زلزله فرمانبردار أمیر مؤمنان علیه السلام
*زلزله فرمانبردار أمیر مؤمنان علی صلوات الله علیه*
عَنْ فَاطِمَةَ (سلام الله علیها) قَالَتْ:
أَصَابَ النَّاسَ زَلْزَلَةٌ عَلَی عَهْدِ أَبِي بَکْرٍ؛ فَفَزِعَ النَّاسُ إِلَی أَبِي بَکْرٍ وَ عُمَرَ، فَوَجَدُوهُمَا قَدْ خَرَجَا فَزِعَیْنِ إِلَی عَلِيٍّ (صلوات الله علیه) فَتَبِعَهُمَا النَّاسُ إِلَی أَنِ انْتَهَوْا إِلَی بَابِ عَلِيٍّ (صلوات الله علیه) فَخَرَجَ إِلَیْهِمْ عَلِيٌّ (صلوات الله علیه) غَیْرَ مُکْتَرِثٍ لِمَا هُمْ فِیهِ؛
فَمَضَی وَ اتَّبَعَهُ النَّاسُ حَتَّی انْتَهَی إِلَی تَلْعَةٍ فَقَعَدَ عَلَیْهَا وَ قَعَدُوا حَوْلَهُ، وَ هُمْ یَنْظُرُونَ إِلَی حِیطَانِ الْمَدِینَةِ تَرْتَجُّ جَائِیَةً وَ ذَاهِبَةً؛
فَقَالَ لَهُمْ عَلِيٌّ (صلوات الله علیه): کَأَنَّکُمْ قَدْ هَالَکُمْ مَا تَرَوْنَ؟
قَالُوا: کَیْفَ لَا یَهُولُنَا وَ لَمْ نَرَ مِثْلَهَا قَطُّ؟!!
قَالَتْ: فَحَرَّکَ شَفَتَیْهِ ثُمَّ ضَرَبَ الْأَرْضَ بِیَدِهِ ثُمَّ قَالَ (صلوات الله عليه):
مَا لَکِ اسْکُنِي؟ فَسَکَنَتْ.
فَعَجِبُوا مِنْ ذَلِکَ أَکْثَرَ مِنْ تَعَجُّبِهِمْ أَوَّلًا حَیْثُ خَرَجَ إِلَیْهِمْ؛
قَالَ (صلوات الله عليه) لَهُمْ:
فَإِنَّکُمْ قَدْ عَجِبْتُمْ مِنْ صَنِیعِي؟
قَالُوا: نَعَمْ!
فَقَالَ: أَنَا الرَّجُلُ الَّذِي قَالَ اللَّهُ:
*•{إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها، وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها، وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها}•*
فَأَنَا *الْإِنْسَانُ* الَّذِي یَقُولُ لَهَا: مَا لَکِ؛
*•{یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها}•* إِیَّايَ تُحَدِّثُ.»
از حضرت فاطمه سلام الله علیها نقل شده است که فرمودند:
در زمان ابوبکر زلزلهای آمد؛ مردم از ترس به أبوبکر و عمر پناه بردند؛
در همین حین دیدند که آن دو با ترس خارج شدند و به سوی أمیر مؤمنان علی صلوات الله علیه پناه بردند.
مردم نیز به دنبالشان آمدند تا به درب خانه أمیر مؤمنان علیه السلام رسیدند.
حضرت از خانه خارج شدند در حالی از حادثهای که ایجاد شده اصلا نگران نبودند و برایشان مهم نبود.
حضرت حرکت کردند و مردم دنبال ایشان به راه افتادند تا به مکان مرتفعی رسیدند.
حضرت بر آن نشستند و مردم نیز دور آن ایشان نشستند درحالیکه به دیوارهای مدینه نگاه میکردند که میلرزید و به جلو و عقب میرفت.
پس حضرت علی صلوات الله علیه به مردم فرمودند:
گویا از آنچه میبینید، ترسیدهاید.
عرض کردند: چرا نترسیم در حالی هرگز مانند آن را ندیدهایم؟!!
حضرت دو لب مبارک خویش را تکان دادند و سپس با دست بر زمین کوبیدند و فرمودند:
تو را چه شده؟ آرام باش! پس زلزله آرام شد.
همه تعجب کردند بیش از آنچه که از نترسیدن أمیر مؤمنان علی صلوات الله علیه تعجب کرده بودند.
حضرت فرمود: گویا از آنچه انجام دادم تعجب کردید؟
عرض کردند: آری!
أمیر مؤمنان علی صلوات الله علیه فرمودند:
منم کسی که آنکه خداوند فرموده است:
*«إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها»*
«آنگاه که زمین لرزانده شود به سختترین لرزههایش، و زمین بارهای سنگینش را بیرون ریزد، و انسان بگوید که زمین را چه شده است؟»
من آن انسان هستم که به زمین میگویم: «تو را چه شده است؟»
«در آن روز زمین خبرهای خویش را حکایت میکند.»
اخبار خود را برای من حکایت میکند.»
➖➖➖➖➖➖➖
[بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، باب (۱۱۲): ما ظهر من معجزاته علیه الصلاة و السلام في الجمادات و النباتات، مجلد ۴۱، صفحة ۲۵۴.