اشک های بی صدا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

همه چیز در مورد کشتی نوح

27 بهمن 1393 توسط سليمي بني

کشف رازهای کشتی نوح(ع)از چالش های بزرگ مورخان است.هر چند بسیاری معتقدند این داستان یک تخیل و افسانه ی دینی است اما بسیاری هم هستند که این ادعا را رد می کنند.در اوایل سال 2014 بود که یک لوح بابلی پیدا شد.لوحی که گفته می شود نحوه ساخت کشتی را بیان کرده است.از طرف دیگر محققی ایرانی ادعا می کند محل به خشکی نشستن این کشتی نه ترکیه نه یمن بلکه شهر نهاوند ایران است.وی ادعا می کند کوهی که باعث توقف حرکت این کشتی شد نه رشته کوه های آناتولی بلکه زاگرس ایران است.البته این ادعا با تلاش های عجیبی برای سرکوب شدن مواجه شد.بیایید با هم این ادعا ها را بررسی کنیم.ادعاهایی که فقط زمان می تواند درستی یا نادرستی ان ها را مشخص کند.

 

 کشف نحوه ساخت کشتی در یک لوح بابلی

یکی از کارشناسان باستان‌شناسی موزه بریتانیا می‌گوید که لوحی کوچک به قدمت سه هزارو هفتصد سال نحوه ساخت کشتی نوح را به خوبی توضیح می‌دهد. با این حال به عقیده این کارشناس این کشتی هیچ گاه ساخته نشده و آن چه در مورد وقوع سیلاب عظیم و سفر نوح با این کشتی نوشته و گفته شده اساطیر تاریخی و مذهبی است.

به نوشته روزنامه گاردین، چندی پیش یک لوح کوچک متعلق به آن دوران به  موزه بریتانیا اهدا شده که  حدود ۶۰ خط دست‌نوشته بر روی آن حک شده است. ایروینگ فینکل، باستان‌شناس ارشد موزه بریتانیا، از معدود کسانی است که می‌تواند خط بابلی متداول در هزاره‌های قبل از میلاد را بخواند. وی بر اساس محتویات این لوح تحقیقات قبلی خود در مورد کشتی نوح را تکمیل کرده و در کتاب جدیدی با عنوان «کشتی موعود قبل از نوح» منتشر کرده است.

ایروینگ فینکل در مصاحبه‌ای تاکید می‌کند که با وجود کشف راهنما و دستورالعمل ساخت این کشتی روی لوح بابلی هیچ گاه کشتی نوح ساخته نشده است. به اعتقاد وی، این لوح حاوی نسخه اصلی و اولیه ماجراهای مربوط به این کشتی است.

 

ولی از همه آن چه در این لوح نوشته شده تشریح دقیق نحوه ساخت این کشتی بیش از همه توجه باستان‌شناسان را به خود جلب کرده و با اساطیری که تا به امروز در مورد کشتی نوح به دست ما رسیده یک تفاوت آشکار دارد. در این لوح شکل و ساختار کشتی بیضی‌شکل است.

شبکه خبری سی‌ان‌ان نیز در گزارش خود در این باره می‌نویسد که در اساطیر انجیلی کشتی نوح مثل هر کشتی معمولی دیگری تشریح شده که باریک و بسیار طویل است و طولش شش برابر پهنای آن است. عرشه آن سه طبقه دارد و محل ورود به کشتی در پهلوی آن قرار دارد.

از روی توضیحات مندرج در این لوح می‌توان دریافت که طراحی این کشتی به شکل یک بیضی بزرگ بوده با مساحتی به اندازه سه هزار و ۶۰۰ متر مربع، یا دو سوم یک زمین فوتبال. نحوه ساخت اسکلت و بدنه آن از یک سبد ریسمانی الهام گرفته که در آن تیرک‌های بدنه کشتی مثل دنده‌های موازی و منحنی‌شکل در کنار یکدیگر قرار می‌گرفتند. بدنه کشتی چه از درون و چه از بیرون، با ماده‌ای که یک نوع قیر طبیعی بوده پوشانده می‌شد.

ایروینگ فینکل معتقد است که این طرح برای ساخت کشتی غول‌پیکری بوده که مردمان بابل در آن زمان با ساخت نمونه‌های کوچک‌ترش آشنا بودند. استفاده از این نوع ساختار و فناوری را می‌توان در کشتی‌هایی دید که تا همین چندی پیش در رودخانه‌های مناطق مختلف خاورمیانه مورد استفاده بودند.

به گفته این باستان‌شناس، در این لوح کوچک اشاره می‌شود که قدرت الهی سیلاب بزرگی را به راه انداخت و تنها فردی که از آن جان سالم به در برد همه حیوانات را برای نجات از سیلاب با خود به عرشه این کشتی می‌برد. و حتی به عبارت معروف «جفت با جفت» نیز اشاره می‌کند که در حقیقت نحوه گزینش و ورود جانوران به کشتی را توضیح می‌دهد.

شبکه خبری سی‌ان‌ان می‌افزاید توضیحاتی که در این لوح با قدمت سه هزار و ۷۰۰ سال نوشته شده از اساطیر انجیل کهن‌تر است. ایروینگ فینکل معتقد است که در دوران تبعید گروهی از اندیشمندان قوم یهود به شهر بابل، آنها با داستان مربوط به این کشتی آشنا شدند. شنیده‌ها و تحقیقات آنها پس از بازگشت به فلسطین مبنای اساطیر مندرج در انجیل و تورات قرار گرفته است.

این لوح بابلی را چندی پیش یک شهروند بریتانیایی به موزه بریتانیا در لندن اهدا کرده است. ظاهرا پدر این فرد در دوران جنگ جهانی دوم از نیروهای نیروی هوایی بریتانیا و در خاورمیانه مستقر بوده است. او این لوح کوچک را همراه با چندین شی‌ء اسرارآمیز و تاریخی دیگر از خاورمیانه با خود به بریتانیا آورد.

 

داستان سیلاب بزرگ در خاورمیانه و کشتی نوح یکی از جذاب‌ترین بخش‌های اساطیر مذهبی است. بر اساس تاریخ‌های ارایه شده در انجیل این سیلاب و سفر نوح قاعدتا حدود نهصد یا هزار سال قبل از میلاد مسیح روی داده است. اما طی یک قرن گذشته تحقیقات علمی نشان داده که این سیلاب‌های وسیع خیلی قبل‌تر از آن چه در انجیل نوشته شده اتفاق افتاده‌اند. با این همه هنوز هم این ماجرا کنجکاوی بسیاری را به خود جلب کرده و هر از چند گاه در مورد کشف ردپای این کشتی یا کشف بخشی از باقی‌مانده آن در نقاط مختلف خاورمیانه خبرهای جدیدی می‌شنویم.

روزنامه گاردین می‌نویسد که یک موسسه فیلمسازی بریتانیایی قرار است بر اساس پژوهش‌های ایروینگ فینکل به زودی یک فیلم مستند در مورد کشتی نوح برای کانال چهار تلویزیون بریتانیا تهیه کند. در این فیلم مستند بر اساس توضیحاتی که در این لوح باستانی کشف شده یک کشتی واقعی ساخته خواهد شد و قابلیت‌های آن برای حمل بار و مسافر سنجیده می‌شود.

محل لنگر انداختن کشتی و قبر حضرت نوح نهاوند است؟

يکي از محققان ايراني در پاييز 1379 مقاله‌اي درباره کشف قبر حضرت نوح (ع) و مکان کشتي او در کوه سرکشتي منتشر کرد. با اينکه اين نظر در خارج از کشور با استقبال مواجه شد، اما در ايران به آن توجهي نشد، در صورتي که نتيجه آن مي‌تواند نقش بزرگي در سرنوشت گردشگري کشورمان داشته باشد. تاکنون ادعاهاي فراواني درباره محل کشتي نوح در جهان مطرح شده و محققان چندين مکان را مورد بررسي قرار داده‌اند. اين محقق ايراني با بررسي اسناد و مدارک ادعا مي‌کند در کوه سرکشتي، کشتي نوح به خشکي نشسته است. وجود قبر نوح و محل دقيق آن براي نخستين بار در اين محل احتمال داده شده است. همچنين حدس زده شده که قبر ديگري در کنار آن، مربوط به يکي از بستگان نوح وجود داشته باشد. 

دکتر افراسياپ‌پور داراي دکتراي عرفان می گوید:اولين کتاب بنده «تاريخ نهاوند» بود که در آن زادگاه اجدادي خود را مورد مطالعه قرار دادم و از «واژه نهاوند» آغاز کردم تا وجه تسميه آن را پيدا کنم. به آثار جغرافي‌دانان اوليه اسلامي در بيش از هزار سال پيش مراجعه کردم مانند ياقوت حموي در معجم‌البلدان که معتبرترين جغرافياي جهان اسلام به شمار مي‌آيد، ديدم همگي نهاوند را نوح‌آوند، نوح‌وند، نوح- آب- بند و شهرنوح نوشته‌اند که نمونه‌هايي از اين مدارک را تقديمتان مي‌کنم.



ياقوت حموي متوفي به سال 626 قمري درباره شهر نهاوند نوشته:«بعضي بناي آن را به نوح مي‌کشانند و فکر مي‌کنند نام فعلي آن مختصر شده نوح‌آوند يا نوح‌وند يعني شهر نوح است. حمزه معتقد است که نام ابتدايي آن نوح‌آوند بوده چيزي که معني‌پرزاد و ولد يا پرجمعيت را به آن نسبت مي‌دهد.» (معجم‌البلدان، الجلد‌الخامس، ص313). صاحب مجمل‌التواريخ و القصص کتاب معتبري که در سال 520هجري قمري نوشته شده است آورده: «چنين روايت کنند که نوح پيغمبر شهري را بنا نهاد به نام خويش نوحاوند و آن نهاوند است.» (مجمل‌التواريخ و القصص تصحيح ملک‌الشعراي بهار، ص186)

ا‌بن فقيه همداني در سال 290 هجري قمري يعني حدود هزار و دويست سال پيش نوشته: «نهاوند از ساخته‌هاي نوح(ع) است و به آن نوح‌آوند گفته‌اند». (البلدان، ص238) اين کتاب در سال 1885 ميلادي در اروپا چاپ شده است.

در کتاب الللباب في تهذيب‌الانساب از ابن جزري آمده که «نهاوند شهري است از بلاد جبل. گويند آن را نوح عليه‌السلام بنا کرده است و نام آن نوح‌آوند بوده است. پس حا به‌ها تبديل شد.(الللباب في تهذيب‌الانساب، جلد 3، ص335).

استخري از معتبرترين جغرافيدانان اسلامي که در سال 346 هجري قمري وفات يافته در کتاب معروف خود مسالک و ممالک مي‌گويد: «درباره سرزمين کوهستان… نهاوند بر کوهي نهاده است. باغ و بوستان‌ها و ميوه بسيار دارد و دو مسجد آدينه دارد…»(ص165) پس همان گفته‌ها را تکرار مي‌کند.

در کتاب عجايب‌المخلوقات که در سال 555 هجري قمري نوشته شده است مي‌خوانيم: «نهاوند شهري قديم است آن را نوح عليه‌السلام بنا کرد، آن را نوح‌آوند گويند.» (ص275)

زکريا قزويني در سال 674 هجري قمري در کتاب خود نوشته:«نهاوند شهري است نزديک همدان قديم‌البناء گويند از بناهاي نوح نبي(ع) است. اصلش نوح‌آوند بوده است». (آثار‌البلاد و اخبارالعباد، ص545)

در روضه‌الصفا مي‌خوانيم: «نهاوند شهري است قديم آن بلده از بناهاي نوح است نامش را نوح‌آوند نهادند، از کثرت استعمال نهاوند، شده است.» (روضه‌الصفا، محمدبن خاوند شاه، ج 7، ص448).

در برهان قاطع، محمدحسين خلف تبريزي در سال 1062 هجري قمري نوشته: «نهاوند: نوح(ع) باني آن شهر بوده و آن را نوح‌آوند مي‌گفته‌اند، يعني نوح تخت و نوح مسند، چه پايتخت نوح(ع) بوده و به معني تخت و مسند هم آمده است و به کثرت استعمال نهاوند شده است.»(برهان قاطع، ص1173)

در فرهنگ نفيسي، تاليف سال 1318 شمسي مي‌خوانيم: «نهاوند به معني شهر نوح(ع) آمده که پايتخت نوح پيغمبر باشد.»

محمد پادشاه (در سال 1306 قمري در هندوستان) مي‌نويسد: «نهاوند از ابنيه نوح پيغمبر است.»

در لغتنامه دهخدا مي‌خوانيم: «نهاوند را نوح بنا کرده است.»

اعتماد السلطنه (در سال 1300 قمري) مي‌نويسد: «اهالي اين ناحيه از اولاد مادي بن يافث بن نوح (ع) مي‌باشند. لهذا آنها را منسوب به «مادي» نموده «مد» خواندند و مملکت آن را مدي گفتند». فصل دهم سفر تکوين تورات شريف که در اين فصل در تعداد اولاد حضرت نوح يکي را مادي بن يافث مي‌شمارد.

در فرهنگ رشيدي مي‌خوانيم: «نهاوند اصلش نوح آوند بوده زيرا نوح (ع) آن را بنا کرده است.»



دکتر فوريه پزشک مخصوص ناصرالدين شاه قاجار نيز که سه سال در ايران بوده و همراه با شاه به اين منطقه مسافرت نموده و در حدود صدو پنجاه سال قبل ( در کتاب سه سال در دربار ايران، ص383 ) همين مطلب را نوشته است. همچنين کتاب اعيان الشيعه از سيد محسن امين در حدود هشتاد سال قبل (ج 5،ص95) و کتاب سه رساله در علم رجال، از محمد علي ساروي (ص132) و کتاب طرائق الحقايق از حاج نايب‌الصدر (ج2،ص 388) و فرهنگ انجمن آراي ناصري رضا قلي خان هدايت (ص21) در همان زمان.

به عنوان نمونه از سفرنامه‌هاي سده اخير سفر ED DAVIS و خانم فريا استارک اين گزارش را تاييد مي‌کنند. در سفرنامه سال 1927 فريا استارک در صفحه 55 نوشته شده:«در کنار دهکده نوح (ع) از ميان اراضي کشت شده ادامه راه داديم …». و ده‌ها سند و مدرک ديگر وجود دارد که در اينجا نمي‌توان همه را بيان نمود. نيمي از اين منابع به عربي و نيمي به فارسي است، در منابع هندي و اروپايي نيز همين مطلب مشاهده مي‌شود.

 

در نزديکي نهاوند رشته کوه گرين قرار دارد و در آن رشته کوه در نزديکي نورآباد کوهي را يافتم به نام‌ «سرکشتي» که در منابع محلي نوشته بودند که جاي کشتي حضرت نوح(ع) است به آنجا رفتم و مدارک فراواني از حضرت نوح(ع) در آن منطقه يافتم که همه آن اسناد را مستند با فيلمبرداري به انتشارات زرين و سيمين داده‌ام با نام کتاب «کشف قبر نوح» که متاسفانه هنوز به چاپ نرسيده است.

در بالاي آن کوه دو مرقد بسيار کهنه يافتم که در منابع با نام مقبره «باباي بزرگ» آمده بود. در آن مقبره هم نام باباي بزرگ آمده بود و همه مردم منطقه هم آن را به همين نام مي‌شناختند و براي زيارت مي‌آمدند و بسيار حاجت خود را مي‌گرفتند. بنده با دلايلي ادعا کردم که اين قبر حضرت نوح(ع) است. بعد از چاپ مقاله من در ايران و انعکاس آن در آمريکا ، چند گروه خارجي به ايران سفر کردند. متاسفانه سه سال پيش که براي آخرين بار به آن منطقه رفتم با کمال تعجب ديدم تابلوهاي «باباي بزرگ» که نام اصلي آن بوده را برداشته و نام امام‌زاده ابراهيم را نوشته‌اند. همه زائران هم مي‌پرسيدند عجيب است که چرا نام اينجا را عوض کرده‌اند.

دلايل بنده فراوان است و در کتاب خود به تفصيل آورده‌ام.ترکيه مي‌گويد در آناتولي است و يمن مي‌گويد زير درياي يمن است. از نظر جريان آب و هوايي نشان داده‌ام به دليل اينکه گردش ساختمان زمين که از غرب به شرق است در نتيجه جريان‌هاي هوايي بين النهرين هميشه رو به شرق مي‌آيد، چنانکه امروز هم ابرها و گردوغبارهاي‌ بين‌النهرين و عراق و سوريه به ايران مي‌آيد و هرگز به شمال به سوي ترکيه يا به جنوب به طرف يمن نمي‌رود.

در قرآن کريم در سوره هود آيه 44 از کوه «جودي» نام برده شده و مي‌فرمايد کشتي نوح بر کوه جودي نشست و کنار سرکشتي الان کوه جودي وجود دارد و مردم آن منطقه همه آنجا را مي‌شناسند و در کتاب‌هاي جغرافي ثبت است. بنا بر تحقيقي که من داشتم هم اکنون در لرستان طايفه اي به نام «جودي» و «جودکي» وجود دارد که باقي مانده آنها که تعداد آنها نيز زياد است، هنوز در اين منطقه زندگي مي‌کنند. در تاريخ هزار سال قبل هم از اين طايفه در لرستان نام برده شده است. در کتاب جغرافياي لرستان مي‌خوانيم: «جودي يا جودکي از طوايف لرستان مي‌باشد.»

منابع:

رادیو فردا

رادیو کوچه

تابناک

برترینها

 1 نظر

همه چیز در مورد کشتی نوح

27 بهمن 1393 توسط سليمي بني

کشف رازهای کشتی نوح(ع)از چالش های بزرگ مورخان است.هر چند بسیاری معتقدند این داستان یک تخیل و افسانه ی دینی است اما بسیاری هم هستند که این ادعا را رد می کنند.در اوایل سال 2014 بود که یک لوح بابلی پیدا شد.لوحی که گفته می شود نحوه ساخت کشتی را بیان کرده است.از طرف دیگر محققی ایرانی ادعا می کند محل به خشکی نشستن این کشتی نه ترکیه نه یمن بلکه شهر نهاوند ایران است.وی ادعا می کند کوهی که باعث توقف حرکت این کشتی شد نه رشته کوه های آناتولی بلکه زاگرس ایران است.البته این ادعا با تلاش های عجیبی برای سرکوب شدن مواجه شد.بیایید با هم این ادعا ها را بررسی کنیم.ادعاهایی که فقط زمان می تواند درستی یا نادرستی ان ها را مشخص کند.

 

 کشف نحوه ساخت کشتی در یک لوح بابلی

یکی از کارشناسان باستان‌شناسی موزه بریتانیا می‌گوید که لوحی کوچک به قدمت سه هزارو هفتصد سال نحوه ساخت کشتی نوح را به خوبی توضیح می‌دهد. با این حال به عقیده این کارشناس این کشتی هیچ گاه ساخته نشده و آن چه در مورد وقوع سیلاب عظیم و سفر نوح با این کشتی نوشته و گفته شده اساطیر تاریخی و مذهبی است.

به نوشته روزنامه گاردین، چندی پیش یک لوح کوچک متعلق به آن دوران به  موزه بریتانیا اهدا شده که  حدود ۶۰ خط دست‌نوشته بر روی آن حک شده است. ایروینگ فینکل، باستان‌شناس ارشد موزه بریتانیا، از معدود کسانی است که می‌تواند خط بابلی متداول در هزاره‌های قبل از میلاد را بخواند. وی بر اساس محتویات این لوح تحقیقات قبلی خود در مورد کشتی نوح را تکمیل کرده و در کتاب جدیدی با عنوان «کشتی موعود قبل از نوح» منتشر کرده است.

ایروینگ فینکل در مصاحبه‌ای تاکید می‌کند که با وجود کشف راهنما و دستورالعمل ساخت این کشتی روی لوح بابلی هیچ گاه کشتی نوح ساخته نشده است. به اعتقاد وی، این لوح حاوی نسخه اصلی و اولیه ماجراهای مربوط به این کشتی است.

 

ولی از همه آن چه در این لوح نوشته شده تشریح دقیق نحوه ساخت این کشتی بیش از همه توجه باستان‌شناسان را به خود جلب کرده و با اساطیری که تا به امروز در مورد کشتی نوح به دست ما رسیده یک تفاوت آشکار دارد. در این لوح شکل و ساختار کشتی بیضی‌شکل است.

شبکه خبری سی‌ان‌ان نیز در گزارش خود در این باره می‌نویسد که در اساطیر انجیلی کشتی نوح مثل هر کشتی معمولی دیگری تشریح شده که باریک و بسیار طویل است و طولش شش برابر پهنای آن است. عرشه آن سه طبقه دارد و محل ورود به کشتی در پهلوی آن قرار دارد.

از روی توضیحات مندرج در این لوح می‌توان دریافت که طراحی این کشتی به شکل یک بیضی بزرگ بوده با مساحتی به اندازه سه هزار و ۶۰۰ متر مربع، یا دو سوم یک زمین فوتبال. نحوه ساخت اسکلت و بدنه آن از یک سبد ریسمانی الهام گرفته که در آن تیرک‌های بدنه کشتی مثل دنده‌های موازی و منحنی‌شکل در کنار یکدیگر قرار می‌گرفتند. بدنه کشتی چه از درون و چه از بیرون، با ماده‌ای که یک نوع قیر طبیعی بوده پوشانده می‌شد.

ایروینگ فینکل معتقد است که این طرح برای ساخت کشتی غول‌پیکری بوده که مردمان بابل در آن زمان با ساخت نمونه‌های کوچک‌ترش آشنا بودند. استفاده از این نوع ساختار و فناوری را می‌توان در کشتی‌هایی دید که تا همین چندی پیش در رودخانه‌های مناطق مختلف خاورمیانه مورد استفاده بودند.

به گفته این باستان‌شناس، در این لوح کوچک اشاره می‌شود که قدرت الهی سیلاب بزرگی را به راه انداخت و تنها فردی که از آن جان سالم به در برد همه حیوانات را برای نجات از سیلاب با خود به عرشه این کشتی می‌برد. و حتی به عبارت معروف «جفت با جفت» نیز اشاره می‌کند که در حقیقت نحوه گزینش و ورود جانوران به کشتی را توضیح می‌دهد.

شبکه خبری سی‌ان‌ان می‌افزاید توضیحاتی که در این لوح با قدمت سه هزار و ۷۰۰ سال نوشته شده از اساطیر انجیل کهن‌تر است. ایروینگ فینکل معتقد است که در دوران تبعید گروهی از اندیشمندان قوم یهود به شهر بابل، آنها با داستان مربوط به این کشتی آشنا شدند. شنیده‌ها و تحقیقات آنها پس از بازگشت به فلسطین مبنای اساطیر مندرج در انجیل و تورات قرار گرفته است.

این لوح بابلی را چندی پیش یک شهروند بریتانیایی به موزه بریتانیا در لندن اهدا کرده است. ظاهرا پدر این فرد در دوران جنگ جهانی دوم از نیروهای نیروی هوایی بریتانیا و در خاورمیانه مستقر بوده است. او این لوح کوچک را همراه با چندین شی‌ء اسرارآمیز و تاریخی دیگر از خاورمیانه با خود به بریتانیا آورد.

 

داستان سیلاب بزرگ در خاورمیانه و کشتی نوح یکی از جذاب‌ترین بخش‌های اساطیر مذهبی است. بر اساس تاریخ‌های ارایه شده در انجیل این سیلاب و سفر نوح قاعدتا حدود نهصد یا هزار سال قبل از میلاد مسیح روی داده است. اما طی یک قرن گذشته تحقیقات علمی نشان داده که این سیلاب‌های وسیع خیلی قبل‌تر از آن چه در انجیل نوشته شده اتفاق افتاده‌اند. با این همه هنوز هم این ماجرا کنجکاوی بسیاری را به خود جلب کرده و هر از چند گاه در مورد کشف ردپای این کشتی یا کشف بخشی از باقی‌مانده آن در نقاط مختلف خاورمیانه خبرهای جدیدی می‌شنویم.

روزنامه گاردین می‌نویسد که یک موسسه فیلمسازی بریتانیایی قرار است بر اساس پژوهش‌های ایروینگ فینکل به زودی یک فیلم مستند در مورد کشتی نوح برای کانال چهار تلویزیون بریتانیا تهیه کند. در این فیلم مستند بر اساس توضیحاتی که در این لوح باستانی کشف شده یک کشتی واقعی ساخته خواهد شد و قابلیت‌های آن برای حمل بار و مسافر سنجیده می‌شود.

محل لنگر انداختن کشتی و قبر حضرت نوح نهاوند است؟

يکي از محققان ايراني در پاييز 1379 مقاله‌اي درباره کشف قبر حضرت نوح (ع) و مکان کشتي او در کوه سرکشتي منتشر کرد. با اينکه اين نظر در خارج از کشور با استقبال مواجه شد، اما در ايران به آن توجهي نشد، در صورتي که نتيجه آن مي‌تواند نقش بزرگي در سرنوشت گردشگري کشورمان داشته باشد. تاکنون ادعاهاي فراواني درباره محل کشتي نوح در جهان مطرح شده و محققان چندين مکان را مورد بررسي قرار داده‌اند. اين محقق ايراني با بررسي اسناد و مدارک ادعا مي‌کند در کوه سرکشتي، کشتي نوح به خشکي نشسته است. وجود قبر نوح و محل دقيق آن براي نخستين بار در اين محل احتمال داده شده است. همچنين حدس زده شده که قبر ديگري در کنار آن، مربوط به يکي از بستگان نوح وجود داشته باشد. 

دکتر افراسياپ‌پور داراي دکتراي عرفان می گوید:اولين کتاب بنده «تاريخ نهاوند» بود که در آن زادگاه اجدادي خود را مورد مطالعه قرار دادم و از «واژه نهاوند» آغاز کردم تا وجه تسميه آن را پيدا کنم. به آثار جغرافي‌دانان اوليه اسلامي در بيش از هزار سال پيش مراجعه کردم مانند ياقوت حموي در معجم‌البلدان که معتبرترين جغرافياي جهان اسلام به شمار مي‌آيد، ديدم همگي نهاوند را نوح‌آوند، نوح‌وند، نوح- آب- بند و شهرنوح نوشته‌اند که نمونه‌هايي از اين مدارک را تقديمتان مي‌کنم.



ياقوت حموي متوفي به سال 626 قمري درباره شهر نهاوند نوشته:«بعضي بناي آن را به نوح مي‌کشانند و فکر مي‌کنند نام فعلي آن مختصر شده نوح‌آوند يا نوح‌وند يعني شهر نوح است. حمزه معتقد است که نام ابتدايي آن نوح‌آوند بوده چيزي که معني‌پرزاد و ولد يا پرجمعيت را به آن نسبت مي‌دهد.» (معجم‌البلدان، الجلد‌الخامس، ص313). صاحب مجمل‌التواريخ و القصص کتاب معتبري که در سال 520هجري قمري نوشته شده است آورده: «چنين روايت کنند که نوح پيغمبر شهري را بنا نهاد به نام خويش نوحاوند و آن نهاوند است.» (مجمل‌التواريخ و القصص تصحيح ملک‌الشعراي بهار، ص186)

ا‌بن فقيه همداني در سال 290 هجري قمري يعني حدود هزار و دويست سال پيش نوشته: «نهاوند از ساخته‌هاي نوح(ع) است و به آن نوح‌آوند گفته‌اند». (البلدان، ص238) اين کتاب در سال 1885 ميلادي در اروپا چاپ شده است.

در کتاب الللباب في تهذيب‌الانساب از ابن جزري آمده که «نهاوند شهري است از بلاد جبل. گويند آن را نوح عليه‌السلام بنا کرده است و نام آن نوح‌آوند بوده است. پس حا به‌ها تبديل شد.(الللباب في تهذيب‌الانساب، جلد 3، ص335).

استخري از معتبرترين جغرافيدانان اسلامي که در سال 346 هجري قمري وفات يافته در کتاب معروف خود مسالک و ممالک مي‌گويد: «درباره سرزمين کوهستان… نهاوند بر کوهي نهاده است. باغ و بوستان‌ها و ميوه بسيار دارد و دو مسجد آدينه دارد…»(ص165) پس همان گفته‌ها را تکرار مي‌کند.

در کتاب عجايب‌المخلوقات که در سال 555 هجري قمري نوشته شده است مي‌خوانيم: «نهاوند شهري قديم است آن را نوح عليه‌السلام بنا کرد، آن را نوح‌آوند گويند.» (ص275)

زکريا قزويني در سال 674 هجري قمري در کتاب خود نوشته:«نهاوند شهري است نزديک همدان قديم‌البناء گويند از بناهاي نوح نبي(ع) است. اصلش نوح‌آوند بوده است». (آثار‌البلاد و اخبارالعباد، ص545)

در روضه‌الصفا مي‌خوانيم: «نهاوند شهري است قديم آن بلده از بناهاي نوح است نامش را نوح‌آوند نهادند، از کثرت استعمال نهاوند، شده است.» (روضه‌الصفا، محمدبن خاوند شاه، ج 7، ص448).

در برهان قاطع، محمدحسين خلف تبريزي در سال 1062 هجري قمري نوشته: «نهاوند: نوح(ع) باني آن شهر بوده و آن را نوح‌آوند مي‌گفته‌اند، يعني نوح تخت و نوح مسند، چه پايتخت نوح(ع) بوده و به معني تخت و مسند هم آمده است و به کثرت استعمال نهاوند شده است.»(برهان قاطع، ص1173)

در فرهنگ نفيسي، تاليف سال 1318 شمسي مي‌خوانيم: «نهاوند به معني شهر نوح(ع) آمده که پايتخت نوح پيغمبر باشد.»

محمد پادشاه (در سال 1306 قمري در هندوستان) مي‌نويسد: «نهاوند از ابنيه نوح پيغمبر است.»

در لغتنامه دهخدا مي‌خوانيم: «نهاوند را نوح بنا کرده است.»

اعتماد السلطنه (در سال 1300 قمري) مي‌نويسد: «اهالي اين ناحيه از اولاد مادي بن يافث بن نوح (ع) مي‌باشند. لهذا آنها را منسوب به «مادي» نموده «مد» خواندند و مملکت آن را مدي گفتند». فصل دهم سفر تکوين تورات شريف که در اين فصل در تعداد اولاد حضرت نوح يکي را مادي بن يافث مي‌شمارد.

در فرهنگ رشيدي مي‌خوانيم: «نهاوند اصلش نوح آوند بوده زيرا نوح (ع) آن را بنا کرده است.»



دکتر فوريه پزشک مخصوص ناصرالدين شاه قاجار نيز که سه سال در ايران بوده و همراه با شاه به اين منطقه مسافرت نموده و در حدود صدو پنجاه سال قبل ( در کتاب سه سال در دربار ايران، ص383 ) همين مطلب را نوشته است. همچنين کتاب اعيان الشيعه از سيد محسن امين در حدود هشتاد سال قبل (ج 5،ص95) و کتاب سه رساله در علم رجال، از محمد علي ساروي (ص132) و کتاب طرائق الحقايق از حاج نايب‌الصدر (ج2،ص 388) و فرهنگ انجمن آراي ناصري رضا قلي خان هدايت (ص21) در همان زمان.

به عنوان نمونه از سفرنامه‌هاي سده اخير سفر ED DAVIS و خانم فريا استارک اين گزارش را تاييد مي‌کنند. در سفرنامه سال 1927 فريا استارک در صفحه 55 نوشته شده:«در کنار دهکده نوح (ع) از ميان اراضي کشت شده ادامه راه داديم …». و ده‌ها سند و مدرک ديگر وجود دارد که در اينجا نمي‌توان همه را بيان نمود. نيمي از اين منابع به عربي و نيمي به فارسي است، در منابع هندي و اروپايي نيز همين مطلب مشاهده مي‌شود.

 

در نزديکي نهاوند رشته کوه گرين قرار دارد و در آن رشته کوه در نزديکي نورآباد کوهي را يافتم به نام‌ «سرکشتي» که در منابع محلي نوشته بودند که جاي کشتي حضرت نوح(ع) است به آنجا رفتم و مدارک فراواني از حضرت نوح(ع) در آن منطقه يافتم که همه آن اسناد را مستند با فيلمبرداري به انتشارات زرين و سيمين داده‌ام با نام کتاب «کشف قبر نوح» که متاسفانه هنوز به چاپ نرسيده است.

در بالاي آن کوه دو مرقد بسيار کهنه يافتم که در منابع با نام مقبره «باباي بزرگ» آمده بود. در آن مقبره هم نام باباي بزرگ آمده بود و همه مردم منطقه هم آن را به همين نام مي‌شناختند و براي زيارت مي‌آمدند و بسيار حاجت خود را مي‌گرفتند. بنده با دلايلي ادعا کردم که اين قبر حضرت نوح(ع) است. بعد از چاپ مقاله من در ايران و انعکاس آن در آمريکا ، چند گروه خارجي به ايران سفر کردند. متاسفانه سه سال پيش که براي آخرين بار به آن منطقه رفتم با کمال تعجب ديدم تابلوهاي «باباي بزرگ» که نام اصلي آن بوده را برداشته و نام امام‌زاده ابراهيم را نوشته‌اند. همه زائران هم مي‌پرسيدند عجيب است که چرا نام اينجا را عوض کرده‌اند.

دلايل بنده فراوان است و در کتاب خود به تفصيل آورده‌ام.ترکيه مي‌گويد در آناتولي است و يمن مي‌گويد زير درياي يمن است. از نظر جريان آب و هوايي نشان داده‌ام به دليل اينکه گردش ساختمان زمين که از غرب به شرق است در نتيجه جريان‌هاي هوايي بين النهرين هميشه رو به شرق مي‌آيد، چنانکه امروز هم ابرها و گردوغبارهاي‌ بين‌النهرين و عراق و سوريه به ايران مي‌آيد و هرگز به شمال به سوي ترکيه يا به جنوب به طرف يمن نمي‌رود.

در قرآن کريم در سوره هود آيه 44 از کوه «جودي» نام برده شده و مي‌فرمايد کشتي نوح بر کوه جودي نشست و کنار سرکشتي الان کوه جودي وجود دارد و مردم آن منطقه همه آنجا را مي‌شناسند و در کتاب‌هاي جغرافي ثبت است. بنا بر تحقيقي که من داشتم هم اکنون در لرستان طايفه اي به نام «جودي» و «جودکي» وجود دارد که باقي مانده آنها که تعداد آنها نيز زياد است، هنوز در اين منطقه زندگي مي‌کنند. در تاريخ هزار سال قبل هم از اين طايفه در لرستان نام برده شده است. در کتاب جغرافياي لرستان مي‌خوانيم: «جودي يا جودکي از طوايف لرستان مي‌باشد.»

منابع:

رادیو فردا

رادیو کوچه

تابناک

برترینها

 نظر دهید »

باورهای غلط ایرانیان

27 بهمن 1393 توسط سليمي بني

با وجود اینکه قرن 21 قرن فناوری و اطلاعات است اما برخی از دانستنیهای ایرانیان هنوز اطلاعاتی است که بسیاری از ان ها علاوه بر قدیمی بودن  یا به طور کامل رد شده یا صحت انها مورد تایید قرار نگرفته است.علاوه بر مردم این باور های غلط حتی به صدا و سیما و سایت ها و مجلات معتبر هم کشیده شده است که به کم اطلاعی مردم و هم چنین داشتن اطلاعات غلط دامن میزند که از جمله آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

در باور بسیاری از ایرانیان خوردن هویچ از ضعیف شدن چشم جلوگیری می کند اما این دانسته تاکنون تایید نشده است.

آپاندیس یک عضو بی اثر است در حالی که این کاملا غلط است و اپاندیس با داشتن لنفوسیت دارای نقش دفاعی است.

بسیاری فکر می کنند واحد های سازنده پروتئین یعنی اسید امینه ها 20 نوع هستند در حالی که نوع 21 هم تولید شده است.

به گفته صدا و سیما و بسیاری از مردم ایران از بزرگترین کشور های سد ساز دنیاست در حالی که در بسیاری از کشور های توسعه یافته جهان ساختن سد سال ها قبل متوقف شده است.

به گفته برخی ضد افتاب لک میاورد که کاملا غلط است.

یکی از باور های غلطی که در سایت های ایرانی به دلیل مسائل دینی به غلط ترویج داده شده است ضرر های خود ارضاعی است.اینکه این عمل باعث ضعف چشم زود انزالی و…است تاکنون تایید نشده است.

بسیاری فکر می کنند قد یک عامل ارثی است اما این دلیلی نمی شود که پدر و مادر کوتاه فرزند قد بلند نداشته باشند

اینکه در تعیین جنسیت فرزند خود پدر و مادر نقشی ندارد و این موضوع خدادادی است کاملا غلط است.

دین رسمی ایران قبل از ورود اسلام زرتشت بوده که نادرست است.در دوره های هخامنشی و مادها مردم ایران مذهب خاصی نداشتند.

بسیاری برای خواب راحت و فرار از نور در هنگام خواب به زیر پتو می روند که این امر نه تنها خواب اور نیست بلکه به دلیل کمبود هوا و گرم شدن بدن اختلال خواب ایجاد می شود

گذاشتن غذای داغ در یخچال نه تنها محل خوبی برای نگه داری نیست بلکه بدترین روش است.

بسیاری عقیده دارند برای جلوگیری از حالت تهوع در هنگام پرواز باید به ته هواپیما بروند که اشتباه است.زیرا انتهای هواپیما از جلوی ان بلندتر است.

اینکه گفته  می شود هنگام عطسه قلب 1دهم ثانیه می ایستد اشتباه است.درست این است که بگوییم ریتم ان تغییر می کند نه اینکه متوقف می شود

تصور اینکه همه سرطان ها شبیه هم هستند یا غیر قابل درمان و پیشگیری هستند نادرست است.

اینکه تلفن همراه باعث تومور مغزی می شود اثبات نشده است.

اینکه فقط زنان به سرطان سینه مبتلا می شوند نادرست است.در امریکا سالانه 2000 مرد به این سرطان مبتلا می شوند.

اینکه خوردن سرکه و ابلیمو باعث لاغری می شود رد شده است.

اینکه بسیاری فکر می کنند با نخوردن غذا لاغر می شوند اشتباه است.لازمه اصلی برای لاغری سوخت و ساز زیاد است.وقتی غذایی خورده نشود سوخت و سازی هم نیست.

اینکه کوتاه کردن مو باعث رشد سریع مو میشود عقیده ای غلط است.

کندن موی سفید باعث بیشتر شدن ان می شود یک افسانه است تا واقعیت.

اگر کسی مبتلا به ضعف چشم است و در عین حال از عینک استفاده نکند چشم او ضعیفتر می شود.این باور غلط است.چشم چه با عینک و چه بی عینک به ضعیف شدن ادامه می دهد

استفاده زیاد از تلویزیون و کامپیوتر باعث ضعف چشم می شود که نادرست است.

اینکه سونا باعث لاغری و بدنسازی در کودکی موجب کوتاهی قد خوردن تخم مرغ و آب باعث چاقی است همگی غلط است.

اینکه جرم گیری باعث ضعف مینای دندان می شود اشتباه است.

استفاده از شامپو های هر قدر گران در جلوگیری از ریزش مو اثر چندانی ندارند.

زدن عینک باعث وابستگی و گودی زیر چشم می شود یک عقیده غلط است.

 نظر دهید »

از نسب او پرسیدم؟؟!!

12 بهمن 1393 توسط سليمي بني
از نسب او پرسیدم؟؟!!
 نظر دهید »

چشم سوم ،واقعیت یا افسانه!!؟؟

11 بهمن 1393 توسط سليمي بني
چشم سوم ،واقعیت یا افسانه!!؟؟

بیداری چشم سوم به وسیله نمازشب

می‌دانید چشم سوم چيست؟! (+راه فعال کردن چشم سوم‌تان)


دانشمندان معتقدند که چشم سوم مانند يک لوبيا است که در بين دو ابرو قرار گرفته و کار آن…

چشم سوم در بين ۲ ابرو قرار گرفته و کار آن دريافت سيگنالهای انرژی و حتی ارسال آنها نيز هست. شما با استفاده از اين چشم ميتوانيد امواج انرژی که در محيط هست را احساس کنيد اين امواج را از طريق مغز يا روح تجزيه و تحليل کنيد و در نهايت پيام مربوطه را به تصوير بکشيد اين پيام ميتواند يک تصوير، يک حس و يا هر چيز ماورايی باشد. معمول استفاده من از اين چشم ارسال حس آرامش به افراد و دريافت تصاوير انرژيکی اجسام و اشخاص است. يعنی با استفاده از اين چشم من ميتوانم هاله افراد موجودات فرا مادی و يا دردها و هر چيز غير مادی و انرژيکی را با استفاده از اين چشم مشاهده کنم.

 

بیداری چشم سوم به وسیله نمازشب

سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد شده و عصبانیت را تسکین می دهد. سجده قدرت درک و فهم را زیاد می کند. دلیلش این است که در سجده به پیشانی ما فشار می آید و باعث می شود که کاملا روی پیشانی متمرکز شویم ( اگر در این حالت به نوک بینی مان نگاه کنیم، خود به خود به پیشانی فشار می آید ) و این امر اگر با دقت و تمرکز زیاد صورت گیرد، بعد از مدت طولانی سبب بیداری چشم بصیرت شخص می گردد.

در علوم ماوراءالطبیعه به این چشم، چشم سوم گویند که بین دو ابرو و چشم واقع شده است. در علوم یوگا نیز به چاکرای “آجنا” معروف است.هدف یک یوگی مشتعل کردن انرژی روحانی در چاکراها بلاخص چاکرای آجناست. که بتواند بدون دو چشم طبیعی ببیند.

امروز حتی پزشکان روانشناس نیز مبلغان متجدد دین شده‌اند و گرویدن به دین را توصیه می‌نمایند.


آیا آیاتی درباره چشم سوم درقرآن وجود دارد؟

بله .اگر بخواهیم در باره ماهیت آن از دیدگاه قرآن بحث کنیم شاید کامل ترین و جامع ترین به مقصود آیه 22 سوره ق باشد. قرآن می فرماید:

تو در غلفت از این بودی پس ما پرده را برداشتیم و چشمانت تیزبین شد.

در این آیه سخن از امری موجود است که به جهت پوششی بر چشم انسان قادر به دیدن آن چیز نیست. مانند بهشت و دوزخی که در حال حاضر وجود دارد . اگر پرده از چشم برداشته شود و ما بتوانیم این عوالم را ببینیم هم می توانیم از آینده و هم از گذشته خبر داشته باشیم. این چیزی است که در مساله چشم برزخی به آن اشاره می شود. برای رسیدن به چشم برزخی باید پرده را از روی چشم برداشت و به قول قرآن چشم حدید و تیزبین شود.

قرآن مى‏فرماید: ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا

هر کس تقوا پیشه کند خداوند به او فرقان

«قدرت تمیز بین حق و باطل» عطا مى‏کند».

این فرقان که همان چشم دل و چشم حقیقت‏بین است مومن را از مهلکه‏هاى گوناگون نجات داده و به سوى رستگارى رهنمون مى‏نماید. پس معلوم شد که چشم دل در اثر عادت و انس به طبیعت و عالم ملکى کم سو شده و توان دیدن حقایق را ندارد، تنها راه چاره روشن نمودن آن از طریق اطاعت خداوند (انجام واجبات و ترک محرمات) مى‏باشد که آن هم به مرور زمان و به تدریج به دست مى‏آید، چنانکه کندشدنش نیز به تدریج و در طول زمان متمادى بوده است، از طرفى حقایق زندگى نیز همان حقایق هستى و خلقت است که براى کشف آن حقایق پیامبران الهى مبعوث شده و عقل، ما را به آن راهنمایى و دلالت مى‏کند،
از جمله حقایق زندگى

۱-فانى بودن حیات دنیوى

۲-کوتاه بودن مدت آن

۳- لزوم دل نبستن به آن است


توضیح:
باید دانست در اصطلاح فلسفه و کلام و عرفان، عالم برزخ عالمی فراتر از عالم دنیاست. لذا به هر مقدار ما از دلبستگی و وابستگی به مادیات دنیا دور شویم به عالم مافوق آن بیشتر دسترسی می یابیم.

بنابر آن چه از روایات به دست می آید

عمل به واجبات و ترک محرمات

سلامتی و هنجار در دنیا و دوری از جهنم و ورود به بهشت را برای ما زمینه سازی می کند. اما اگر علاوه بر آن به نوافل و رعایت تقوا بیش از حد معمول موفق شویم به بیش از آن چه دیگران از جهت معنوی به آن دست یافته اند خواهیم رسید که از آن به چشم برزخی تعبیر می شود و با آن حقایق وقایع را فراتر از ظاهر آن می توان دید. این مطلب در حدیث قرب النوافل چنین بیان شده است

از پیامبر(ص) روایت شده که خداوند فرمود:

اظهار دوستی نکرد بنده من به چیزی دوست داشتنی تر از آنچه واجب کردم بر او، و او با نوافل به سوی محبت من می آید تا این که من نیز او را دوست بدارم. پس هنگامی که او را دوست بدارم شنوایی او می باشم آن گاه که می شنود و بینایی او می باشم آن گاه که می بیند و زبان او می باشم آن گاه که سخن می گوید و دست او می باشم آن گاه که ضربه می زند و پای او می باشم آن گاه که راه می رود، هنگامی که به درگاه من دعا کند اجابت می کنم و اگر از من درخواست کند به او می دهم.

ر.ک: المحاسن، احمد بن محمد بن خالد البرقی، ج 1، ص 291 و اصول کافی، کلینی، ج 2، ص 352)

از زمانى که حیات بشرى در این کره خاکى شکل گرفته، همیشه سؤال مهمى ذهن او را مشغول ساخته که هدف از خلقت انسان و مجتمع بشرى چیست؟ آیا زندگى همین جلوه صورى و ظاهرى آن یعنى خوردن و خوابیدن و شهوت رانى کردن است؟ یا در پشت این حرکات، غایتی رفیع و هدفی بلند خوابیده است، در ادامه همین تفکرات و تاملات است که مى‏توان دریافت که ارسال پیامبران الهى آن هم در تمام عصرها به چه جهت و هدفى بوده است، آیا پس از این عالم خاکى، جهان دیگرى که در آن به اعمال مردم رسیدگى مى‏شود، نخواهد بود ؟ دراین صورت هر لحظه با تصور مرگ و نابودى، زندگى در کام انسان تلخ شده و با هر تأملى در عاقبت کار خود پشتش خواهد لرزید و دستش به هیچ کارى نخواهد رفت .

واقعیت اینکه خداوند راز خلقت انسان را در هنگام خلق آدم(ع) به ملائکه بیان نمود: «انى جاعل فی الارض خلیفه»

این که پیش از وى آدمى را ندیده و از کارها و اعمال وى اطلاعى نداشتند (البته مطابق یکى از اقوال) ولى از ترکیب ساخت وى که تلفیقى از خاک و ماده و روح الهى بود توانستند حدس بزنند که انسان کارش فساد در روى زمین و خونریزى خواهد بود، ولی سجده آنها در برابر آدم(ع) نشان داد که در پشت این اعمال احتمالى ظاهرى ، رازى بزرگ نهفته و آن مقام عبودیت انسان در مقابل خداوند، با وجود دارا بودن بُعد مُلکى و طبیعى وى است، چندان که هر لحظه او را به فساد، گناه و غفلت مى‏کشاند، از همان ابتداى خلقت دو نیروى ظاهرى و باطنى در درون انسان صف‏آرایى کرده و

هر کدام سعى کرده قلب انسان را که مطابق برخى روایات عرش خداوند و حرم الهى است تسخیر نمایند که این دو نیرو عبارتند از شیطان و نفس اماره .

در مقابل پیامبران الهى و عقل قرار دارند که هر کدام بنا به تناسب حقیقت ظلمانى و نورانى خود انسان را در این مرحله از وجودش - حیات ملکى و طبیعى - به تسخیر خود در مى‏آورد، حال اگر این انسان در مقابل خداوند متعال خاضع و خاشع شده و تنها او را پرستش کند به جهت دارا بودن قوه شهوانى و شیطانى و تحت تأثیر آنها واقع نشدن بر ملائکه (که تنها بُعد روحانى و الهى بر وجود آنهاسیطره دارد و کارى جز خیر و نور نمى‏توانند انجام دهند) برترى دارد،

ولى چون این انسان هر لحظه در حال نسیان و غفلت قرار دارد و عقلش به تنهایى در مقابل شیطان و نفس سرکش درونى یاراى مقابله ندارد، خداوند متعال با ارسال انبیاى بى‏شمار و ابلاغ احکام و فرامین الهى وتشویق وى در انجام آنها و رسیدگى به مقام بندگى وى را در مقابل شیطان یارى نموده است . و با این دیدگاه مى‏توان دریافت که ارسال پیامبران الهى یکى از الطاف عظیم خداوند متعال بر ایشان است،

از همین روى به دست آوردن معرفت و بصیرت در منابع روایى ما از اهمیت بسیار زیادى برخوردار است، یک ساعت تفکر در صنع خداوند و عاقبت انسان و آینده جهان که مى‏تواند فکر انسان را تصحیح کرده و او را به راه راست رهنمون سازد از هفتاد سال عبادت برتر شناخته شده است.

 

براى استحکام در امر طاعت و بندگی خداوند قبل از هر عمل باید بصیرت و معرفت به دست آورد، همانند عمارت رفیعى که تمام زینتها، زیبائیها و ظرافتها در آن به کار رفته و به چشم بسیار زیبا مى‏آید؛ در نگاه افراد عادى زیبایی های این عمارت در تزئینات داخلى، دکوراسیون، گچ‏بری ها و نماهایش خلاصه مى‏شود ولى از نظر گاه یک مهندس و معمار حرفه‏اى، ارزش این ساختمان به اسکلت بندى و مواد استفاده شده در پى‏ریزى آن است و اگر چارچوب و اسکلت‏بندى عمارت سست و ضعیف باشد این ساختمان با تمام زیبائی هایش به هیچ نمى‏ارزد، چون؛ اولین باد سخت بنیانش را در هم فرو خواهد ریخت.

ایمان و اعتقاد افراد هم که اعمال خیر و صلاح آن را زینت مى‏دهند اگر بر روى بنیانى اساسى و پایه‏اى راسخ یعنى عقل و استدلال مبتنى شده باشد، اعمال او هر چند کم و جلوه‏اش اندک باشد در نجات او در این دنیا و دنیاى پسین کافى است، معرفت مستحکم و متین او را به هدف خواهد رسانید،

این معرفت همان «چشم دل» است

که در سؤال به آن اشاره شده است، یعنى شخص؛ با چشم حقیقت‏بین و نظرى باطنى به طبیعت و اطرافیان خود نگاه مى‏کند، نعمتى که در نهان همه انسان ها به ودیعت گزارده شده و تنها غفلت و توجه به جنبه‏هاى فلکى و طبیعى آن را کندو ضعیف و دید آن را کم سو ساخته است و با اعتقاد راسخ و عمل صالح و اقبال به خداوند آن دوباره فعال و احیاء شده و باعث نجات وى خواهد شد .

در عرف مردم هر کس زیرکتر و زرنگتر در کارهاى مادى و امور دنیوى باشد عاقل شمرده مى‏شود هر چند در کارهاى اخروى و الهى ضعیف و ناتوان باشد، در حالى که از نظر قرآن و روایات کسى که بتواند آخرت خود را تضمین و خود را به خدا نزدیک سازد عاقل و زیرک است هر چند در امور دنیایى و مادى ضعیف و ناتوان بوده باشد

شخص عاقل این دنیاى کوتاه مدت را بسان مزرعه و کشتزارى مى‏داند که باید محصول مورد نیاز را در آن کاشته تا پس از کمال آن را در دنیاى دیگر برداشت کند، چنین شخصى در سایه فرقان و بصیرت معنوى آن دیدگاه و برداشت عرفى از زندگى و هدف هاى آن را از ذهن خود دور ساخته و خود را به خاطر افکار و عقاید بى پایه در وادى هلاکت نمى‏اندازد، چرا که تمام عمرش را - که از مدت دقیق آن هم بى اطلاع است - براى رسیدن به آن هدف بلند باز هم کوتاه مى‏داند،او از تمام ساعات و…… عمرش براى ذخیره ثواب و بالا بردن درجاتش در بهشت تلاش مى‏کند و این است معنى زیرک بودن مؤمن که در روایت آمده است :

{ المومن الکیس ، انسان مومن زیرک است . }

اما مقدار و نوع دامنه ی دید برزخی بستگی به میزان معرفت و مقدار فاصله گرفتن انسان از عالم ماده و انقطاع از امور مادی و جسمانی و توجه او به عالم مجردات و حقایق دارد . مسلما دیده باطن بین انبیا و اولیا از بقیه انسان ها نافذ تر و محدوده ی دید برزخ بین آنها از سایر انسان ها وسیع تر و گسترده تر است ودیگران به میزان درجه ی شناخت و اطاعت آنها از خداوند و پیروی آنها از انبیا و اولیا و سعی و کوشش آنها در راه بندگی حق از این دید برخوردارند .


افرادی که چنین ویژگی را داشته باشد معمولا ناشناخته هستند و خود را به مردم معرفی نمی کنند . در مورد آیه الله بهجت این مطلب معروف است که ایشان چشم برزخی دارند.

در مجموع می توان گفت:مؤمن به نور الهی می نگرد وبرای دیدن حقیقت امور کار مشکلی نیست ووجود روشن بینی ودیدن امور واقعی از طرف آیت الله بهجت غیر قابل انکار است.


زندگینامه حضرت آیت الله بهجت:
آیت الله بهجت در نجف در سن 18 سالگی به محضر پرفیض عارف کامل حضرت آیت الله سید علی قاضی بار یافتند و مورد توجه و عنایت ویژه ایشان قرار گرفتند. آیت الله مصباح در این باره می گوید: ایشان از مرحوم قاضی مستقیما در جهت اخلاقی و معنوی بهره برده و سال ها شاگردی ایشان را کرده بودند. مرحوم قاضی از کسانی بودند که ممحض در تربیت افراد در جهات معنوی و عرفانی بودند. مرحوم علامه طباطبایی و شیخ محمد تقی آملی و شیخ علی بروجردی و عده زیادی از بزرگان و حتی مراجع از وجودشان در جنبه های اخلاقی و عرفانی بهره برده اند.


ویژگی های اخلاقی حضرت آیت الله بهجت

۱. تقوا و خودسازی:

ایشان خود در آغاز جوانی به میدان خودسازی گام نهاد و همواره در آموزش های اخلاقی بر این نکته اصرار داشت که تلاش پیگیر و ریاضتی فراگیر لازم است تا انسان در جبهه ستیز با رذیلت هایی اخلاقی و جهاد با هواهای نفسانی پیروز گردد و به سازندگی خود بپردازد و چون تهذیب اصل و اساس ارزش ها است و منشأ خدمت به دیگران است همواره معتقد به لزوم همپایی و همراهی دانش و اخلاق بود و خطر جدایی علم و تزکیه را پیوسته گوشزد می کرد و زیان عالم غیر مهذب و دانش بدون تزکیه را از هر ضرری بالاتر می دانست. ایشان انسان مخلص و مشتاقی است که در همه حال به یاد خدا است و کوشیده تا پیوسته در حوزه جاذبه الهی قرار گیرد و به همه چیز و همه کس با دید خدا خواهی بنگرد. یکی از مجتهدان بزرگ درباره ایشان گفته است: ایشان را نمی شود گفت آدم با تقوایی است بلکه عین تقوا و مجسمه تقوا است.

2. زهد و ساده زیستی:

ایشان زاهد عارفی است که بی رغبت به دنیا و بی تکلف بوده است. زندگی ساده او در خانه ای قدیمی و محقر در قم و مقاومت ایشان در برابر خواسته های مکرر علما و مردم برای تعویض خانه، گواهی صادق بر روح بزرگ و زاهدانه این پیر فرزانه است. آیت الله مصباح در مورد زهد ایشان می گوید: آقای بهجت منزلی اجاره کرده بود که ظاهرا دو اطاق بیشتر نداشت و آن اتاقی که ما برای درس خدمت ایشان می رسیدیم، وسطش پرده ای کشیده بود که پشتش خانواده ایشان زندگی می کردند و ما این طرف پرده می نشستیم. زندگی بسیار ساده و دور از هرگونه تکلف و توأم با یک عالم نورانیت و معنویت.

3. عبادت:

از عوامل مهم در موفقیت ایشان که می تواند الگویی برای دیگران باشد تقید و تعبد ایشان است. ارتباط ایشان با خداوند متعال، ذکرهای پی در پی، به جا آوردن نوافل، شب زنده داری های کم نظیر ایشان بسیار عبرت انگیز است. سالهاست که نماز جماعت ایشان از شورانگیزترین و روح نوازترین نمازهای جماعت ایران اسلامی است. در نماز جماعت ایشان جا برای نمازگزاران تنگ می گردد. بعضی از حضرت آیت اله بهجت نقل کرده اند که ایشان فرموده بود: اگر سلاطین عالم می دانستند که انسان ممکن است در حال عبادت چه لذت هایی ببرد، هیچگاه دنبال مسایل مادی نمی رفتند.

4. زیارت و توسل:

ایشان با این سن و سال هر روز با نهایت ادب به محضر مقدس حضرت معصومه(س) شرفیاب می گردد و با خشوع و خضوع در مقابل ضریح مطهر می ایستند.

5. تواضع و فروتنی:

شهرت گریزی، هواستیزی و فروتنی از دیگر ابعاد برجسته این شخصیت معنوی است. در مجالسی که از طرف ایشان برگزار می شده است، ایشان به خطبای مجالس توصیه می کردند از ذکر نام ایشان در مجالس خودداری کنند.

6. سیر و سلوک و مقام معنوی:

در سیر و سلوک این عبد صالح خداوند، سابقه ده ها ساله دارد و در همان جوانی، مراحلی را درعرفان سپری کردند. عارف بزرگی چون امام خمینی به ایشان عنایتی خاص داشتند و بعد از بازگشت به قم در اول انقلاب، در منزل ایشان حضور یافته وایشان را دیدار می کند.

7. کرامت:

از ویژگی های ایشان این است که اهل کرامت است و این نتیجه خودسازی وتهذیب نفس است. البته ایشان همواره طوری برخورد می کرده اند که این کرامات از ایشان ظاهر نگردد. از فردی نقل شده که می گوید: خانم من باردار بود و من نزدیک ماه رمضان قصد رفتن به مسافرت داشتم. برای خداحافظی خدمت آقای بهجت رفتم. ایشان مرا دعا کرد و فرمود: در این ماه خداوند به شما پسری عنایت می کند، نامش را محمد حسن بگذارید، در حالی که اصلا آقا از بارداری همسرم خبر نداشت. اتفاقا در شب نیمه رمضان بچه ما متولد شد و اسمش را محمد حسن گذاشتیم.

8. اهتمام و عنایت به رعایت شرعیات:

مهمترین ویژگی در روش تربیتی ایشان، عنایت به رعایت آداب شرعی و شیوه و سیره اهل بیت است. ریزه کاری ها و ظرافت های بسیاری در گفتار و رفتار و نشست و برخاست اولیای خدا وجود دارد که فهمیدن آنها خود یک علمی می خواهد چه رسد به این که آدم بتواند دقیقا آنها را رعایت کند و همین ها است که بنده را در راه بندگی به پیش می برد و در نزد خداوند عزیز می کند و به مقامات بلند می رساند. ایشان در پاسخ به درخواست نصیحت تأکید دارند که مسلمات شرع را درست رعایت کنید به ویژه به نماز اهمیت ویژه ای می دهند و حالات ایشان و سوز و گداز و گریه ایشان در حال نماز خود بهترین درس اخلاق و سازندگی است و بسیاری از ویژگی های دیگر که محتاج صرف وقت بسیار و نوشتن کتاب های فراوانی است.

در این باره به کتابهای ذیل مراجعه نمایید:

1- برگی از دفتر آفتاب

2- ستارگان هدایت

3- بهجت عارفان

| نظر بدهيد

 5 نظر

با اقوام گناهکار چطور رفتار کنیم؟

08 بهمن 1393 توسط سليمي بني

 

 

در معاشرت مطلوب و مورد تأیید اسلام، نه قهر و قطع رابطه نه قاطی شدن معاشرت به هر قیمتی، هیچ یک مورد قبول نیست.

 

 

صله رحم

انسان موجودی اجتماعی است و بدون اجتماع زیستن، همچون بدون آب و هوا زیستن است. ارتباط با همنوعان، شهروندان بویژه خویشان و اقوام زمینه های رشد و بالندگی و تعالی و تکامل آدمی را فراهم می سازد.

تعامل و حتی تضارب افکار و اندیشه ها بستر پیدایی و تکوین هنر،ادبیات، فرهنگ، صنعت و دانش در عرصه های مختلف زندگی بشر را ایجاد می کند.

از جمله توصیه های مهم روانشناسان و روانپزشکان به کسانی که از ناآرامی، افسردگی و ناراحتی های روحی، روانی و حتی جسمی رنج می برند. تقویت و مدیریت ارتباط با اطرافیان علی الخصوص خوبان خویشان است.

به رغم تمامی آثار و برکاتی که در معاشرت و تعامل با دوستان و آشنایان بخصوص خویشاوندان بسیار نزدیک حاصل می آید، در موارد بسیاری نیز به جهت عدم توجه و تأکید آنان به قواعد و معیارهای اخلاقی و دینی و فراهم آوردن زمینه گناه و معصیت، چالش های فرساینده و آزاددهنده ای را در فرآیند تعامل و معاشرت بوجود می آورند که شیرینی و حلاوت معاشرت را به تلخی و تنش مبدل می سازد. اینجاست که این سوال مهم طرح می شود که چه باید کرد؟ با توجه به تاکیدات مکرر اسلام، مبنی بر اهمیت، ضرورت و وجوب صله رحم و معاشرت با خویشان و گناه کبیره خواندن قطع رحم، آیا در صورت بی توجهی معاشران به دستورات و احکام شرع مقدس، باز هم باید با آنان معاشرت و مراوده داشت؟

کم نیستند افرادی که ماهها و بلکه سال ها با برادر، خواهر و حتی والدین خود قطع رابطه کرده و توجیهشان این است که روابط ما با آنان جز ناراحتی و اوقات تلخی، استرس و اضطراب و گناه حاصلی نداشته و ندارد.

و باز کم نیستند افرادی که برعکس گروه مذکور، بدون توجه به قواعد معاشرت و مراودات دینی، با اهل معصیت به راحتی آمد و شد داشته و اصل و اساس در ارتباط با خویشان را، هم خونی و علاقه به دور هم جمع شدن و با هم بودن و گفتن و خندیدن و خوش بودن می دانند. بدون شک هر دو گروه یاد شده در دو سوی ارتباط سالم و هدفمند و دینی قرار دارند و در بستر افراط و تفریط و انحراف گام برمی دارند.


به رغم تمامی آثار و برکاتی که در معاشرت و تعامل با دوستان و آشنایان بخصوص خویشاوندان بسیار نزدیک حاصل می آید، در موارد بسیاری نیز به جهت عدم توجه و تأکید آنان به قواعد و معیارهای اخلاقی و دینی و فراهم آوردن زمینه گناه و معصیت، چالش های فرساینده و آزاددهنده ای را در فرآیند تعامل و معاشرت بوجود می آورند که شیرینی و حلاوت معاشرت را به تلخی و تنش مبدل می سازد

 

آنچه از آموزه های دینی بدست می آید معاشرت با خویشان، بدون قاعده و ضابطه نیست. محور و مدار اصلی در معاشرت انجام واجبات و ترک محرمات است.

تنها معاشرت با نیت عبادی و انجام تکلیف و مأموریت دینی، باعث همدلی، رشد و بالندگی و آرامش و نشاط خواهد شد.

مراودات توأم با گناه (غیبت، چشم و هم چشمی، اسراف، تجمل گرایی، خودنمایی، اختلاط محرم و نامحرم، اتلاف اوقات گرانبها و …) ذهن و زبان و زندگی را مسموم نموده و به رغم همه هزینه هایی که برای برگزاری میهمانی ها و گردهم آیی ها اختصاص می یابد جز قهر و غم و اندوه و استرس، بدبینی، هدر دادن مال و عمر و … حاصلی نداشته و نخواهد داشت.

به منظور رهایی از افراط و تفریط و گرفتار شدن در گردونه معاشرت معیوب و برای رسیدن به مراوده مطلوب تأکید بر نکات ذیل ضروریست.

 

شرکت در میهمانی های آلوده به گناه

در معاشرت مطلوب و مورد تأیید اسلام، نه قهر و قطع رابطه نه قاطی شدن معاشرت به هر قیمتی، هیچ یک مورد قبول نیست.

صله رحم


معاشرت با اقوام و خویشانی که احیاناً مرتکب گناه و معصیت می شوند و در جمع نیز ابایی از گفتار و رفتار آلوده به گناه ندارند، با توجه به شرایط زمانی و مکانی متفاوت است.

بطور مثال: اگر در جمعی واقع می شویم که می توانیم با هم فکران و همدلان خود در اتاقی جداگانه و بدور از فرد یا افرادی که به گناه علنی آلوده اند، گردهم آئیم و به گفتگو و مراودات سالم بپردازیم، کار شایسته ای را انجام داده ایم. هم مجلس و مراسم را به هم نزده ایم و هم در جمع سالمی حاضر شده ایم.

تصور کنید در میهمانی و یا جشن عقد و عروسی یکی از آشنایان و اقوام وارد شده اید همان رفتار مذکور بویژه اگر دیرتر بیائیم و زمان زیادی را در مراسم سپری نکنیم و در پایان هدیه مرسوم را بدهیم و مجلس را تبریک گفتن و شادمانی ترک کنیم. علاوه بر انجام وظیفه و مأموریت دینی و عرفی و اخلاقی وارد فضای آلوده به گناه هم نشده ایم.

البته اگر به هیچ وجه امکان انجام امر مذکور فراهم نیامد. دور شدن از محل گناه جزو ضروریات معاشرت مطلوب است.

 

تماس غیرحضوری

گاهی برای صله رحم و تحکیم روابط با اقوام و اثبات این مهم که به آنان احترام خاص قائلیم و برغم عدم رعایت شئون شرعی قطع رحم و قهر را جائز نمی دانیم می توانیم از ارتباطات غیرحضوری بهره گیریم. ارسال یک پیام عاطفی و مؤدبانه، یک تماس تلفنی به موقع حتی ارسال کارت پستال با متنی دلنشین و گاهی استفاده از ایمیل و چت می تواند از آسیب های مورد اشاره در روابط توأم با افراط و تفریط (قهر یا قاطی شدن) جلوگیری کند.


افراد متدین و دارای عقاید و قواعد محکم و استوار که در مجالس و مراسم و میزبانی هایی که خود تدارک می بینند و معیارهای دینی و اخلاقی را رعایت می کنند، کمتر و یا اصلاً به میهمانی هایی که آلوده به گناه می باشند دعوت نمی شوند. و اگر هم دعوت شوند انتظار همکاری و همراهی پررنگ را ندارند

 

بر این اساس، بدترین های خویشاوندان هم می توان ارتباط داشت. شرط موفقیت در این زمینه اصالت قائل شدن به انجام فرائض و وظایف شرعی است نه توقع تلافی کردن و مقابله به مثل و عقده گشایی و به رخ کشیدن و بازگو کردن خوبیهایی و کارهای شایسته ای که برای آنان انجام داده ایم، می باشد.

 

بازگویی جنبه های مثبت

یکی دیگر از عوامل تحکیم روابط و سالم سازی معاشرت با خویشاوندانی که مراعات شئون شرعی و اخلاقی را در جمع نمی کنند خودداری از طرح و تأکید بر کجروی ها و جنبه های منفی آنان در مجامع و مجالسی است که گاهی با سایر خویشان و آشنایان داریم. بیان جنبه های مثبت آنان قطعاً زمینه های اصلاح روابط و حتی تجدیدنظر اهل گناه در رفتار و گفتارشان را فراهم خواهد ساخت. در بسیاری موارد این اقدام (بیان جنبه های مثبت) به سمع آنان رسیده و گاهی تحت تأثیر قرار گرفته و فضای بهتری در فرآیند ارتباطی ایجاد خواهد کرد.

 

دعوت نشدن به مجالس گناه

جالب اینجاست که افراد متدین و دارای عقاید و قواعد محکم و استوار که در مجالس و مراسم و میزبانی هایی که خود تدارک می بینند و معیارهای دینی و اخلاقی را رعایت می کنند، کمتر و یا اصلاً به میهمانی هایی که آلوده به گناه می باشند دعوت نمی شوند. و اگر هم دعوت شوند انتظار همکاری و همراهی پررنگ را ندارند. لذا طبق توصیه های قبلی زمانی و مکانی و افرادی را از جمع انتخاب می کنند که ارتباط با آنان منافاتی با اعتقادات دینی و اخلاقی شان نداشه باشد.

احمد رزاقی

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

 نظر دهید »

تقوا آن نیست که با یک تِق وا برود!!!!!!!!!!!!!!

06 بهمن 1393 توسط سليمي بني
تقوا آن نیست که با یک تِق وا برود!!!!!!!!!!!!!!

معناى تقوا

از حضرت على (ع) جويا شدند: معناى تقوا و پرهيزگارى چيست ؟ حضرت فرمود: كسى را مى توان با تقوا گفت : كه مثلا اگر كلّيه اعمال و رفتارهاى او را در ميان يك طَبَق بگذارند و بدون اينكه سرپوشى روى آن طَبَق انداخته باشند آن را در اطراف جهان بگردانند او عملى انجام نداده باشد كه باعث شرمندگى وى گردد و بدين علّت لازم شود كه آن را پنهان نمايد. (1) و نيز آن بزرگوار مى فرمايد:
تقوا آن است كه انسان اصرار بر معصيت را ترك نمايد و به وسيله عبادت هم مغرور نشود.
يك چنين تقوا بشر را از آتش جهنم نگاه مى دارد و به بهشت مى رساند.
آخرين درجه تقوا بيزار شدن از هر چيزى است كه غير ذات مقدس ‍ پرودگار باشد و ابتداى تقوا اجتناب از شرك است و حد وسط آن دورى از حرام مى باشد. تقوا منتهى درجه اطاعت و عبادت است . (2)
ابن عباس مى فرمايد: منظور از كلمه متّقين در سوره بقره على بن ابيطالب (ع) است كه بقدر يك چشم بهمزدن براى خدا شريك قرار نداد.
زيرا على بن ابيطالب (ع) از شرك و پرستش بتها بركنار بود و خدا را مخلصانه مى پرستيد، على و شيعيانش بدون حساب بسوى بهشت خواهند رفت . (3)
عمربن عبدالعزيز گويد: شخص با تقوا بايد نظير كسى باشد كه در مكه لباس احرام پوشيده باشد.
گفته شده : شخص با تقوا كسى است كه از آنچه بر او حرام شده باشد دورى كند و آن احكامى را كه بر او واجب است انجام دهد. (4)

1- تفسير آسان : ج 1، ص 32، روح الجنان .
2- دايرة المعارف : جلد 13.
3- شواهد التنزيل .
4- مجمع البيان .

 نظر دهید »

دعای امام صادق علیه السلام

06 بهمن 1393 توسط سليمي بني

دعاى امام صادق (ع )

((معاوية بن وهب )) گفت :
اذن خواستم كه بر امام صادق (ع ) داخل شوم ، به من گفته شد كه داخل شو، پس داخل شده آن جناب را در نمازخانه منزلشان يافتم ، نشستم تا حضرت نمازشان را تمام كردند، پس شنيدم كه با پرودگار مناجات نموده و مى فرمودند:
بار خدايا، از كسى كه ما را اختصاص به كرامت داده و وعده شفاعت دادى و مختص به وصيّت نمودى (يعنى : ما را وصى پيامبرت قرار دادى ) و علم به گذشته و آينده رابه ما اعطاء فرمودى ، و قلوب مردم را مايل به طرف ما نمودى ، من و برادران و زائرين قبر پدرم ((حسين (ع ))) را بيامرز.
آنانكه اموالشان را انفاق كرده و بدنهايشان را به سختى و تعب انداخته به جهت ميل و رغبت در احسان به ما، و به اميد آنچه در نزد تست به خاطر صله و احسان به ما و به منظور اداخال سرور بر پيغمبرت و به جهت اجابت فرمان ما و به قصد وارد نمودن غيظ بر دشمنان ما.
اينان اراده و نيّتشان از اين ايثار تحصيل رضا و خشنودى تو است ، پس تو هم از طرف ما اين ايثار را جبران كن و بواسطه رضوان احسانشان را جواب گو باش ، و در شب و روز حافظ و نگاهدارشان بوده و اهل و اولادى كه از ايشان باقى مانده اند را بهترين جانشينان آنها قرار بده و مراقب و حافظشان باش .
و شر و بدى هر ستمگر عنود و منحرفى از ايشان و از هر مخلوق ضعيف و قوى ، خود كفايت نما و ايشان را از شر شياطين انسى و جنّى محفوظ فرما و به ايشان برترين چيزى را كه در بودنشان از وطنهاى خويش از تو آرزو كرده اند اعطاءكن .
و نيز به ايشان برتر و بالاتر از آنچه را كه بواسطه اش ما را بر فرزندان و اهل و نزديكانشان اختيار كرده اند ببخش .
بار خدايا دشمنان ما بواسطه خروج بر ايشان آنان را مورد ملامت و سرزنش ‍ قرار داده اند ولى اين حركت اعداء ايشان را از تمايل به ما باز نداشت و اين ثبات آنان از باب مخالفتشان است با مخالفين ما، پس تو اين صورت هائى كه حرارت آفتاب آنها را درراه محبّت ما تغيير داده مورد ترحّم خودت قرار بده .
و نيز صورت هائى را كه روى قبر ((ابى عبداللّه الحسين (ع ))) مى گذارند و بر مى دارند، مشمول لطف و رحمتت قرار بده و همچنين به چشم هائى كه از باب ترحم بر ما اشك ريخته اند، نظر عنايت فرما و دل هائى كه براى ما به جزع آمده و بخاطر ما سوخته اند را ترحم فرما.
بار خدايا به فريادهائى كه بخاطر ما بلند شده برس ، خداوندا من اين ابدان و اين ارواح را نزد تو امانت قرار داده تا در روز عطش اكبر كه بر حوض كوثر وارد مى شوند آنها را سيراب نمائى .
و پيوسته امام (ع ) در سجده اين دعاء را مى خواندند و هنگامى كه از آن فارغ شدند، عرض كردم : فدايت شوم اين فقرات و مضامين ادعيه اى كه من از شما شنيدم اگر شامل كسى شود كه خداوند عزّ و جلّ را نمى شناسد، گمانم اين است كه دوزخ هرگز به آن فائق نيايد!!!
به خدا سوگند آرزو دارم آن حضرت (حضرت امام حسين (ع )) را زيارت كرده ولى به حج نروم .
امام (ع ) به من فرمودند:
چقدر تو به قبر آن جناب نزديك هستى ، پس چه چيز تو را از زيارتش باز مى دارد؟
سپس فرمودند: اى معاويه زيارت آن حضرت را ترك مكن . عرض كردم : فدايت شوم نمى دانستم كه امر چنين بوده و اجر و ثواب آن اين مقدار است . حضرت فرمودند:
اى معاويه كسانى كه براى زائرين امام حسين (ع ) در آسمان دعاء مى كنند به مراتب بيشتر هستند از آنانكه در زمين براى ايشان دعاء و ثناء مى نمايند.(1)
آستان تو بود قبله حاجات حسين
شور عشق تو بود روح مناجات حسين
نه نبىّ و نه على بلكه خداوند جهان
به وجود تو كند فخر و مباهات حسين
تو كه هستى تو چه هستى كه زتاءييد تو شد
طفل ششماهه تو قاضى حاجات حسين
بعد انجام فرائض كه دوام از تو گرفت
ذكر فضل تو بود افضل طاعات حسين (2)

 نظر دهید »

كتاب‌هايي به پيشنهاد آيت الله جاودان

06 بهمن 1393 توسط سليمي بني

بعد از رحلت آیت الله مجتبی تهرانی و آیت الله خوشوقت و بزرگان دیگری پیش از ایشان، آیت الله جاودان که از شاگران آیت الله حق شناس، علامه عسکری، آیت الله بهجت، علامه طباطبایی و دیگر بزرگان هستند و به واسطه ارتباط و اهمیتی که به قشر جوان مخصوصا دانشجو و طلبه دارند و اطلاع از اوضاع اجتماعی-سیاسی [به مثابه بقیة الماضین] قطب مراجعه علاقه مندان به این مکتب فکری-اخلاقی شده‌اند.

مجموعه کتابستان که ارادت ویژه ای به ایشان دارد رمضان گذشته به دیدار این عالم اخلاق رفت تا با عرضه فعالیت ها و اهداف خود از راهنمایی های ایشان استفاده کند-که مشروح آن جلسه نیز به زودی منتشر خواهد شد. ایشان نیز عنایت ویژه ای به مسئله کتاب و کتابخوانی دارند که پیگیری احوالات کتابستان از دوستان نیز شاهدی بر این مدعاست.

چه خوب و مفید است که همچون نهضت حاشیه نویسی مقام معظم رهبری، دیگر علما که در مقام تشخیص اندیشه های سالم و فاسد نظر صائبی دارند به ارائه سیرهای مطالعاتی یا کتب مفید در زمینه های مختلف بپردازند که قطعاً در مسیر رشد کتابخوانی در میان اقشار مختلف مخصوصا جوانان و نوجوانان تاثیر فراوان و ملموسی دارد.

یکی از نیاز هایی و کارهایی که مقام معظم رهبری در حوزه کتابخوانی بیان کرده اند معرفی کتاب های مفید برای سطوح مختلف در موضوعات مختلف است. که بسیار مطلوب است این کار در حوزه های اندیشه و معرفت دینی توسط عالمان آگاه به زمان و مجتهد صورت گیرد.

کتابستان کوشیده است از میان پرسش ها و پاسخ های ایشان درباره معرفی کتاب ها، گزیده ای را به علاقه مندان ارائه کند. تا اولین قدم باشد برای پیگیری سیرمطالعاتی و معرفی کتاب های ایشان در جلسات آینده و… از سوی ما.

نکته جالبی که در پاسخ ها و برخی سوالات بود، ارائه کتاب پیشنهادی متناسب شرایط و سطح معرفتی هر شخص بود. لذا پرسش هایی انتخاب شد که تا حدی جنبه عمومیت داشته اند.

 

اصول عقاید در سطوح مختلف

برای اصول دین از چه منابع یا کتاب هایی استفاده کنیم؟

در سطح راهنمائی و اول دبیرستان اصول عقاید در پنجاه درس آیة الله مکارم شیرازی حفظه الله و

اواخر دبیرستان اصول عقاید آقای قرائتی و

در اوایل دانشگاه آموزش عقاید استاد محمدتقی مصباح و شرح مبسوط آموزش عقاید آقایان غرویان و میرباقری… و خدا شناسی فلسفی آقایان مجتبی مصباح و عبدالرسول عبودیت

با سلام ۲۹ ساله هستم، دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، خواهشمند است با توجه به اهمیت آشنایی با اصول عقاید و از طرفی عدم آشنایی اینجانب با این مبحث سیر مطالعاتی برای حقیر تعیین بفرمایید.

به نظر من کمی منطق بخوانید، و برای اینکار کافی است که کتاب «منطق کاربردی آقای خندان» را بدقت مطالعه کنید . بعد از آن کتاب «بحثی مبسوط در آموزش عقاید» تالیف آقایان غرویان - غلامی - میرباقری را بخوانید و دقت کنید و هر جا به مشکلی بر خورد کردید بپرسید. بعد از پایان این کتاب مجموعه کتاب های آیت الله مصباح بنام «معارف قرآن» کتابهای بسیار خوبی هستند، از خداشناسی شروع شده تا اخلاق و سیاست ادامه دارد. البته اگر بیشتر منطق بخوانید و اگر کمی زبان عربی بدانید کمک بسیار خوبی برای فهم معارف دینی خواهد بود.

 

اخلاق

درصورت امکان چند عنوان کتاب در حوزه ی اخلاق به بنده معرفی بنمایند.

در حوزه اخلاق کتاب های خوبی وجود دارد. از جمله: اخلاق عملی تالیف آیت الله مهدوی کنی. چهل حدیث امام خمینی رضوان الله علیه. مقالات محمد شجاعی.

 

نماز

در مورد مفاهیم نماز و مباحث اعتقادی آن، به ویژه برای دانشجویان، چه کتبی مناسب اند؟

در مورد نماز چندین کتاب معرفی می کنم

۱٫از ژرفای نماز - رهبر انقلاب دفتر نشر فرهنگ

۲٫نماز چیست - شهید بهشتی

۳٫ صد و چهارده نکته درباره نماز - محسن قرائتی، ستاد اقامه نماز

۴٫ رازهای نماز - جوادی آملی - نشر اسرار

۵٫ بسوی او - استاد محمدتقی مصباح، موسسه امام خمینی

 

درباره مشروطه

با سلام برای کارکردن در رابطه با تاریخ مشروطه اولا از چه کتابی باید شروع کنیم و ثانیا سیر مطالعاتی آن را بفرمایید؟

تاریخ مشروطه پر از دروغ و دغل است و باید در مورد آن به کتاب های آقای ابوالحسنی منذر و آقای موسی نجفی و موسی حقانی مراجعه کرد.

 

درباره بهائیت و یهودیت

سلام علیکم برای آشنایی با آیین بهاییت و یودیت و عقاید آنها و پاسخ به شبهات آنها چه سیری را باید پیمود. بنده از منابع عربی هم میتوانم استفاده کنم.

برای آشنائی با بهائیت کتاب های فراوانی وجود دارد. ما چند تای از آنها را برای شما معرفی می کنیم. «بررسی باب و بهاء نوشته علامه حسن مصطفوی» این کتاب جدیداً چاپ تازه شده است. «فتنه باب، نوشته اعتضاد السلطنه» این کتاب جدیداً چاپ تازه شده است. «بهائیت آنگونه که هست: جمعی ازنویسندگان». در مورد یهودیت مراجعه کنید به کتاب «آشنائی با ادیان بزرگ آقای حسن توفیقی».

 

نواب صفوی

در مورد سیره عملی و مبارزاتی شهید نواب صفوی رحمه الله علیه اگر منابع و کتابهای موثقی را در این مورد می شناسید معرفی بفرمایید.

در همین تازگی ها چند کتاب در مورد ایشان نشر شده است که خواسته شما را تا حدی بر می آورد.

۱٫ جمعیت فدائیان اسلام به روایت اسناد دو جلد

۲٫ سید مجتبی نواب صفوی، اندیشه ها، مبارزات و شهادت او، نوشته حسین خوش نیت

۳٫ خاطرات شهید سید محمد واحدی، تدوین میزبانی

۴٫ خاطرات عبد خدائی (مروری بر تاریخچه فدائیان اسلام)

۵٫ خاطره نیره سادات احتشام رضوی (همسر شهید نواب صفوی)

۶٫ یادواره ی شهید نواب صفوی

۷٫ رهبری به نام نواب

این کتاب ها همه در مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و نشر شده است.

 

بعد از علامه عسکری

بنده ۲۴ سال دارم و کارشناسی حقوق دارم. می خواهم به طور مفصل و دقیق تاریخ اسلام از زمان وفات رسول بزرگوار اسلام را مطالعه کنم و کتاب های مرحوم علامه عسکری رضوان الله علیه را مطالعه کرده ام خواهشمندم محبت فرموده و منابع را به ترتیبی که صلاح می دانید به صورت کامل معرفی بفرمایید.

اگر زبان عربی می دانید مراجعه کنید به الصحیح من سیرة النبی الاعظم علامه سید مرتضی العاملی و کتاب دوم ایشان در مورد امیرالمؤمنین علیه السلام را مطالعه کنید و اگر نه ترجمه آن بنام سیرت جاودانه با ترجمه محمد سپهری و کتاب دیگر ایشان امام علی و خوارج و کتابهای آقای رسول جعفریان هم قابل استفاده است.

 

درباره امام رضا علیه السلام

می خواستم چند کتاب درباره زندگی حضرت رضا علیه السلام به بنده معرفی کنید.

سن۲۳ ساله لیسانس از تهران

کتابهای متعددی بطور اختصاصی و یا عمومی در مورد حضرت رضا علیه السلام وجود دارد که چند عنوان آن را برای شما عرض میکنیم:

۱- حیات فکری و سیاسی امامان شیعه تالیف رسول جعفریان

۲- سیره ی پیشوایان تالیف آقای مهدی پیشوایی

۳- زندگی سیاسی هشتمین امام علیه السلام تالیف علامه سیدجعفر مرتضی ترجمه دکتر محمد سپهری

۴- امام رضا علیه السلام تالیف ابوالقاسم سحاب

۵- زندگانی امام هشتم علی بن موسی الرضا علیه السلام تالیف احمد مغنیه

 نظر دهید »

عمل،حاکی است که از چه آبی روییده شده

03 بهمن 1393 توسط سليمي بني

توصیه ای علامه حسن‏زاده آملى

دهان روح و تن

انسان دو دهان دارد: یکى گوش که دهان روح او است و دیگر دهان که دهان تن او است. این دو دهان خیلى محترم‏اند. انسان باید خیلى مواظب آن‏ها باشد. یعنى باید صادرات و واردات این دهنها را خیلى مراقب باشد. آن‏هایى‏که هرزه خوراک مى‏شوند، هرزه کار مى‏گردند. کسانى که هرزه شنو مى‏شوند، هرزه گو مى‏گردند.

وقتى واردات انسان هرزه شد، صادرات او هم هرزه و پلید و کثیف مى‏شود. یعنى قلم او هرزه و نوشته‏هایش زهرآگین خواهد داشت. حضرت وصى، امیرالمؤمنین، علیه السلام فرمود: عمل نبات است و هیچ نبات از آب بى‏نیاز نیست و آب‏ها گوناگون‏اند. هر آبى که پاک است، آن نبات هم پاک و میوه‏اش شیرین خواهد بود; و هر آبى که پلید است، آن نبات هم پلید و میوه او تلخ است.*

خود عمل، حاکى است که از چه آبى روییده شده است

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 106
  • 107
  • 108
  • 109
  • 110
  • 111
  • ...
  • 112
  • ...
  • 113
  • 114
  • 115
  • ...
  • 116
  • 117
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

اشک های بی صدا

کد شامد:1-1-695173-64-4-1
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ثواب گریه

Random photo

اشاره قرآن به مرکز دروغگویی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس