بر دشمنان اسلام خواهد بود؛ امروز این واقعیّت در اینجا وجود دارد.

 برادران عزیز، خواهران عزیز! قریب چهل سال از تشکیل جمهوری اسلامی میگذرد؛ از روز اوّل تا امروز، آمریکا با ما دشمنی کرده است، جبهه‌ی کفر و استکبار و صهیونیسم با ما دشمنی کرده‌اند، توطئه کرده‌اند و هرچه توانسته‌اند علیه ما به کار برده‌اند: تحریم کردند، حمله‌ی نظامی کردند، کارهای گوناگون کردند؛ علی‌رغم آنها، در طول این قریب چهل سال، ما به‌طور پیوسته پیشرفت کرده‌ایم. امروز، به توفیق الهی، پیشرفتهای جمهوری اسلامی نسبت به ۳۰ سال پیش و ۳۵ سال پیش قابل مقایسه نیست؛ آنها خواسته‌اند ما را از بین ببرند، خدای متعال علی‌رغم آنها ما را تقویت کرده است، به ما قوّت داده است، ما را از آنچه خودمان هم آرزو داشتیم قوی‌تر کرده است؛ امروز جمهوری اسلامی بحمدالله در منتهای قدرت و قوّت است و ایستاده است. و ما حرفمان را صریح میزنیم و پای حرفمان می‌ایستیم و هر جایی که احتیاج به حضور ما باشد، هر جایی که احتیاج باشد به کمک ما در مواجهه و مقابله‌ی با کفر و استکبار، کمکمان را به آنجا میکنیم؛ این را صریح میگوییم، اِبا هم نمیکنیم از گفتن این مطلب در مقابله و مواجهه‌ی با دنیای کفر و استکبار؛ ما ملاحظه‌ی هیچ‌کس را نمیکنیم و سخن خودمان و حرف دل خودمان را صریح میزنیم. امروز یک چنین واقعیّتی است در دنیای اسلام و امیدواریم که به توفیق الهی روزی فرا برسد که فلسطین به مردم فلسطین برگردد و مردم فلسطین مالک سرزمین خودشان بشوند و آوارگان فلسطین به فلسطین برگردند؛ آن روز، روز جشن و عید دنیای اسلام خواهد بود و آن روز ضربه‌ی واقعی و شکننده‌ی کمر استکبار بر او وارد خواهد شد و ما برای آن تلاش میکنیم و کار میکنیم و ان‌شاءالله آن روز فراخواهد رسید. من بار دیگر به همه‌ی شما برادران و خواهران عزیز خوشامد عرض میکنم و همه‌ی شما را به خدا می‌سپارم و امیدوارم ان‌شاءالله این اجلاس شما اجلاس مبارکی باشد.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته


۱) در ابتدای این دیدار -که به‌مناسبت برگزاری این اجلاس در روزهای اوّل و دوّم آذرماه سال جاری برگزار شد- آقای دکتر علی‌اکبر ولایتی (دبیرکلّ مجمع جهانی بیداری اسلامی) گزارشی ارائه کرد.
۲) دشمنان اهل‌بیت
۳) اختلاف نظر
۴) سست، کاهل
۵) امالی صدوق، ص ۴١۵ (با اندکی تفاوت)
۶) سوره‌ی احزاب، بخشی از آیه‌ی ۳۳؛ «… خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.»
۷) سوره‌ی فتح، بخشی از آیه‌ی ۲۹؛ «… بر کافران، سختگیر [و] با همدیگر مهربانند…»
۸) نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۶؛ «به خدا سوگند که من همانند آن کفتار نیستم که با آواز کوبیدن سنگ و چوب، در کُنامش به خوابش کنند…»
۹) سوره‌ی ممتحنه، بخشی از آیه‌ی ۱؛ «اى کسانى که ایمان آورده‌اید، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى برمگیرید [به طورى‌] که با آنها اظهار دوستى کنید …»

سایت .khamenei.ir

 نظر دهید »

اگر کسی مرید خدا بشود

04 آذر 1396 توسط سليمي بني

 

▫️ اگر کسی مرید خدا بشود ….▫️

 امراض اخلاق رذیله، مثل موریانه هستند. توی دهات ها طاق های خانه ها چوبی است، یک حیوانی هم هست به نام موریانه، موریانه این طاق های چوبی را می خورد، ناگهان طاق پایین می آید. یک گوشه اش پوسیده می شود، بعد طاق پایین می آید. قدیم اینجور خانه ها زیاد بود. در دهات به این خاطر که با چوب سر و کار دارند، یکی موریانه زیاد است و یکی ساس. ساس هم توی رختخواب آدم می آید و پدر آدم را در می آورد.

  به «شیخ ابراهیم زیدی» گفتند: خانه ما ساس دارد و ما را اذیت می کند. ایشان فرمودند: بروید به ساس ها بگویید که ابراهیم می گوید بروید!
چه ملاهایی ما داشتیم. قدیم حشره کش نبود. رفتند و به ساس ها گفتند: ابراهیم می گوید بروید! ساس ها هم رفتند.

  حالا هم چنین آخوندی داریم که به ساس ها بگوید بروید و ساس ها هم بروند؟! شاید هم داشته باشیم. ما نمی شناسیم.
هر بیشه گمان مبر که خالی است
شایـد کـه پلنـگ خفـتـه باشـد
شاید حالا هم ملاهایی این چنین در گوشه و کنار داشته باشیم که آنها هم وقتی به ساس ها بگویند بروید، ساس ها بروند. الان باید حشره کش بخری، هر مگسی هم که بکشی ، پنج تومن برایت تمام می شود. اما قدیم اینطور نبود.

 حدیث هم دارد که: « عَبدي اَطِعْنۍٖ حَتّیٰ أَجْعَلَکَ مِثْلۍٖ» بنده من ، تو اطاعت مرا بکن، تا من کاری کنم که تو کارهای مرا انجام بدهی. همانطور که خودم خلق می کنم، تو هم خلق کنی. تا بگویی فَکُن (باش) ، بشود. ساس ها هم بروید، بروند. نروید، نروند.

 عَبدي اَطِعْنۍٖ: یعنی اگر کسی مرید خدا بشود‌، مثل آشیخ ابراهیم می شود. وقتی آن شخص برود و به ساس ها بگوید که ابراهیم می گوید بروید، ساس ها می روند.


  منبع: ڪتاب   بدیع الحکمة حکمت ۴۹ از مواعظ آیت الله مجتهدے تهرانۍ(ره)

 

 نظر دهید »

اگر دنبال استاد سیر و سلوک میگردید این متن رو بخونید

02 آذر 1396 توسط سليمي بني

  استاد

 در باب طریقت (سلوک نفس) به استاد؛ مربّی، مرشد، ولیّ خدا، انسان کامل،‌ معلّم، شیخ، هادی،‌ دانا، خضر،‌ پیر، سلیمان، جام جهان نما و … نیز می گویند.

 البته در همه رشته ها استاد عام وجود دارد و لکن بحث ما چون دربارة جنبة عملی است نه ظاهری، لذا منظور استاد خاص است که می خواهد با تعالیم و دستورالعمل، نفس سالک یا از قعر طبیعت به نقطه اعلی از معرفت برساند و در هر دوره و زمان بوده اند و الان هم هستند، لکن کم و نادرند.

 شرایط و صفات استاد:
- مقام استادی زیبنده هرکس نباشد. برای استاد شرایطی گفته اند از جمله:
1- تأییدات الهی و عنایات خاص شامل حال او شده باشد.
2- اعتقادش در توحید مستحکم و سنّت نبوی و سیره علوی سرو پای او را بپوشاند.
3- از صفات سخاوت، عفّت و عفو و حلم برخوردار باشد و در حسن خلق نمودار و الگو باشد.
4- مراحل و منازل سلوک را پیموده و به اندازة خود چشیده باشد تا بتواند وقایع و مکاشفات و حالات مریدان را از صواب و ناصواب تشخیص بدهد و آنها را از قوّه خیال و خواطر نفسانی نجات بدهد. چه آنکه نفس خود پیغمبر و امام و بهشت می آفریند.

5- از علم راه حتماً برخوردار باشد.

6- دلش آینه جهان نمای الوهیّت و مظهر صفات او باشد و به قدر خود بار امانت را به دوش کشد. چون نوع اساتیدی که در زهد صرف یا توسلات و ادعیه مشغول اند، نتوانند تلامذه را به توحید افعالی و صفات و اسماء جمالی و جلالی و این که انسان موحّد مظهر اسماء و صفات اوست برسانند و آشنا کنند.

7- به معرفه النفس آشنا و اهل ادعا نباشد که همه را به خود دعوت کند، بلکه دعوتش باید به حق باشد.

8- به مقاماتی همانند تسلیم، رضا، ‌توکّل رسیده باشد. چه آنکه حالات استدامت ندارد و نتواند سالک را به مقامات برساند.

 در رساله سیر و سلوک سید بحرالعلوم دربارة شناخت استاد چنین آمده: «استاد شناخته نمی شود، مگر این که در خلوت و جلوت با او معاشرت داشته و ایمان از نفس و جوارحش ملاحظه شود. از خوارق عادت و خوب بیان کردن دقائق عرفانی و اظهار خفایای آفاقی و انفسی و بعضی حالات نباید فریفته شد. چرا که بعضی از مرتاضین از کفّار و غیر اهل دین بر خواطر و ضمائر آگاه و بر مطالب عرفانی اطلاع دارند و بر آب راه روند و طیّ الارض کنند و از آینده خبر دهند و از این تا سر منزل مقصود راه بی نهایت است.
«نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند.»


  کسی می تواند راهنما و استاد سلوک شود. مثلاً همانند لامپ 1000 نور درونی داشته باشد. آنانی که نور درون آنان به اندازه لامپ 60 است، پس مدّعی خواب و کشف هستند و قبل از آن که سجّاده را برای نماز پهن کنند، شیطان برای او سجّاده پهن کرده و به اصطلاح ساز نزده می رقصند و خود به نوعی امراض خفیّه روحی دچار است؛ اینان نمی توانند ارشاد نفوس کنند. تا کسی جهاد اکبر نکند، نمی تواند نفوس را دستگیری کند.

 شمس می گویند: «آن که استاد است آنقدر سرش بلند است که آخر کار را هم می بیند.»
- استاد باید همانند طبیب باشد که اولاً مرض را بشناسد و ثانیاً نسخه ای قابل و لایق به مریض بدهد. استادان جان و نفس که نمی شود از روی تقلید و با قواعد و مطالبی چند، نسخة امراض روحانی به سالکان بدهند.

 مرحوم سید علی آقا قاضی می فرمود: «اهم از آنچه در این راه لازم است،‌ استاد خبیر و بصیر و از هوی بیرون آمده و به معرفت الهیّه رسیده و انسان کامل است.

چنان که کسی طالب راه و سلوک طریق خدا باشد، برای پیدا کردن استاد این راه، اگر نصف عمر خود را در جستجوی و تفحص بگذراند، ارزش دارد. کسی که به استاد رسید، نصف راه را طی کرده است.»

  گفتیم برای سلوک 4 چیز لازم و ضروری است: اول استاد راه، دوم مجاهده، سوم رفیق راه، چهارم کتاب راه. استاد جزء لوازم اولیّه تهذیب و جهاد اکبر است و داشتن استاد در سلوک ضروری است.

  از آقای کشمیری دربارة استاد سوال شد فرمود: بی نظر استاد نمی شود. اگر شود، آثارش کم و مقطعی است.
تمام راه ها استاد می خواهد، «الحمدلله ربّ العالمین» ربّ یعنی مربّی،‌ پرورش دهنده (نفوس)

  پیامبر (ص) فرمود: «اِعرِف نفسِکَ تَعرِف ربّکَ؛ نفس خود را بشناس، پس ربّ خود را بشناس.» اما معرفت رب موقوف معرفت نفس است و معرفت نفس معرفت شیخ‌ (استاد) است.

 

 یکی از اهل معرفت گفته: «اگر مربی نبود، من پروردگار خود را نمی شناختم.»

♦️امام محمد باقر (ع) فرمود: «یکی از شما برای مسافرت چند فرسخی خود راهنما طلب می کند و حال آن که تو از راه های آسمان نسبت به راه های زمین بی اطلاع تری. پس برای خودت راهنما بطلب: «إِطلَب لنفسِکَ دلیلا» دلیل یعنی راهنما.
مولانا در دفتر دوم مثنوی:

هیچ نکشد نفـس را جز ظلّ پیر
دامن آن نفس کش را سخت گیر

نفس امّاره را جز سایة عنایت و مدد استاد نمی کشد. پس باید به دامن آن قاتلِ نفس امّاره درآمیزی.

چون بگیری سخت، آن توفیق هوست
در تو هر قوّت که آید جـذبِ اوست

اگر دامن عنایت آن پیر را محکم به چنگ آوری، ‌این امر از توفیقات ربّانی است و هر نیرو و حالت روحی و معنوی که به تو دست می دهد بدان که از جذبه روحی آن استاد است.

  استاد کامل قدرتش از جانب خداست می تواند تیر رها شده از کمان ها را دوباره به جای اولی بازگرداند و می تواند گفته را ناگفته کند که نه سیخ بسوزد نه کباب و می تواند آثار حرف ها و وسوسه و تخیلات را از دل مریدان پاک کند. او فریادرس گمگشتگان راه حق و افاضه کننده به اهل سلوک در طی منازل و مراحل راه است و او صاحب معنا و نامحسوس هاست و در واقع شاه کشور دلها است:

صاحب ده، پادشاه جسم هاست
صاحب دل، شاه دل های شماست

نور انسان کامل به اندازه قابلیت آن شخص بر او تأثیر می گذارد.

 مادر تخم را زیر پر و بال می گیرد بعد نوک می زند تا جوجه بیرون بیاید، ولی جوجه فکر می کند خودش آمده، ما هم باید بدانیم اصل کار در خروج از طبیعت، امامان و اولیاء و اساتید هستند ولی سالک فکر می کند خودش با ذکر، ریاضت، کمی مراقبه و فکر به جایی رسیده است.

♦️ راه اساتید مختلف در سلوک متفاوت است: یک عده از اساتید راه فکر را در پیش می گیرند مثل آقای بهاء الدینی که می گفت 40 سال فکر کردیم تا دری بروی ما باز شد.
بعضی اساتید رشته شان فقط ذکر است.

بعضی محبت و فقط از عشق خدا و امام زمان صحبت می کنند و در فکر و ذکر تخصصی ندارند.
بعضی اساتید راهشان معرفت است و دنبال معرفت خود و خدای متعال هستند و تخصص دیگری ندارند.

بعضی دیگر اهل صلح و صفا و نماز و محبّت امیرالمؤمنین هستند مثل حاج اسماعیل.

بعضی مثل آقای رضوی هندی گوسفندی برای سلامتی حضرت می کشت و حالات خاص خودش را داشت و در ذکر و فکر و پرورش شاگرد نبوده.

 آقای کشمیری راهش ذکر و فکر و معرفت نفس، توسل، زیارت … بود.

 

 

 الفبای سلوک
 استاد سید علی‌اکبر صداقت

 

 نظر دهید »

رياضت آصف برخيا

02 آذر 1396 توسط سليمي بني

 رياضت آصف برخيا

 علامه طباطبايى رياضت آصف برخيا را به مرحوم آية اللّه كشميرى هديه كردند و گفتند:

برادرم آية الله سيد محمد حسن طباطبايى، مى‏توانست با روح آصف بن برخيا وزير حضرت سليمان‏ عليه السلام تماس بگيرد و پرسش‏هايش را از او مى ‏پرسيد.

 دستور ارتباط با وى و يادگيرى اسم اعظم از او نيز خواندن آيه «قال الّذى عنده علم من الكتاب انا اتيك به قبل ان يرتد اليك طرفك فلمّا راه مستقرّا عنده قال هذا من فضل ربّى ليبلونى اشكر ام اكفر و من شكر فانّما يشكر لنفسه و من كفر فانّ ربّى غنىّ كريم» (نمل: 40) در يك اربعين و با عددى خاص است.

 (میناگردل : ص 122)
استاد سید علی اکبر صداقت

 نظر دهید »

عمه جان دیشب به لب آوای دیگر داشتیم

02 آذر 1396 توسط سليمي بني

 زبان حال حضرت سکینه علیها السلام با عمه اش زینب علیها السلام : عمه جان دیشب به لب آوای دیگر داشتیم
 

عمه جان دیشب به لب آوای دیگر داشتیم / سایه مهر پدر پیوسته بر سر داشتیم

تا که بابا بود از دشمن به دل بیمی نبود / گرچه از سوز عطش ما دیده تر داشتیم

خیمه ها راهی برای یورش دشمن نداشت / تا عموئی همچو عباس دلاور داشتیم

گیسوی ما را خبر از این پریشانی نبود / تا که دل ما را در کمند زلف اکبر داشتیم

تا که قاسم بود ما را خاطری آسوده بود / هم عنانی همچو عبدالله و جعفر داشتیم

در کنار گاهواره ذبا وجود تشنگی / ذکر با قنداقه شش ماهه اصغر داشتیم

تا که بابا بود ما را صورت نیلی نبود / گرچه داغ سیلی و رخسر مادر داشتیم

قصه میخ در و گنجینه اسرار را / نقش لوح سینه گدلهای پرپر داشتیم

تازیانه خوردن ما را کسی باور نداشت / گرچه بر بازوی مادر نقش یاور داشتیم

    ژولیده

 نظر دهید »

نوحه زبان حال حضرت سکینه علیها السلام - قربان زخم حنجرت بابا ای بابا

02 آذر 1396 توسط سليمي بني

نوحه زبان حال حضرت سکینه علیها السلام - قربان زخم حنجرت بابا ای بابا

قربان زخم حنجرت بابا ای بابا

گردد سکینه دخترت بابا ای بابا

بابا چرا سر در بدن نداری نداری

بابا چرا بر تن کفن نداری نداری

بابا چرا با من سخن نداری نداری

رنجیده از من خاطرت بابا ای بابا

بابا کدامین مرتد ، ستمگر ستمگر

ببریده حلق نازکت ز خنجر ز حنجر

بابا کدامین ظالم بد اختر بد اختر

ببریده از پیکر سرت بابا ای بابا

قربان زخم حنجرت بابا ای بابا

گردد سکینه دخترت بابا ای بابا

بابا سرت را از جفا بریدند بریدند

بابا تنت در خاک و خون کشیدند کشیدند

قربان زخم حنجرت بابا ای بابا

گردد سکینه دخترت بابا ای بابا

بابا پس از تو ای پدر  حقیرم حقیرم

بابا به دست کوفیان اسیرم اسیرم

بابا چه خوش از بعد تو بمیرم بمیرم

گردد به قربان  سرت بابا ای بابا

قربان زخم حنجرت بابا ای بابا

گردد سکینه دخترت بابا ای بابا

ماندم غریب و خونجگر پدر جان پدر جان

گشتیم یتیم و دربدر پدر جان پدر جان

ای بع د تو خاکم به سر پدر جان پدر جان

بنگر به حال دخترت بابا ای بابا

قربان زخم حنجرت بابا ای بابا

گردد سکینه دخترت بابا ای بابا

بابا نوازش کن مرا یتیمم یتیمم

از داغ هجرت دل ز غم دو نیمم دو نیمم

(نادب) بگفت از این عزا الیمم الیمم

بنگر به حال نوکرت بابا ای بابا

قربان زخم حنجرت بابا ای بابا

گردد سکینه دخترت بابا ای بابا

 آقای یاسین دالوند

 نظر دهید »

حضرت سکینه(س) مشعل معرفت در همه تاریخ اسلام

02 آذر 1396 توسط سليمي بني

«سکینه کبری»یی که شما اسمش را در کربلا شنیده‌اید، یکی از مشعلهای معرفت عربی در همه تاریخ اسلام تا امروز است.
 
  حضرت سکینه (س)، دختر امام حسین (ع) و مادرش رباب دختر امرءالقیس است. نام ایشان را امینه، امنیه و آمنه و لقب وی را سکینه ذکر کرده‌اند که به معنی وقار و سکون است.

سکینه همسر عبدالله اکبر، فرزند امام حسن و پسر عموی اوست که در روز عاشورا همراه امام حسین (ع) به شهادت رسید. از زمان ولادت حضرت سکینه (س) اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما با توجه به فرمایش امام حسین (ع) خطاب به ایشان که فرمود: «تو بهترین بانوانی!» در می‌یابیم که وی در کربلا بانویی رشیده بوده و بین ده تا سیزده سال، سن داشته است.(1) آن حضرت حدود هفتاد سال عمر کرد و در سال117 ق. در مدینه و بنابر قولی در راه حج عمره از دنیا رفت.(2) خواهر سکینه، فاطمه و برادرانش امام زین العابدین، حضرت علی اکبر و عبدالله (علی اصغر) (علیهم‌السلام) هستند.

در عصر ما رهبر معظم انقلاب اسلامی پیوسته در مناسبات مختلف با نوع نگاه و بصیرت نافذشان بارها و بارها به مناسبات مختلف به بیان مسائل و عبرتهایی از ماجراهای اهل‌بیت (ع) پرداختند، امروزه پس از گذشت سالها از آن طرح بحثها، وقتی کمی دقیق می‎شویم، قیمت و بصیرت چنین افرادی برایمان بیش از پیش نمایان می‌شود و لزوم به کارگیری آنها در جامعه را به وضوح حس می‎کنیم.

در ادامه به مناسبت سالروز وفات حضرت سکینه (س) به برخی از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره فضیلت ایشان اشاره می‌شود:

«همان «سکینه کبری»یی که شما اسمش را در کربلا شنیده‌اید و دختر امام و برادرزاده و شاگرد زینب است - کسانی که اهل تحقیق و کتابند، نگاه کنند - او یکی از مشعلهای معرفت عربی در همه تاریخ اسلام تا امروز است. کسانی که حتی زینب و پدر زینب و پدر سکینه را قبول نداشتند و ندارند، اعتراف می‌کنند که سکینه (علیها‌السلام) یک مشعل معرفت و دانش است». 70/08/22

1ـ حضرت سکینه و…، علاّمه مقرّم، ص 262
2ـ همان، ص

 نظر دهید »

گلى از ملكوت

02 آذر 1396 توسط سليمي بني

گلى از ملكوت

♦️مرحوم آية اللّه‏ شيخ حبيب اللّه‏ گلپايگانى شخصى زاهد و بيشتر روزها روزه و به اندك غذايى بسنده مى‏ كرد؛ و از ابدال زمان بود. چهل سال تمام حتّى در زمستان سردِ خراسان، هر شب سحر بيدار مى‏شد در آن سرماى شديد وضو مى‏ گرفت و به حرم امام رضا عليه ‏السلام مشرّف مى‏ گرديد.

هنگامى كه وارد صحن مى‏ شد، هنوز درهاى حرم بسته بود. او سجاده ‏اش را پشت در مى ‏انداخت و نماز شب را مى‏ خواند و صبر مى ‏كرد تا درهاى حرم باز شود و به زيارت شرفياب گردد.

به عنايتى كارش بجائى رسيد كه روى هر دردى دست مى ‏كشيد آن درد برطرف مى شد! خودش در جواب يكى از دوستان فرمود: وقتى بيمار شدم، مرا در بيمارستان بسترى نمودند، يك روز حالم منقلب شد، رو به حرم امام كردم و عرضه داشتم: مدت چهل سال نخستين كسى بودم كه در حرم شما به روى من باز مى‏شد. اكنون من در اينجا گرفتارم، منتظر لطف شما هستم! همين كه اين جمله را گفتم، بدون آنكه خواب بروم، در عالم بيدارى ديدم روزگار ديگرى است! باغستانى است و تختى نهاده و روى آن تخت امام رضا عليه ‏السلام نشسته ‏اند و من هم كنار حضرتش قرار دارم. بدون آنكه امام با من سخنى بگويد؛ يك شاخه گل به دست من دادند. تا آن شاخه گل را گرفتم، (از مكاشفه) به حال عادى برگشتم؛ و ديدم ميان اطاق بيمارستان هستم.

به لطف حضرت، بهبود يافتم و از آن تاريخ به موضع درد هر بيمارى كه دست كشيدم، شفا پيدا كردند. تا وقتى كه اهل معصيت بامن مصافحه نكرده بودند، بر اثر عنايت به مجرّد آنكه دست به روى هر دردى مى‏ كشيدم خوب مى ‏شد؛ اما از وقتى كه دستم به دست گناهكاران رسيده، مدتى بايد بر موضع درد دست بكشم و دعا هم بخوانم تاآن بيمارى يا رفع شود و يا تخفيف پيدا كند.


 فتوحات ؛ استاد سید علی اکبر صداقت

 نظر دهید »

سبک نماز شب آقای قاضی

02 آذر 1396 توسط سليمي بني

سبک نماز شب آقای قاضی


♦️استاد صاحب حق ؛ مرحوم حجة الاسلام آقا سید هاشم رضوی هندی (م 1371 هـ ش) از شاگردان مرحوم عارف کامل سید علی آقا قاضی بود. ایشان نقل می‌کرد که سبک نماز شب آقای قاضی، همانند نماز شب خواندن رسول خدا صلی‌الله علیه و آله بود. آقای رضوی می‌گفت:

«آقای قاضی شب‌ها کمی می‌خوابید، بعد برمی خاست و چهار رکعت از نافله‌ی شب را می‌خواند. سپس کمی می‌خوابید، باز برای مرتبه‌ی دوم بیدار می‌شد و چهار رکعت دیگر می‌خواند. باز کمی می‌خوابید و برای بار سوم بیدار می‌شد و سه رکعت بقیه‌ی نماز را می‌خواند».

بعد فرمود: «من نیز مدّتی در نجف به این سیره نماز شب می‌خواندم».


 بوستان کشمیری؛ استاد سید علی اکبر صداقت
 

 نظر دهید »

اسم اعظم «هو»

02 آذر 1396 توسط سليمي بني

اسم اعظم «هو»


 اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرمود: يك شب قبل از جنگ بدر، حضرت خضر پيامبر را در خواب ديدم، به او گفتم: مى ‏خواهم بر دشمنان پيروز شوم، خبرى به من بگو! حضرت گفت: بگو «يا هو يا من لا هو الا هو» چون صبح شد، اين خواب را براى پيامبرصلى الله عليه وآله نقل كردم. فرمود: اى على! اسم اعظم خدا را به تو تعليم داده است.


  اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود: روز جنگ بدر بر زبانم اين اسم اعظم را تكرار مى‏ كردم. فقير گويد: «هو» ضمير است، اشاره به ذات غيب مطلق و نامتناهى حق تعالى دارد و ابجد اين كلمات به عدد 208 مى ‏باشد كه قبل از طلوع آفتاب و قبل غروب آفتاب يا در چند نوبت در روز به اذن استاد، براى توحيد ذاتى و غلبه بر دشمنان مفيد است.

  436 مرتبه اين ضمير «هو» در قرآن تكرار شده است كه 194 مرتبه با اسم تلفيقى ديگر آمده است كه بيشترين تكرار تلفيقى آن اين چنين است؛ 33 مرتبه با الله، 20 مرتبه با عزيز، 17 مرتبه با سميع و 14 مرتبه با اعلم و 10 مرتبه با حق و 10 مرتبه با سريع الحساب آمده است.

  مرحوم سيد العارفين سيد على آقا قاضى درباره اين ذكر «لا هو الا هو» فرمودند: براى محبت خوب است.


 مرحوم استاد عارف، آية الله كشميرى مى‏ فرمودند: بعضى در نجف اشرف عدد اين ذكر را بيش از حد معين گفته بودند براى آنها عوارض داشت.

  کتاب شریف تحفه معلم
استاد سید علی اکبر صداقت

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 33
  • 34
  • 35
  • ...
  • 36
  • ...
  • 37
  • 38
  • 39
  • ...
  • 40
  • ...
  • 41
  • 42
  • 43
  • ...
  • 117
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

اشک های بی صدا

کد شامد:1-1-695173-64-4-1
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ثواب گریه

Random photo

شبهه:سجده فرشتگان بر آدم درست یا نادرست؟

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس